۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=شناخت اخوان= | =شناخت اخوان= | ||
ایشان از دوران دانشجویی با [[اخوانالمسلمین]] آشنا شد، به طوری که فعالیت او در میان نیروهای اخوان به ویژه در زمان آمادگی برای جنگ کانال در سال 1951 میلادی، پدیدار شد و از نزدیک با دکتر محمود جامه همکار بود | ایشان از دوران دانشجویی با [[اخوانالمسلمین]] آشنا شد، به طوری که فعالیت او در میان نیروهای اخوان به ویژه در زمان آمادگی برای جنگ کانال در سال 1951 میلادی، پدیدار شد و از نزدیک با دکتر محمود جامه همکار بود. او با وقوع مصیبت در سال 1954 میلادی متواری شد و در زمره دانشجویان تحت تعقیب اخوان بود و مدتی در آپارتمان ''محمود جامه'' که نیروهای امنیتی از آن مطلع بودند فرار کرد و بعد با محمود جامه گریخت تا اینکه جامه را دستگیر کرد.<br> | ||
او به [[لندن]] سفر کرد و دکترای خود را گرفت و برای کار به [[عربستان]] بازگشت. محمود جامعه با بیان این خاطرات می گوید: دکتر بود سالم نجم در سال 54 چون اخوانی بود از امنیت فرار کرد و من چون از اخوان و رژیم خاص جدا شده بودم فرار نکردم. او جایی برای ماندن پیدا نکرد به او گفتم: با من بیا. در اتاق من و خداوند ما را حفظ کند. وقتی ساعت دوم بعد از نیمه شب رسید، نگهبانی در را زد. بنابراین من و سالم از پنجره بیرون پریدیم و به لوله های فاضلاب وصل شدیم. بنابراین آنها وارد شدند و جستجو کردند و کسی را پیدا نکردند و رفتند. این شرایط سخت ترین شرایطی بود که در زندگی مان پشت سر گذاشتیم.. مدت زیادی در اتاق جستجو کردند "و دستم خسته شد و طاقت نیاورد.. دعا می کنم و دعا می کنم.. چون جایگزینش افتادن و مردن است.. اما خدا نجات داد.. و به طرز معجزه آسایی بعد از رفتن آنها از ما فرار کرد.. و من می دانستم که ما تحت تعقیب هستیم. .. و چاره ای جز فرار نداشتیم.. پس رفتیم کار ساختمانی و مهاجر.» تا خرج خودمان کنیم و جایی برای اقامت پیدا کنیم. من هر روز یک ریال دستمزد می گرفتم و دکتر سالم هم همینطور... ما کاسرول «یا قراوانه» را بیرون می آوردیم و هر روز لوبیا و کوثری می خوردیم. با معجزه ای دستگیر شدم که شاید تکرار نشود.. یک شب که در محل کار می خوابیدیم، گروه ضد جیب بر برای بررسی کارت های کارگران رد شد. من یک کارت مسیحی به نام "هانا گابریل گرگس" به همراه داشتم. .. و تا به امروز نامش را به یاد دارم.. عجیب است که ناگهان خود را در مقابل افسری که در دبیرستان همراهم بود دیدم.. با تعجب به کارتم نگاه کرد و گفت: مگه تو محمود جامه نیستی.. که از اخوان هستی؟.. تو. در دبیرستان با من بودند و از این دوراهی گریزی نیافتم جز اینکه بگویم: بله. گفت: چرا این کارت عجیب؟ به او گفتم: اوضاع و احوال حكم كرد. به من گفت: باشه مشکلی نیست. اما رئیس عالی او گفت: نه، این از اخوان است و ما هم او را می خواهیم. او دستگیر شد و دکتر جان سالم به در برد. به طرز معجزه آسایی سالم.. به این ترتیب او در تمام عمرش از زندان نجات یافت و من با وجود اینکه او از [[اخوانالمسلمین]] است، سلامتی را برایش نوشتم و با وجود اخراج از اخوان دستگیر شدم. دکتر سالم نگم یکی از نخبگان اخوان بود که برای اتحاد اخوان در خارج از کشور تلاش می کرد و وقتی ناصر درگذشت و سادات قدرت را به دست گرفت و خواست صفحه جدیدی را با اسلام گرایان باز کند، دوست نزدیک خود دکتر محمود جامه را فرستاد و با او ملاقات کرد. رهبران فراری [[اخوانالمسلمین]]، از جمله [[یوسف القرضاوی]]، دکتر احمد العسل و مهندس عبدالرئوف مشهور، عبدالمنعم مشهور و دکتر سالم نجم و گفتگو با آنها، کشف مقاصد آنها و اطمینان دادن به آنها در آمادگی برای بازگشتشان. جامه در کتاب «من سادات را شناختم» می گوید که موفق شد [[انور سادات]] و اخوان را به هم نزدیک کند و نقش عمدهای در آزادی رهبران اخوان که جمال عبدالناصر رهبر فقید جمال عبدالناصر در زندان ها انداخته بود، مانند صالح ابورقاق و عبدالقادر حلمی داشت. و اینکه او توانست در مکه با هماهنگی رهبری عربستان با رهبران اخوان المسلمین مانند یوسف القرضاوی، احمد العسل و سالم نگم ملاقات کند و با آنها موافقت کرد که به مصر بازگردند و ملیت مصری را به آنها بازگردانند. آنها بازگشتند و سازمان را در مصر احیا کردند. سادات ابتکار عمل را برای آزاد کردن رهبران اخوان المسلمین که در زندان ها بازداشت شده بودند به دست گرفت و دستور داد تا ملیت مصری را به کسانی که در دوران عبدالناصر از آنها پس گرفته شده بود، بازگردانند، از جمله دکتر سالم نجم، که تابعیت عراق را دریافت کرد و به عنوان یک شهروند بازگردانده شد. استاد طب الازهر. به عنوان یک حرکت از سادات، او دستور داد که تابعیت مصر را به تمام اخوانی هایی که تابعیت آنها سلب شده بود، بازگرداند، از جمله دکتر سالم نگم، که بازگردانده شد و به عنوان استاد بیماری های داخلی در دانشکده پزشکی الازهر منصوب شد. جایی که او با پروفسور [[عمر تلمسانی]] و برادرانش فعال بود و در تأسیس انجمن پزشکی اسلامی در سال 1977 که به عنوان نایب رئیس آن، دکتر احمد الملت انتخاب شد، مشارکت داشت. | او به [[لندن]] سفر کرد و دکترای خود را گرفت و برای کار به [[عربستان]] بازگشت. محمود جامعه با بیان این خاطرات می گوید: دکتر بود سالم نجم در سال 54 چون اخوانی بود از امنیت فرار کرد و من چون از اخوان و رژیم خاص جدا شده بودم فرار نکردم. او جایی برای ماندن پیدا نکرد به او گفتم: با من بیا. در اتاق من و خداوند ما را حفظ کند. وقتی ساعت دوم بعد از نیمه شب رسید، نگهبانی در را زد. بنابراین من و سالم از پنجره بیرون پریدیم و به لوله های فاضلاب وصل شدیم. بنابراین آنها وارد شدند و جستجو کردند و کسی را پیدا نکردند و رفتند. این شرایط سخت ترین شرایطی بود که در زندگی مان پشت سر گذاشتیم.. مدت زیادی در اتاق جستجو کردند "و دستم خسته شد و طاقت نیاورد.. دعا می کنم و دعا می کنم.. چون جایگزینش افتادن و مردن است.. اما خدا نجات داد.. و به طرز معجزه آسایی بعد از رفتن آنها از ما فرار کرد.. و من می دانستم که ما تحت تعقیب هستیم. .. و چاره ای جز فرار نداشتیم.. پس رفتیم کار ساختمانی و مهاجر.» تا خرج خودمان کنیم و جایی برای اقامت پیدا کنیم. من هر روز یک ریال دستمزد می گرفتم و دکتر سالم هم همینطور... ما کاسرول «یا قراوانه» را بیرون می آوردیم و هر روز لوبیا و کوثری می خوردیم. با معجزه ای دستگیر شدم که شاید تکرار نشود.. یک شب که در محل کار می خوابیدیم، گروه ضد جیب بر برای بررسی کارت های کارگران رد شد. من یک کارت مسیحی به نام "هانا گابریل گرگس" به همراه داشتم. .. و تا به امروز نامش را به یاد دارم.. عجیب است که ناگهان خود را در مقابل افسری که در دبیرستان همراهم بود دیدم.. با تعجب به کارتم نگاه کرد و گفت: مگه تو محمود جامه نیستی.. که از اخوان هستی؟.. تو. در دبیرستان با من بودند و از این دوراهی گریزی نیافتم جز اینکه بگویم: بله. گفت: چرا این کارت عجیب؟ به او گفتم: اوضاع و احوال حكم كرد. به من گفت: باشه مشکلی نیست. اما رئیس عالی او گفت: نه، این از اخوان است و ما هم او را می خواهیم. او دستگیر شد و دکتر جان سالم به در برد. به طرز معجزه آسایی سالم.. به این ترتیب او در تمام عمرش از زندان نجات یافت و من با وجود اینکه او از [[اخوانالمسلمین]] است، سلامتی را برایش نوشتم و با وجود اخراج از اخوان دستگیر شدم. دکتر سالم نگم یکی از نخبگان اخوان بود که برای اتحاد اخوان در خارج از کشور تلاش می کرد و وقتی ناصر درگذشت و سادات قدرت را به دست گرفت و خواست صفحه جدیدی را با اسلام گرایان باز کند، دوست نزدیک خود دکتر محمود جامه را فرستاد و با او ملاقات کرد. رهبران فراری [[اخوانالمسلمین]]، از جمله [[یوسف القرضاوی]]، دکتر احمد العسل و مهندس عبدالرئوف مشهور، عبدالمنعم مشهور و دکتر سالم نجم و گفتگو با آنها، کشف مقاصد آنها و اطمینان دادن به آنها در آمادگی برای بازگشتشان. جامه در کتاب «من سادات را شناختم» می گوید که موفق شد [[انور سادات]] و اخوان را به هم نزدیک کند و نقش عمدهای در آزادی رهبران اخوان که جمال عبدالناصر رهبر فقید جمال عبدالناصر در زندان ها انداخته بود، مانند صالح ابورقاق و عبدالقادر حلمی داشت. و اینکه او توانست در مکه با هماهنگی رهبری عربستان با رهبران اخوان المسلمین مانند یوسف القرضاوی، احمد العسل و سالم نگم ملاقات کند و با آنها موافقت کرد که به مصر بازگردند و ملیت مصری را به آنها بازگردانند. آنها بازگشتند و سازمان را در مصر احیا کردند. سادات ابتکار عمل را برای آزاد کردن رهبران اخوان المسلمین که در زندان ها بازداشت شده بودند به دست گرفت و دستور داد تا ملیت مصری را به کسانی که در دوران عبدالناصر از آنها پس گرفته شده بود، بازگردانند، از جمله دکتر سالم نجم، که تابعیت عراق را دریافت کرد و به عنوان یک شهروند بازگردانده شد. استاد طب الازهر. به عنوان یک حرکت از سادات، او دستور داد که تابعیت مصر را به تمام اخوانی هایی که تابعیت آنها سلب شده بود، بازگرداند، از جمله دکتر سالم نگم، که بازگردانده شد و به عنوان استاد بیماری های داخلی در دانشکده پزشکی الازهر منصوب شد. جایی که او با پروفسور [[عمر تلمسانی]] و برادرانش فعال بود و در تأسیس انجمن پزشکی اسلامی در سال 1977 که به عنوان نایب رئیس آن، دکتر احمد الملت انتخاب شد، مشارکت داشت. | ||
جامعه پزشکی با نوشتن مقاله های بهداشتی از طریق مجله حمایت، آگاهی های بهداشتی را برای جامعه افزایش داد. ما می بینیم که دکتر سالم نجم در مورد بیماری های آنژین صدری می نویسد. این صفحه همچنین از کودک و زنان باردار مراقبت می کند و برای گسترش آگاهی های بهداشتی در بین مردم تلاش می کند. انجمن. هنگامی که اخوان تصمیم به رقابت در انتخابات اتحادیه های حرفه ای به ویژه سندیکای پزشکی و سندیکای مهندسین در سال 1984 میلادی گرفت، دکتر سالم نگم رانده شد که در انتخابات موفق شد و به عنوان دبیرکل سندیکای پزشکی انتخاب شد و باقی ماند. سال ها آنجا بود تا اینکه در سال 2007 به عربستان سعودی مهاجرت کرد. نه تنها این، بلکه آقای [[عمر تلمسانی]] در سال 1364 شمسی او را از میان برج اخوانی مانند صلاح شادی در اداره ارشاد برگزید و تا انتخابات مجلس شورای عمومی و اداره ارشاد در آنجا ماندگار شد. 1369 شمسی، جایی که وی عضو مجلس شورا بود و در تشکیل اداره ارشاد با حفظ دبیرخانه عمومی سندیکای پزشکی انتخاب شد. دکتر سالم نگم در دوران عبدالناصر دستگیر نشد زیرا توانست در خارج از کشور پیر شود، اما عبدالناصر تابعیت مصری خود را پس گرفت و بدون تابعیت باقی ماند تا اینکه تابعیت عراقی را به دست آورد تا اینکه [[انور سادات]] آن را در سال 1971 به او بازگرداند. او همچنین مدرسهای را در روستای ددمون در شرق فقوس برای آموزش فرزندانش تأسیس کرد، اما پس از کودتای نظامی در سال 2013 مصادره شد. | جامعه پزشکی با نوشتن مقاله های بهداشتی از طریق مجله حمایت، آگاهی های بهداشتی را برای جامعه افزایش داد. ما می بینیم که دکتر سالم نجم در مورد بیماری های آنژین صدری می نویسد. این صفحه همچنین از کودک و زنان باردار مراقبت می کند و برای گسترش آگاهی های بهداشتی در بین مردم تلاش می کند. انجمن. هنگامی که اخوان تصمیم به رقابت در انتخابات اتحادیه های حرفه ای به ویژه سندیکای پزشکی و سندیکای مهندسین در سال 1984 میلادی گرفت، دکتر سالم نگم رانده شد که در انتخابات موفق شد و به عنوان دبیرکل سندیکای پزشکی انتخاب شد و باقی ماند. سال ها آنجا بود تا اینکه در سال 2007 به عربستان سعودی مهاجرت کرد. نه تنها این، بلکه آقای [[عمر تلمسانی]] در سال 1364 شمسی او را از میان برج اخوانی مانند صلاح شادی در اداره ارشاد برگزید و تا انتخابات مجلس شورای عمومی و اداره ارشاد در آنجا ماندگار شد. 1369 شمسی، جایی که وی عضو مجلس شورا بود و در تشکیل اداره ارشاد با حفظ دبیرخانه عمومی سندیکای پزشکی انتخاب شد. دکتر سالم نگم در دوران عبدالناصر دستگیر نشد زیرا توانست در خارج از کشور پیر شود، اما عبدالناصر تابعیت مصری خود را پس گرفت و بدون تابعیت باقی ماند تا اینکه تابعیت عراقی را به دست آورد تا اینکه [[انور سادات]] آن را در سال 1971 به او بازگرداند. او همچنین مدرسهای را در روستای ددمون در شرق فقوس برای آموزش فرزندانش تأسیس کرد، اما پس از کودتای نظامی در سال 2013 مصادره شد. |