۸۸٬۰۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مفهوم احیاگری دینی و اصلاحگری دینی== | ==مفهوم احیاگری دینی و اصلاحگری دینی== | ||
واژة احیا در لغت به معنی زنده کردن، زنده گردانیدن و شب زنده داری است. <ref>( جُرّ، 1363: 74)</ref> فرهنگ فارسی عمید | واژة احیا در لغت به معنی زنده کردن، زنده گردانیدن و شب زنده داری است. <ref>( جُرّ، 1363: 74)</ref> فرهنگ فارسی عمید میگوید: « احیا (اسم مصدر) [عربی: احیاء] 'ehyā 1. رونق دادن.2. شبزندهداری کردن؛ شب را به عبادت گذراندن.۳. (اسم) در تشیّع، هریک از شبهای نوزدهم، بیستویکم، و بیستوسوم ماه رمضان که در آن شبزندهداری و عبادت میکنند؛ شب قدر.۴. (شیمی) ترکیب شدن جسم با هیدروژن. | ||
اما واژة اصلاح در لغت به معنی «درست کردن،آباد کردن و آماده ساختن چیزی به نیکویی»است. <ref>(جُرّ،1363: 216)</ref> فرهنگ فارسی عمید نیز باتفصیل بهتری، آورده است: «اصلاح (اسم مصدر) [عربی] 'eslāh ۱. برطرف کردنِ عیب و ایرادِ چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردنِ مویِ سروصورت.۳. برطرف کردنِ ایراداتِ نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاحِ بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردنِ اخلاق یا عاداتِ بدِ کسی از طریق آموزش.»<ref>(عمید،1392: واژه اصلاح)</ref> | اما واژة اصلاح در لغت به معنی «درست کردن،آباد کردن و آماده ساختن چیزی به نیکویی»است. <ref>(جُرّ،1363: 216)</ref> فرهنگ فارسی عمید نیز باتفصیل بهتری، آورده است: «اصلاح (اسم مصدر) [عربی] 'eslāh ۱. برطرف کردنِ عیب و ایرادِ چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردنِ مویِ سروصورت.۳. برطرف کردنِ ایراداتِ نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاحِ بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردنِ اخلاق یا عاداتِ بدِ کسی از طریق آموزش.»<ref>(عمید،1392: واژه اصلاح)</ref> | ||
بررسیِ مفهومیِ واژههای احیاگری و اصلاحگری اگر چه در نگاه سطحی، کارِ چندان مشکلی به نظر نمیرسد اما در مقطعِ فعلی به دلیل اشتراکات اصلاحگری و احیاگری و عدم مرزبندی دقیق و شفّاف بین تعریفهای این دو مفهوم به علّت عدم سپری شدن تاریخ تکوّن این واژهها سخت است که به صورت قطعی حکم به تمایز این مفاهیم کرد و در باب مؤلّفههای دخیل در هر مفهوم اظهار نظر نمود. <ref>(منصوری، دوگانهی احیا و اصلاح )</ref> | بررسیِ مفهومیِ واژههای احیاگری و اصلاحگری اگر چه در نگاه سطحی، کارِ چندان مشکلی به نظر نمیرسد اما در مقطعِ فعلی به دلیل اشتراکات اصلاحگری و احیاگری و عدم مرزبندی دقیق و شفّاف بین تعریفهای این دو مفهوم به علّت عدم سپری شدن تاریخ تکوّن این واژهها سخت است که به صورت قطعی حکم به تمایز این مفاهیم کرد و در باب مؤلّفههای دخیل در هر مفهوم اظهار نظر نمود. <ref>(منصوری، دوگانهی احیا و اصلاح )</ref> | ||
عبارات ذیل گواه آن است که هنوز بین اهل نظر، اجماعی درباره معانی | عبارات ذیل گواه آن است که هنوز بین اهل نظر، اجماعی درباره معانی واژههای «اصلاحگری» و«احیاگری » صورت نگرفته است. در این راستا برخی از نویسندگان اظهار نظر تأمّل برانگیزی ارایه داده و به کاربردن اصطلاح «احیاگری دینی» برای ادیان موجود را روشی صحیح و همراه بادقّت ندانسته و گفته است: | ||
«به نظر نمیرسد که به کاربردن اصطلاح احیاگری برای ادیان موجود روش صحیحی باشد زیرا احیا به معنای زنده کردن[در مقابل اماته] است و آنچه موجود است[مثل اسلام]، یعنی حیات دارد؛ [نتیجه اینکه احیاگری دراینجا، نوعی تحصیل حاصل است و تحصیل حاصل نیز امری محال است]. | «به نظر نمیرسد که به کاربردن اصطلاح احیاگری برای ادیان موجود روش صحیحی باشد زیرا احیا به معنای زنده کردن[در مقابل اماته] است و آنچه موجود است[مثل اسلام]، یعنی حیات دارد؛ [نتیجه اینکه احیاگری دراینجا، نوعی تحصیل حاصل است و تحصیل حاصل نیز امری محال است]. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==شاخصهای نهضت احیاگری دینی امام خمینی(ره)== | ==شاخصهای نهضت احیاگری دینی امام خمینی(ره)== | ||
احیای تفکر دینی از ناحیه امام خمینی(ره) در | احیای تفکر دینی از ناحیه امام خمینی(ره) در جنبههای مختلف صورت پذیرفت که به بعضی از موارد آن اشاره میشود: | ||
===1. تغییر در ساختار فرهنگی ایران=== | ===1. تغییر در ساختار فرهنگی ایران=== | ||
فرهنگ، بن مایه و هویّت بخش هر جامعه است؛ چنانکه با توجّه به ویژگی فرهنگی هر جامعه، از جایگاه، هویّت و نقش آن جامعه سخن میرود. به همین دلیل زیربنا و عامل پیشرفت و توسعه حقیقی هر جامعهای اصول فرهنگی حاکم بر آن است که در قالب اعتقادات، هنجارها، رفتارها و دستاوردهای هر جامعهای تجلی مییابد. از جمله مهمترین دستاوردهای احیای تفکر دینی امام خمینی(ره) تغییر در ساختار فرهنگی ایران است. <ref>(نصری،1390: 174-173)</ref> استعمارگران مهمترین مانع در برابر خود را «اسلام» و فرهنگ آزادی بخش آن مییافتند از این رو بسیار تلاش کردند تا «فرهنگ اسلامی» را در جامعة ایران نابود کرده، یا به تحریف بکشانند. بدین ترتیب، با آغاز سلطه خاندان پهلوی در ایران توسط انگلیس، « اسلامزدایی » محور و هدف ساختار فرهنگی رژیم پهلوی قرار گرفت و آنان در سخنان و عملکرد خود نشان دادند نه تنها هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی ندارند بلکه برای نابودی آن نیز تلاش مینمایند. | فرهنگ، بن مایه و هویّت بخش هر جامعه است؛ چنانکه با توجّه به ویژگی فرهنگی هر جامعه، از جایگاه، هویّت و نقش آن جامعه سخن میرود. به همین دلیل زیربنا و عامل پیشرفت و توسعه حقیقی هر جامعهای اصول فرهنگی حاکم بر آن است که در قالب اعتقادات، هنجارها، رفتارها و دستاوردهای هر جامعهای تجلی مییابد. از جمله مهمترین دستاوردهای احیای تفکر دینی امام خمینی(ره) تغییر در ساختار فرهنگی ایران است. <ref>(نصری،1390: 174-173)</ref> استعمارگران مهمترین مانع در برابر خود را «اسلام» و فرهنگ آزادی بخش آن مییافتند از این رو بسیار تلاش کردند تا «فرهنگ اسلامی» را در جامعة ایران نابود کرده، یا به تحریف بکشانند. بدین ترتیب، با آغاز سلطه خاندان پهلوی در ایران توسط انگلیس، « اسلامزدایی » محور و هدف ساختار فرهنگی رژیم پهلوی قرار گرفت و آنان در سخنان و عملکرد خود نشان دادند نه تنها هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی ندارند بلکه برای نابودی آن نیز تلاش مینمایند. | ||
محمد رضا شاه در پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری سلسله خود، اسلام را از زندگی مردم ایران کنار گذاشت و در مراسم رسمی اعلام نمود: «من اعلام | محمد رضا شاه در پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری سلسله خود، اسلام را از زندگی مردم ایران کنار گذاشت و در مراسم رسمی اعلام نمود: «من اعلام میکنم که ما، سلسله پهلوی، به چیزی جز ایران عشق نمیورزیم....»<ref>( زونیس، بیتا: 152؛نصری،1390: 175)</ref>. | ||
اما امام خمینی(ره) در راستای احیای تفکر دینی، اسلامگرایی و احیای فرهنگ اسلامی را در دستور کار خود داشت. امام خمینی (ره) در این باره میفرماید: «همان طور که کراراً تذکر دادهام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به ابرقدرتها و مستکبرین، وابستگی فکری و درونی است؛ که سایر وابستگیها از آن سرچشمه میگیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد.» <ref>( صحیفه امام، 1378:ج10، 79)</ref> | اما امام خمینی(ره) در راستای احیای تفکر دینی، اسلامگرایی و احیای فرهنگ اسلامی را در دستور کار خود داشت. امام خمینی (ره) در این باره میفرماید: «همان طور که کراراً تذکر دادهام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به ابرقدرتها و مستکبرین، وابستگی فکری و درونی است؛ که سایر وابستگیها از آن سرچشمه میگیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد.» <ref>( صحیفه امام، 1378:ج10، 79)</ref> | ||
ایشان در موردی دیگر در این باره میگوید: «اسلام داشت منسی [= فراموش] میشد، اسلام را داشتند منهدم میکردند؛ قرآن را داشتند زیر چکمهها از بین میبردند. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران - که قیام الهی بود - قرآن را زنده کرد؛ اسلام را زنده کرد؛ حیات تازه به اسلام بخشید.» <ref>( امام خمینی(ره)، 1370: 140 )</ref> | ایشان در موردی دیگر در این باره میگوید: «اسلام داشت منسی [= فراموش] میشد، اسلام را داشتند منهدم میکردند؛ قرآن را داشتند زیر چکمهها از بین میبردند. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران - که قیام الهی بود - قرآن را زنده کرد؛ اسلام را زنده کرد؛ حیات تازه به اسلام بخشید.» <ref>( امام خمینی(ره)، 1370: 140 )</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
تحجّر و جمود فکری همزاد با ادیان و عقاید بشری است. تاریخ اسلام و جامعه اسلامی نیز از بدو تشکیل حکومت اسلامی در مدینه از این جریان انحرافی به دور نبوده و در دورههای مختلف تاریخ اسلام شاهد این جریان هستیم، به ویژه در دوره معاصر ایران جریان تحجّر به سوی ریشهدارتر شدن در حرکت است. | تحجّر و جمود فکری همزاد با ادیان و عقاید بشری است. تاریخ اسلام و جامعه اسلامی نیز از بدو تشکیل حکومت اسلامی در مدینه از این جریان انحرافی به دور نبوده و در دورههای مختلف تاریخ اسلام شاهد این جریان هستیم، به ویژه در دوره معاصر ایران جریان تحجّر به سوی ریشهدارتر شدن در حرکت است. | ||
تحجّر از جمله جریانهای مخالف با تفکر و نهضت امام خمینی(ره) به شمار میرود؛ از این رو امام به موازات حرکت سیاسی با صراحت و جدیّت بیشتر به مبارزه و مقابله با جریان تحجّرگرایی برخاست. از جریانهای متحجّر پس از رحلت محمد (ص) «خوارج» است که در دوره حکومت امام علی (ع) به نام دین و قرآن در برابرش شمشیر کشیدند و | تحجّر از جمله جریانهای مخالف با تفکر و نهضت امام خمینی(ره) به شمار میرود؛ از این رو امام به موازات حرکت سیاسی با صراحت و جدیّت بیشتر به مبارزه و مقابله با جریان تحجّرگرایی برخاست. از جریانهای متحجّر پس از رحلت محمد (ص) «خوارج» است که در دوره حکومت امام علی (ع) به نام دین و قرآن در برابرش شمشیر کشیدند و آسیبهای جبران ناپذیری به مسلمانان وارد کردند که بزرگترین آن، به شهادت رساندن امام علی (ع) بود. پاشنه آشیل خوارج را میتوان در جمود دانست؛ چرا که جریان خوارج با وجود برخورداری از صفاتی چون مجاهدت، عبادت و ریاضت، دارای تعصّب و تصلّب فکری نیز بودند.<ref>(شیرخانی، رجایی نژاد، 1392: 63-61)</ref>. | ||
جعفر رزاقپور | جعفر رزاقپور |