۲۲٬۱۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
واعظ | '''عبدالسلام یاسین''' واعظ اسلامی اهل [[مراکش]] (مغرب)، مؤسس (گروه عدل و احسان) 1987 و شعار آن: (خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان امر می کند و از منکر و منکر و ظلم نهی می کند، شما را پند می دهد تا یادتان بیاید) اولین مخالفت با مشروعیت سیاسی مبتنی بر مشروعیت دینی در مراکش. وی در چهارم ربیع الثانی 1347 هجری قمری / 19/9/1928م متولد شد و از خانواده ای از اشراف ادریسی بود که در شهر اولوز در منطقه سوس در جنوب مغرب دور زندگی می کردند. 1947; وی در میان علمای مراکش به تحصیل علوم دینی و زبانی پرداخت و در سال 1965 به عضویت بوچیه زاویه درآمد و از شیخ آن حاج عباس عرفان اهل سنت را به دور از بدعت ها آموخت. او بین (1948 - 1963) در آموزش، مدیریت و بازرسی در کازابلانکا کار کرد و به سمتهای عالی آموزشی و اداری رسید و بین (1965 - 1967) به عنوان مدیر مرکز آموزش بازرسان در رباط منصوب شد. او در سال 1968 از کار تعلیق و در سال 1987 به دلیل پایبندی شدید به اصول، جسارت در حقیقت، صراحت شدید و انتقاد از مراکز فساد در دستگاه های اداری بازنشسته شد. او به هویت عربی خود بسیار افتخار می کرد و می گفت: من خود را عرب می دانم، حتی اگر اصالتاً بربر باشم، به زبان عربی صحبت می کنم. من در دل و جان و زبانم عرب هستم. کسانی که عرب نیستند بیشتر از عرب ها اهمیت و ماهیت زبان عربی و عربیت را احساس می کنند. و اینکه تمام ملت نسبت به اعراب احساس احترامی دارند که از اجداد خود به ارث برده اند. او روشنفکران عرب را سرزنش کرد که با اسلام به گونهای برخورد میکنند که گویی اسلام افزودهای فطری بر ناسیونالیسم عربی است. وی گفت: این ناسیونالیسم بدعت است، دولت-ملت بدعت غربی است، این تفکر غالب در غرب است و به ما تحمیل شده است، ما آن را با استعمار به ارث بردیم. | ||
= مربی با فضیلت = | = مربی با فضیلت = |