confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پر رنگ' به 'پُررنگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ماتریدیه''' از جمله مکاتب مشهور در حوزه [[علم کلام]] است که به پیروی از ابومنصور | '''ماتریدیه''' از جمله مکاتب مشهور در حوزه [[علم کلام]] است که به پیروی از ابومنصور محمدبنمحمود ماتریدی شکل گرفته است. این مکتب، یکی از چهار مکتب کلامی [[اهل سنت]] است که از نظر اعتقادی با مکتب [[اشاعره]] همسو و تقریبا همعصر بوده است. | ||
==معرفی اجمالی ابو منصور ماتریدی== | ==معرفی اجمالی ابو منصور ماتریدی== | ||
تاریخ دقیق ولادت ابو منصور ما تریدی ( موسس مکتب ماتریدیه) | تاریخ دقیق ولادت ابو منصور ما تریدی ( موسس مکتب ماتریدیه) معلوم نیست. با اینحال وی در روستای ماترید یا ماتریت از توابع سمرقند متولد شد و در سال 333 هجری قمری (که مورد اتفاق نظر است)، از دنیا رفت.<ref> حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دار الهدایة، بی تا، ج۷، ص۴۵۶.</ref> ماتریدی بعد از وفات در شهر سمرقند به خاک سپرده شد.درباره او نوشته اند که از متکلمان بزرگ زمان خویش بوده و در فن تفسیر قرآن و علم کلام تبحر داشته است.<ref> تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، بیروت، دار النشر النعمانیه، سال ۱۴۱۲ هجری قمری، ج۱، ص۲۷۷.</ref>جایگاه ماتریدی در میان اهل سنت در حدی است که او را در کنار [[ابوالحسن اشعری]]، یکی از دو شخصیت برتر در حوزه کلام قرار میدهند. همچنین طوایف بسیاری از اهل سنت، در عقاید کلامی از وی تبعیت میکنند.<ref> طاش کبری زاده، احمد بن مصطفی، مفتاح السعادة و مصباح السیادی فی موضوعات العلوم، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی تا، ج۲، ص۱۳۳.</ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
قـرن دوم و سوم هجری قمری بستر مجادلات مذاهب کلامی خصوصا [[معتزله]] و [[اهل حدیث]] بود. این مسئله موجب شد تا فضای فکری جامعه اسلامی آن روز تیره و تار شود. یک سوی این منازعات که البته حاکمان آن زمان در ایجاد آن، نقش داشتند، معتزلیان بودند که توجه موجهی به فهم عقل داشتند و این مشی آن ها را از دیگران جدا | قـرن دوم و سوم هجری قمری بستر مجادلات مذاهب کلامی خصوصا [[معتزله]] و [[اهل حدیث]] بود. این مسئله موجب شد تا فضای فکری جامعه اسلامی آن روز تیره و تار شود. یک سوی این منازعات که البته حاکمان آن زمان در ایجاد آن، نقش داشتند، معتزلیان بودند که توجه موجهی به فهم عقل داشتند و این مشی آن ها را از دیگران جدا میکرد و در طرف دیگر اهلحدیث بودند که بر ظواهر نصوص آیات و روایات و عمل به آن تعصب ویژهای داشتند. نتیجه این مناقشات، جامعه اسلامی را با دو خطر بزرگ مواجه کرد.1:ادامه این وضع موجب منازعات و درگیریها و حتی کشتار میان طرفداران این دو مذهب میشد و نتیجه آن به شکست اتحاد مسلمانان میانجامید. 2: ترویج هر کدام از این دو تفکر افراطی و تفریطی، به شکست بنیان عقیدتی مردم میانجامید، زیرا نتیجه گرایش اهلحدیث و جمود آن ها بر ظواهر نصوص، مسایلی چون تجسییم، تشبیه و نیز جعلیات را وارد عرصه اندیشه دینی میکرد و نتیجه تفکر اعتزالی که پایه آن اعتماد کامل به فهم عقل بود، تالی فاسدهای خود را داشت. به همین جهت ضرورت شکل گیری نهضتی اصلاحی در بستر اندیشه اهل سنت و جماعت احساس میشد. در همین راستا سه نفر از متفکران اهل سنت و جماعت به نام های 1.ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری متوفای 324 قمری 2. ابو منصور ماتریدی متوفای 333 قمری 3. ابوجعفر طحاوی برای رسیدن به این هدف تلاش خود را آغاز کردند تا به نوعی شکاف میان تفکر معتزلی و تعصب نص گرایی اهل حدیث را ترمیم کنند. البته نقش طحاوی بیشتر معطوف به تبیین آرای کلامی ابو حنیفه بود، در حالی که ابوالحسن اشعری و ابو منصور ماتریدی، هر کدام به تنهایی موسس مکتب کلامی جدیدی شدند که امروزه به نام مکتب اشاعره و ماتریدیه شناخته میشود. | ||
==مقایسه روش کلامی ماتریدی و اشعری== | ==مقایسه روش کلامی ماتریدی و اشعری== | ||
ماتریدیه به طور کلی در مبانی اعتقادی شان نسبت به اشاعره توجه بیشتری به عقل دارند با این حال نظام | ماتریدیه به طور کلی در مبانی اعتقادی شان نسبت به اشاعره توجه بیشتری به عقل دارند. با این حال نظام فکریشان را بر دو پایه عقل و نقل استوار میکنند. آن ها تفکر کلامی خود را بر مبنای اصلاح منازعات میان اهلحدیث و معتزله قرار داده و کوشیدهاند تا میان دو مکتب یاد شده، راه درستی را برگزینند. در کتاب التوحید ماتریدی شواهد فراوانی از منازعات این چنینی مشاهده میشود. ابومنصور در این کتاب گاهی مدافع اهلحدیث میشود و گاهی موافق معتزله و گاهی نیز از فهم و تفسیر خود پیروی میکند. پیروان این مکتب اگر چه درباره صفات خدا قایل به تنزیه هستند و از تشبیه و تجسیم خالق پرهیز میکنند، با این حال با معتزله در اینکه به طور کلی قائل به نفی صفات اند نیز همراهی نمیکنند. | ||
==دیدگاه ها در تفاوت روش ماتریدیه با اشاعره== | ==دیدگاه ها در تفاوت روش ماتریدیه با اشاعره== | ||
محققینی که ماتریدیه و اشاعره را پژوهش کرده اند، به سه دیدگاه میان این دو مکتب رسیده اند. | محققینی که ماتریدیه و اشاعره را پژوهش کرده اند، به سه دیدگاه میان این دو مکتب رسیده اند. | ||
'''دیدگاه اول''' | '''دیدگاه اول''' | ||
برخی معتقدند که میان اشعری و ماتریدی تفاوت عمدهای وجود ندارد و آن دو در اصول کلی عـلم کـلام اتـفاق نظر دارند. دکتر فتحالله خلیف و شمسالدین سلفی از طرفداران این نظریه است. | برخی معتقدند که میان اشعری و ماتریدی تفاوت عمدهای وجود ندارد و آن دو در اصول کلی عـلم کـلام اتـفاق نظر دارند. دکتر فتحالله خلیف و شمسالدین سلفی از طرفداران این نظریه است. وی میگوید: «دو شیخ اهلسنت روش واحدی دارند و در اهمّ مسائل علم کلام که مورد اختلاف فرقههای کلامی است، مـتفق هستند.»<ref> ماتریدی ابومنصور، کتاب التوحید، تحقیق و مقدمه دکتر فـتحالله خـلیف، دارالجامعات المصریه، ص 18 مقدمه</ref>. در پاسخ وی میبایستی گفت که این ادعا دقیق نیست، زیرا با مطالعه و بررسی آثار این دو مکتب، به تفاوت های بسیاری میان فهم ابوالحسن اشعری و ابو منصور ماتریدی در تبیین اصول کلامی دست مییابیم. مثلا اشعری برای فهم عقلی اعتبار چندانی قایل نمیشود، بلکه تمام توجهش را به طرف نصوص و متون دینی معطوف می کند. وی در صفات خبری معتقد است که مطابق با ظواهر آیات قرآن، خداوند دارای صورت و دست میباشد..<ref>ر ک، دائرة المعارف بزرگ اسلامی (مدخل اشعری با ویرایش و اصلاح جملات).</ref> اما برای ماتریدی مهم فهم عقلی است، از این رو تفسیر اشعری را نمیپذیرد. | ||
'''دیدگاه دوم''' | '''دیدگاه دوم''' | ||
این دیدگاه مربوط به احمد امین مصری است که معتقد است رنـگ اعـتزال در مـکتب اشعری آشکارتر است و این امر بدان جهت است که اشعری مدتی طولانی در مکتب اعـتزال بـوده است.»<ref>احمد امین مصری، ظهرالاسلام، نشر دارالکتاب العـربی، چاپ سوم، ج 4، ص 5ـ 91.</ref> | این دیدگاه مربوط به احمد امین مصری است که معتقد است رنـگ اعـتزال در مـکتب اشعری آشکارتر است و این امر بدان جهت است که اشعری مدتی طولانی در مکتب اعـتزال بـوده است.»<ref>احمد امین مصری، ظهرالاسلام، نشر دارالکتاب العـربی، چاپ سوم، ج 4، ص 5ـ 91.</ref> | ||
وی سپس برای | وی سپس برای اثبات ادعای خود بیان میکند که اشعری قایل به وجـوب عـقلی شـناخت خداوند است، اما ماتریدی این امر را نمی پذیرد. ref>احمد امین مصری، ظهرالاسلام، نشر دارالکتاب العـربی، چاپ سوم، ج 4، ص 5ـ 91.</ref> در پاسخ به سخنان احمد امین باید گفت که استشهاد وی میبایستی متوجه ابومنصور ماتریدی باشد که به وجوب عقلی معرفت خدا قایل است در حالی که ابوالحسن اشعری به وجوب نقلی معرفت خداوند قائل است و علاوه اصل مدعای احمدامین که اشعری به مدت طولانی در مکتب اعتزال بوده است و از این جهت تفکر اعتزالی دارد نیز ناصحیح است. بله اشعری مدت طولانیای را در مکتب اعتزال سپری کرده است، ولی این موضوع دلیل نمیشود که وی بر همان روش و منش اعتزالی باقی مانده باشد. | ||
'''دیدگاه سـوم''' | '''دیدگاه سـوم''' |