پرش به محتوا

محسن حجازی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۷۱۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛


<noinclude>
<noinclude>
خط ۱۷: خط ۹:
|-
|-
|زاده
|زاده
|1956 م / حامول [[مصر]]
|1956 میلادی / حامول [[مصر]]
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
|1443 قمری/ حامول [[مصر]]
|1391 خورشیدی / حامول [[مصر]]
|-
|-
|دین و مذهب
|دین و مذهب
خط ۳۷: خط ۲۹:


=برادرانش درباره او می‌گویند=  
=برادرانش درباره او می‌گویند=  
ایشان هرگز یک جلسه یا قرار ملاقات را از دست نداد. او شجاع، صادق، وفادار، سخاوتمند، متواضع، بردبار بود و همه برادرانش را در آغوش می‌کشید. وی در به فقرا و نیازمندان کمک و رسیدگی می کرد.
ایشان هرگز یک جلسه یا قرار ملاقات را از دست نداد. او شجاع، صادق، وفادار، سخاوتمند، متواضع، بردبار بود و همه برادرانش را در آغوش می‌کشید. وی به فقرا و نیازمندان کمک و رسیدگی می‌کرد.<br>


=درگذشت=
=درگذشت=
او روز شنبه، یک روز قبل از مرگش، در جلسه دبیرخانه زنان حزب آزادی و عدالت شرکت کرد و با آنها در مورد نمایشگاه خیریه به منظور تسهیل مسلمانان فقیر که در آن کالاها به قیمت تجاری به فروش می رسد، صحبت کرد. به عنوان جلسه جوانان بعد از نماز مغرب در همان روز و تا ساعت ده شب با آنها باقی ماند. سبک تر و سنگین تر...) و در پايان جلسه ايستاد و به آنان گفت: مجلس را به نماز خاتمه مي دهيم و كلام الله تعالي «و بترسيد از روزي كه به سوي خدا باز مي گرديد»، روز بعد به آنها وعده داد: گفت فردا در نماز مغرب در مسجد جامع الصلاحب همدیگر را می بینیم با رحمت و مغفرت همیشه می گفت دوست دارم شهید بمیرم. تشییع جنازه روز یکشنبه مورخ 1391/7/15 بعد از نماز مغرب از مسجد اعظم شهر حامول برگزار گردید. استاد محمد حلیسی (از رهبران اخوان در کفرالشیخ) درباره وی می گوید: از اواسط دهه هشتاد در هیئت مدرسین با ایشان آشنا بودم، سپس در جلسه آموزشی که در سال 1990 به صورت متمرکز برگزار شد، رابطه تقویت شد.<br>
او روز شنبه، یک روز قبل از مرگش، در جلسه دبیرخانه زنان حزب آزادی و عدالت شرکت کرد و با آنها در مورد نمایشگاه خیریه به منظور تسهیل مسلمانان فقیر که در آن کالاها به قیمت تجاری به فروش می‌رسد، صحبت کرد. و در پايان جلسه ايستاد و به آنان گفت: مجلس را به [[نماز]] خاتمه مي‌دهيم.  همیشه می‌گفت دوست دارم شهید بمیرم. تشییع جنازه‌اش روز یکشنبه مورخ 1391/7/15 خورشیدی بعد از نماز مغرب از مسجد اعظم شهر حامول برگزار گردید.<br>
 
-1991 و به آنچه معروف است به (قضیه سلسبیل) ختم شد که زیر نظر مهندس خیرت الشاطر بود و از آن روز همیشه در همه اقلیم های آموزشی «قرارگاه ها - گردان ها - دوره ها - و غیره» را ملاقات می کردیم. و ما بیش از یک بار در زندانهای مبارک و تبعیدهای او ملاقات کردیم که آخرین آن در زندان تبعیدیان کفر الشیخ و سپس زندان غربیات در برج العرب در سال 2009 و به مدت ده سالی که با او بودم. من می توانم شهادت دهم - و او اکنون در پناه خداست - که او مردی برازنده و دلاور بود که کانال خود را نرم نکرد و در برابر ظالم سر فرود نیاورد. او رحمه الله بهترین برادر برادرانش بود.» ابوحنونه: در زندان مدت زیادی برای تهیه غذا برای برادرانش صرف می کرد. و رحمه الله مردی بود که اصول را می دانست و قدردانی می کرد و از احترام خردسالان به بزرگان بسیار تأثیر می پذیرفت و برادرانش را که قدرشان را به عهده دارند می دانست هر چند بزرگتر از آنها باشد. آنها و او رحمة الله علیه، نه نیمه راه حل می دانست و نه به قول آنها "منطقه خاکستری" را، بلکه بسیار صریح و صریح بود و صداقت را در کل موضوع دوست داشت. او - رحمة الله علیه - مثل بچه ای بود که عصبانی می شد. سریع لبخند بزن، سریع لبخند بزن، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. عفیفه سخاوتمند بود و مورد علاقه همه کسانی بود که با او سروکار داشتند.<br>
 
=منبع=
=منبع=