۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اختلافها' به 'اختلافها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به 'گیری') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=شبهاتی درباره نقش مفسر= | =شبهاتی درباره نقش مفسر= | ||
برخی گفتهاند: درست است که فهم مفسر تا حدی در | برخی گفتهاند: درست است که فهم مفسر تا حدی در شکلگیری و گوناگون شدن تفسیر نقش دارد، اما درباره آن مبالغه شده و اصولا تحلیلهایی که درباره جایگاه وریشههای این نقش ارائه شده مورد مناقشه و انتقاد است. آشنایی با شبهات در ترسیم و تحدید بحث مؤثر است و موجب آن خواهد شدکه جایگاه مفسر روشن تر شود. | ||
==مناقشه در جایگاه تئوریها== | ==مناقشه در جایگاه تئوریها== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
===جواب اشکال=== | ===جواب اشکال=== | ||
نکتهای که در این اشکال مورد توجه قرار نگرفته، این است که پرسشگر مفسر است. اگر مفسر از متنی طالب پاسخی نباشد، متن به او جواب نمیدهد و لازمه پرسشگری وجود تئوریها، پیش فرضها و باورها در ذهن مفسر است. ممکن است مفسر درباره موضوعی در آغاز تصوری نداشته و کم کم برایش پدید آمده باشد؛ اما پیدایش همین تصور بدون زمینه نیست. به این معنا که مفسر نسبت به هر یک از تصورات تابع گرایش هاو فرضیاتی است که درباره فهم کلام و | نکتهای که در این اشکال مورد توجه قرار نگرفته، این است که پرسشگر مفسر است. اگر مفسر از متنی طالب پاسخی نباشد، متن به او جواب نمیدهد و لازمه پرسشگری وجود تئوریها، پیش فرضها و باورها در ذهن مفسر است. ممکن است مفسر درباره موضوعی در آغاز تصوری نداشته و کم کم برایش پدید آمده باشد؛ اما پیدایش همین تصور بدون زمینه نیست. به این معنا که مفسر نسبت به هر یک از تصورات تابع گرایش هاو فرضیاتی است که درباره فهم کلام و جهتگیری عام آن دارد. به همین دلیل به دنبال تطبیق تئوری خود با کلام است. گفته نشود: مفسر هیچ فرضیه و تصدیقی نسبت به کلام ندارد. این حالت در مرحله نخست مراجعه به متن است. اما با اندکی توجه به احتمالات و معانی گوناگون، ارزش همه آنهابرای او یکسان نیست؛ بلکه در ذهن خود نسبت به آنهانوعی داوری دارد و برخی را بر برخی رجحان میدهد وگرنه کار او تفسیر تلقی نخواهدشد. | ||
به عنوان نمونه یکی ازمسائل بسیار اختلافی در تفسیر و کلام مساله امامت است. این مساله در اهل سنت ازمنظری مورد بحث قرار گرفته و در شیعه از منظر دیگری و از این رهگذر ابعاد مختلفی یافته است. یکی از ابعاد این مساله این است که آیا امامت از اصول است یا فروع و نصب آن از جانب مردم است یا از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ؟ برای مفسرین ومتکلمین اهل سنت چون در خصوص خلافت مسائل حکومت و سیاست و اداره جامعه و تأمین معاش مردم و نظایر آنها مطرح است، طبعا آن را از فروع احکام قرار داده و برهمین اساس بسیاری از آیات را تفسیر کردهاند؛ اما شیعه چون از این تئوری که امامت و ولایت معصوم ادامه راه انبیا و برای تبیین و تفسیر وحی است، جانبداری میکند، لذاهمانطور که نبوت را منصب الهی و از اصول میداند، امامت را هم منصب الهی و ازاصول میشمارد؛ نه از فروع.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات فی الکتاب و السنة، ج۲، ص ۵۱۵.</ref> بر همین اساس تفاسیر شیعه بر این تئوری مبتنی است و آیات مربوط را بر اساس آن تفسیر کردهاند. قرطبی که از مفسران اهل سنت است، آیه «یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض؛<ref>ص/سوره۳۸، آیه۲۶. </ref>اى داود ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم»، یا آیه «انی جاعل فی الارض خلیفة؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۳۰. </ref>من در زمین جانشین قرار مىدهم»، را بر اساس همان تئوری اهل سنت تفسیر میکند<ref>قرطبی، شمسالدین، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۲۶۴. </ref> <ref>طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۲. </ref>، و طبرسی که از مفسران شیعه است بر پایه تئوری شیعه (در باب عصمت در ذیل آیه ۱۲۴ بقره، در تفاسیر شیعه و سنی و در مساله نصب ذیل همین آیه و آیه تطهیر (احزاب) و آیه اکمال .<ref>مائده/سوره۵، آیه۶. </ref>) | به عنوان نمونه یکی ازمسائل بسیار اختلافی در تفسیر و کلام مساله امامت است. این مساله در اهل سنت ازمنظری مورد بحث قرار گرفته و در شیعه از منظر دیگری و از این رهگذر ابعاد مختلفی یافته است. یکی از ابعاد این مساله این است که آیا امامت از اصول است یا فروع و نصب آن از جانب مردم است یا از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ؟ برای مفسرین ومتکلمین اهل سنت چون در خصوص خلافت مسائل حکومت و سیاست و اداره جامعه و تأمین معاش مردم و نظایر آنها مطرح است، طبعا آن را از فروع احکام قرار داده و برهمین اساس بسیاری از آیات را تفسیر کردهاند؛ اما شیعه چون از این تئوری که امامت و ولایت معصوم ادامه راه انبیا و برای تبیین و تفسیر وحی است، جانبداری میکند، لذاهمانطور که نبوت را منصب الهی و از اصول میداند، امامت را هم منصب الهی و ازاصول میشمارد؛ نه از فروع.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات فی الکتاب و السنة، ج۲، ص ۵۱۵.</ref> بر همین اساس تفاسیر شیعه بر این تئوری مبتنی است و آیات مربوط را بر اساس آن تفسیر کردهاند. قرطبی که از مفسران اهل سنت است، آیه «یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض؛<ref>ص/سوره۳۸، آیه۲۶. </ref>اى داود ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم»، یا آیه «انی جاعل فی الارض خلیفة؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۳۰. </ref>من در زمین جانشین قرار مىدهم»، را بر اساس همان تئوری اهل سنت تفسیر میکند<ref>قرطبی، شمسالدین، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۲۶۴. </ref> <ref>طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۲. </ref>، و طبرسی که از مفسران شیعه است بر پایه تئوری شیعه (در باب عصمت در ذیل آیه ۱۲۴ بقره، در تفاسیر شیعه و سنی و در مساله نصب ذیل همین آیه و آیه تطهیر (احزاب) و آیه اکمال .<ref>مائده/سوره۵، آیه۶. </ref>) |