۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=تولد= | =تولد= | ||
وی در سال 1944 در روستای المماری از منطقه زهرانی در جنوب لبنان از پدری مسیحی و مادری سنی به دنیا آمد <ref>[https://www.arageek.com/bio/joseph-harb برای مطالعه بیشتر به سایت اراگیک مراجعه شود]</ref> ، وی در مدرسه آنتونین تحصیل | وی در سال 1944 در روستای المماری از منطقه زهرانی در جنوب لبنان از پدری مسیحی و مادری سنی به دنیا آمد <ref>[https://www.arageek.com/bio/joseph-harb برای مطالعه بیشتر به سایت اراگیک مراجعه شود]</ref>، وی در مدرسه آنتونین تحصیل کرد، در دانشگاه لبنان ادبیات و حقوق عربی تحصیل کرد، تحصیلات را انجام داد و در رادیو لبنان کار کرد. | ||
=فعالیتها= | =فعالیتها= | ||
از جمله اشعار معروف او که خوانندگان مشهور عرب آن را خوانش کردهاند می توان به"لبیروت" که با مطلع لبیروت من قلبی سلامٌ آغاز میشود "حبیتک تنسیت النوم"، "لما عالباب"، "ورقو الأصفر"، "أسامینا"، "أسوارة العروس"، "زعلی طول"، "بلیل وشتی"، "خلیک بالبیت"، "رح نبقى سوا"، "فیکن تنسو"، "البواب"، "یا قونة شعبیة" اشاره کرد.وی از سال 1998 تا 2002 ریاست "اتحادیه نویسندگان لبنان" را بر عهده داشت و جوایز افتخاری بسیاری دریافت کرد از آن جمله: جایزه خلاقیت ادبی از بنیاد اندیشه عرب و اولین جایزه ادبیات لبنان از شورای تجارت لبنان در امارات متحده عربی را می توان نام برد. | از جمله اشعار معروف او که خوانندگان مشهور عرب آن را خوانش کردهاند می توان به"لبیروت" که با مطلع لبیروت من قلبی سلامٌ آغاز میشود "حبیتک تنسیت النوم"، "لما عالباب"، "ورقو الأصفر"، "أسامینا"، "أسوارة العروس"، "زعلی طول"، "بلیل وشتی"، "خلیک بالبیت"، "رح نبقى سوا"، "فیکن تنسو"، "البواب"، "یا قونة شعبیة" اشاره کرد.وی از سال 1998 تا 2002 ریاست "اتحادیه نویسندگان لبنان" را بر عهده داشت و جوایز افتخاری بسیاری دریافت کرد از آن جمله: جایزه خلاقیت ادبی از بنیاد اندیشه عرب و اولین جایزه ادبیات لبنان از شورای تجارت لبنان در امارات متحده عربی را می توان نام برد. | ||
سپس در رادیو لبنان از سال | سپس در رادیو لبنان از سال 1966، زمانی که برنامه "با غروب خورشید" را نوشت شروع به کار کرد. وی برنامه "با صبح" را نویسندگی کرد و برنامههای نمایشی بسیاری را برای تلویزیون نوشت، از جمله: "روزهای آخر"، "نفس بفروشید"، "عرب سعید"، "قریش"، "برگهای زمان تلخ" و "خاکستر و نمک". | ||
=آثار و کتابها= | =آثار و کتابها= | ||
او در سال | او در سال 1960 اولین کتاب خود را با نام "باکرههای معابد" منتشر کرد. | ||
او مجموعه شعرهای بسیاری | او مجموعه شعرهای بسیاری دارد، از جمله: | ||
درخت اقاقیا | درخت اقاقیا | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
او مصیبت نامه رأس الحسین را 35 سال پیش در ایام محرم برای رادیو لبنان نوشته بود. وی در این سروده با نثری شاعرانه و بسیار سنگین و زیبا از مصیبت سید الشهداء با زمین کربلا سخن گفته است این قطعه چنین آغاز میشود: | او مصیبت نامه رأس الحسین را 35 سال پیش در ایام محرم برای رادیو لبنان نوشته بود. وی در این سروده با نثری شاعرانه و بسیار سنگین و زیبا از مصیبت سید الشهداء با زمین کربلا سخن گفته است این قطعه چنین آغاز میشود: | ||
« ای کربلا، | « ای کربلا، پارههای گیاهان را بیفشان و از نرم برگ پلیکانان و سپید بال کبوتران تار و پود کفنی فراهم ساز و پلکها را تا عمق اشک خانه حفر کن. شب نزدیک شده و پیکر حسین این جمله آسمانی مشتاق خوابی آرام میان دو هلال از بالهای فرشتگان است.» | ||
جوزف حرب مینویسد: «چنان ارتباطی میان سر مسیح بر فراز دار و سر قطع شدۀ حسین هست که گویی یکی هستند. میان سر یحیی در میان تشت و سر حسین بر فراز نیزه؛ میان سرکه تشنگی بر صلیب نمک تشنگی در عاشورا؛ میان | جوزف حرب مینویسد: «چنان ارتباطی میان سر مسیح بر فراز دار و سر قطع شدۀ حسین هست که گویی یکی هستند. میان سر یحیی در میان تشت و سر حسین بر فراز نیزه؛ میان سرکه تشنگی بر صلیب نمک تشنگی در عاشورا؛ میان زینبهای حسین و مریمهای عیسی، و کسانی که لباس مسیح را بر فراز جلجله از تنش در آوردند همانها بودند که پیراهن حسین را در کربلا به غارت بردند. شهوتهایی که در وجود پلید هیرودس بود همان شهواتی بود که در وجود یزید می جوشید و رقاصه ای که سر یحیی را طلب کرد همان دولتی بود که دستور بریدن سر حسین را داد. دولت و رقاصه، رقاصۀ دولت، دولت رقاص!» | ||
این شاعر در بخشی از یک سروده اش مینویسد: «آقایان، مسیحیت من بدون حسین کامل نمیشود! و هر آیینی -چه آسمانی و چه غیر آسمانی- اگر مقامی حسینی نداشته باشد، دینی زمینی است که از بهشت آسمان کم بهره است و هر حقی پایانی جز سرگشتگی و گمراهی ندارد مگر آنکه وسیله اش حسینی باشد، یعنی یا حق و یا شهادت.» | این شاعر در بخشی از یک سروده اش مینویسد: «آقایان، مسیحیت من بدون حسین کامل نمیشود! و هر آیینی -چه آسمانی و چه غیر آسمانی- اگر مقامی حسینی نداشته باشد، دینی زمینی است که از بهشت آسمان کم بهره است و هر حقی پایانی جز سرگشتگی و گمراهی ندارد مگر آنکه وسیله اش حسینی باشد، یعنی یا حق و یا شهادت.» |