۲۱٬۸۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالرحمن اسماعیل عبدالرحمن غنیمات''' کار او با مقاومت: رهبر سلول [[صوریف]]، سلول آدم ربایی [[قسام]] او در صوریف، ناحیه هبرون، 1/11/1972 به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس شهر به پایان رساند و سپس برای تکمیل تحصیلات متوسطه در رشته علمی به مدارس شهر الخلیل پیوست و تحصیلات خود را با موفقیت به پایان رساند. وی به محض پایان تحصیل به مدت 6 ماه در بازداشتگاه الظهریه بازداشت شد و نتوانست به دانشگاه بپیوندد و پس از دو سال به دانشکده پرستاری الاهلی (وابسته به بیمارستان الاهلی) پیوست. پدرش در بخش ساخت و ساز در داخل اسرائیل کار می کرد و پس از دستگیری پسرش به اتهام قتل، از ورود و کار به اسرائیل جلوگیری شد و در مناطق عربی مشغول به کار شد و اکنون به دلیل تجاوز از حد قانونی بیکار است. در مورد مادر قهرمان، او یک زن خانه دار است. عبدالرحمن برادر 9 فرزند (یک برادر، احمد و هشت دختر) است و برادرش احمد نیز توسط نیروهای اشغالگر صهیونیستی دستگیر شده و هنوز 18 سال سن نداشته است و به دلیل اینکه تحصیلات متوسطه را به پایان نرسانده است. تحصیلات متوسطه را در زندانهای اسرائیل به پایان رساند و حفظ قرآن کریم را به پایان رساند. وی در سال 1382 در یک معامله مبادله اسرا با اسرائیل آزاد شد، زیرا پنج ماه تا آزادیش باقی مانده بود و پس از گذشت کمتر از یک سال، مجدداً به بهانه خطر آفرینی بازداشت و حکم اداری صادر شد. وی در بازداشت به سر می برد تا اینکه در سال 1385 پس از گذراندن دو سال و نیم بدون گذراندن محکومیت و آزادی و کمتر از شش ماه بعد برای سومین بار در سال 1386 بدون هیچ گونه اتهامی دستگیر شد و تنها متهم اتهام این است که او برادر عبدالرحمن غنیمت است.<br> | '''عبدالرحمن اسماعیل عبدالرحمن غنیمات''' کار او با مقاومت: رهبر سلول [[صوریف]]، سلول آدم ربایی [[قسام]] او در صوریف، ناحیه هبرون، 1/11/1972 به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس شهر به پایان رساند و سپس برای تکمیل تحصیلات متوسطه در رشته علمی به مدارس شهر الخلیل پیوست و تحصیلات خود را با موفقیت به پایان رساند. وی به محض پایان تحصیل به مدت 6 ماه در بازداشتگاه الظهریه بازداشت شد و نتوانست به دانشگاه بپیوندد و پس از دو سال به دانشکده پرستاری الاهلی (وابسته به بیمارستان الاهلی) پیوست. پدرش در بخش ساخت و ساز در داخل اسرائیل کار می کرد و پس از دستگیری پسرش به اتهام قتل، از ورود و کار به اسرائیل جلوگیری شد و در مناطق عربی مشغول به کار شد و اکنون به دلیل تجاوز از حد قانونی بیکار است. در مورد مادر قهرمان، او یک زن خانه دار است. عبدالرحمن برادر 9 فرزند (یک برادر، احمد و هشت دختر) است و برادرش احمد نیز توسط نیروهای اشغالگر صهیونیستی دستگیر شده و هنوز 18 سال سن نداشته است و به دلیل اینکه تحصیلات متوسطه را به پایان نرسانده است. تحصیلات متوسطه را در زندانهای اسرائیل به پایان رساند و حفظ [[قرآن کریم]] را به پایان رساند. وی در سال 1382 در یک معامله مبادله اسرا با اسرائیل آزاد شد، زیرا پنج ماه تا آزادیش باقی مانده بود و پس از گذشت کمتر از یک سال، مجدداً به بهانه خطر آفرینی بازداشت و حکم اداری صادر شد. وی در بازداشت به سر می برد تا اینکه در سال 1385 پس از گذراندن دو سال و نیم بدون گذراندن محکومیت و آزادی و کمتر از شش ماه بعد برای سومین بار در سال 1386 بدون هیچ گونه اتهامی دستگیر شد و تنها متهم اتهام این است که او برادر عبدالرحمن غنیمت است.<br> | ||
=تشکیل سلول صوریف= | =تشکیل سلول صوریف= | ||
گروهک "صوریف" که در اواسط دهه نود در منطقه جنوب فعالیت می کرد، یکی از برجسته ترین | گروهک "صوریف" که در اواسط دهه نود در منطقه جنوب فعالیت می کرد، یکی از برجسته ترین هستههای گردان های قسام در آن منطقه به شمار میرود و عملیات کیفی آن بحث گستردهای را در صفوف سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. | ||
و پازلی برای قدرت عملیات و کیفیت آن از نظر نظامی و امنیتی که طی آن عملیات های تیراندازی زیادی انجام داد و در جاده های فرعی منع آمد و شد و بسیاری از عملیات های دیگر که دردناک ترین آنها بمباران شهر بود. کافه «آبروو» و عملیات آدم ربایی متمایز که در آن سلول شارون آردی، سرباز صهیونیست را ربود. | و پازلی برای قدرت عملیات و کیفیت آن از نظر نظامی و امنیتی که طی آن عملیات های تیراندازی زیادی انجام داد و در جاده های فرعی منع آمد و شد و بسیاری از عملیات های دیگر که دردناک ترین آنها بمباران شهر بود. کافه «آبروو» و عملیات آدم ربایی متمایز که در آن سلول شارون آردی، سرباز صهیونیست را ربود. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
عبدالرحمن در گفتگو با سایت گردان های عزالدین قسام در مورد اهداف گروه خود گفت: | عبدالرحمن در گفتگو با سایت گردان های عزالدین قسام در مورد اهداف گروه خود گفت: | ||
انتقام شهدایمان، بازگرداندن اعتماد به | انتقام شهدایمان، بازگرداندن اعتماد به دستگاهها، ارتقای روحیه و آزادی زندانیان که محوری ترین و مهم ترین هدف کار جهادی ما در این مقطع است.»<br> | ||
=عملیات انجام شده توسط سلول به رهبری او= | =عملیات انجام شده توسط سلول به رهبری او= | ||
اولین عملیات سلول: در اواخر سال 95 هجری قمری در نزدیکی شهرک "کفر اعتزیون" که سلول در این عملیات به خوبی حرکات خود را رصد و برنامه ریزی کرد، به خصوص که اولین عملیات برای آنها بود. شهرک نشینان افراطی و سلول به سرعت عقب نشینی کرد، همانطور که قهرمان روایت می کند، آن سوی خیابان اصلی مارین در شهرک "باعسون" سپس در روستای "بیت عامر" و سپس به "صوریف" و آنجا پلاک خودرو بود. عوض شد و اسلحه مخفی شد و خیلی طبیعی رفتار کرد تا شبهه ای ایجاد نشود و نتیجه این عملیات: مجروح شدن یک شهرک نشین و دخترش و واکنش خشمگینانه آنها به دلیل بستن جاده عبوری از نزدیکی شهرک و به دلیل عدم امنیت خود تظاهرات کردند. | اولین عملیات سلول: در اواخر سال 95 هجری قمری در نزدیکی شهرک "کفر اعتزیون" که سلول در این عملیات به خوبی حرکات خود را رصد و برنامه ریزی کرد، به خصوص که اولین عملیات برای آنها بود. شهرک نشینان افراطی و سلول به سرعت عقب نشینی کرد، همانطور که قهرمان روایت می کند، آن سوی خیابان اصلی مارین در شهرک "باعسون" سپس در روستای "بیت عامر" و سپس به "صوریف" و آنجا پلاک خودرو بود. عوض شد و اسلحه مخفی شد و خیلی طبیعی رفتار کرد تا شبهه ای ایجاد نشود و نتیجه این عملیات: مجروح شدن یک شهرک نشین و دخترش و واکنش خشمگینانه آنها به دلیل بستن جاده عبوری از نزدیکی شهرک و به دلیل عدم امنیت خود تظاهرات کردند. | ||
دومین عملیات در تاریخ 16/01/1375 بعد از شهادت مهندس یحیی عیاش بود که سلول تصمیم گرفت که هدف یک ماشین افسر نظامی باشد و نقشه آنها به نتیجه رسید و به یک خودروی نظامی تیراندازی کردند که منجر به کشته شدن دو صهیونیست به نام های سرگرد «اُزتنون» و گروهبان «ینیب سمل». | دومین عملیات در تاریخ 16/01/1375 بعد از شهادت مهندس یحیی عیاش بود که سلول تصمیم گرفت که هدف یک ماشین افسر نظامی باشد و نقشه آنها به نتیجه رسید و به یک خودروی نظامی تیراندازی کردند که منجر به کشته شدن دو صهیونیست به نام های سرگرد «اُزتنون» و گروهبان «ینیب سمل». صهیونیستها منع رفت و آمد را اعلام کردند و صهیونیستها این کار را نکردند. ، و نتیجه عدم اعلام مسئولیت اجرای عملیات. | ||
عملیات بیت شمش: در 18 خرداد 96 تاریخ اقدام برای ربودن سرباز یا افسر تعیین شد که در صورت شکست گروه، گروه در مسیر شهرک بیت شمش به دنبال هدف مناسب می گردد. او و همراهش جمال به خودرو شلیک کردند و حدود یک ساعت پس از عملیات اجساد سرنشینان کشف شد: دو شهرک نشین از کریات اربا، شهرکی که جنایتکار «گلدشتاین» عامل جنایت را به دنیا آورد. قتل عام مسجد ابراهیمی | عملیات بیت شمش: در 18 خرداد 96 تاریخ اقدام برای ربودن سرباز یا افسر تعیین شد که در صورت شکست گروه، گروه در مسیر شهرک بیت شمش به دنبال هدف مناسب می گردد. او و همراهش جمال به خودرو شلیک کردند و حدود یک ساعت پس از عملیات اجساد سرنشینان کشف شد: دو شهرک نشین از کریات اربا، شهرکی که جنایتکار «گلدشتاین» عامل جنایت را به دنیا آورد. قتل عام مسجد ابراهیمی | ||