۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|- | |- | ||
|فرزندان | |فرزندان | ||
|هابیل | |هابیل • قائن • شیث | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''حوا''' به عنوان مادر بشریت و به عنوان اولین مخلوق زن جایگاه والایی دارد. به گونهای که مثل پیامبر زمان خود در مقام خطاب الهی قرار گرفته و بر همه [[انسان]] | '''حوا''' به عنوان مادر بشریت و به عنوان اولین مخلوق زن جایگاه والایی دارد. به گونهای که مثل پیامبر زمان خود در مقام خطاب الهی قرار گرفته و بر همه [[انسان]]<nowiki/>ها حق مادری دارد. به همین دلیل به ایشان حوّا یعنی مادر زندهها میگویند. | ||
[[خداوند]] وی را به عنوان نخستین زن پاک سرشت و پاکدامن از طینت ویژه ای میآفریند. برخلاف تحریفات وارده بر [[کتب عهدین]] که همراه با داستانسرایی حوا را محل حلول [[شیطان]] و یا عامل فریب [[آدم(ع)]] معرفی میکنند، [[قرآن]] برای او شان و منزلت والایی قرار میدهد. شایان ذکر است بدانیم؛ اول کسی که در روی زمین نساجی کرد، [[حضرت آدم]] و حوا بودند، و اول مردی که جبه بافته شده پوشید، جناب آدم بود. و اول زنی که پیراهن و خمار پوشید، جناب حوا بود و هر دو از پشم گوسفند بود. | [[خداوند]] وی را به عنوان نخستین زن پاک سرشت و پاکدامن از طینت ویژه ای میآفریند. برخلاف تحریفات وارده بر [[کتب عهدین]] که همراه با داستانسرایی حوا را محل حلول [[شیطان]] و یا عامل فریب [[آدم(ع)]] معرفی میکنند، [[قرآن]] برای او شان و منزلت والایی قرار میدهد. شایان ذکر است بدانیم؛ اول کسی که در روی زمین نساجی کرد، [[حضرت آدم]] و حوا بودند، و اول مردی که جبه بافته شده پوشید، جناب آدم بود. و اول زنی که پیراهن و خمار پوشید، جناب حوا بود و هر دو از پشم گوسفند بود. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
«خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها<ref>سوره زمرآیه ۶</ref> او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد.» | «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها<ref>سوره زمرآیه ۶</ref> او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد.» | ||
تـعـبـیر به (ثم جعل منها | تـعـبـیر به (ثم جعل منها زوجها) در واقع اشاره به این است که خدا آدم را آفرید سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد. روى ایـن حـسـاب آفـریـنـش (حـوا) بـعـد از آفـریـنـش (آدم ) بـوده اسـت و قبل از آفرینش فرزندان آدم و آفرینش همسر آدم از اجزاى وجود خود آدم نبوده بـلکـه از بـاقـیـمـانـده گـل او صـورت گـرفـته است، چنانکه در روایات اسلامى به آن تصریح شده و اما روایتى که مىگوید (حوا) از آخرین دنده چپ آدم آفریده شده است سـخـن بـى اسـاسـى اسـت کـه از بعضى از روایات اسرائیلى گرفته شده و هماهنگ با مـطلبى است که در فصل دوم از (سفر تکوین ) [[تورات]] تحریف یافته کنونى آمده است و از ایـن گـذشـتـه بـر خـلاف مـشـاهـده و حـس مـىبـاشـد زیرا طبق این روایت یک دنده آدم بـرداشـتـه شـد و از آن حوا آفریده گشت و لذا مردان یک دنده در طرف چپ کمتر دارند در حـالى که مىدانیم هیچ تفاوتى میان تعداد دندههاى مرد و زن وجود ندارد و این تفاوت یک افسانه بیش نیست. <ref>تفسیر نمونه؛ آیتالله مکارم شیرازی؛ج۱۹ص۳۸۰</ref> | ||
عمرو بن ابی مقدام میگوید: از [[امام باقر (ع)]] پرسیدم: «خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟» امام باقر(ع) | عمرو بن ابی مقدام میگوید: از [[امام باقر (ع)]] پرسیدم: «خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟» امام باقر(ع) فرمود: «مردم در این مورد چه میگویند؟» گفتم: «میگویند خداوند حوّا را از یکی از دندههای آدم (ع) آفرید». فرمود: «آنها دروغ میگویند، آیا خداوند ناتوان است که حوّا را از غیر دنده آدم بیافریند؟» گفتم: «فدایت گردم ای پسر رسول خدا! پس خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟ امام باقر(ع) فرمود: «پدرم از پدرانش نقل کرد که رسول خدا (ص) فرمود: خداوند متعال مقداری از گِل را گرفت و آن را با دست قدرتش درهم آمیخت و از آن گِل آدم (ع) را آفرید و سپس از آن گل مقداری اضافه آمد، خداوند از آن اضافی، حوّا (ع) را آفرید.» <ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۴۳۰</ref> | ||
و درباره محل [[هبوط]] آن دو باید گفت که عده ای آن را کوه سراندیب(سیلان یا سری لانکا) در جنوب [[هندوستان]] به عنوان محل هبوط و اقامتگاه اولیه آدم (ع) ذکر کردهاند.<ref>مجله الهلال، سال ۱۳۵۲، شماره ۷، ص ۹۶۴</ref> در این جزیره کوهی است که پرتغالیها آن را کوه آدم نامیدهاند و گفته میشود در آن کوه جای پای آدم است. | و درباره محل [[هبوط]] آن دو باید گفت که عده ای آن را کوه سراندیب(سیلان یا سری لانکا) در جنوب [[هندوستان]] به عنوان محل هبوط و اقامتگاه اولیه آدم (ع) ذکر کردهاند.<ref>مجله الهلال، سال ۱۳۵۲، شماره ۷، ص ۹۶۴</ref> در این جزیره کوهی است که پرتغالیها آن را کوه آدم نامیدهاند و گفته میشود در آن کوه جای پای آدم است. ارتفاع این کوه ۷۴۲۰ پاست. میگویند گیاهی که در این جزیره میروید از برگهایی است که آدم با خود از بهشت حمل کرد. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۲۱ ـ ۱۲۵ ، ۱۲۶</ref> [[مسلمانان]]، [[مسیحیان]] و [[بودائیان]] به زیارت جای پای آدم که بر روی سنگی بر فراز کوه آدم حک شده میروند. <ref>رحله ابن بطوطه، ج ۴، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref> | ||
منشاء این فکر که محل فرود آدم در جنوب هندوستان بوده، پندار بعضی از مفسران بر اساس آنچه در سِفر پیدایش تورات آمده | منشاء این فکر که محل فرود آدم در جنوب هندوستان بوده، پندار بعضی از مفسران بر اساس آنچه در سِفر پیدایش تورات آمده است میباشد.که در [[بهشت]] آدم چهار نهر جریان داشته که نخستین آن فیشون میباشد، فکر کردهاند رود نیشون نهر هند است و [[بهشت عدن]] در هندوستان و آدم و حوّا پس از خروج از هندوستان به جنوب جزیره سراندیب(سیلان) هبوط کردهاند. | ||
اما مطابق [[روایات]] معتبر اسلامی، هبوط آنها در [[مکه]] بوده است: آدم و حوا(ع) وقتی که از بهشت اخراج شدند، در سرزمین مکه فرود آمدند، حضرت آدم (ع) بر [[کوه صفا]] در کنار [[کعبه]] هبوط کرد و در آنجا سکونت گزید از این رو آن کوه را صفا گویند که آدم(ع) [[صفی الله]] (برگزیده خدا) در آنجا وارد شد و حضرت حوا(ع) بر روی [[کوه مروه]] (که نزدیک کوه صفا است) فرود آمد و در آنجا سکونت گزید. آن کوه را از این رو مروه گویند که مرئه (یعنی زن که منظور حوا (ع) باشد) در آن سکونت نمود. آدم(ع) چهل شبانه روز به [[سجده]] پرداخت و از فراق بهشت گریه کرد. <ref>علل الشرایع: ص ۴۹۱ – کافی: ج ۶، ص ۵۱۳- نورالثقلین: ج ۱، ص ۶۱</ref> | اما مطابق [[روایات]] معتبر اسلامی، هبوط آنها در [[مکه]] بوده است: آدم و حوا(ع) وقتی که از بهشت اخراج شدند، در سرزمین مکه فرود آمدند، حضرت آدم (ع) بر [[کوه صفا]] در کنار [[کعبه]] هبوط کرد و در آنجا سکونت گزید از این رو آن کوه را صفا گویند که آدم(ع) [[صفی الله]] (برگزیده خدا) در آنجا وارد شد و حضرت حوا(ع) بر روی [[کوه مروه]] (که نزدیک کوه صفا است) فرود آمد و در آنجا سکونت گزید. آن کوه را از این رو مروه گویند که مرئه (یعنی زن که منظور حوا (ع) باشد) در آن سکونت نمود. آدم(ع) چهل شبانه روز به [[سجده]] پرداخت و از فراق بهشت گریه کرد. <ref>علل الشرایع: ص ۴۹۱ – کافی: ج ۶، ص ۵۱۳- نورالثقلین: ج ۱، ص ۶۱</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=حضرت حوا در قرآن کریم= | =حضرت حوا در قرآن کریم= | ||
قرآن کریم در چند بخش، از زندگی حضرت حوا اشاره میکند. در هر دسته از [[آیات]] در کنار نقل داستان حضرت آدم به حضور و وجود این زن اشاره شده است. نخستین | قرآن کریم در چند بخش، از زندگی حضرت حوا اشاره میکند. در هر دسته از [[آیات]] در کنار نقل داستان حضرت آدم به حضور و وجود این زن اشاره شده است. نخستین زنها در فرهنگها و ملل مختلف، اسامی متفاوتی دارند. <ref> به طور مثال نزد یونانیان پاندورا، در آیین زرتشت مشیانه، در افسانه های ژاپن یامی و نزد قوم لویا در کنیا سِلا خوانده میشود. رجوع کنید به: مهدی رضایی، آفرینش و مرگ در اساطیر، ص ۱۶۷ به بعد؛ عباس اشرفی، مقایسه قصص قرآن و عهدین، ص ۱۴۶</ref> | ||
حوا نامی است که در ادبیات اسلامی بر همسر آدم نهاده اند. به نظر میرسد این اسم ریشه عربی ندارد. <ref>حوا را واژه عبری قلمداد کردهاند. محمد جواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج ۱، ص ۲۰۳؛ encyclopeadia judaica, 1996, Jerusalem, keter publiching house. V9, p979</ref> واژه حوا اول بار در [[تورات]] ذکر شده <ref>سفر پیدایش، ۳/۲۰؛ ۴/،1</ref> و احتمالا از آنجا به زبان و [[فرهنگ عرب]] راه یافته است. <ref>گفته میشود در اشعار جاهلی، سه بار نام حوا آمده است، دو بار در شعر امیه بن ابی صلت و یک بار در اشعار عدی بن زیاد مسیحی که در زمان پیامبر می زیسته است، نک encyclopeadia judaica, 9/983</ref> | حوا نامی است که در ادبیات اسلامی بر همسر آدم نهاده اند. به نظر میرسد این اسم ریشه عربی ندارد. <ref>حوا را واژه عبری قلمداد کردهاند. محمد جواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج ۱، ص ۲۰۳؛ encyclopeadia judaica, 1996, Jerusalem, keter publiching house. V9, p979</ref> واژه حوا اول بار در [[تورات]] ذکر شده <ref>سفر پیدایش، ۳/۲۰؛ ۴/،1</ref> و احتمالا از آنجا به زبان و [[فرهنگ عرب]] راه یافته است. <ref>گفته میشود در اشعار جاهلی، سه بار نام حوا آمده است، دو بار در شعر امیه بن ابی صلت و یک بار در اشعار عدی بن زیاد مسیحی که در زمان پیامبر می زیسته است، نک encyclopeadia judaica, 9/983</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==ویژگی مادی== | ==ویژگی مادی== | ||
قرآن از آنجا که قصد داستان سرایی ندارد در بیان شخصیتهای قصص خود همانند کتب داستان به بیان ویژگیهای مادی | قرآن از آنجا که قصد داستان سرایی ندارد در بیان شخصیتهای قصص خود همانند کتب داستان به بیان ویژگیهای مادی نمیپردازد. در مورد حوّاء نیز، تنها به زحمت میتوان دو ویژگی مادی یافت. | ||
'''گندمگون:''' | '''گندمگون:''' | ||
آدم از گل آفریده شد و حوّاء، از وجود آدم خلق شده است.«خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها؛ شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را آفرید.»<ref>زمر، آیه 6</ref> «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیسْکنَ إِلَیها؛ اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»<ref>اعراف، آیه 189</ref> بنا به نظر اهل لغت که آدم را از أدمه به معنای گندمگون گرفته اند، | آدم از گل آفریده شد و حوّاء، از وجود آدم خلق شده است.«خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها؛ شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را آفرید.»<ref>زمر، آیه 6</ref> «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیسْکنَ إِلَیها؛ اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»<ref>اعراف، آیه 189</ref> بنا به نظر اهل لغت که آدم را از أدمه به معنای گندمگون گرفته اند، میتوان حوا را نیز زنی گندمگون دانست. <ref>مفردات راغب، ج1، ص70</ref> | ||
'''لبان تیره:''' | '''لبان تیره:''' | ||
اگر به معنی واژه «حو» دقت شود به قرمزی گفته میشود که به سیاهی | اگر به معنی واژه «حو» دقت شود به قرمزی گفته میشود که به سیاهی میزند. همچنین به لبان تیره نیز اطلاق میشود. از این رو به مرد و زن، با لبان تیره گفته میشود: «رجل أَحْوَی و امرأَة حَوَّاء» <ref>لسان العرب، ج1، ص207</ref> پس به بیراه نرفته ایم اگر حوّاء را زنی گندمگون و با لبان قرمز تیره بدانیم. | ||
==ویژگیهای معنوی== | ==ویژگیهای معنوی== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
'''همسان با حضرت آدم(ع)''' | '''همسان با حضرت آدم(ع)''' | ||
گروهی حوا را آفریده شده از پسماند گندیده گِل آدم و یا از گلی پست تر و بدبوتر از گِل آدم و یا از یکی از | گروهی حوا را آفریده شده از پسماند گندیده گِل آدم و یا از گلی پست تر و بدبوتر از گِل آدم و یا از یکی از دندههای چپ آدم میدانند. حال که قرآن حوا را از نفس آدم و از همان خاک آدم آفریده است. «اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»<ref>اعراف، آیه 189</ref> | ||
در تورات در بیان خلقت آدم چنین آمده است: «خدا چرتی بر آدم مسلط کرد، تا چیزی احساس نکند، پس یکی از | در تورات در بیان خلقت آدم چنین آمده است: «خدا چرتی بر آدم مسلط کرد، تا چیزی احساس نکند، پس یکی از دندههای سینه او را کند، در جایش گوشت گذاشت، آنگاه خدا از آن یک دنده زنی درست کرد و او را نزد آدم آورد، آدم گفت: این بار استخوانی از استخوانهایم، و گوشتی از گوشتهایم را دیدم، و جا دارد آن را امرأة بنامم، چون از امر من اخذ شد و به همین جهت است که مرد، پدر و مادر خود را رها نموده زن خود را میچسبد به طوری که یک جسد واحد تشکیل میدهند، آن روز آدم و همسرش عریان بودند و از عریانی خود باکی نداشتند. <ref>فصل دوم از سفر اول که سفر خلقت است به نقل از ترجمه المیزان، ج 1، ص214</ref> | ||
=حضرت حوا، همسری مهربان= | =حضرت حوا، همسری مهربان= | ||
هر گاه خداوند در [[قرآن]] از همسر به واژه زوج یاد کرده، رابطه عاطفی بین زن شوهر را مد نظر داشته است. از این که در اینجا واژه زوج برای همسر آدم به کار رفته | هر گاه خداوند در [[قرآن]] از همسر به واژه زوج یاد کرده، رابطه عاطفی بین زن شوهر را مد نظر داشته است. از این که در اینجا واژه زوج برای همسر آدم به کار رفته میتوان دریافت که به روابط زناشویی و محبت و رحمت بین آدم و حوّاء اشاره شده است. <ref>دقائق الفروق اللغویه، ص97</ref> | ||
=منزلت والای حضرت حوا= | =منزلت والای حضرت حوا= | ||
از منظر قرآن، حوا دارای مقام والایی است. به گونهای که خداوند او را مورد خطاب قرار میدهد باید توجه داشت قرآن هیچ گاه پیامبری را به همراه همسرش، مورد خطاب قرار نداده،همیشه خطاب به [[پیامبر]] و قوم اوست. شاید سّر این چنین بیانی توجه به مرکز زوجیت است که باعث بقای زندگی بشر است. <ref> القصص القرآنی، ص 35</ref> باید توجه داشت که خداوند به حوّاء توجه ویژه ای داشته چرا که به مجرد تکمیل خلقت آدم، اورا برای آرامش وی | از منظر قرآن، حوا دارای مقام والایی است. به گونهای که خداوند او را مورد خطاب قرار میدهد باید توجه داشت قرآن هیچ گاه پیامبری را به همراه همسرش، مورد خطاب قرار نداده،همیشه خطاب به [[پیامبر]] و قوم اوست. شاید سّر این چنین بیانی توجه به مرکز زوجیت است که باعث بقای زندگی بشر است. <ref> القصص القرآنی، ص 35</ref> باید توجه داشت که خداوند به حوّاء توجه ویژه ای داشته چرا که به مجرد تکمیل خلقت آدم، اورا برای آرامش وی میآفریند. | ||
=حضرت حوا، همسری مهربان= | =حضرت حوا، همسری مهربان= | ||
هر گاه خداوند در قرآن از همسر به واژه زوج یاد کرده، رابطه عاطفی بین زن شوهر را مد نظر داشته است. از این که در اینجا واژه زوج برای همسر آدم به کار رفته | هر گاه خداوند در قرآن از همسر به واژه زوج یاد کرده، رابطه عاطفی بین زن شوهر را مد نظر داشته است. از این که در اینجا واژه زوج برای همسر آدم به کار رفته میتوان دریافت که به روابط زناشویی و محبت و رحمت بین آدم و حوّاء اشاره شده است. <ref>دقائق الفروق اللغویه، ص97</ref> | ||
=قبر حضرت حوا= | =قبر حضرت حوا= |