۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سازمان ها' به 'سازمانها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
=خلاصه زندگی ناصرالدین شاه= | =خلاصه زندگی ناصرالدین شاه= | ||
ناصرالدین شاه در ششم [[ماه صفر]] 1247 ه.ق در نزدیکی [[آذربایجان]] به دنیا آمد. پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد علیا" | ناصرالدین شاه در ششم [[ماه صفر]] 1247 ه.ق در نزدیکی [[آذربایجان]] به دنیا آمد. پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد علیا" میباشد. <ref>سپهر، لسان الملك؛ ناسخ التواریخ، تهران، اسلامیه، 53، ص 965</ref> | ||
وی را برای آموزش و تربیت اولیه نزد "میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی" و فرزندش "ابوالقاسم" فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به "میرزا تقی خان امیركبیر" واگذار كردند. <ref>امانت، عباس، قبله عالم ناصرالدین شاه، تهران، مهرگان، ص 83</ref> | وی را برای آموزش و تربیت اولیه نزد "میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی" و فرزندش "ابوالقاسم" فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به "میرزا تقی خان امیركبیر" واگذار كردند. <ref>امانت، عباس، قبله عالم ناصرالدین شاه، تهران، مهرگان، ص 83</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
=پادشاهی ناصرالدین شاه= | =پادشاهی ناصرالدین شاه= | ||
محمدشاه در اواخر تابستان 1264 ه.ق، در [[تهران]] درگذشت <ref>هدایت، رضاقلی خان؛ روضة اصفا، بی جا، مكزی، 1339 ه.ق، ص 8176</ref> و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره | محمدشاه در اواخر تابستان 1264 ه.ق، در [[تهران]] درگذشت <ref>هدایت، رضاقلی خان؛ روضة اصفا، بی جا، مكزی، 1339 ه.ق، ص 8176</ref> و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره میشد. | ||
در مدت چند روز بحران و كشمكش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی كه ار حكمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانههای [[انگلیس]] و [[روس]] با هماهنگی هم سلطنت شاه 16 ساله را تضمین كردند، سرانجام پادشاه جوان، با كفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیركبیر"، وارد تهران شد. امیر كه بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده كل قشون را دریافت كرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت. | در مدت چند روز بحران و كشمكش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی كه ار حكمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانههای [[انگلیس]] و [[روس]] با هماهنگی هم سلطنت شاه 16 ساله را تضمین كردند، سرانجام پادشاه جوان، با كفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیركبیر"، وارد تهران شد. امیر كه بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده كل قشون را دریافت كرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت. | ||
ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشكل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، | ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشكل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورشها و فتنههای مدعیان سلطنت، شورشهای محلی و قومی، که بخشی از این مشكلات بودند. ناصرالدین شاه كه از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فكر افتاد كه كسی را از میان مردم كه به حزونت خلق و خشونت خلق و كیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب كند، و از آن میان "میرزا تقی خان امیرنظام" را متحد و مناسب تر از دیگران دید. <ref>ناسخ التواریخ، پیشین، ص 965</ref> | ||
ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خیر و صلاح او و مملكت اطلاع داشت. حتی | ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خیر و صلاح او و مملكت اطلاع داشت. حتی میتوان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندی دانست. مشكلات پیش روی امیرکبیر در ابتدای كار بسیار بود. اختلاف و درگیری بزرگان و شاهزادگان، نابسامانی اوضاع معیشتی مردم موضع گیری "آغاسی" و مخالفت او با امیرکبیر، نیز شورشهای "آصف الدوله" در [[خراسان]] و "آقاخان محلاتی" در [[كرمان]] كه حكایت مشقات امیر در خواباندن این دو شورش و تدبیر مجال جداگانهای میخواهد. | ||
از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، 6 صدراعظم روی كار آمدند كه همگی به یكی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیركبیر كه با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود | از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، 6 صدراعظم روی كار آمدند كه همگی به یكی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیركبیر كه با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود میكرد. صدراعظم بعدی "میرزا آقاخان نوری" بود. او یكی از كسانی است كه نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لایق خود تغییر داد حتی یكی از شروطش برای وزارت، قتل امیرکبیر بود. بالاخره نیز با بدگوئیها و دسیسه چینیهای او و مهد علیا "مادرشاه" و دیگر درباریان كه بعلت فساد و بی لیاقتی توسط امیر بركنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجیده ترین تصمیم تاریخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نیز حكم به قتل وی بدهد. <ref>آدمیت، فریدون، امیركبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 1363، ص 257</ref> | ||
=اصلاحات دوره ناصری= | =اصلاحات دوره ناصری= | ||
در دوران [[قاجار]] خاصه دوره ناصری، با تلف شدن | در دوران [[قاجار]] خاصه دوره ناصری، با تلف شدن فرصتها برای پیشرفت كشور، شیوع رشوه و بی برنامگی، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالایق بر پستهای حساس و كلیدی، اوضاع وخیم اقتصادی، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگی ایران را به سراشیب سقوط كشانده بود. اما با پشتكار و عشق و علاقه خاص امیركبیر به ایران و اقدامات دلسوزانه او، اقدامات اصلاحی با روندی پرشتاب و موثر پی گرفته شد. | ||
از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباریان و كوتاه كردن دست آنها از امور مملكتی، نظام مند كردن سازمانهای حكومتی، اجرای قانون، نوسازی نیروی نظامی، اصلاح نیروی قضایی حمایت از اقتصاد و تولیدات داخلی با احداث كارخانههای مختلف، چاپ و نشر كتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمینه مناسب برای مترجمان و نویسندگان، مخالفت با نفوذ و حق [[كاپیتولاسیون]] [[روسیه]] و [[انگلیس]] | از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباریان و كوتاه كردن دست آنها از امور مملكتی، نظام مند كردن سازمانهای حكومتی، اجرای قانون، نوسازی نیروی نظامی، اصلاح نیروی قضایی حمایت از اقتصاد و تولیدات داخلی با احداث كارخانههای مختلف، چاپ و نشر كتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمینه مناسب برای مترجمان و نویسندگان، مخالفت با نفوذ و حق [[كاپیتولاسیون]] [[روسیه]] و [[انگلیس]] میباشد که همگی به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و یكی از پرشكوهترین دورههای تاریخ ایران رقم زد. <ref>آدمیت، فریدون، پیشین، ص 344</ref> | ||
ناصرالدین شاه خود نیز با | ناصرالدین شاه خود نیز با مسافرتهای متعدد به فرنگ ([[اروپا]]) و آگاهی یافتن از شیوه مملكت داری و حاكم بودن قوانین در كشورهای غربی در صدد اصلاحاتی چند برآمد. او در یافته بود كه تمركز قدرت در دست یك نفر به نام صدراعظم كار چندان اصولی نیست، بنابراین برای جلوگیری از قدرت یابی صدر اعظم و یا ادعای پادشاهی او به تقلید از اروپاییان در سال 1275 ه.ق كابینهای متشكل از 6 نفر تشكیل داد تا كارها بین آنان تقسیم شود. | ||
تشكیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود كه خود «رئیس دولت» یا «كابینه» را كه جمعاً 11 نفر عضو داشت را به عهده داشت. | تشكیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود كه خود «رئیس دولت» یا «كابینه» را كه جمعاً 11 نفر عضو داشت را به عهده داشت. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
=سفر به فرنگ= | =سفر به فرنگ= | ||
آگاهی ناصرالدین شاه از جوامع اروپایی و مطالعه سفرنامهها و | آگاهی ناصرالدین شاه از جوامع اروپایی و مطالعه سفرنامهها و كتابهای مربوط به آن دیار، اشتیاق او را برای سفر به ممالك غربی برانگیخت. سفرهای پر هزینه و نه چندان سودمند كه برای تامین هزینه آنها گاه مجبور به دادن امتیاز از دول بیگانه و گاه گرفتن وام از خود آنان میشد. | ||
سفرهای او از سال 1287 ه.ق، با [[زیارت]] عتبات عالیات، [[كربلا]]، [[نجف]] و [[كاظمین]] شروع شد. دومین سفر او در سال 1290 ه.ق در بیست و ششمین سال سلطنت وی روی داد، این سفر به صورت رسمی، به دعوت "امپراطور اتریش" برای بازدید از نمایشگاه «وینه» صورت گرفت. كه با كشتی از بندر انزلی به [[قفقاز]]، روسیه، [[آلمان]]، بلژیك، انگلیس، [[فرانسه]] رفته و از آنجا نیز به [[سوئیس]] و [[ایتالیا]] و [[عثمانی]] عزیمت نمود. سفر دوم به طور غیر رسمی و تنها برای سیر سیاحت و دیدار از مظاهر تمدن غرب و پیشرفت صنایع و تكنولوژی در اروپا بود. | سفرهای او از سال 1287 ه.ق، با [[زیارت]] عتبات عالیات، [[كربلا]]، [[نجف]] و [[كاظمین]] شروع شد. دومین سفر او در سال 1290 ه.ق در بیست و ششمین سال سلطنت وی روی داد، این سفر به صورت رسمی، به دعوت "امپراطور اتریش" برای بازدید از نمایشگاه «وینه» صورت گرفت. كه با كشتی از بندر انزلی به [[قفقاز]]، روسیه، [[آلمان]]، بلژیك، انگلیس، [[فرانسه]] رفته و از آنجا نیز به [[سوئیس]] و [[ایتالیا]] و [[عثمانی]] عزیمت نمود. سفر دوم به طور غیر رسمی و تنها برای سیر سیاحت و دیدار از مظاهر تمدن غرب و پیشرفت صنایع و تكنولوژی در اروپا بود. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
=روابط خارجی= | =روابط خارجی= | ||
از ابتدای سلسله قاجار تا حكومت ناصرالدین شاه بیشتر روابط خارجی با دو كشور روس و انگلیس بود اما در دوره ناصری با سفرهای او و علاقه به پیاده كردن تكنولوژی و عوامل پیشرفت آنها در كشور، این ارتباطات گسترش یافت. امیركبیر نیز برای اعزام دانشجو و گسترش كشتیرانی و تاسیس «دارالفنون» و ایجاد پست و .... دست به برقراری روابط با كشورهایی همچون فرانسه، [[آمریكا]]، اتریش و آلمان دست زد. <ref> مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیركبیر، ص 75</ref> | از ابتدای سلسله قاجار تا حكومت ناصرالدین شاه بیشتر روابط خارجی با دو كشور روس و انگلیس بود. اما در دوره ناصری با سفرهای او و علاقه به پیاده كردن تكنولوژی و عوامل پیشرفت آنها در كشور، این ارتباطات گسترش یافت. امیركبیر نیز برای اعزام دانشجو و گسترش كشتیرانی و تاسیس «دارالفنون» و ایجاد پست و .... دست به برقراری روابط با كشورهایی همچون فرانسه، [[آمریكا]]، اتریش و آلمان دست زد. <ref> مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیركبیر، ص 75</ref> | ||
=امتیازات به بیگانگان= | =امتیازات به بیگانگان= | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
1- "هرات"(معاهده پاریس) طبق این معاهده ایران متعهد میشود ضمن تخلیه هرات، استقلال «[[افغانستان]]» را به رسمیت بشناسد. | 1- "هرات"(معاهده پاریس) طبق این معاهده ایران متعهد میشود ضمن تخلیه هرات، استقلال «[[افغانستان]]» را به رسمیت بشناسد. | ||
2- "رویتر"، كه به موجب آن، امتیاز استخراج معادن و درآمد | 2- "رویتر"، كه به موجب آن، امتیاز استخراج معادن و درآمد جنگلهای ایران به مدت 70 سال به انگلیس داده شد. | ||
3- امتیاز توتون و تنباكو كه به مدت 50 سال به "جرالد تالبوت" انگلیسی داده شد كه ضمن برپایی اعتراضات مردمی سلطنت ناصرالدین شاه نیز متزلزل شد. | 3- امتیاز توتون و تنباكو كه به مدت 50 سال به "جرالد تالبوت" انگلیسی داده شد كه ضمن برپایی اعتراضات مردمی سلطنت ناصرالدین شاه نیز متزلزل شد. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
با افزایش ناكارآمدی اقتصادی و سیاسی در دوره ناصری و گسترش نارضایتیهای عامه مردم، علما بیشتر، در اندیشه اصلاحات و محدود كردن استبداد و [[استعمار]] افتادند. و این باعث برخوردهای مستقیم میان علما و حكومت در این دوره شد. یكی از رهبران مبارز این دوران "[[ملاعلی كنی]]" بود كه نقش موثری در رهبری افكار عمومی و قیامهای مردمی علیه دولت داشت. ملاعلی كنی در جریان [[نهضت تنباكو]] با نوشتن نامه برای شخص شاه و در دست گرفتن رهبری مردم، باعث لغو این امتیاز و حتی عزل "سپهسالار" نماینده ایرانی طرف قرارداد شد و در جریان احداث «فراموشخانه» توسط "[[ملكم خان]]" نیز تلاش بسیاری كرده و باعث تعطیلی آن شد. | با افزایش ناكارآمدی اقتصادی و سیاسی در دوره ناصری و گسترش نارضایتیهای عامه مردم، علما بیشتر، در اندیشه اصلاحات و محدود كردن استبداد و [[استعمار]] افتادند. و این باعث برخوردهای مستقیم میان علما و حكومت در این دوره شد. یكی از رهبران مبارز این دوران "[[ملاعلی كنی]]" بود كه نقش موثری در رهبری افكار عمومی و قیامهای مردمی علیه دولت داشت. ملاعلی كنی در جریان [[نهضت تنباكو]] با نوشتن نامه برای شخص شاه و در دست گرفتن رهبری مردم، باعث لغو این امتیاز و حتی عزل "سپهسالار" نماینده ایرانی طرف قرارداد شد و در جریان احداث «فراموشخانه» توسط "[[ملكم خان]]" نیز تلاش بسیاری كرده و باعث تعطیلی آن شد. | ||
"[[ملاهادی سبزوار]]" حكیم فرزانه و فیلسوف دوره ناصری است، او با مناعت طبع و بلند نظری بسیار، از قدرت و حاكمیت فاصله میگرفت و به توجهات ناصرالدین شاه و | "[[ملاهادی سبزوار]]" حكیم فرزانه و فیلسوف دوره ناصری است، او با مناعت طبع و بلند نظری بسیار، از قدرت و حاكمیت فاصله میگرفت و به توجهات ناصرالدین شاه و كمكهای مالی او كه برای جلب حمایت و پشتیبانی این روحانی وارسته، انجام میشد، توجهی نمیکرد. <ref> شمیم، پیشین، ص 175</ref> | ||
=سرانجام ناصرالدین شاه= | =سرانجام ناصرالدین شاه= | ||
با فرا رسیدن [[ذیقعده]] 1313 ه.ق ناصرالدین شاه و درباریان خود را برای پنجاهمین سال سلطنت آماده میكردند، اما واقعه قتل او در [[حرم]] [[حضرت عبدالعظیم(ع)]] تمام تصورات آنها را در هم ریخت. قاتل شاه "[[میرزا رضا كرمانی]]" بود، كه در سال 1307 ه.ق با "[[سید جمال الدین اسدآبادی]]"، آشنا شده بود و سخت تحت تأثیر اندیشه او قرار گرفته بود وی به این طریق وارد | با فرا رسیدن [[ذیقعده]] 1313 ه.ق ناصرالدین شاه و درباریان خود را برای پنجاهمین سال سلطنت آماده میكردند، اما واقعه قتل او در [[حرم]] [[حضرت عبدالعظیم(ع)]] تمام تصورات آنها را در هم ریخت. قاتل شاه "[[میرزا رضا كرمانی]]" بود، كه در سال 1307 ه.ق با "[[سید جمال الدین اسدآبادی]]"، آشنا شده بود و سخت تحت تأثیر اندیشه او قرار گرفته بود وی به این طریق وارد فعالیتهای سیاسی میشود و در جریان قیامهای مردمی مثل قیام تنباكو، چندی به زندان افتاده و شكنجه میشود. و سرانجام تصمیم به قتل ناصرالدین شاه میگیرد. | ||
همان روزی كه شاه قصد برپایی جشن پنجاه سالگی سلطنت اش را دارد، او را با ضرب یك گلوله از پای در میآورد تا آخرین سال سلطنت او را رقم زند. <ref>دانشور، داریوش؛ وقایع دارالخلافه، مشهد، گوتنبرگ، چاپ اول، ج 7، ص 126</ref> | همان روزی كه شاه قصد برپایی جشن پنجاه سالگی سلطنت اش را دارد، او را با ضرب یك گلوله از پای در میآورد تا آخرین سال سلطنت او را رقم زند. <ref>دانشور، داریوش؛ وقایع دارالخلافه، مشهد، گوتنبرگ، چاپ اول، ج 7، ص 126</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} |