۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
سیر زوال اقتدار و عظمت امپراتورى عثمانى را مىتوان در معاهدههاى آن و قدرتهاى اروپایى مشاهده کرد. اروپا با آگاهى از شدت ضعف نیروهاى عثمانى، در موضع تهاجمى قرار گرفت. | سیر زوال اقتدار و عظمت امپراتورى عثمانى را مىتوان در معاهدههاى آن و قدرتهاى اروپایى مشاهده کرد. اروپا با آگاهى از شدت ضعف نیروهاى عثمانى، در موضع تهاجمى قرار گرفت. | ||
<ref>همان، ص375.</ref> | <ref>همان، ص375.</ref> | ||
و نبردى بىامان را با امپراتورى عثمانى دنبال کرد تا این که سرانجام، معاهده صلح کارلو وتیز یا قارلونجه<ref>کارلووتیز یا قارلونجه، واقع در ساحل راست رود دانوب در نزدیکى بلگراد.</ref>، به این سلسله از نبردها پایان داد. این عهدنامه، مشخصکننده پایان یک دوره و آغاز دورهاى دیگر بود. این نخستین بار بود که امپراتورى عثمانى، پیمان اصلى را در جایگاه قدرتى مغلوب در جنگى کاملا قطعى امضا مىکرد و به واگذارى سرزمینهاى گستردهاى که مدتها تحت نظر حکومت عثمانى قرار داشت، به دشمنان کافر وادار مىشد. <br> | |||
در عهدنامه دیگرى تحت عنوان پاسارووتیز که با میانجیگرى انگلستان و هلند به یک دور دیگر از نبردهاى عثمانى با اتریش و ونیز پایان داد، بخشهاى گستردهترى از متصرفات اروپایى ـ عثمانى را از آن جدا ساخت. معاهدات کارلووتیز و بیشتر از آن، پاسارووتیز که هر دو بر اساس قانون بینالمللى و عرف دیپلماسى غربى منعقد شده بود، موقعیت امپراتورى عثمانى را با غرب در جایگاه قدرت رو به قهقرا و دیگر، نه رو به توسعه، مهر کرده بود. <br> | در عهدنامه دیگرى تحت عنوان پاسارووتیز که با میانجیگرى انگلستان و هلند به یک دور دیگر از نبردهاى عثمانى با اتریش و ونیز پایان داد، بخشهاى گستردهترى از متصرفات اروپایى ـ عثمانى را از آن جدا ساخت. معاهدات کارلووتیز و بیشتر از آن، پاسارووتیز که هر دو بر اساس قانون بینالمللى و عرف دیپلماسى غربى منعقد شده بود، موقعیت امپراتورى عثمانى را با غرب در جایگاه قدرت رو به قهقرا و دیگر، نه رو به توسعه، مهر کرده بود. <br> | ||
از طرفى، معاهده کوچک قینارجا<ref>کوچک قینارجى یا کوچک کینارجا، شهرى واقع در جنوب شرقى سیلستریا در بلغارستان.</ref>، تحقیر جدیدى بود که بر امپراتورى عثمانى تحمیل شد. این معاهده که از زیانبارترین سندهاى تاریخ عثمانى است، گویاى آن بود که از این پس، خطرناکترین و بىملاحظهترین خصم این امپراتورى پیر، امپراتورى جوان روسیه است. طبق این عهدنامه، سلطان نه تنها به صرفنظر از سرزمینهاى فتح شدهاى مجبور بود که ساکنان آن مسیحى بودند، بلکه اجبار داشت از سرزمینهاى قدیم مسلمان نشین در کریمه نیز صرفنظر کند. <ref>برنارد لوئیس، ص 48.</ref> به تعبیر دیگر، این معاهده، نقطه آغاز سیاست نو تجزیه از داخل بود. در زمینههاى مذهبى، بذرهاى آن، اختلال داخلى را که روسها در آینده، خود را در آن، استاد نشان مىدادند، افشاند. دیگر معاهدههاى دولت عثمانى و قدرتهاى اروپایى نظیر معاهده سیستووا، صلح یاسى، پیمان بوخارست و... کمابیش معاهدههاى پیشین را تعقیب مىکرد. در مجموع، دولت عثمانى به صورت دولتى مغبون و مغلوب در آمده بود که مرزهایش تحدید مىشد و مداخلههاى قدرتهاى اروپایى در امور داخلى آن، رویه وسعت مىنهاد تا جایى که در قرن سیزدهم قمرى تا سالیان دراز، بقاى امپراتورى عثمانى به میزان بسیارى مرهون رقابت قدرتهاى غربى با یکدیگر و هراس این قدرتها از سرنوشت سرزمینهاى امپراتورى عثمانى در صورت سقوط قسطنطنیه بود. <br> | از طرفى، معاهده کوچک قینارجا<ref>کوچک قینارجى یا کوچک کینارجا، شهرى واقع در جنوب شرقى سیلستریا در بلغارستان.</ref>، تحقیر جدیدى بود که بر امپراتورى عثمانى تحمیل شد. این معاهده که از زیانبارترین سندهاى تاریخ عثمانى است، گویاى آن بود که از این پس، خطرناکترین و بىملاحظهترین خصم این امپراتورى پیر، امپراتورى جوان روسیه است. طبق این عهدنامه، سلطان نه تنها به صرفنظر از سرزمینهاى فتح شدهاى مجبور بود که ساکنان آن مسیحى بودند، بلکه اجبار داشت از سرزمینهاى قدیم مسلمان نشین در کریمه نیز صرفنظر کند. <ref>برنارد لوئیس، ص 48.</ref> به تعبیر دیگر، این معاهده، نقطه آغاز سیاست نو تجزیه از داخل بود. در زمینههاى مذهبى، بذرهاى آن، اختلال داخلى را که روسها در آینده، خود را در آن، استاد نشان مىدادند، افشاند. دیگر معاهدههاى دولت عثمانى و قدرتهاى اروپایى نظیر معاهده سیستووا، صلح یاسى، پیمان بوخارست و... کمابیش معاهدههاى پیشین را تعقیب مىکرد. در مجموع، دولت عثمانى به صورت دولتى مغبون و مغلوب در آمده بود که مرزهایش تحدید مىشد و مداخلههاى قدرتهاى اروپایى در امور داخلى آن، رویه وسعت مىنهاد تا جایى که در قرن سیزدهم قمرى تا سالیان دراز، بقاى امپراتورى عثمانى به میزان بسیارى مرهون رقابت قدرتهاى غربى با یکدیگر و هراس این قدرتها از سرنوشت سرزمینهاى امپراتورى عثمانى در صورت سقوط قسطنطنیه بود. <br> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] | ||
[[رده: مجله ها]] | [[رده: مجله ها]] |
ویرایش