پرش به محتوا

تصوف در صفویه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:


==میرداماد==
==میرداماد==
از جمله در میان اکثر قریب به اتفاق حکما و فلاسفه این عصر، مثل میرداماد ، تعلقات صوفیانه به عیان دیده می‌شد، بخصوص از طریق حکمت اشراق که میرداماد از مفسرانش بود.
از جمله در میان اکثر قریب به اتفاق حکما و فلاسفه این عصر، مثل میرداماد، تعلقات صوفیانه به عیان دیده می‌شد، بخصوص از طریق حکمت اشراق که میرداماد از مفسرانش بود.


==میرفندرسکی==
==میرفندرسکی==
خط ۵۶: خط ۵۶:


==ملاصدرا==
==ملاصدرا==
بزرگ‌ترین فیلسوف دوره صفوی ملاصدراست که در عمده آرا و آثار حکْمی و فلسفی‌اش سیطره جنبه‌های صوفیانه و استشهاد به مشایخ بزرگ صوفیه و تجلیل و تعظیم آنان در کنار تعالیم امامان شیعه کاملاً مشهود است، چنان‌که مفصّل‌ترین و مشهورترین کتابش، اسفار ، را مطابق با اسفار اربعه سلوک نوشته است.
بزرگ‌ترین فیلسوف دوره صفوی ملاصدراست که در عمده آرا و آثار حکْمی و فلسفی‌اش سیطره جنبه‌های صوفیانه و استشهاد به مشایخ بزرگ صوفیه و تجلیل و تعظیم آنان در کنار تعالیم امامان شیعه کاملاً مشهود است، چنان‌که مفصّل‌ترین و مشهورترین کتابش، اسفار، را مطابق با اسفار اربعه سلوک نوشته است.
بسیاری از مفاهیم صوفیانه، مثل وحدت وجود یا علم حضوری ، در آثار وی تفسیر فلسفی شده و مبرهن گردیده است. <ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۰۸، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۰۶، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref>
بسیاری از مفاهیم صوفیانه، مثل وحدت وجود یا علم حضوری، در آثار وی تفسیر فلسفی شده و مبرهن گردیده است. <ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۰۸، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۰۶، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref>
وی در رساله‌ای موسوم به سه اصل، که ظاهراً تنها اثر بر جای مانده از او به زبان فارسی است، ضمن گلایه از فقهای متشرع و متکلمان عصر که ذمّ تصوف می‌کنند، در مقام دفاع از تصوف حقیقی بر آمده و ایمان را از دیدگاه صوفیه تعریف کرده است. <ref>ج ۵، بخش ۱۴: نقد تصوف، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، ج۱، ص۶۳ـ۷۲، رساله سه اصل، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۶ ش.</ref>
وی در رساله‌ای موسوم به سه اصل، که ظاهراً تنها اثر بر جای مانده از او به زبان فارسی است، ضمن گلایه از فقهای متشرع و متکلمان عصر که ذمّ تصوف می‌کنند، در مقام دفاع از تصوف حقیقی بر آمده و ایمان را از دیدگاه صوفیه تعریف کرده است. <ref>ج ۵، بخش ۱۴: نقد تصوف، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، ج۱، ص۶۳ـ۷۲، رساله سه اصل، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۶ ش.</ref>
ظاهراً سبب این‌که وی رساله سه اصل را به زبان فارسی نوشت، این بود که مخاطبانش عموم مردم بودند و او می‌خواست آنان را متنبه به حقیقت تصوف کند.
ظاهراً سبب این‌که وی رساله سه اصل را به زبان فارسی نوشت، این بود که مخاطبانش عموم مردم بودند و او می‌خواست آنان را متنبه به حقیقت تصوف کند.
خط ۶۳: خط ۶۳:
==فیض کاشانی==
==فیض کاشانی==
فیض کاشانی شاگرد و داماد ملاصدرا و مرید شیخ بهائی و صاحب آثار بسیار، از تفسیر قرآن تا علم کلام و حدیث و فقه و عرفان و تصوف، است.
فیض کاشانی شاگرد و داماد ملاصدرا و مرید شیخ بهائی و صاحب آثار بسیار، از تفسیر قرآن تا علم کلام و حدیث و فقه و عرفان و تصوف، است.
وی در بعضی آثار، از جمله در المحاکمه ، از صوفی‌نمایان و همچنین علمای جاهلی، که در آزار صوفیه حقیقی می‌کوشند، انتقاد نموده و در آثار دیگری، مثل شرح صدر ، از تصوف حقیقی و سیر و سلوک دفاع کرده و علم تصوف را گوهر دانش و میراث انبیا خوانده است. <ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، ج۱، ص۹۱، رساله سه اصل، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۶ ش.</ref><ref>محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، ده رساله محقق بزرگ فیض کاشانی، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، چاپ رسول جعفریان: شرح صدر، اصفهان ۱۳۷۱ ش.</ref>
وی در بعضی آثار، از جمله در المحاکمه، از صوفی‌نمایان و همچنین علمای جاهلی، که در آزار صوفیه حقیقی می‌کوشند، انتقاد نموده و در آثار دیگری، مثل شرح صدر، از تصوف حقیقی و سیر و سلوک دفاع کرده و علم تصوف را گوهر دانش و میراث انبیا خوانده است. <ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، ج۱، ص۹۱، رساله سه اصل، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۶ ش.</ref><ref>محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، ده رساله محقق بزرگ فیض کاشانی، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، چاپ رسول جعفریان: شرح صدر، اصفهان ۱۳۷۱ ش.</ref>
به نظر فیض کاشانی در رساله الحق المبین ، تفقه در دین عبارت است از تحصیل بصیرتی که مرجعش عقل نیست بلکه قلب سلیم است. <ref>ج ۵، بخش ۱۴: نقد تصوف، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref>
به نظر فیض کاشانی در رساله الحق المبین، تفقه در دین عبارت است از تحصیل بصیرتی که مرجعش عقل نیست بلکه قلب سلیم است. <ref>ج ۵، بخش ۱۴: نقد تصوف، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref>
وی کتاب المحجة البیضاء را در تهذیب احیاء علوم‌الدین غزالی نوشت.
وی کتاب المحجة البیضاء را در تهذیب احیاء علوم‌الدین غزالی نوشت.
فیض کاشانی شعر نیز می‌سروده، اشعار لطیفی با مضامین صوفیانه و عاشقانه از او بر جا مانده است.
فیض کاشانی شعر نیز می‌سروده، اشعار لطیفی با مضامین صوفیانه و عاشقانه از او بر جا مانده است.
وی نیز، به سبب اظهار تمایل به تصوف، مورد شماتت و مخالفت فقیه قرن سیزدهم، شیخ یوسف بحرانی ، قرار گرفت. <ref>محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، رسالة الحق المبین فی تحقیق کیفیة التفقه فی الدین، ج۱، ص۲، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، (تهران) ۱۳۴۹ ش.</ref>
وی نیز، به سبب اظهار تمایل به تصوف، مورد شماتت و مخالفت فقیه قرن سیزدهم، شیخ یوسف بحرانی، قرار گرفت. <ref>محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، رسالة الحق المبین فی تحقیق کیفیة التفقه فی الدین، ج۱، ص۲، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، (تهران) ۱۳۴۹ ش.</ref>
شاگردِ فقیهِ فیض، سیدنعمت اللّه جزائری در مقام دفاع از او بر آمد و انتساب وی را به صوفیه نفی کرد (اِنّها فریةٌ بِلافریةٍ). <ref>یوسف بن احمد بحرانی، للة البحرین، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).</ref><ref>خوانساری، ج۶، ص۹۴.</ref>
شاگردِ فقیهِ فیض، سیدنعمت اللّه جزائری در مقام دفاع از او بر آمد و انتساب وی را به صوفیه نفی کرد (اِنّها فریةٌ بِلافریةٍ). <ref>یوسف بن احمد بحرانی، للة البحرین، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).</ref><ref>خوانساری، ج۶، ص۹۴.</ref>


==لاهیجی==
==لاهیجی==
دو تن دیگر از هم‌مشربان و معاصران فیض کاشانی ملاعبدالرزاق لاهیجی و قاضی سعید قمی هستند.
دو تن دیگر از هم‌مشربان و معاصران فیض کاشانی ملاعبدالرزاق لاهیجی و قاضی سعید قمی هستند.
لاهیجی داماد دیگر ملاصدرا و ملقب به فیاض (متوفی ح۱۰۷۲) است که بیش‌تر به واسطه کتاب‌هایش در علم کلام شیعی ، مثل شوارق‌الالهام و سرمایه ایمان و گوهر مراد ، مشهور است. <ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>خوانساری، ج۴، ص۹ـ۱۱.</ref>
لاهیجی داماد دیگر ملاصدرا و ملقب به فیاض (متوفی ح۱۰۷۲) است که بیش‌تر به واسطه کتاب‌هایش در علم کلام شیعی، مثل شوارق‌الالهام و سرمایه ایمان و گوهر مراد، مشهور است. <ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>خوانساری، ج۴، ص۹ـ۱۱.</ref>
وی در مقدمه کتاب گوهر مراد <ref>عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۵۱ـ۲۵۴، تهران ۱۳۶۲ ش،.</ref> راه خدا را به راه ظاهر و راه باطن تقسیم کرده و گفته است که بعثت انبیا برای ارشاد راه باطن است که با آن به خدا می‌توان رسید نه راه ظاهر که با آن خدا را فقط می‌توان دانست.
وی در مقدمه کتاب گوهر مراد <ref>عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۵۱ـ۲۵۴، تهران ۱۳۶۲ ش،.</ref> راه خدا را به راه ظاهر و راه باطن تقسیم کرده و گفته است که بعثت انبیا برای ارشاد راه باطن است که با آن به خدا می‌توان رسید نه راه ظاهر که با آن خدا را فقط می‌توان دانست.
وی شرح داده که مقصود محققان صوفیه از دعوی وحدت وجود و مرتبه فنا نیز همین است.
وی شرح داده که مقصود محققان صوفیه از دعوی وحدت وجود و مرتبه فنا نیز همین است.
خط ۸۳: خط ۸۳:


==شیخ بهایی==
==شیخ بهایی==
بهاءالدین عاملی ، مشهور به شیخ بهایی (متوفی ۱۰۳۰)، استاد بسیاری از حکما و فقها و بزرگان عصر بود.
بهاءالدین عاملی، مشهور به شیخ بهایی (متوفی ۱۰۳۰)، استاد بسیاری از حکما و فقها و بزرگان عصر بود.
او و پدرش که از فقهای بزرگ این دوره بودند و حتی خود او چندی منصب شیخ‌الاسلامی اصفهان را عهده‌دار گردید، به تصوف گرایش داشت (بهاءالدین عاملی).
او و پدرش که از فقهای بزرگ این دوره بودند و حتی خود او چندی منصب شیخ‌الاسلامی اصفهان را عهده‌دار گردید، به تصوف گرایش داشت (بهاءالدین عاملی).


==محمدتقی مجلسی==
==محمدتقی مجلسی==
محمدتقی مجلسی ، فقیه نامور همین عصر (متوفی ۱۰۷۰)، از شاگردان وی بود و مطابق قول فرزندش <ref>محمد سعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، اسرارالعبادات و حقیقة الصّلوة، ج۱، صکو ـ مط، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۳۹ ش.</ref><ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، اجوبه، در محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref> دستور ذکر و فکر را از شیخ بهایی گرفته بود.
محمدتقی مجلسی، فقیه نامور همین عصر (متوفی ۱۰۷۰)، از شاگردان وی بود و مطابق قول فرزندش <ref>محمد سعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، اسرارالعبادات و حقیقة الصّلوة، ج۱، صکو ـ مط، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۳۹ ش.</ref><ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، اجوبه، در محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref> دستور ذکر و فکر را از شیخ بهایی گرفته بود.
رساله‌هایی نیز به محمدتقی مجلسی منسوب است، از جمله رساله تشویق السالکین در دفاع از صوفیه حقیقی و انتقاد از متصوفه زمانه. <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، اجوبه، ج۱، ص۳۵، در محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref>
رساله‌هایی نیز به محمدتقی مجلسی منسوب است، از جمله رساله تشویق السالکین در دفاع از صوفیه حقیقی و انتقاد از متصوفه زمانه. <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، اجوبه، ج۱، ص۳۵، در محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref>
او در دفاع از تصوف و در رد رساله ملامحمد طاهر قمی ، رساله‌ای با عنوان الفوائد الدینیه نوشت <ref>محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، ص ۵ ـ۲۴، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref><ref>محمدعلی بن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم العلماء، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵، قم: مکتبه بصیرتی، (بی تا).</ref> و گویا با او مکاتباتی داشت که به کدورت انجامید. <ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۰، ص۲۰۷ـ ۲۰۸.</ref>
او در دفاع از تصوف و در رد رساله ملامحمد طاهر قمی، رساله‌ای با عنوان الفوائد الدینیه نوشت <ref>محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، ص ۵ ـ۲۴، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref><ref>محمدعلی بن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم العلماء، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵، قم: مکتبه بصیرتی، (بی تا).</ref> و گویا با او مکاتباتی داشت که به کدورت انجامید. <ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۰، ص۲۰۷ـ ۲۰۸.</ref>
در هر حال، وی را برخی علما به تصوف منسوب کردند و فرزندش علامه محمدباقر مجلسی ، که در رد صوفیه جهد تام داشت، در مقام رفع این نسبت از پدر بر آمد. <ref>خوانساری، ج۴، ص۱۴۴.</ref>
در هر حال، وی را برخی علما به تصوف منسوب کردند و فرزندش علامه محمدباقر مجلسی، که در رد صوفیه جهد تام داشت، در مقام رفع این نسبت از پدر بر آمد. <ref>خوانساری، ج۴، ص۱۴۴.</ref>


==محمدباقر مجلسی==
==محمدباقر مجلسی==
محمدباقر مجلسی در رساله اجوبه ، که پاسخ به نامه یکی از علمای زمان به نام ملاخلیل قزوینی است، از تصوف حقیقی دفاع کرده و کسانی را که تصوف را مطلقاً نفی می‌کنند، بی‌بصیرت خوانده است. <ref>ج ۵، بخش ۱۴: نقد تصوف، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref>
محمدباقر مجلسی در رساله اجوبه، که پاسخ به نامه یکی از علمای زمان به نام ملاخلیل قزوینی است، از تصوف حقیقی دفاع کرده و کسانی را که تصوف را مطلقاً نفی می‌کنند، بی‌بصیرت خوانده است. <ref>ج ۵، بخش ۱۴: نقد تصوف، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref>
در عین حال، در مواضع گوناگون کتاب عین الحیات ، به مناسبت‌های مختلف از جمله در بحث ذکر <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، اجوبه، ج۱، ص۲۹ـ۳۶، در محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref> و لباس پشمی پوشیدن، <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، عین الحیات، ج۱، ص۴۳۰ـ۴۳۲، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ ش.</ref> از تصوف و بزرگانش مثل غزالی و مولوی و ابن عربی انتقادهای شدیدی نموده است.
در عین حال، در مواضع گوناگون کتاب عین الحیات، به مناسبت‌های مختلف از جمله در بحث ذکر <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، اجوبه، ج۱، ص۲۹ـ۳۶، در محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، رساله تشویق السالکین، (تهران) ۱۳۷۵ ش.</ref> و لباس پشمی پوشیدن، <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، عین الحیات، ج۱، ص۴۳۰ـ۴۳۲، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ ش.</ref> از تصوف و بزرگانش مثل غزالی و مولوی و ابن عربی انتقادهای شدیدی نموده است.
مجلسی از علمای مقتدر و متنفذ دوره صفوی و از ۱۰۹۸ تا ۱۱۱۰ شیخ‌الاسلام اصفهان بود.
مجلسی از علمای مقتدر و متنفذ دوره صفوی و از ۱۰۹۸ تا ۱۱۱۰ شیخ‌الاسلام اصفهان بود.
چنین شایع شده که وی به جهت مخالفت با تصوف در اخراج برخی مشایخ صوفیه ، از جمله ملاصادق اردستانی ، از اصفهان نقش داشته است، <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، عین الحیات، ج۲، ص۴۵۵ـ ۴۶۵، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ ش.</ref> گرچه در صحت انتساب این عمل به او تردید جدّی شده است. <ref>عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۶۱، تهران ۱۳۶۲ ش،.</ref>
چنین شایع شده که وی به جهت مخالفت با تصوف در اخراج برخی مشایخ صوفیه، از جمله ملاصادق اردستانی، از اصفهان نقش داشته است، <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، عین الحیات، ج۲، ص۴۵۵ـ ۴۶۵، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ ش.</ref> گرچه در صحت انتساب این عمل به او تردید جدّی شده است. <ref>عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۶۱، تهران ۱۳۶۲ ش،.</ref>
با این همه، او مدعی است که با صوفیه عداوت دنیوی ندارد، ولی اذعان دارد که در مخالفت اکثر خواص و عوام می‌تواند غرض دنیوی منظور باشد. <ref>حسن طارمی، علامه مجلسی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۱، تهران ۱۳۷۵ ش.</ref>
با این همه، او مدعی است که با صوفیه عداوت دنیوی ندارد، ولی اذعان دارد که در مخالفت اکثر خواص و عوام می‌تواند غرض دنیوی منظور باشد. <ref>حسن طارمی، علامه مجلسی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۱، تهران ۱۳۷۵ ش.</ref>


=کتمان ارتباط با سلاسل رایج=
=کتمان ارتباط با سلاسل رایج=
شاید به سبب همین اوضاع متشنج و پرهیز از اتهام تصوف بود که بزرگان صوفی‌مشرب این عصر، که در ایران مانده بودند، با سلاسل رایج صوفیه ایران ارتباط علنی نداشتند یا این ارتباط را کتمان می‌کردند.
شاید به سبب همین اوضاع متشنج و پرهیز از اتهام تصوف بود که بزرگان صوفی‌مشرب این عصر، که در ایران مانده بودند، با سلاسل رایج صوفیه ایران ارتباط علنی نداشتند یا این ارتباط را کتمان می‌کردند.
لذا تشخیص این‌که احتمالاً در چه سلسله‌ای سلوک می‌کردند و مرید چه کسی بودند مشکل است، ولی چنان‌چه به سلسله‌ای منتسب باشند ممکن است یکی از سه سلسله نعمت اللهیه ، ذهبیه یا نوربخشیه باشد که در آن موقع در ایران رواج داشت.
لذا تشخیص این‌که احتمالاً در چه سلسله‌ای سلوک می‌کردند و مرید چه کسی بودند مشکل است، ولی چنان‌چه به سلسله‌ای منتسب باشند ممکن است یکی از سه سلسله نعمت اللهیه، ذهبیه یا نوربخشیه باشد که در آن موقع در ایران رواج داشت.


=مخالفت برخی علما با صوفیه=
=مخالفت برخی علما با صوفیه=
با این مقدمات، مخالفت شدید شماری از علمای شیعه با صوفیه ، با اتکا به شاهان صفوی خصوصاً پس از دوره شاه عباس اول (۹۹۶ـ ۱۰۳۸)، آغاز شد و در ادوار بعد استمرار یافت.
با این مقدمات، مخالفت شدید شماری از علمای شیعه با صوفیه، با اتکا به شاهان صفوی خصوصاً پس از دوره شاه عباس اول (۹۹۶ـ ۱۰۳۸)، آغاز شد و در ادوار بعد استمرار یافت.


=کتب رد تصوف=
=کتب رد تصوف=
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:


=اصطلاح عرفان=
=اصطلاح عرفان=
از این به بعد کلمه تصوف ، که معنا و مدلولی مذموم یافته بود، بتدریج جای خود را به کلمه عرفان داد و در آثار بزرگان اهل تصوف غالباً با واژه عرفان از آن یاد شد.
از این به بعد کلمه تصوف، که معنا و مدلولی مذموم یافته بود، بتدریج جای خود را به کلمه عرفان داد و در آثار بزرگان اهل تصوف غالباً با واژه عرفان از آن یاد شد.
این عرفان غالباً بر آمده از آثار عرفانی ملاصدرا و پیروان او بود و آن‌ها نیز خود تحت تأثیر عرفان نظری ابن عربی بودند. <ref>رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۵۱، قم ۱۳۷۰ ش.</ref>
این عرفان غالباً بر آمده از آثار عرفانی ملاصدرا و پیروان او بود و آن‌ها نیز خود تحت تأثیر عرفان نظری ابن عربی بودند. <ref>رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۵۱، قم ۱۳۷۰ ش.</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش