۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'بنى امیه' به 'بنىامیه') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
هم چنین این گفته خداوند است: «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا... <ref>(حشر:10)</ref>؛ کسانى که پس از آنها آمدند مىگویند: خدایا ما و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جستهاند بیامرز و در دلهاى ما نسبت به کسانى که ایمان آورده اند کینه قرار مده». پایبند بودن به دو اصل عظیم بر مبناى این گفته پیامبر اکرم است: «انى ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله و سنتى <br> | هم چنین این گفته خداوند است: «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا... <ref>(حشر:10)</ref>؛ کسانى که پس از آنها آمدند مىگویند: خدایا ما و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جستهاند بیامرز و در دلهاى ما نسبت به کسانى که ایمان آورده اند کینه قرار مده». پایبند بودن به دو اصل عظیم بر مبناى این گفته پیامبر اکرم است: «انى ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله و سنتى <br> | ||
<ref>(المستدرک على الصحیحین؛ 1/173)</ref>؛ من دو چیز در اختیار شما قرار داده ام که اگر به آنها رجوع کنید گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و سنت من». نیز این گفته امام صادق(علیهالسلام) است: «کل شىء مردة الى کتاب الله والسنة و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف؛ همه چیز به خداوند و سنت پیامبر باز مىگردد و هر سخنى که با کتاب خدا و سنت پیامبر وفق نداشته باشد سخنى باطل و بیهوده است».<br> | <ref>(المستدرک على الصحیحین؛ 1/173)</ref>؛ من دو چیز در اختیار شما قرار داده ام که اگر به آنها رجوع کنید گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و سنت من». نیز این گفته امام صادق(علیهالسلام) است: «کل شىء مردة الى کتاب الله والسنة و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف؛ همه چیز به خداوند و سنت پیامبر باز مىگردد و هر سخنى که با کتاب خدا و سنت پیامبر وفق نداشته باشد سخنى باطل و بیهوده است».<br> | ||
سخن در زمینه مذاهب اسلامى بر دو گونه است: یک گونه مذهب گرایى را یک نیاز و ضرورت عقلى مىداند و همان گونه که دکتر قرضاوى مىگوید: مذهب یک ضرورت دینى و زبانى و بشرى و جهانى است <ref>(ر.ک.: رسالة التقریب، 1998، ش 19 و 20: 219)</ref> چون مذهب در اصل خود بیان گر درک متون قرآن و حدیث پیامبر از سوى صاحب آن و راه اجرا و به کارگیرى امر و نهى آن است. از آن جا که قرآن کریم و حدیث پ[[پیامبر اکرم(ص)|یامبر(صلى الله علیه وآله)]] طبق فرمایش [[حضرت على (ع)|حضرت على(علیهالسلام)]] «حمال اوجه» یعنى در برگیرنده چندین وجه است، طبیعى است که برداشتها نسبت به مقاصد و معانى آنها متفاوت خواهد بود. گونه دیگر] سخن از مذاهب اسلامى به این دلیل [مذموم و نکوهیده است که ناشى از عصبیت عشایرى و اندیشهاى و غلو و افراطىگرى است و اختلافات مذهبى را اختلافات عمدى مىداند که در مسائل ثابت و متغیر با هم متناقض مىباشند. توجه به این دو صورت و بازگشت به اصل در معناى مذهبیت که اختلاف میان مذاهب باید اختلاف موازى و مکمل یکدیگر و در جزئیات و متغیرها باشد و نه در مسائل ثابت و عمومى، بند دوم از بندهاى رسالت این مجمع را تشکیل مىدهد. عمر بن عبد العزیز یکى از خلفاى | سخن در زمینه مذاهب اسلامى بر دو گونه است: یک گونه مذهب گرایى را یک نیاز و ضرورت عقلى مىداند و همان گونه که دکتر قرضاوى مىگوید: مذهب یک ضرورت دینى و زبانى و بشرى و جهانى است <ref>(ر.ک.: رسالة التقریب، 1998، ش 19 و 20: 219)</ref> چون مذهب در اصل خود بیان گر درک متون قرآن و حدیث پیامبر از سوى صاحب آن و راه اجرا و به کارگیرى امر و نهى آن است. از آن جا که قرآن کریم و حدیث پ[[پیامبر اکرم(ص)|یامبر(صلى الله علیه وآله)]] طبق فرمایش [[حضرت على (ع)|حضرت على(علیهالسلام)]] «حمال اوجه» یعنى در برگیرنده چندین وجه است، طبیعى است که برداشتها نسبت به مقاصد و معانى آنها متفاوت خواهد بود. گونه دیگر] سخن از مذاهب اسلامى به این دلیل [مذموم و نکوهیده است که ناشى از عصبیت عشایرى و اندیشهاى و غلو و افراطىگرى است و اختلافات مذهبى را اختلافات عمدى مىداند که در مسائل ثابت و متغیر با هم متناقض مىباشند. توجه به این دو صورت و بازگشت به اصل در معناى مذهبیت که اختلاف میان مذاهب باید اختلاف موازى و مکمل یکدیگر و در جزئیات و متغیرها باشد و نه در مسائل ثابت و عمومى، بند دوم از بندهاى رسالت این مجمع را تشکیل مىدهد. عمر بن عبد العزیز یکى از خلفاى بنىامیه بود ولى این سمت و مقام وى، مانع عاقل بودن و مؤمن بودن او نمىشد. من نیازى نمىبینم که درباره فضایل و مآثر ایشان سخن بگویم. در سرلوحه فضایل وى خوددارى ایشان از گفتن چیزهایى بود که قبل از آن بنا به دستور خلفاى پیشین روى منبرها گفته مىشد. من تنها به ذکر یک قضیه کوتاه درباره ایشان اکتفا مىکنم. روایت شده است شخصى از ایشان سؤال کرد کدامیک نزد تو بهترند عثمان یا على؟ او جواب داد: «واى بر تو از من درباره دو مرد مىپرسى که هر دو از من بهترند». حال در پرتو چنین چیزى آیا ما مىتوانیم این گفته را بپذیریم که منظور از شجره ملعونه در قرآن کریم شجره نسبت اموى است در حالى که قول خداوند را در پنج موضع قرآن کریم نادیده گرفتیم که مىفرماید: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى؛ هیچ کسى گناه دیگرى را به دوش نمىکشد». نیز از این گفته خداوند متعال غافل شدهایم که: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیراً یرَهُ <ref>(زلزله: 7)</ref>؛ هر کسى که به اندازه مثقال ذره اى کار نیکو انجام دهد آن را خواهد دید». سخن در اختلاف موازى موجود میان مذاهب است که به تکامل و سرانجام به یگانگى و وحدت منتهى مىشود، و سخن درباره اختلافهاى عمدى میان مذاهب است که به برخورد با یکدیگر و تفرقه منجر خواهد شد (بند سوم از بندهاى رسالت این مجمع).<br> | ||
اگر شیوه و روش فرعون در زمان او همان گونه که خداوند متعال مىفرماید، چنین بوده است:<br> | اگر شیوه و روش فرعون در زمان او همان گونه که خداوند متعال مىفرماید، چنین بوده است:<br> | ||
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً <ref>(قصص: 4)</ref>؛ همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را دسته دسته به تفرقه واداشت» و اگر روش فرعونها در هر زمان و مکانى آن باشد مردم را دسته دسته کنند و آنها را به جان هم بیندازند، در این صورت رسالت این مجمع این است که شیوه و روش خود را به سوى وحدت و توحید قرار دهد و فرمان خداوند را اجرا نماید که مىگوید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْء <ref>(انعام: 59)</ref>؛ کسانى که دینشان را پراکنده کردند و دسته دسته شدند، تو را با آنها کارى نیست».<br> | «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً <ref>(قصص: 4)</ref>؛ همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را دسته دسته به تفرقه واداشت» و اگر روش فرعونها در هر زمان و مکانى آن باشد مردم را دسته دسته کنند و آنها را به جان هم بیندازند، در این صورت رسالت این مجمع این است که شیوه و روش خود را به سوى وحدت و توحید قرار دهد و فرمان خداوند را اجرا نماید که مىگوید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْء <ref>(انعام: 59)</ref>؛ کسانى که دینشان را پراکنده کردند و دسته دسته شدند، تو را با آنها کارى نیست».<br> |