۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
مسأله امامت منصوص اهل بیت «علیهم السلام» از مسائلی است که علاوه بر وجود روایات فراوان و متعددی که درباره آن در کتب روایی و همچنین کتب مفصّلی که عالمان شیعی و اصحاب ائمه اطهار«علیهم السلام» در این باره نگاشته اند موجود است <ref> . ر.ک: قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت، ص229</ref> ، توسط امامان معصوم شیعه بارها مورد تذکر و احتجاج قرار گرفته است. | مسأله امامت منصوص اهل بیت «علیهم السلام» از مسائلی است که علاوه بر وجود روایات فراوان و متعددی که درباره آن در کتب روایی و همچنین کتب مفصّلی که عالمان شیعی و اصحاب ائمه اطهار«علیهم السلام» در این باره نگاشته اند موجود است <ref> . ر.ک: قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت، ص229</ref> ، توسط امامان معصوم شیعه بارها مورد تذکر و احتجاج قرار گرفته است. | ||
بر خلاف نظر کسانی که مدعی اند اگر امامت حضرت علی بن ابیطالب | بر خلاف نظر کسانی که مدعی اند اگر امامت حضرت علی بن ابیطالب «علیهالسلام» به نصب الهی بود، ایشان می بایست در مقام احتجاج به این نکته اشاره میکردند و خود را منصوب از طرف خداوند معرفی میکردند باید گفت که از قضا بارها احتجاج به نصب الهی در بیانات حضرت علی «علیهالسلام» تحت عناوین مختلفی در تاریخ نقل شده است که به برخی از آنان اشاره میشود. | ||
1. حضرت با اشاره به آیه شریفه «انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فی سبیله» خود را صراط و سبیل الهی و منصوب از طرف خداوند معرفی کرده و می فرمایند: | 1. حضرت با اشاره به آیه شریفه «انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فی سبیله» خود را صراط و سبیل الهی و منصوب از طرف خداوند معرفی کرده و می فرمایند: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
«انا صراط اللّه الّذی من لم یسلکه بطاعة اللّه فیه هوی به الی النّار و أنا سبیله الّذی نصبنی للاتّباع بعد نبیّه» من صراط خدا هستم که اگر کسی با اطاعت خدا بر آن سلوک نکند به آتش سقوط میکند و من آن راه خدا هستم که خداوند مرا برای اطاعت مردم بعد ازپیامبرش به این مقام نصب فرموده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ج94،ص117</ref> | «انا صراط اللّه الّذی من لم یسلکه بطاعة اللّه فیه هوی به الی النّار و أنا سبیله الّذی نصبنی للاتّباع بعد نبیّه» من صراط خدا هستم که اگر کسی با اطاعت خدا بر آن سلوک نکند به آتش سقوط میکند و من آن راه خدا هستم که خداوند مرا برای اطاعت مردم بعد ازپیامبرش به این مقام نصب فرموده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ج94،ص117</ref> | ||
2. در شورای شش نفره تعیین خلیفه، بعد از مرگ خلیفه دوم حضرت علی | 2. در شورای شش نفره تعیین خلیفه، بعد از مرگ خلیفه دوم حضرت علی «علیهالسلام» در ضمن بیانات مفصّل و ذکر ادله خویش به وجود اصل نصب توسط نبی اکرم«صلی اللّه علیه وآله و سلم»استناد میکند: | ||
«نشدتکم باللّه هل فیکم احد نصبه رسول اللّه یوم غدیر خمّ بأمر اللّه فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه... غیری؟ قالوا لا.» شما را به خدا قسم می دهم آیا در بین شما احدی غیر از من است که رسول خدا او را در روز غدیر خم به امر الهی نصب کرده باشد و بگوید: هرکس من مولایش هستم پس علی نیز مولای اوست؟ همگی گفتند: نه!<ref>ر.ک: امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب،ج1،ص160 و طبرسی، الإحتجاج على أهل اللّجاج ، ج1،ص 136</ref> | «نشدتکم باللّه هل فیکم احد نصبه رسول اللّه یوم غدیر خمّ بأمر اللّه فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه... غیری؟ قالوا لا.» شما را به خدا قسم می دهم آیا در بین شما احدی غیر از من است که رسول خدا او را در روز غدیر خم به امر الهی نصب کرده باشد و بگوید: هرکس من مولایش هستم پس علی نیز مولای اوست؟ همگی گفتند: نه!<ref>ر.ک: امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب،ج1،ص160 و طبرسی، الإحتجاج على أهل اللّجاج ، ج1،ص 136</ref> | ||
از روایات نبوی نصب مورد استناد [[امام علی]] | از روایات نبوی نصب مورد استناد [[امام علی]] «علیهالسلام» این نکته به دست میآید که آن حضرت، مؤلفه اساسی امامت را نصب الهی و وحیانی تلقّی میکرد و معتقد بود که این اصل و افتخار فقط شامل حال وی و نه خلفای دیگر شده است.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت،ص302-285</ref> | ||
بنابراین ادّعای این که [[امام علی]] | بنابراین ادّعای این که [[امام علی]] «علیهالسلام» خود، معتقد به نصب الهی نبودهاند ادعایی بی اساس است و اگر کسی حداقل صدق و عدالت حضرت علی «علیهالسلام» را به عنوان یک صحابه برتر قبول داشته باشد باید پاسخگوی وجدانی و منطقی احتجاجات آن حضرت در دنیا و آخرت باشد. | ||
صرف نظر از اشکالات متعددی که به نگاه بازخوانی مذهب با گذار از مرزهای مذهب وارد شده است، باید گفت این نگاه نمیتواند مشکل تقریب بین مذاهب اسلامی را حل نماید زیرا مقصود داعیان تقریب مذاهب، تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی با حفظ اصول و آموزه های مذهب خویش است بنابراین کوتاه آمدن از اصول مذهب، به نفع مذهب دیگر نه تنها مقصود نظر مدعیان تقریب بین مذاهب نیست بلکه اصولاً چنین کاری در سطح عمومی عملاً امکان پذیر نخواهد بود زیرا طبیعی است که حساسیّت بسیاری از طرفداران مذهب را برمی انگیزاند و آنان هیچ گاه راضی نمیشوند که به نام تقریب، دست از اصول و خطوط قرمز مذهب خود بردارند. | صرف نظر از اشکالات متعددی که به نگاه بازخوانی مذهب با گذار از مرزهای مذهب وارد شده است، باید گفت این نگاه نمیتواند مشکل تقریب بین مذاهب اسلامی را حل نماید زیرا مقصود داعیان تقریب مذاهب، تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی با حفظ اصول و آموزه های مذهب خویش است بنابراین کوتاه آمدن از اصول مذهب، به نفع مذهب دیگر نه تنها مقصود نظر مدعیان تقریب بین مذاهب نیست بلکه اصولاً چنین کاری در سطح عمومی عملاً امکان پذیر نخواهد بود زیرا طبیعی است که حساسیّت بسیاری از طرفداران مذهب را برمی انگیزاند و آنان هیچ گاه راضی نمیشوند که به نام تقریب، دست از اصول و خطوط قرمز مذهب خود بردارند. |