confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|سایر نامها و القاب | |سایر نامها و القاب | ||
|افندی • صاحبریاض | |افندی • صاحبریاض • ميرزا • جیرانی • تبریزی • اصفهانی | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
دوران كودكی میرزا عبدالله افندی با یتیمی سپری شد. خودش در این باره میگوید: | دوران كودكی میرزا عبدالله افندی با یتیمی سپری شد. خودش در این باره میگوید: | ||
«هفت ساله بودم كه پدرم در گذشت و مادرم نیز زمانی كه هفت ماهه بودم، از دنیا (رفته بود). پس از درگذشت پدر، برادر بزرگم آمیرزا محمد جعفر مرا تربیت كرده و مدتی نیز تحت سرپرستی دایی خودم بودم<ref>همان، ج 3، ص 230 و 231.</ref>.» | «هفت ساله بودم كه پدرم در گذشت و مادرم نیز زمانی كه هفت ماهه بودم، از دنیا (رفته بود). پس از درگذشت پدر، برادر بزرگم آمیرزا محمد جعفر مرا تربیت كرده و مدتی نیز تحت سرپرستی دایی خودم بودم<ref>همان، ج 3، ص 230 و 231.</ref>.» | ||
=پدر و خاندان= | |||
افندی در ریاض العلماء، به معرفی پدر و برخی از خویشان نزدیك خود پرداخته است. پدر او، آقا میرزا عیسی بن محمد صالح بیك بن حاج شاه ولی بیك بن حاج پیر محمد بیك بن خضر شاه اصفهانی<ref> در اكثر تذكرهها، در آخر سلسلة نسب افندي، قبل از اصفهاني بودنش به تبريزي الاصل بودن حضر شاه يا خضر بيك تأكيد شده است.</ref> است كه در محلة شیخ یوسف بنا سكونت داشت. پدرش از شاگردان خلیفه سلطان، [[محمد تقی مجلسی]] و میرزا رفیعا نائینی بود. | |||
جدّش، محمد صالح بیك از كارگزاران [[شاه عباس اول]] بود. عمویش، محمد علی بیك ناظر بیوتات (خاصه) شاه عباس اول، [[شاه صفی]] و [[شاه عباس دوم]] بود. | |||
افندی مینویسد: «پدرم به رغم داشتن مال و شهرت فراوان، اسیر جاه طلبی نشد. از وی خواسته شده بود تا منصب قضاوت و [[شیخ الاسلامی]] [[اصفهان]] را بپذیرد، ولی او قبول نكرد.» و نیز میافزاید: «او با دست خودش، كتابهای زیادی را استنساخ كرده و بسیاری از نزدیكان را به تحصیل علم واداشته؛ به طوری كه مشهور بوده است ... غلامی داشته كه از علما شده و شرح تجریدی هم نوشته است.» | |||
افندی: «پدرم بیشتر شب را به [[عبادت]] و مطالعه مشغول بود.» وی حكایات زیادی دربارة دقت و حافظه و تلاش پدرش در تحصیل و جدّیتش برای مطالعه از زبان دیگران شنیده است. وی شش فرزند پسر، با مقدار زیادی اموال و زمین و خانه و اثاثیه و كتابهایی كه شمار آنها تا یك هزار جلد میرسیده، از خود بر جای گذاشته كه بیشتر این كتابها از میان رفته است. روی بسیاری از كتابهای وی، آثار از مطالعة او و تصحیحات و تعلیقاتش دیده میشود. | |||
افندی دربارة تألیفات پدرش مینویسد: «آن چه از تألیفاتش كامل شده، اینهاست: شرح كتاب الدروس [[شهید اول]]؛ رساله در كیفیت تحلیف اهل ذمه و سایر [[كفار]]؛ رساله در رؤیت هلال قبل الزوال؛ رساله در [[نماز جمعه]]؛ حواشی بر قرآن، تعلیقات بر كتب اربعه و برخی دیگر از كتابهای فقهی و اصولی و ادبی.» | |||
افندی سپس دربارة محله شیخ یوسف بنّا چنین میگوید: «محلهای است خارج از اصل شهر اصفهان؛ امّا متصل به آن. این شیخ یوسف بنّا از [[صوفیان]] مشهور بوده و نام اصلی او محمد بن یوسف بنّاست كه خود و فرزندانش به كار بنایی اشتغال داشتهاند و تا وقت مرگ در این محله میزیسته است و بقعة او تا به امروز برجای مانده و به همین جهت، محله به نام او مشهور شده؛ گرچه من زمان زندگی او را نمیدانم و البته پیش از دولت صفوی بوده است. یكی از اولاد این شیخ یوسف بنّا، میرزا شاه حسین اصفهانی، وزیر شاه اسماعیل صفوی است كه وزیر عاقل و كامل و مدبری بوده و توسط برخی از نوكران شاه مزبور كشته شده است. خانة این وزیر نیز در همین محله، متصل به بقعة شیخ یوسف است<ref>رياض العلما، ج 4، ص 306 - 309.</ref>.» | |||
وی در جای دیگر هم از این محله یاد كرده است<ref>مان، ج 2، ص 295. محله ياد شده در زاويه خيابان «شريف واقفي» فعلي و خيابان «نشاط» واقع در جنوب غربي «محله قلعه طبرك» قرار داشت. جزوه تحفه فيروزيه، رسول جعفريان، ص 19.</ref>. یكی دیگر از خویشان افندی، آقا میرزا عنایت الله بن آقا محمد بن محمد باقر اصفهانی است كه دایی وی بود و او را با عناوین فاضل، عالم، بصیر، ناقد و از «اهل بیت الدولة و العزّ و الرفعة» یاد كرده است. وی با پدر افندی همدرس بود و در جوانی فوت كرد<ref>رياض العلماء، ج 4، ص 301 و 302.</ref>. | |||
در كتابها، میرزا عبدالله افندی را به عنوانهایرياض العلماء، ج 4، ص 301 و 302. ميرزا، افندی، جیرانی، صاحب ریاض، تبریزی و اصفهانی یاد كردهاند. عنوان میرزا بدان اعتبار بود كه خاندانش اهل علم و وزارت و دیگر مقامات عالی بودند. میتوان گفت: میرزا، مخفف «امیر زاده» است؛ عنوان صاحب ریاض به اعتبار كتاب ارزنده و معروف او «ریاض العلما» عنوان تبریزی بدان جهت است كه اصل او از شهر [[تبریز]] بود؛ عنوان اصفهانی بدان اعتبار است كه وی در آن جا متولد شده و زیسته است؛ عنوان جیرانی بنابر آنچه در زهر الریاض آمده، به جهت انتساب وی به جیران محله ـ یكی از محلّات قدیم تبریز ـ و یا به این سبب كه جدش علاقة ویژهای به شكار آهو<ref>«جيران» در زبان تركي به معناي آهو است.</ref> داشته است. | |||
«افندی» تقریباً شهرت عمومی اوست كه همگان او را بدین شهرت معرفی كردهاند ... . افندی لفظ تركی جغتایی و مغولی است و این كلمه را به فتح همزه و فتح فا و نون ساكن ضبط كردهاند و بعضی هم آن كلمه را با الف ممدوده، یعنی افندی گفتهاند و لیكن مشهور همان ضبط اولی است ... افندی، تركی عثمانی است و به معنای سید و مولا و صاحب و مالك و اهل قلم و قاضی و حاكم شرع میباشد و كلمة احترام و تعظیم است كه به جای آقا، جناب و حضرت به كار میبرند.» | |||
شیخ محمد علی حزین (متوفا: 1180 هـ.ق.) در تذكرة خود، دربارة علت شهرت وی به «افندی»، مینویسد: «آن گاه كه میرزا عبدالله به بلاد [[روم]] افتاد، علمای آنجا به دانش او آگاه شدند و به قاعدة خود، وی را افندی خطاب كردند و به این لقب معروف شده بود و با من الفت داشت<ref>تاريخ و سفرنامه حزين، ص 208 و 209.</ref>.» | |||
=پانویس= | =پانویس= |