پرش به محتوا

تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بیت المقدس' به 'بیت‌المقدس'
جز (جایگزینی متن - 'کتاب ها' به 'کتاب‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'بیت المقدس' به 'بیت‌المقدس')
خط ۲۲: خط ۲۲:
3. پیامبر(صلى الله علیه وآله) قبل از بعثت یا دست کم در آغاز [[بعثت]]، نمازهایى ([[واجب]] یا [[مستحب]]) مى خواند، اما نمازهاى پنج گانه در سفر معراج بر پیامبر و امت اسلامى واجب شد.
3. پیامبر(صلى الله علیه وآله) قبل از بعثت یا دست کم در آغاز [[بعثت]]، نمازهایى ([[واجب]] یا [[مستحب]]) مى خواند، اما نمازهاى پنج گانه در سفر معراج بر پیامبر و امت اسلامى واجب شد.


دو دیدگاه نخست، در واقع یکى بیش نیست و مبدأ وجوب نماز بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان را پس از واقعه معراج مى داند، جز آن که یکى اولین نماز را نماز در شب معراج مى داند و دیگرى نماز ظهر روز بعد از آن را. ناگفته نماند که روایات مربوط به نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) در شب معراج نیز متفاوت است: یکى، نماز خواندن ایشان را در پیشگاه الهى باز مى گوید، در حالى که روایات دیگر به نمازهاى وى پیش از عروج به پیشگاه الهى، در بیت المقدس و طور سینا و مسجد کوفه و آسمان هاى مختلف و نیز به امامت ایشان بر انبیا و فرشتگان اشاره کرده‌اند.
دو دیدگاه نخست، در واقع یکى بیش نیست و مبدأ وجوب نماز بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان را پس از واقعه معراج مى داند، جز آن که یکى اولین نماز را نماز در شب معراج مى داند و دیگرى نماز ظهر روز بعد از آن را. ناگفته نماند که روایات مربوط به نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) در شب معراج نیز متفاوت است: یکى، نماز خواندن ایشان را در پیشگاه الهى باز مى گوید، در حالى که روایات دیگر به نمازهاى وى پیش از عروج به پیشگاه الهى، در بیت‌المقدس و طور سینا و مسجد کوفه و آسمان هاى مختلف و نیز به امامت ایشان بر انبیا و فرشتگان اشاره کرده‌اند.




خط ۷۷: خط ۷۷:
در روایتى از عفیف بن قیس کندى نقل شده است:
در روایتى از عفیف بن قیس کندى نقل شده است:


پیش از آن که دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) علنى شود، روزى در مکه با عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم، جوانى آمد و به آسمان نگاه کرد و چون آفتاب بالا آمد در برابر کعبه به نماز ایستاد.<ref> با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیت المقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوى مسجد الاقصى نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار مى داد، به سمت مسجد الاقصى (در شمال) نیز قرار مى گرفت.</ref> آن گاه نوجوانى آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس خانمى پشت سر آن دو ایستاد. جوان به رکوع رفت، آن دو نیز رکوع کردند. سپس ایستاد و به سجده رفت، آن دو نیز سجده کردند. به عباس گفتم: امر بزرگى است. عباس نیز گفت: امر بزرگى است. میدانى این جوان کیست؟ این پسر برادرم محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب است. میدانى این نوجوان کیست؟ پسر برادرم على بن ابى طالب است. میدانى آن زن کیست؟ خدیجه دختر خویلد است. فرزند برادرم به من گفت که خداوندگار او، خداوندگار آسمان ها و زمین، او را به این دینى که بر آن است فرمان داده است. به خدا قسم جز این سه نفر کسى در روى زمین چنین آیینى ندارد.<ref>ر.ک: محمد مفید، الارشاد، ج1، ص 29 و 30; احمد عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج4، ص425; همو، لسان المیزان، ج1، ص395; احمد بن عبدالله طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، ص 59; محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص56 و احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 209.</ref>
پیش از آن که دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) علنى شود، روزى در مکه با عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم، جوانى آمد و به آسمان نگاه کرد و چون آفتاب بالا آمد در برابر کعبه به نماز ایستاد.<ref> با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیت‌المقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوى مسجد الاقصى نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار مى داد، به سمت مسجد الاقصى (در شمال) نیز قرار مى گرفت.</ref> آن گاه نوجوانى آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس خانمى پشت سر آن دو ایستاد. جوان به رکوع رفت، آن دو نیز رکوع کردند. سپس ایستاد و به سجده رفت، آن دو نیز سجده کردند. به عباس گفتم: امر بزرگى است. عباس نیز گفت: امر بزرگى است. میدانى این جوان کیست؟ این پسر برادرم محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب است. میدانى این نوجوان کیست؟ پسر برادرم على بن ابى طالب است. میدانى آن زن کیست؟ خدیجه دختر خویلد است. فرزند برادرم به من گفت که خداوندگار او، خداوندگار آسمان ها و زمین، او را به این دینى که بر آن است فرمان داده است. به خدا قسم جز این سه نفر کسى در روى زمین چنین آیینى ندارد.<ref>ر.ک: محمد مفید، الارشاد، ج1، ص 29 و 30; احمد عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج4، ص425; همو، لسان المیزان، ج1، ص395; احمد بن عبدالله طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، ص 59; محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص56 و احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 209.</ref>


==مستندات دیدگاه سوم==
==مستندات دیدگاه سوم==
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضى روایات به نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.
چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضى روایات به نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.


*على بن ابراهیم قمى از پدرش و او از محمد بن ابى عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این باره فرموده اند: ...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردى که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندى; جایى که خداوند با موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانى در کجا نماز گزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه اى در بیت المقدس، جایى که عیسى(علیه السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالى که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسى و عیسى را در جمع پیامبرانى که خداوند مى خواست، درک کردیم. آنان به سوى من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانى که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمیکنم!<ref>على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج2، ص4. نیز ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج14، ص208.</ref>
*على بن ابراهیم قمى از پدرش و او از محمد بن ابى عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این باره فرموده اند: ...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردى که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندى; جایى که خداوند با موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانى در کجا نماز گزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه اى در بیت‌المقدس، جایى که عیسى(علیه السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت‌المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالى که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسى و عیسى را در جمع پیامبرانى که خداوند مى خواست، درک کردیم. آنان به سوى من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانى که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمیکنم!<ref>على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج2، ص4. نیز ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج14، ص208.</ref>


*در روایت دیگرى هارون بن خارجه از [[امام صادق]](علیه السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است: ... هیچ [[فرشته]] مقرب و پیامبر مرسلى نبوده مگر آن که در [[مسجد کوفه]] نماز گزارده است، حتى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)در شب اسراء زمانى که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: براى من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل براى او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.<ref>محمد عیاش سلمى سمرقندى، تفسیر العیاشى، ج2، ص277. نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر.ک: احمد نسایى، سنن النسایى، ج1، ص322 و نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج1، ص73.</ref>
*در روایت دیگرى هارون بن خارجه از [[امام صادق]](علیه السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است: ... هیچ [[فرشته]] مقرب و پیامبر مرسلى نبوده مگر آن که در [[مسجد کوفه]] نماز گزارده است، حتى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)در شب اسراء زمانى که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: براى من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل براى او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.<ref>محمد عیاش سلمى سمرقندى، تفسیر العیاشى، ج2، ص277. نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر.ک: احمد نسایى، سنن النسایى، ج1، ص322 و نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج1، ص73.</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش