confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در سالهاى آغازین بلوغ آموزگار بزرگ پرهیزگارى و معارف الهى اش را از دست داد. محمد اکمل گیتى را وداع گفت و فرزند پاکدلش را در سخت ترین شرایط اجتماعى تنها نهاد، شرایط دشوارى که با سقوط پایتخت [[صفویان]] و پیروزى افغانها به اوج رسید. | در سالهاى آغازین بلوغ آموزگار بزرگ پرهیزگارى و معارف الهى اش را از دست داد. محمد اکمل گیتى را وداع گفت و فرزند پاکدلش را در سخت ترین شرایط اجتماعى تنها نهاد، شرایط دشوارى که با سقوط پایتخت [[صفویان]] و پیروزى افغانها به اوج رسید. | ||
هرج اصفهان و دشوارى تحصیل دانش پژوه جوان خاندان محمد اکمل را در اندیشه مهاجرت فرو برد پس بار سفر بست و در حدود 1135 هـ .ق. رهسپار [[نجف]] شد<ref> | هرج و مرج اصفهان و دشوارى تحصیل دانش پژوه جوان خاندان محمد اکمل را در اندیشه مهاجرت فرو برد پس بار سفر بست و در حدود 1135 هـ .ق. رهسپار [[نجف]] شد<ref> وحید بهبهانى، على دوانى، 112 - 151.</ref>. او در حریم پاک [[امیرمؤمنان]] [[على(ع)]] از محضر پر فیض دانشوران برجسته اى چون حضرت [[سید محمد طباطبایى بروجردى]] و حضرت [[سید صدر الدین قمى]] بهره برد و اندوخته هاى علمى اش را کمال بخشید<ref>همان.</ref>. دانشمند گران پایه حضرت سید محمد طباطبایى بروجردى با دیدگان نافذ خویش آثار بزرگى را در چهره یتیم سپاهان دید. او را در حریم خویش جاى داد و به شرف دامادى خویش مفتخر ساخت<ref>همان.</ref>. | ||
دانشجوى نستوه اصفهانى در تابش آفتاب وجود بزرگان یاد شده رشد کرد و اندک اندک در شمار فقیهان و صاحب نظران جاى گرفت. او در آغاز راه | دانشجوى نستوه اصفهانى در تابش آفتاب وجود بزرگان یاد شده رشد کرد و اندک اندک در شمار فقیهان و صاحب نظران جاى گرفت. او در آغاز راه اخباریان را پسندید و مدتى بر آن طریق راه سپرد ولى در پژوهشهاى خویش دلیلهایى بر نادرستى این روش یافته، از آن عدول کرد<ref> همان، ص 151 - 155.</ref> بنابراین وقتى در درس [[سید صدرالدین همدانى]] حضور مى یافت با استدلالهاى روشن و متین گفتار استاد را در بوته نقد قرار مى داد و آن سرور فقیهان را از پیمودن راه اخباریان باز مى داشت. | ||
این کردار آن محقق فرزانه سبب شد که کتاب گران سنگ شرح وافیه سید صدرالدین به مشرب مجتهدان نزدیک شود ولى حضور سرور دانشوران سپاهان در نجف دیرى نپایید و آن بزرگمرد پیش از پایان کتاب شرح وافیه درس سید صدرالدین را ترک کرد<ref> | این کردار آن محقق فرزانه سبب شد که کتاب گران سنگ شرح وافیه سید صدرالدین به مشرب مجتهدان نزدیک شود ولى حضور سرور دانشوران سپاهان در نجف دیرى نپایید و آن بزرگمرد پیش از پایان کتاب شرح وافیه درس سید صدرالدین را ترک کرد<ref>همان.</ref>. | ||
=هجرت= | |||
محقق خستگى ناپذیر اصفهانى در این سالها راه خویش را از نجف نشینان جدا ساخت و براى انجام دادن وظیفه الهى اش رهسپار [[بهبهان]] شد. | |||
بهبهان در آن روزگار یکى از مراکز رشد اخباریگرى بود. کوچه وسیعى به نام خط دو محله عمده این آبادى را از یکدیگر جدا مى کرد محله هایى که بهبهان و قنوات خوانده مى شدند و مردمش از دیرباز با هم اختلاف داشتند. سید فقیهان اصفهانى تبار نخست به قنوات گام نهاد و در آن بخش به اقامه [[نماز]] و ارشاد پرداخت. مردم محله بهبهان براى نماز و بهره گیرى از محضر آن [[مجتهد]] پارسا به قنوات مى رفتند ولى در دل از این کار ناخشنود بودند. آنها چنان مى اندیشیدند که باید آفتاب هدایت در محله بهبهان بدرخشد و از آنجا نور و گرما در منطقه پراکنده سازد. یکى از بازرگانان بهبهان با این هدف محقق وارسته اصفهانى را همراه گروهى از دانشوران و مؤمنان قنوات به خانه خویش دعوت کرد. | |||
چون آقا به بهبهان گام نهاد و در میهمانى شرکت جست، میزبان، که اندیشه ماندگارى وى در آن محله را در سر مى پروراند، از آقا خواست در [[مسجد]] محل [[نماز جماعت]] بر پا کند و براى تبرک چند روزى به تدریس علوم [[اهل بیت(ع)]] بپردازد. فقیه وارسته سپاهان تبار، که به چیزى جز هدایت مردم و پدید آوردن برادرى و دوستى نمى اندیشید، خواسته بازرگان را اجابت کرد. بهبهانیان اندک اندک مقدمات زندگى آن دانشور پارسا را آماده ساختند و بدین ترتیب بهبهان منزلگاه مجتهد پاک رأى آقا محمد باقر اصفهانى شد<ref>همان، ص120 - 121.</ref>. و مسجد «امیر ابراهیم» پایگاه علمى وى گشت<ref>سیماى بهبهان، تألیف سید سیف الله نحوى، از مجموعه دیار ابرار.</ref>. | |||
آن بزرگمرد منطقه اى گسترده را زیر پوشش انوار هدایت خویش قرار داد. با دانشوران [[اخبارى]] بسیار مناظره کرده، حوزه درسى پیشرفته اى پدید آورد و شاگردان بزرگى تربیت کرد. در سایه تلاشهاى شبانه روزى آفتاب فقاهت یخهاى روابط قنواتیان و بهبهان نشینان آب شد، اخباریگرى براى همیشه از منطقه رخت بربست و اعتقادات و کردار مردم در مسیر درست قرار گرفت. ولى این نتایج آسان به دست نیامد. گوهر یگانه دریاى تحقیق سى سال از بهترین سالهاى عمر پربرکتش را در آن دیار به سر برد با گروهى که خود را از فقیهان بى نیاز مى پنداشتند مبارزه کرد<ref> همان.</ref>. و سرانجام وقتى مأموریت الهى اش را پیروزمندانه به انجام رساند با شنیدن اخبار نگران کننده پیشرفت اخباریان در [[کربلا]] و [[نجف]] عزم سفر به آن نواحى کرد تا با منطق روشن خویش شبهه هاى خبرگرایان را از حریم [[دین]] دور سازد. | |||
=پانویس= | =پانویس= |