پرش به محتوا

اسماعیل نشار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۸۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ ژوئن ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
|}
|}
</div>
</div>
حاج اسماعیل محمد اسماعیل ابراهیم مصباح النشر از نسل اول اخوان المسلمین از سال 1954 میلادی تا 1964 میلادی 16 سال را در زندان های انقلاب ژوئیه گذراند و در روستای «القناطرین» به دنیا آمد. مرکز آشمون در منوفیا در سال 1929 میلادی. او 16 پسر و دختر داشت که 5 نفر از آنها فوت کردند و او که مبلغ بزرگ اسلام بود، در بسیاری از استان ها و شهرهای جمهوری گشت و گذار کرد و سهم بزرگی در تشکیل تقسیمات اخوان المسلمین داشت.
حاج اسماعیل محمد اسماعیل ابراهیم مصباح نشار از نسل اول اخوان المسلمین از سال 1954 میلادی تا 1964 میلادی 16 سال را در زندان های انقلاب ژوئیه گذراند و در روستای «القناطرین» به دنیا آمد. مرکز آشمون در منوفیا در سال 1929 میلادی. او 16 پسر و دختر داشت که 5 نفر از آنها فوت کردند و او که مبلغ بزرگ اسلام بود، در بسیاری از استان ها و شهرهای جمهوری گشت و گذار کرد و سهم بزرگی در تشکیل تقسیمات اخوان المسلمین داشت.
 
= داستان ازدواج =
با پسر عمویش ازدواج کرد. پدرش در ابتدا موافقت نکرد، به ویژه زمانی که مأموران زبان از او شکایت کردند که او را تا حدی شلاق زده اند که نتوانسته بچه دار شود و علیرغم اجازه پدر همسرش، او اصرار کرد. پس از ازدواج با او، به لطف خدا 16 پسر و دختر برای او به دنیا آورد که 5 نفر از آنها فوت کردند و او مرد، دیگری است که خداوند او را بیامرزد و اجر و ثواب به او بدهد.
= همکاری با اخوان المسلمین =
= همکاری با اخوان المسلمین =
ایشان می گوید من در سال 1948 به عضویت اخوان درآمدم و در آن زمان شاگرد سوم راهنمایی دبیرستان اشمون بودم و شیخ «منع القطان» در آن زمان مسئولیت مدارس را بر عهده داشت. او مرا به خود نزدیک می کرد و هر از چند گاهی «مجله مباحث» را برایم می فرستاد، مجله ای که اخوان از صاحبش اجاره می کرد. در آن بنویسم و ​​توسط نویسندگان بزرگ اخوان نوشته شده است که تحت تأثیر همه آنها بوده اند و من دعوت اخوان را از طریق آنها دوست داشتم و سپس از طریق خانواده ها سازماندهی کردم.  
ایشان می گوید من در سال 1948 به عضویت اخوان درآمدم و در آن زمان شاگرد سوم راهنمایی دبیرستان اشمون بودم و شیخ «منع القطان» در آن زمان مسئولیت مدارس را بر عهده داشت. او مرا به خود نزدیک می کرد و هر از چند گاهی «مجله مباحث» را برایم می فرستاد، مجله ای که اخوان از صاحبش اجاره می کرد. در آن بنویسم و ​​توسط نویسندگان بزرگ اخوان نوشته شده است که تحت تأثیر همه آنها بوده اند و من دعوت اخوان را از طریق آنها دوست داشتم و سپس از طریق خانواده ها سازماندهی کردم.  
خط ۴۱: خط ۴۲:
وی در حالی دستگیر شد که با چند تن از برادرانش، خود و جمعی از همراهانش ملاقات می کرد، چنانکه می گفت: «به دیدار یکی از برادران می رفتم که اسمش «اسماعیل الشافعی» در قاهره بود، من و گروهی. از برادران و ما توسط نیرویی از تحقیقات روض الفرج به رهبری افسر "محمد عبدالعال" غافلگیر شدیم، آنها به آپارتمان هجوم بردند و دستور گرفتند اسماعیل شافعی و همه افراد را دستگیر کنند. سپس مرا به زندان نظامی منتقل کردند.
وی در حالی دستگیر شد که با چند تن از برادرانش، خود و جمعی از همراهانش ملاقات می کرد، چنانکه می گفت: «به دیدار یکی از برادران می رفتم که اسمش «اسماعیل الشافعی» در قاهره بود، من و گروهی. از برادران و ما توسط نیرویی از تحقیقات روض الفرج به رهبری افسر "محمد عبدالعال" غافلگیر شدیم، آنها به آپارتمان هجوم بردند و دستور گرفتند اسماعیل شافعی و همه افراد را دستگیر کنند. سپس مرا به زندان نظامی منتقل کردند.


وقتی وارد شدم با کتک خوردن شدید از من استقبال کردند و اولین خروار روی چشم راستم فرود آمد و تا الان ردی در آن باقی ماند و با وجود اینکه بسیاری از پسران ما پزشکان سهولت برداشتن این اثر را تایید کردند و بر من اصرار کردند. تصمیم گرفتم که آن را از بین ببرم تا در تمام عمرم آن را به عنوان شاهدی بر آنچه که اخوان به دست عبدالناصر و بندگانش با آن روبه‌رو شده بودند بگذارم و همچنین خداوند او را در روز قیامت به عنوان نشانه ظلم و ستم قرار دهد. از ظالمان، و تا انتقام آنان را نزد خداوند متعال بگیرم».
وقتی وارد شدم با کتک خوردن شدید از من استقبال کردند و اولین خروار روی چشم راستم فرود آمد و تا الان ردی در آن باقی ماند و با وجود اینکه بسیاری از پسران ما پزشکان سهولت برداشتن این اثر را تایید کردند و بر من اصرار کردند. تصمیم گرفتم که آن را از بین ببرم تا در تمام عمرم آن را به عنوان شاهدی بر آنچه که اخوان به دست عبدالناصر و بندگانش با آن روبه‌رو شده بودند بگذارم و همچنین خداوند او را در روز قیامت به عنوان نشانه ظلم و ستم قرار دهد. از ظالمان، و تا انتقام آنان را نزد خداوند متعال بگیرم».<br>
 
= توصیه‌ای به جوانان اخوان =
 
استاد اسماعیل به اخوان توصیه کرد و گفت:
 
نصیحتی به همه برادران می کنم.. به آنها سفارش می کنم که از دین ما کوتاهی نکنند، زیرا مایه ی عزت دنیا و آخرت و سعادت دنیا و آخرت و رستگاری است. دنیا و آخرت.. حمله به شما بود و هر کمپین رسانه ای جنون آمیزی که می خواست به شما و دعوت شما آسیب برساند تا خداوند امری را حکم کند، مؤثر بود.»
= درگذشت =
جناب اسماعیل نشار در تاریخ 2012  میلادی پس از یک سفر طولانی جهاد که در آن نمونه ای شگفت انگیز از پایداری، کار و فداکاری ارائه کرد، درگذشت.
 
راهنمای عمومی اخوان، دکتر محمد بدیع و راهنمای سابق، استاد مهدی عاکف، به سوگ او نشستند، تشییع جنازه هزاران تن از برادران و هوادارانش از مسجد سیدی سالم در سانتریس، مرکز اشمون در منوفیه
 
= منبع =
= منبع =
*ر.ک: مدخل اسماعیل النشار در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
*ر.ک: مدخل اسماعیل النشار در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].