۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ابوالفرج اصفهانی.jpg |جایگزین=ابوالفرج اصفهانی]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:ابوالفرج اصفهانی.jpg |جایگزین=ابوالفرج اصفهانی]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!علی بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم مروانی | !علی بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم مروانی | ||
|- | |- | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|۱۴ [[ذیالحجه]] سال ۳۵۶ق یا ۳۵۷ق • [[بغداد]] | |۱۴ [[ذیالحجه]] سال ۳۵۶ق یا ۳۵۷ق • [[بغداد]] | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|ابوبکر بن درید • محمد بن جریر بن یزید طبری • جعفر بن قدامه • ابوبکر ابن انباری • فضل بن حجاب جمحی و ... | |ابوبکر بن درید • محمد بن جریر بن یزید طبری • جعفر بن قدامه • ابوبکر ابن انباری • فضل بن حجاب جمحی و ... | ||
|- | |- | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
</div> | </div> | ||
'''اصفهانی ابوالفرج علی بن حسین بن محمد اموی قرشی''' (ف: ۳۵۶ق) مشهور به '''ابوالفرج اصفهانی'''، [[محدث]] و مورخ و ادیب و شاعر و موسیقی شناس بود. او در [[اصفهان]] متولد شد و در کودکی به [[بغداد]] رفت و در آنجا به تحصیل پرداخت. از عنفوان جوانی به جمع اخبار ادبا و موسیقیدانان و استماع اخبار نادر تاریخی و ضبط [[احادیث]] و اشعار و ترانهها شوق داشت. نبوغ و پشتکار و قریحه وی سبب شد به زودی در [[جهان اسلام]] مشهور گردد و مورد تشویق [[آل بویه]] در [[ری]] و بغداد و [[آل حمدان]] در [[شام]] و [[امویان]] در [[اندلس]] واقع شود. مهلبی وزیر عزالدوله او را به بغداد خواند و مشاور ندیم خاص او شد و تا آخر عمر آن وزیر از وی جدا نگشت. برخی او و خاندانش را متمایل به [[مذهب شیعه]] معرفی کردهاند. او در آثار و اشعار خویش اظهار [[تشیع]] نمودهاست. ولی [[علامه حلی]] و بعضی علمای [[امامیه]] او را شیعه زیدی مذهب دانستهاند و نیز گفته اند که آثارش مورد اعتماد نیست چراکه دشمن [[اهل البیت]] بوده و | '''اصفهانی ابوالفرج علی بن حسین بن محمد اموی قرشی''' (ف: ۳۵۶ق) مشهور به '''ابوالفرج اصفهانی'''، [[محدث]] و مورخ و ادیب و شاعر و موسیقی شناس بود. او در [[اصفهان]] متولد شد و در کودکی به [[بغداد]] رفت و در آنجا به تحصیل پرداخت. از عنفوان جوانی به جمع اخبار ادبا و موسیقیدانان و استماع اخبار نادر تاریخی و ضبط [[احادیث]] و اشعار و ترانهها شوق داشت. نبوغ و پشتکار و قریحه وی سبب شد به زودی در [[جهان اسلام]] مشهور گردد و مورد تشویق [[آل بویه]] در [[ری]] و بغداد و [[آل حمدان]] در [[شام]] و [[امویان]] در [[اندلس]] واقع شود. مهلبی وزیر عزالدوله او را به بغداد خواند و مشاور ندیم خاص او شد و تا آخر عمر آن وزیر از وی جدا نگشت. برخی او و خاندانش را متمایل به [[مذهب شیعه]] معرفی کردهاند. او در آثار و اشعار خویش اظهار [[تشیع]] نمودهاست. ولی [[علامه حلی]] و بعضی علمای [[امامیه]] او را شیعه زیدی مذهب دانستهاند و نیز گفته اند که آثارش مورد اعتماد نیست چراکه دشمن [[اهل البیت]] بوده و داستانهایی اشتباه برای اختلال در تاریخ شیعه نقل کرده است. | ||
=زندگی نامه ی ابوالفرج اصفهانی= | =زندگی نامه ی ابوالفرج اصفهانی= | ||
ابوالفرج علی بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم بن عبدالرحمن اموی مروانی مشهور به ابوالفرج اصفهانی، ادیب نحوی، کاتب شاعر، مورخ حافظ، نسابه ی متبحر و محدث متفنن، سال 284 ه.ق (خلافت [[المعضد عباسی]]) در [[اصفهان]] دیده به جهان گشود. وی تحصیلاتش را در [[بغداد]] به پایان رسانید. بغداد در آن زمان دانشکده ی | ابوالفرج علی بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم بن عبدالرحمن اموی مروانی مشهور به ابوالفرج اصفهانی، ادیب نحوی، کاتب شاعر، مورخ حافظ، نسابه ی متبحر و محدث متفنن، سال 284 ه.ق (خلافت [[المعضد عباسی]]) در [[اصفهان]] دیده به جهان گشود. وی تحصیلاتش را در [[بغداد]] به پایان رسانید. بغداد در آن زمان دانشکده ی دانشها و هنرهای جهان بود. درباره ی آغاز زندگی او آگاهی زیادی در دست نیست؛ تنها میدانیم که خاندان پدری اش از [[امویان]] و خاندان مادری وی از خاندان بزرگ ابن ثوابه بود. او از نیای مادری اش، یحیی بن محمد بن ثوابه، بارها در کتاب الاغانی نام برده است. | ||
یاقوت در ارشاد الاریب | یاقوت در ارشاد الاریب مینویسد: «وی علامه، نسب شناس، راوی اخبار و جامع میان وسعت روایت و تحقیق بود و حافظه و هوشی فوق العاده داشت. هیچ مؤلفی را نمی شناسم که آثارش در فنون ادب نیکوتر و جامع تر از ابوالفرج باشد؛ با این همه شاعری شیرین گفتار بود<ref> دایرة المعارف تشیع، ص 431.</ref>.» | ||
ابوالفرج از همان جوانی به گردآوری اخبار ادبا و موسیقی دانان، گوش دادن به آنها، ضبط احادیث، اشعار و | ابوالفرج از همان جوانی به گردآوری اخبار ادبا و موسیقی دانان، گوش دادن به آنها، ضبط احادیث، اشعار و ترانهها و حضور در میان نوادر تاریخی شوق داشت. | ||
دانش ابوالفرج، او را مورد توجه | دانش ابوالفرج، او را مورد توجه حکومتهای وقت؛ یعنی، آل بویه، حمدانیان و امویان اندلس قرار داد. در منابع آمده است که وی کاتب رکن الدوله دیلمی [[شیعه]] مذهب بود. حسن بن محمد مهلبی، وزیر عزالدوله، او را به بغداد خواند و مشاور و ندیم خاص خود کرد و تا آخر عمر از وی جدا نشد. ابوالفرج همواره در مجالس خلوت مهلبی حضور داشت و سخت به او نزدیک بود. وی مهلبی را بسیارمی ستود.» «مهلبی گویی برای آنکه دوست دانشمندش پیوسته به کار روایت، شعر و موسیقی مشغول باشد هرگز شغل جدی به او محول نکرد<ref> دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص 127.</ref>.» | ||
گویند ابوالفرج به رعایت نظافت شخصی توجه زیادی نداشت. «از صابی روایت کرده اند که وقتی با ابوعلی انباری و دیگری جهت ملاقات و تحقیق به منزل او (ابوالفرج) رفتیم. نزدیک درب منزل او غلامی روانه کردیم که اجازه ی ورود تحصیل کند. وقتی غلام در را کوبید و | گویند ابوالفرج به رعایت نظافت شخصی توجه زیادی نداشت. «از صابی روایت کرده اند که وقتی با ابوعلی انباری و دیگری جهت ملاقات و تحقیق به منزل او (ابوالفرج) رفتیم. نزدیک درب منزل او غلامی روانه کردیم که اجازه ی ورود تحصیل کند. وقتی غلام در را کوبید و میبایست برحسب رسم، گربه ی ابوالفرج، که اسم او «یقق» بود، عقب در فریاد کند، بعد از او خود ابوالفرج یا غلامش برای گشودن در بیایند، هیچ کدام صدایی نکردند تا اینکه کوبیدن در مکرر شد و از داخل خانه صدایی کردند که تأمل کنید و پس از آنکه ابوالفرج در را گشود دست او آلودگی داشت که تصور نمودیم مشغول خوراک بوده است. ابوالفرج سبب دیر آمدن خود را و آلودگی دست را این طور اظهار کرد که یقق را حالت قولنجی عارض شده بود و مشغول حقنه ی او بودم. ما با شنیدن این حالت با خود گفتیم که دیگر بیش از این تحقیق لازم نیست<ref>جناب، ص 80.</ref>.» نکته ی جالب توجه این روایت این است که ابوالفرج در علم دامپزشکی نیز تبحر خاص داشت و البته این گواه پیشرفت علم دامپزشکی در این دوره است. | ||
=اساتید= | =اساتید= | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=شاگردان= | =شاگردان= | ||
از شاگردان وی | از شاگردان وی میتوان ابوزکریا یحیی، ابوالحسن ابن دینار، دار قطنی، ابوالاسحاق طبری، علی بن ابراهیم بن مخلد و محمد بن ابی الفوارس را نام برد. «او با همه ی فضائل و مکارم خود بسیار بدگو، بدزبان، بی پرده و پروا بود. از تشریفات درباری به دور بود... حیوان دوستی او بسیار مشهور بوده است<ref> اصفهانی: فرزندان ابوطالب، ص ه.</ref>.» | ||
=آثار ابوالفرج اصفهانی= | =آثار ابوالفرج اصفهانی= | ||
ابوالفرج نویسنده ای چیره دست و خوش ذوق بود. «در شعر احسن الشعرا و اتقن العلما بود<ref> ابن خلکان، ص 328.</ref>.» | ابوالفرج نویسنده ای چیره دست و خوش ذوق بود. «در شعر احسن الشعرا و اتقن العلما بود<ref> ابن خلکان، ص 328.</ref>.» «عبارات او شیرین و خالی از حشو زائد و غالباً زنده، کوتاه، پر معنی و همراه با ایجاز و بی پیرایگی عمدی است<ref>الفاخوری، ص 208.</ref>.» تألیفات وی را در تذکرهها تا صد کتاب نام برده اند که مهم ترین آنها عبارتند از: | ||
الاغانی کبیر، اخبار قیان، اخبار طفیلین، الخانات، التعدیل و الانتصاب، تفصیل ذی الحجه، الخمارین و الخمارات، دعوت الاطبا، مجرد الاغانی، مقاتل الطالبیین، مجموعه الاخبار و الآثار، مناجیب الحضیان، کتاب النغم، نسب المهالبه، نسب بنی عبدالشمس، نسب بنی شیبان، نسب بنی کلاب، نسب بنی تغلب، اخبار برامکه، ایام العرب (1700 روز)، الاخبار و النوادر، الفرق و المعیار فی الاوغاد و الاحرار، الدیارات، رساله فی الاغانی، الاماء الشواعر، الادب السماع؛ ادب الغربا، الممالیک و الشعرا و المغلمان المغنین. | الاغانی کبیر، اخبار قیان، اخبار طفیلین، الخانات، التعدیل و الانتصاب، تفصیل ذی الحجه، الخمارین و الخمارات، دعوت الاطبا، مجرد الاغانی، مقاتل الطالبیین، مجموعه الاخبار و الآثار، مناجیب الحضیان، کتاب النغم، نسب المهالبه، نسب بنی عبدالشمس، نسب بنی شیبان، نسب بنی کلاب، نسب بنی تغلب، اخبار برامکه، ایام العرب (1700 روز)، الاخبار و النوادر، الفرق و المعیار فی الاوغاد و الاحرار، الدیارات، رساله فی الاغانی، الاماء الشواعر، الادب السماع؛ ادب الغربا، الممالیک و الشعرا و المغلمان المغنین. | ||
از این مجموعه آثار تنها سه اثر باقی مانده است؛ الاغانی، مقاتل الطالبیین و ادب الغرباء. گویند او به نام امویان اندلس | از این مجموعه آثار تنها سه اثر باقی مانده است؛ الاغانی، مقاتل الطالبیین و ادب الغرباء. گویند او به نام امویان اندلس کتابهایی نوشته و مخفیانه برای آنها فرستاده است<ref>مدرس، ص 154 و ابن خلکان، ص 329.</ref>.» حتی نوشته اند که وی از آنان صله دریافت کرده است. البته مدرکی در این مورد وجود ندارد؛ اما، اگر چنین هم بوده نمی توان آن را به منزله ی همدلی ابوالفرج با امویان دانست. | ||
=مذهب ابوالفرج اصفهانی= | =مذهب ابوالفرج اصفهانی= | ||
ابوالفرج [[مذهب تشیع]] [[زیدی]] داشت<ref> مدرس، ص 154 و نامه ی دانشوران ناصری، ص 45.</ref>؛ | ابوالفرج [[مذهب تشیع]] [[زیدی]] داشت<ref> مدرس، ص 154 و نامه ی دانشوران ناصری، ص 45.</ref>؛ از این رو، بسیاری از مورخان [[سنی]] اظهار تأسف کرده اند. [[سید نورالله شوشتری]] در مجالس المؤمنین در این باره آورده است: «از عجائب آنکه مروانی شیعه مذهب بوده است... بسیاری از مورخان اهل سنت از قبیل یافعی، [[ابن خلکان]]، [[ابن کثیر]] شامی و دیگران او را با کمال احترام نام برده و سرودهای شایسته و آثار ظریف او را نقل کرده اند و همگی آنان با کمال تأسف اظهار داشته جای بسی ناگواری است که نامبرده که با آن همه فضائل که داشته به [[مذهب شیعه]] میگرائیده<ref>شوشتری، ص 560.</ref>.» | ||
«ابوالفرج آیین زیدی را احتمالاً از خاندان مادری اش آل ثوابه، که به ظن قوی زیدی بوده اند، به [[ارث]] برده است... بعید نیست که کینه از بنی عباس، دو خاندان اموی (پدران ابوالفرج) و شیعی ثوابه را به هم نزدیک کرده است<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ص 128.</ref>.» | «ابوالفرج آیین زیدی را احتمالاً از خاندان مادری اش آل ثوابه، که به ظن قوی زیدی بوده اند، به [[ارث]] برده است... بعید نیست که کینه از بنی عباس، دو خاندان اموی (پدران ابوالفرج) و شیعی ثوابه را به هم نزدیک کرده است<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ص 128.</ref>.» | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
=درگذشت= | =درگذشت= | ||
ابوالفرج در | ابوالفرج در سالهای آخر عمر خود دچار اختلاس حواس شد و سرانجام در چهارشنبه [[ذی الحجه]] ی 356 ه.ق در [[بغداد]] در کنار [[دجله]] (بین درب سلیمان و درب دجله) بدرود زندگی گفت<ref> ابن خلکان، ج 2، ص 329.</ref>. بزرگانی همچون سیف الدوله حمدانی، معزالدوله و کافور اخشیدی نیز در همین سال درگذشتند. | ||
با اینکه وی فردی بسیار رک گو و بی اعتنا به مقامات دولتی بود، به علت نیاز | با اینکه وی فردی بسیار رک گو و بی اعتنا به مقامات دولتی بود، به علت نیاز حکومتها به چنین دانشمندی نمی توانستند او را نادیده انگارند. داود بن هیثم تنوخی درباره ی او میگوید: «... هرگز کسی را ندیدم که به اندازه ی او اشعار، اصوات، اخبار و احادیث مستند و انساب در برداشته باشد. آنچه از اسباب منادمت است مانند علم جوارح، دامپزشکی، پاره ای معلومات طبی، نجوم و غیره شاعر نیز بود<ref>دایره المعارف تشیع، ص 431.</ref>.» | ||
=منبع= | =منبع= |