۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
</div> | </div> | ||
'''حسن بن على (ع)''' فرزند ارشد [[امام علی]] (ع) و [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و امام دوم [[شیعیان]] است. آن حضرت هفت سال از دوران پیامبر اسلام را درک نمود و پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا سى سال در کنار پدرش امام علی | '''حسن بن على (ع)''' فرزند ارشد [[امام علی]] (ع) و [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و امام دوم [[شیعیان]] است. آن حضرت هفت سال از دوران پیامبر اسلام را درک نمود و پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله تقریبا سى سال در کنار پدرش امام علی علیهالسلام قرار داشت. پس از شهادت پدر (در سال 40 هجرى) مردم با آن حضرت به عنوان جانشین امام علی علیهالسلام بیعت نمودند اما به دلیل عدم حمایت از آن حضرت برای جنگ و سرکوب [[معاویه]]<ref>ر.ک:مقاله معاویه</ref> آن حضرت ناچار به قبول صلح با معاویه در سال 41 هجری گردید. مدت امامت ایشان 10 سال بود و در سال 50 هجرى در حالی که 48 سال سن داشت با توطئه معاویه مسموم و به شهادت رسید. | ||
=نسب و ولادت امام حسن (ع)= | =نسب و ولادت امام حسن (ع)= | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
امام حسن مجتبی(ع) 7 ساله بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله او را سخت دوست مى داشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مى نهاد و مى گفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نیز او را دوست بدار! <ref>پیشواى دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | امام حسن مجتبی(ع) 7 ساله بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله او را سخت دوست مى داشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مى نهاد و مى گفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نیز او را دوست بدار! <ref>پیشواى دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | ||
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین | در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیهالسلام مورد تاکید قرار گرفته است: حسن و حسین امامند، چه قیام کنند و چه نکنند. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394 -ایشان مینویسد: اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا»</ref> | ||
در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: حسن و حسین، سرور جوانان بهشتند. این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394</ref> | در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: حسن و حسین، سرور جوانان بهشتند. این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394</ref> | ||
امام حسن | امام حسن علیهالسلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند: | ||
1. به همراه امام حسین | 1. به همراه امام حسین علیهالسلام در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران به عنوان "ابنائنا" در کنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله علیها با عنوان "نسائنا" و امام علی علیهالسلام به عنوان "انفسنا" | ||
2. به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر | 2. به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
بزرگى منش و سترگى روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردى سال و کمى سن، در برخى از عهدنامه ها گواه مى گرفت، واقدى آورده است که: پیامبر، براى <big>ثقیف</big> عهد ذمه بست، خالد بن سعید آنرا نوشت و امام حسن و امام حسین آنرا گواهى فرمودند. <ref>پیشواى دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | بزرگى منش و سترگى روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردى سال و کمى سن، در برخى از عهدنامه ها گواه مى گرفت، واقدى آورده است که: پیامبر، براى <big>ثقیف</big> عهد ذمه بست، خالد بن سعید آنرا نوشت و امام حسن و امام حسین آنرا گواهى فرمودند. <ref>پیشواى دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | ||
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین | پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین علیهالسلام، به دیگران آموخت. <ref>محمدتقی مدرسی، محمدصادق آل شریعت، هدایتگران راه نور (زندگانی امام حسن مجتبی)، قم، موسسه ی فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ج 4، ص10</ref> | ||
=امام حسن (ع)در دوران امام علی (ع)= | =امام حسن (ع)در دوران امام علی (ع)= | ||
امام حسن | امام حسن علیهالسلام در دوران حیات امام علی علیهالسلام همواره همراه و هماهنگ با پدر بود. | ||
به هنگامى که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید مىشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمى او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایى و پایدارى پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن على (ع)، ص 261-260</ref> | به هنگامى که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید مىشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمى او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایى و پایدارى پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن على (ع)، ص 261-260</ref> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
به سال 36 هجرى با پدر از مدینه به سوى [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | به سال 36 هجرى با پدر از مدینه به سوى [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | ||
پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت على | پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت على علیهالسلام، همراه عمار یاسر صحابی پیامبر به کوفه رفت تا مردم را بسیج کند و آنگاه با مردم به یارى امام به سوى بصره بازگشت. <ref>طبقات کبیر، ج3، قسمت اول، ص 20</ref> | ||
در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد که: «از پیروى پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامىگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقهى پدر کشتگىها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد که: «از پیروى پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامىگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقهى پدر کشتگىها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
اینان برگزیده شدند تا کتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، واژگونه رفتار کردند و چنین کسى، حَکم نامیده نمى شود، بلکه <big>محکوم</big> است. <ref>حیاة الامام الحسن بن على ج 1 ص 479</ref> | اینان برگزیده شدند تا کتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، واژگونه رفتار کردند و چنین کسى، حَکم نامیده نمى شود، بلکه <big>محکوم</big> است. <ref>حیاة الامام الحسن بن على ج 1 ص 479</ref> | ||
امام على | امام على علیهالسلام به هنگام رحلت بنا به فرمانى که از پیش از پیامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشین خویش فرمود، و [[امام حسین|امام حسین]] و سایر فرزندان گرامى خویش و بزرگان شیعه را بر این امر، گواه گرفت. <ref> اصول کافى ج 1 ص 298-297</ref> | ||
=دوران امامت و خلافت امام حسن (ع)= | =دوران امامت و خلافت امام حسن (ع)= | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
[[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref> خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین می آورد: در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود،... در همان شبی که [[عیسی بن مریم]] به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت... . | [[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref> خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین می آورد: در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود،... در همان شبی که [[عیسی بن مریم]] به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت... . | ||
در این هنگام گریه گلوی امام حسن | در این هنگام گریه گلوی امام حسن علیهالسلام را گرفت و گریه کرد و همهی حاضران با او گریه کردند. سپس فرمود: من پسر بشیر ( مژده دهنده، یعنی [[رسول خدا]] هستم، من پسر کسی هستم که به اذن خدا مردم را به سوی خدا دعوت میکرد، من پسر چراغ تابناک هدایت هستم، من از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و ناپاکی را از آنان دور ساخت و آنان را به طور کامل پاکیزه نمود. من از خاندانی هستم که خداوند دوستی به آنان را در قرآنش واجب کرده و فرموده است:... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترب حسنة نزد له فیها حسنا... ؛ ای پیامبر! بگو من پاداشی برای رسالت نمیخواهم، مگر دوستی در حق خویشاوندان و هر که نیکی کند، بر نیکی او بیفزاییم. <ref>آیه 23 سوره شوری</ref> منظور از حسنه ( نیکی ) در این آیه، دوستی ما خاندان است» و سپس ( سخنرانی را به پایان رساند و ) نشست. <ref> نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> | ||
پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهر ها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت. <ref> الإرشاد، شیخ مفید،ج2، ص9</ref> | پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهر ها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت. <ref> الإرشاد، شیخ مفید،ج2، ص9</ref> | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | ||
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن | معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیهالسلام از سوى مردم [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> و تایید ضمنى آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردى که خبر انتخاب امام حسن علیهالسلام را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامه هایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشى و عدم شناسایى امام حسن علیهالسلام به عنوان [[خلیفه|خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد جعفرى، مترجم سید محمد تقى آیتاللهى، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 162</ref> | ||
او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | ||
تو مردانی را به عنوان حیله گری و غافلگیری می فرستی و جاسوسانی را گسیل می داری، گویی جنگ را دوست می داری و من آن را نزدیک می بینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاوبه در پاسخ نامه امام حسن | تو مردانی را به عنوان حیله گری و غافلگیری می فرستی و جاسوسانی را گسیل می داری، گویی جنگ را دوست می داری و من آن را نزدیک می بینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاوبه در پاسخ نامه امام حسن علیهالسلام ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهم السلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref> | ||
پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref> از آن سو امام حسن | پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref> از آن سو امام حسن علیهالسلام نیز در میان مردم اعلان بسیج عمومى نمودند و رزمندگان کوفه و سایر شهرها را براى دفع تهاجم دشمن فراخواندند. هنگامى که دو سپاه در برابر یکدیگر قرار گرفتند و درگیرى هاى پراکنده اى میان آنان به وقوع پیوست، برخى از سران سپاه امام حسن مجتبى علیهالسلام از جمله "عبیدالله بن عباس" که فرماندهى کل را بر عهده داشت به سپاه معاویه پیوست و از این راه توان روحى و فیزیکى سپاه امام حسن علیهالسلام را کاهش دادند. | ||
نفوذى هاى معاویه در میان سپاهیان امام حسن علیهالسلام و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعه پراکنى و گمانهزنى هاى خلاف واقع کردند و به تدریج جامعه اسلامى و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طورى که برخى از سپاهیان، شبانه از اردوگاه ها و پادگان ها گریخته و صحنه نبرد را ترک مى کردند و برخى از فریبخوردگان [[خوارج]] در شهرهاى پشت جبهه اقدام به آشوب مى کردند و حتى در <big>ساباط مداین</big>، به خیمهگاه امام حسن علیهالسلام هجوم آورده و اقدام به غارت و بى نظمى نمودند و در یک رویدادى، امام حسن مجتبى علیهالسلام را ترور کرده و وى را به شدت زخمى نمودند. | نفوذى هاى معاویه در میان سپاهیان امام حسن علیهالسلام و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعه پراکنى و گمانهزنى هاى خلاف واقع کردند و به تدریج جامعه اسلامى و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طورى که برخى از سپاهیان، شبانه از اردوگاه ها و پادگان ها گریخته و صحنه نبرد را ترک مى کردند و برخى از فریبخوردگان [[خوارج]] در شهرهاى پشت جبهه اقدام به آشوب مى کردند و حتى در <big>ساباط مداین</big>، به خیمهگاه امام حسن علیهالسلام هجوم آورده و اقدام به غارت و بى نظمى نمودند و در یک رویدادى، امام حسن مجتبى علیهالسلام را ترور کرده و وى را به شدت زخمى نمودند. |