۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بنیان گذار' به 'بنیانگذار') |
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به 'گیری') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و [[محمدحسین اصفهانی]] معروف به کمپانی در فقه و اصول و در [[فلسفه]] [[سید حسین بادکوبه ای]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات [[سید ابوالقاسم خوانساری]] بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ ق به تبریز بازگشت. | وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و [[محمدحسین اصفهانی]] معروف به کمپانی در فقه و اصول و در [[فلسفه]] [[سید حسین بادکوبه ای]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات [[سید ابوالقاسم خوانساری]] بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ ق به تبریز بازگشت. | ||
در تبریز به مدت دو سال ماند و آن گاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتابهای بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی، در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت <ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی، آغاز کرد، و جلد اول و دوم المیزان، در سال ۱۳۳۵، نشر یافته، ولی | در تبریز به مدت دو سال ماند و آن گاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتابهای بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی، در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت <ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی، آغاز کرد، و جلد اول و دوم المیزان، در سال ۱۳۳۵، نشر یافته، ولی شکلگیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی، در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه های علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | ||
موقعیت بازگشت طباطبایی از شهر تبریز به لحاظ شناخت بستر گرایش این مفسر به مباحث عقلی و اجتماعی و شناخت شخصیت این مفسر قابل تأمل است؛ زیرا در این اوان یعنی سالهای بیست و پنج چنین بود که پس از تحمل سختی ها و مشکلات معیشتی و ناامنی به شهر قم آمد. گروه ها و جریانات فکری ایران پس از تحمل ستم ها و فشارهای [[رضاخان]] از یک آزادی نسبتا قابل ملاحظه ای برخوردار گردیدند و نشریات گوناگونی منتشر می ساختند. در این زمان هجمه به اسلام و فعالیت گسترده جریان های غیر مذهبی در [[کشورهای اسلامی]] به ویژه کشور ایران گسترش یافته است. جریان های مذهبی بسیار ضعیف و انتشار کتابهای مذهبی اندک و قابل مقایسه با نوشته ای دیگر نبود. طباطبایی در این عصر شاهد فعالیتهای جریان اندیشه های مادی گرایی و تلاش حزب توده و طرح آرای تقی ارانی در میان جوانان است. بستر مشکلات اقتصادی و عقب ماندگی [[مسلمانان]] در جهان و [[ایران]] زمینه ای برای حمله به اسلام و تعالیم آن شده است. [[حزب توده]]، تنها به ابعاد اقتصادی و سیاسی مسلمانان را به چالش نکشانده بود، بلکه با مباحثی بی سابقه به ادعایش مبنی بر این که فلسفه ای علمی است، فلسفه ای را رویاروی دانشمندان مسلمان قرار داد که در گذشته با آن روبرو نبودند. فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک. به عنوان نمونه تقی ارانی بنیانگذار نشریه دنیا و از سران حزب توده، از کسانی است که در نوشته های خود از تضاد علم و فلسفه با [[دین]] سخن می گوید: «یا باید تابع حکمت الهی شد و وجود خدا را قبول کرد و منکر جمیع علوم و وجود صناعات و اختراعات شد و یا باید اینها را قبول کرد و پشت پا به حکمت الهی زد». | موقعیت بازگشت طباطبایی از شهر تبریز به لحاظ شناخت بستر گرایش این مفسر به مباحث عقلی و اجتماعی و شناخت شخصیت این مفسر قابل تأمل است؛ زیرا در این اوان یعنی سالهای بیست و پنج چنین بود که پس از تحمل سختی ها و مشکلات معیشتی و ناامنی به شهر قم آمد. گروه ها و جریانات فکری ایران پس از تحمل ستم ها و فشارهای [[رضاخان]] از یک آزادی نسبتا قابل ملاحظه ای برخوردار گردیدند و نشریات گوناگونی منتشر می ساختند. در این زمان هجمه به اسلام و فعالیت گسترده جریان های غیر مذهبی در [[کشورهای اسلامی]] به ویژه کشور ایران گسترش یافته است. جریان های مذهبی بسیار ضعیف و انتشار کتابهای مذهبی اندک و قابل مقایسه با نوشته ای دیگر نبود. طباطبایی در این عصر شاهد فعالیتهای جریان اندیشه های مادی گرایی و تلاش حزب توده و طرح آرای تقی ارانی در میان جوانان است. بستر مشکلات اقتصادی و عقب ماندگی [[مسلمانان]] در جهان و [[ایران]] زمینه ای برای حمله به اسلام و تعالیم آن شده است. [[حزب توده]]، تنها به ابعاد اقتصادی و سیاسی مسلمانان را به چالش نکشانده بود، بلکه با مباحثی بی سابقه به ادعایش مبنی بر این که فلسفه ای علمی است، فلسفه ای را رویاروی دانشمندان مسلمان قرار داد که در گذشته با آن روبرو نبودند. فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک. به عنوان نمونه تقی ارانی بنیانگذار نشریه دنیا و از سران حزب توده، از کسانی است که در نوشته های خود از تضاد علم و فلسفه با [[دین]] سخن می گوید: «یا باید تابع حکمت الهی شد و وجود خدا را قبول کرد و منکر جمیع علوم و وجود صناعات و اختراعات شد و یا باید اینها را قبول کرد و پشت پا به حکمت الهی زد». | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
نکته دیگر کاوش های عقلی و عقل گرایی های او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات میرود و موشکافانه جنبه های مختلف را بررسی میکند. این موضوع حتی در تحلیل های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسالهای است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد. <ref>عقل گرایی و موشکافی های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز میتوانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید</ref> | نکته دیگر کاوش های عقلی و عقل گرایی های او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات میرود و موشکافانه جنبه های مختلف را بررسی میکند. این موضوع حتی در تحلیل های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسالهای است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد. <ref>عقل گرایی و موشکافی های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز میتوانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید</ref> | ||
در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان [[هابیل]] نقل میکند که می خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر | در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان [[هابیل]] نقل میکند که می خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوشگیری؛ این شبهه را مطرح میکند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. | ||
لذا پاسخ میدهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی، مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهی های مقتول را به عهده قاتل میگذارد. با ایه هم تنافی ندارد، زیرا میتوان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه میشود. <ref> المیزان، ج ۵، صص ۳۰۴-۳۰۵</ref> | لذا پاسخ میدهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی، مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهی های مقتول را به عهده قاتل میگذارد. با ایه هم تنافی ندارد، زیرا میتوان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه میشود. <ref> المیزان، ج ۵، صص ۳۰۴-۳۰۵</ref> |