confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
علاءالدوله پس از بازگشت، در خانقاه سکاکیه، بر مسند ارشاد نشست و علاوه بر آن، در صوفیآباد خداداد، نزدیک بیابانک، خانقاهی ساخت که از آن پس، محل تردد طالبان طریقت قرار گرفت. آزادی از شواغل دولتی، به شیخ فرصتی داد تا اوقات خود را به خلوت و [[عبادت]]، همچنین تصنیف کتاب و رسالات، برآورد. چنانکه از قول جامی در [[نفحاتالانس]] برمیآید، در آنجا طی مدت شانزده سال، 140 اربعین برآورد و بالغ بر سیصد کتاب و رساله تصنیف نمود که از آن همه العروه لاهل الخلوه والجلوه، از بقیه مهمتر است<ref>در مورد آثار علاءالدوله نک: سمنانی، 1369، ص150؛ عسقلانی،1927م، ص297؛ سرمد محمدی، 1384، ج11، ص347ـ348؛ نصراللهی، 1391، ص90ـ94.</ref>. <ref>زرینکوب، 1385 الف، ص173ـ174.</ref>. | علاءالدوله پس از بازگشت، در خانقاه سکاکیه، بر مسند ارشاد نشست و علاوه بر آن، در صوفیآباد خداداد، نزدیک بیابانک، خانقاهی ساخت که از آن پس، محل تردد طالبان طریقت قرار گرفت. آزادی از شواغل دولتی، به شیخ فرصتی داد تا اوقات خود را به خلوت و [[عبادت]]، همچنین تصنیف کتاب و رسالات، برآورد. چنانکه از قول جامی در [[نفحاتالانس]] برمیآید، در آنجا طی مدت شانزده سال، 140 اربعین برآورد و بالغ بر سیصد کتاب و رساله تصنیف نمود که از آن همه العروه لاهل الخلوه والجلوه، از بقیه مهمتر است<ref>در مورد آثار علاءالدوله نک: سمنانی، 1369، ص150؛ عسقلانی،1927م، ص297؛ سرمد محمدی، 1384، ج11، ص347ـ348؛ نصراللهی، 1391، ص90ـ94.</ref>. <ref>زرینکوب، 1385 الف، ص173ـ174.</ref>. | ||
=تصوف علاءالدوله سمنانی= | |||
تصوف علاءالدوله را باید تصوفی شریعتمدار و متابعتمحور، معتدل و آرام، به دور از افراط و تفریطها و دعویهای بلندپروازانه صوفیه، دانست. او مکرر توصیه مینماید که سالکان، باید سیرت استاد طریقت جُنید را آیینه احوال خویش سازند<ref>سمنانی، 1369، ص 246.</ref>. از دیدگاه علاءالدوله، متابعت هم معیار است و هم پل رسیدن به حقیقت. از این رو، حقایق کشفشده بر سالک، به شرط موافقت با سنت مصطفی و کتاب خدا، معتبر است<ref>سمنانی، 1366، ص158-159، 171، 173 و 214؛ 1369، ص246، 285، 288، 311 و 346.</ref><ref> برای اطلاع بیشتر نک: سمنانی، 1369، ص246، 285، 288، 311 و 346.</ref> وی معتقد است که اگر سالک در متابعت، سعی بلیغ نماید، به توفیق [[خداوند]]، حقایق بر وی عیان میشود و آگاهیهایی که از راه حسنظن گرفته بود، به علمالیقین مبدل میگردد<ref>سمنانی، 1366، ص 16.</ref>. | |||
عنصر مهم دیگر در تصوف علاءالدوله، اهتمام وی به خلوتنشینی و برآوردن اربعینهای متعدد و سپس نگارش سوانح و واقعاتی است که در اثناء این خلوتگزینیها، برای وی رخ داده است. این سنت که اصل آن به تعلیم نجمالدین کبری و تأثیر تربیت استاد وی، عماریاسر بدلیسی، برمیگردد، در بین دیگر مشایخ کبرویه نیز کمابیش معمول بوده، اما علاءالدوله از این حیث ممتاز است. آثاری همچون: فوایحالجمال و فواتحالجلال و رساله فی الخلوه از نجمالدین کبری و وقایعالخلوه از سیفالدین باخرزی (م 659ق)، نمونههایی از این دست هستند<ref>زرینکوب، 1385 الف، ص94ـ95.</ref>. | |||
این سوانح و مکاشفات غیبی که خود بیانگر احوال و اطوار قلبی سالک است و مناسب با درجه معرفتی او در هر منزلی از منازل طریقت، رنگی خاص به خود گرفت و در نزد شیخ کبری و اخلاف او بهویژه علاءالدوله، به یک نظریه وسیع و بههمپیوسته در باب اطوار قلب و انوار و الوان مشاهده، تبدیل شد که میتوان آن را مهمترین رکن تعلیمی صوفیانه او دانست <ref>زرینکوب، 1385 الف، ص90ـ93، 176ـ178.</ref>.<ref> برای اطلاع بیشتر نک: سمنانی، 1369، ص246، 285، 288، 311 و 346.</ref> | |||
اما این خلوتگزینیها و چلهنشینیها که در تصوف علاءالدوله، یک رکن به شمار میآید، مستلزم عزلت و انزوای از جامعه و مسئولیتگریزی، نیست. تصوف او با مردمگرایی، امرار معاش از طریق انتخاب شغل و فعالیت بدنی و مسئولیتپذیری برای حل مشکلات مظلومان و ضعفا، همراه است. اهتمام او به این مهم، تا حدی است که میگوید: | |||
اینکه در آخر عمر مرا معلوم شد، اگر در اول عمر معلوم شدی، ترک ملازمت سلطان روزگار ننمودی و هم در قبا، خداپرستی کردمی و پیش ملوک، مهمات مظلومان ساختمی<ref>سمرقندی، 1382، ص253.</ref>. | |||
همچنین علاقه وافر علاءالدوله به امر وقف و حساسیت زیاد او در تولیت اوقاف، نشاندهنده توجه او به حل مشکلات مردم و مسئولیتپذیری اوست<ref>برای اطلاع بیشتر نک: 1388، ص133ـ135؛ صدر سمنانی، 1334، ص95.</ref>. <ref>سمنانی، 1362، ص149، 158، 242، 244، 251،300-301.</ref>. | |||
آخرین ویژگی قابل توجه در تصوف علاءالدوله، گرایشهای [[شیعی]] وی است. برخی پژوهشگران، چون اسنوی در طبقاتالشافعیه و حاجی خلیفه در کشفالظنون، علاءالدوله را [[اهل تسنن]] و در ردیف اکابر علمای [[شافعی]]، قلمداد کردهاند<ref> برای اطلاع بیشتر نک: اسنوی، 1407، ج1، ص352.</ref>، اما مراجعه مستقیم به آثار شیخ، به خوبی ما را به [[مذهب]] وی، رهنمون میسازد. | |||
=درگذشت= | =درگذشت= |