۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==متشابه بودن آیات صفات در تفسیر المنار و المیزان== | ==متشابه بودن آیات صفات در تفسیر المنار و المیزان== | ||
یکی از مطالب مهم این است که اثبات گردد آیات صفات، طبق توضیحاتی که گذشت، از نگاه صاحبان تفاسیر المنار و المیزان جزء متشابهات است، زیرا در غیر اینصورت تطبیق و مقایسۀ دو تفسیر در زمینۀ تفسیر آیات صفات بیمعنا خواهد بود. | یکی از مطالب مهم این است که اثبات گردد آیات صفات، طبق توضیحاتی که گذشت، از نگاه صاحبان تفاسیر المنار و المیزان جزء متشابهات است، زیرا در غیر اینصورت تطبیق و مقایسۀ دو تفسیر در زمینۀ تفسیر آیات صفات بیمعنا خواهد بود. <br> | ||
==متشابه بودن آیات صفات در المنار== | ==متشابه بودن آیات صفات در المنار== | ||
در المنار به صراحت به اصطلاح آیات صفات طبق تعریفی که گذشت اشاره شده و فصل جداگانهای به تبیین چگونگی تفسیر این نوع از آیات قرآنی، در ادامه بحث درباره متشابهات قرآن، اختصاص یافته است. | در المنار به صراحت به اصطلاح آیات صفات طبق تعریفی که گذشت اشاره شده و فصل جداگانهای به تبیین چگونگی تفسیر این نوع از آیات قرآنی، در ادامه بحث درباره متشابهات قرآن، اختصاص یافته است. | ||
در ذیل فصل مربوط به آیات صفات، به دو شیوۀ تفسیر این آیات، یعنی مذهب سلف (اثبات) و مذهب خلف (تأویل) اشاره شده است.<ref>رشیدرضا، 1423ق، ج3، ص 173</ref> و در جاهای مختلفی، مثالهایی که برای تبیین دو روش مذکور بیان شده، همگی از این حکایت دارد که در این تفسیر اولاً آیات صفات، به معنای آیاتی از قرآن است که صفات خبری در آنها به کار رفته است و ثانیاً این آیات جزء متشابهات است، زیرا اگر چنین نبود ذکر دو شیوۀ تفسیری و ادعای برتری یکی بر دیگری، بدون معنا بود، که در ذیل نمونههایی از آن ذکر میشود: <br> | در ذیل فصل مربوط به آیات صفات، به دو شیوۀ تفسیر این آیات، یعنی مذهب سلف (اثبات) و مذهب خلف (تأویل) اشاره شده است.<ref>رشیدرضا، 1423ق، ج3، ص 173</ref> و در جاهای مختلفی، مثالهایی که برای تبیین دو روش مذکور بیان شده، همگی از این حکایت دارد که در این تفسیر اولاً آیات صفات، به معنای آیاتی از قرآن است که صفات خبری در آنها به کار رفته است و ثانیاً این آیات جزء متشابهات است، زیرا اگر چنین نبود ذکر دو شیوۀ تفسیری و ادعای برتری یکی بر دیگری، بدون معنا بود، که در ذیل نمونههایی از آن ذکر میشود: <br> | ||
رشیدرضا دربارۀ آیات صفاتی که دربردارندۀ صفاتی همچون رحمت و غضب میباشد، که موهم داشتن انفعالات نفسانی برای خداوند است، میگوید: «سلف این آیات را بر اساس ظاهرشان، همراه با تنزیه خداوند از داشتن انفعالات نفسانی همچون انفعالات مخلوقات، برای خداوند اثبات میکنند و میگویند: خداوند دارای غضبی است که شایستۀ خود اوست و این غضب هم چون غضب انسانها، واکنش نفسانی نیست».<ref>پیشین، ص 174).</ref> | رشیدرضا دربارۀ آیات صفاتی که دربردارندۀ صفاتی همچون رحمت و غضب میباشد، که موهم داشتن انفعالات نفسانی برای خداوند است، میگوید: «سلف این آیات را بر اساس ظاهرشان، همراه با تنزیه خداوند از داشتن انفعالات نفسانی همچون انفعالات مخلوقات، برای خداوند اثبات میکنند و میگویند: خداوند دارای غضبی است که شایستۀ خود اوست و این غضب هم چون غضب انسانها، واکنش نفسانی نیست».<ref>پیشین، ص 174).</ref> <br> | ||
همچنین در المنار هنگام بحث دربارۀ متشابهات قرآن و چگونگی اعتقاد به آنها، آیاتی مانند «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا؛ و (فرمان) پروردگارت و فرشتهها صف در صفمیآید»<ref>فجر(89):22</ref> و «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى؛ خدای رحمان که بر عرش استیلا یافته است» <ref>طه (20):5</ref> ذکر میشود که نشان میدهد اینگونه آیات که در آنها صفات خبری مانند «إستوی» و «مجیء»، برای خداوند به کار رفته است از دید رشیدرضا جزء متشابهات میباشد. <ref>پیشین، ص166.</ref> <br> | همچنین در المنار هنگام بحث دربارۀ متشابهات قرآن و چگونگی اعتقاد به آنها، آیاتی مانند «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا؛ و (فرمان) پروردگارت و فرشتهها صف در صفمیآید»<ref>فجر(89):22</ref> و «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى؛ خدای رحمان که بر عرش استیلا یافته است» <ref>طه (20):5</ref> ذکر میشود که نشان میدهد اینگونه آیات که در آنها صفات خبری مانند «إستوی» و «مجیء»، برای خداوند به کار رفته است از دید رشیدرضا جزء متشابهات میباشد. <ref>پیشین، ص166.</ref> <br> | ||
==متشابه بودن آیات صفات در المیزان== | ==متشابه بودن آیات صفات در المیزان== | ||
در المیزان هرچند به اصطلاح آیات صفات اشارهای نشده، اما این دسته از آیات، جزء متشابهات قرار داده شده و به صراحت به این نکته تصریح گردیده است؛ برای نمونه، در بحث پیرامون محکم و متشابه، وقتی علامه راه رفع تشابه در متشابهات را ارجاع آنها به محکمات بیان میکند، این مثال را مطرح میکند: «آیه شریفۀ «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى؛ خدای رحمان که بر عرش استیلا یافته است» ( | در المیزان هرچند به اصطلاح آیات صفات اشارهای نشده، اما این دسته از آیات، جزء متشابهات قرار داده شده و به صراحت به این نکته تصریح گردیده است؛ برای نمونه، در بحث پیرامون محکم و متشابه، وقتی علامه راه رفع تشابه در متشابهات را ارجاع آنها به محکمات بیان میکند، این مثال را مطرح میکند: «آیه شریفۀ «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى؛ خدای رحمان که بر عرش استیلا یافته است».<ref>طه(20):5</ref> آیه متشابه است، چون معلوم نیست منظور از برقرار شدن خدا بر عرش چیست و شنونده در اولین لحظه که آن را میشنود در معنایش تردید میکند، ولی وقتی به آیۀ «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست».<ref>شوری(42):11.</ref> مراجعه میکند، میفهمد که قرار گرفتن خداوند مانند قرار گرفتن سایر موجودات نیست و منظور از کلمۀ «إستوی» برقرار شدن تسلط بر ملک و احاطه بر خلق است، نه روی تخت نشستن، و بر مکانی تکیه دادن، که کار موجودات جسمانی است، و چنین چیزی از خدای سبحان محال است».<br> | ||
وی در مثال دوم میگوید: «آیۀ شریفۀ «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی خود مینگرند» <ref>(قیامت(75):24)</ref> وقتی شنونده آن را میشنود، بلافاصله به ذهنش خطور میکند که خدا هم مانند اجسام دیدنی است و وقتی به آیۀ «لا تُدْرِكُهُ الأَْبْصارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الأَْبْصارَ؛ چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد» <ref>(أنعام (6): 103)</ref> مراجعه میکند آن وقت میفهمد که منظور از نظر کردن، تماشا کردن با چشم مادی نیست».<ref>طباطبایی، 1374ش، ج3، ص 31.</ref> پس ذکر این دو آیه به عنوان مثال برای متشابهات، نشان میدهد که در المیزان آیات صفات جزء متشابهات میباشد، بنابراین مطابقت دو تفسیر در چگونگی تفسیر آیات صفات، صحیح خواهد بود. <br> | وی در مثال دوم میگوید: «آیۀ شریفۀ «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی خود مینگرند» <ref>(قیامت(75):24)</ref> وقتی شنونده آن را میشنود، بلافاصله به ذهنش خطور میکند که خدا هم مانند اجسام دیدنی است و وقتی به آیۀ «لا تُدْرِكُهُ الأَْبْصارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الأَْبْصارَ؛ چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد» <ref>(أنعام (6): 103)</ref> مراجعه میکند آن وقت میفهمد که منظور از نظر کردن، تماشا کردن با چشم مادی نیست».<ref>طباطبایی، 1374ش، ج3، ص 31.</ref> پس ذکر این دو آیه به عنوان مثال برای متشابهات، نشان میدهد که در المیزان آیات صفات جزء متشابهات میباشد، بنابراین مطابقت دو تفسیر در چگونگی تفسیر آیات صفات، صحیح خواهد بود. <br> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
آیات صفات قرآن به لحاظ وجود صفات خبری در آنها که تفسیر و معنای آنها به اختلاف در نوع نگرش به متشابهات قرآن برمیگردد، که خود موضوعی بسیار اختلافی و پردامنه است، از داغترین مسایل در تاریخ مناظرات فرقههای اسلامی بوده و زمینهساز پیدایش گروههایی متفاوت در میان مسلمانان شده است، زیرا در این آیات، صفاتی برای خداوند ثابت شده است که مفاد ظاهری آنها مؤید تجسیم و تشبیه پروردگار است. به طور کلی میتوان دیدگاه مسلمانان را در برخورد با این آیات به دو گروه کلی مثبتین و مؤولین تقسیم نمود. در دیدگاه اول، ظاهر صفات موجود در این آیات برای خداوند ثابت میشود و معنای دیگری برای آن جستوجو نمیشود، اما در دیدگاه دوم، ظاهر آیات ملاک قرار نمیگیرد بلکه ظاهر این آیات به معنای دیگری برده میشود و به اصطلاح تأویل میگردد، گرچه برخی علما در اینباره گفتهاند: «هر یک از این دو تفسیر را که انتخاب کنیم خالی از تأویل نیست گرچه این تأویل در تفسیر اول اجمالی است و در تفسیر دوم بهطور تفصیلی میباشد، زیرا معنای لغوی هر یک از واژههای وجه و عین و ید و... که در این آیات به کار رفته همان اعضای معروف صورت و چشم و دست و دیگر اندامهای بدن میباشد، در حالی که هر یک از این اعضا در دو شیوه تفسیری از خداوند نفی شده است». <ref>بوطی، 1383ش، ص 153.</ref> <br> | آیات صفات قرآن به لحاظ وجود صفات خبری در آنها که تفسیر و معنای آنها به اختلاف در نوع نگرش به متشابهات قرآن برمیگردد، که خود موضوعی بسیار اختلافی و پردامنه است، از داغترین مسایل در تاریخ مناظرات فرقههای اسلامی بوده و زمینهساز پیدایش گروههایی متفاوت در میان مسلمانان شده است، زیرا در این آیات، صفاتی برای خداوند ثابت شده است که مفاد ظاهری آنها مؤید تجسیم و تشبیه پروردگار است. به طور کلی میتوان دیدگاه مسلمانان را در برخورد با این آیات به دو گروه کلی مثبتین و مؤولین تقسیم نمود. در دیدگاه اول، ظاهر صفات موجود در این آیات برای خداوند ثابت میشود و معنای دیگری برای آن جستوجو نمیشود، اما در دیدگاه دوم، ظاهر آیات ملاک قرار نمیگیرد بلکه ظاهر این آیات به معنای دیگری برده میشود و به اصطلاح تأویل میگردد، گرچه برخی علما در اینباره گفتهاند: «هر یک از این دو تفسیر را که انتخاب کنیم خالی از تأویل نیست گرچه این تأویل در تفسیر اول اجمالی است و در تفسیر دوم بهطور تفصیلی میباشد، زیرا معنای لغوی هر یک از واژههای وجه و عین و ید و... که در این آیات به کار رفته همان اعضای معروف صورت و چشم و دست و دیگر اندامهای بدن میباشد، در حالی که هر یک از این اعضا در دو شیوه تفسیری از خداوند نفی شده است». <ref>بوطی، 1383ش، ص 153.</ref> <br> | ||
=مدرسه اثبات (اکثریت سلف)= | =مدرسه اثبات (اکثریت سلف)= | ||
همانطور که گفته شد، گروهی از مسلمانان در برخورد با این دسته از آیات، ظاهر آن را برای خدا ثابت میکنند، که به عنوان مثبتین آیات صفات از آنها یاد میشود، اما خود مثبتین در چگونگی اخذ به ظواهر آیات و روایات به دو دسته تقسیم میشوند: 1ـ اثبات مقبول 2ـ اثبات مردود؛ هر دو گروه مدرسۀ اثبات در نادرست دانستن روش تأویل و اعمال رأی و نظر در به کارگیری معنایی غیر از معنای ظاهری آیات اتفاق نظر دارند. ابنخلدون میگوید: «در قرآن کریم دربارۀ صفات خداوند دو دسته آیات وجود دارد: <br>الف) آیاتی که بر تنزیه خداوند از صفات اجسام دلالت دارند؛ <br>ب) آیاتی که ظاهر آنها موهم تشبیه است. اکثر صحابه و تابعین دستۀ اول را گرفته و دربارۀ دستۀ دوم سکوت کرده و متعرض معنای آنها نشدند، ولی عدهای به ظاهر آیات متشابه تمسک کرده و گرفتار تشبیه شدند».<ref>ابنخلدون، 1956م، ص463ـ464.</ref><br>نکتهای که ذکر آن بسیار مهم است این است که اکثریت و جمهور مسلمانان روش مجسمه و مشبهه را نادرست میدانند، زیرا تفسیر این دسته از آیات خداوند بر اساس ظاهرشان به دلیل وجود بسیاری از آیات دیگر مثل «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست».<ref>شوری(42):11</ref> که خداوند را از تشبیه به مخلوقات تنزیه میگرداند غیرممکن است، اما به دلیل اثبات ظاهر این صفات برای خداوند از سوی این گروه و نپذیرفتن شیوۀ تأویل، در مجموعۀ مثبتین قرار میگیرند و به دلیل رد نظریۀ آنها از سوی جمهور مسلمانان و از جمله اکثریت مثبتین دیگر، از شیوۀ آنها با عنوان اثبات مردود و از شیوۀ گروهی که تنزیه خداوند را رعایت نمودهاند با عنوان اثبات مقبول یاد میشود. <br> | همانطور که گفته شد، گروهی از مسلمانان در برخورد با این دسته از آیات، ظاهر آن را برای خدا ثابت میکنند، که به عنوان مثبتین آیات صفات از آنها یاد میشود، اما خود مثبتین در چگونگی اخذ به ظواهر آیات و روایات به دو دسته تقسیم میشوند: 1ـ اثبات مقبول 2ـ اثبات مردود؛ هر دو گروه مدرسۀ اثبات در نادرست دانستن روش تأویل و اعمال رأی و نظر در به کارگیری معنایی غیر از معنای ظاهری آیات اتفاق نظر دارند. ابنخلدون میگوید: «در قرآن کریم دربارۀ صفات خداوند دو دسته آیات وجود دارد: <br> | ||
الف) آیاتی که بر تنزیه خداوند از صفات اجسام دلالت دارند؛ <br> | |||
ب) آیاتی که ظاهر آنها موهم تشبیه است. اکثر صحابه و تابعین دستۀ اول را گرفته و دربارۀ دستۀ دوم سکوت کرده و متعرض معنای آنها نشدند، ولی عدهای به ظاهر آیات متشابه تمسک کرده و گرفتار تشبیه شدند».<ref>ابنخلدون، 1956م، ص463ـ464.</ref><br>نکتهای که ذکر آن بسیار مهم است این است که اکثریت و جمهور مسلمانان روش مجسمه و مشبهه را نادرست میدانند، زیرا تفسیر این دسته از آیات خداوند بر اساس ظاهرشان به دلیل وجود بسیاری از آیات دیگر مثل «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست».<ref>شوری(42):11</ref> که خداوند را از تشبیه به مخلوقات تنزیه میگرداند غیرممکن است، اما به دلیل اثبات ظاهر این صفات برای خداوند از سوی این گروه و نپذیرفتن شیوۀ تأویل، در مجموعۀ مثبتین قرار میگیرند و به دلیل رد نظریۀ آنها از سوی جمهور مسلمانان و از جمله اکثریت مثبتین دیگر، از شیوۀ آنها با عنوان اثبات مردود و از شیوۀ گروهی که تنزیه خداوند را رعایت نمودهاند با عنوان اثبات مقبول یاد میشود. <br> | |||
=اثبات مقبول= | =اثبات مقبول= | ||
==الف) تفویض== | ==الف) تفویض== | ||
بیشتر دانشمندان متقدم اسلامی، موسوم به سلف، بر مبنای وقف بر لفظ جلاله در آیۀ هفتم سورۀ مبارکه آلعمران، آن آیه را به گونهای تفسیر کردهاند که خود را از درک معانی متشابهات عاجز و ناتوان شمرده و معانی آن را به خداوند تفویض و حواله کردهاند.<ref>زرقانی، بیتا، ج2، ص 183.</ref> | بیشتر دانشمندان متقدم اسلامی، موسوم به سلف، بر مبنای وقف بر لفظ جلاله در آیۀ هفتم سورۀ مبارکه آلعمران، آن آیه را به گونهای تفسیر کردهاند که خود را از درک معانی متشابهات عاجز و ناتوان شمرده و معانی آن را به خداوند تفویض و حواله کردهاند.<ref>زرقانی، بیتا، ج2، ص 183.</ref> | ||
این گروه که در زیر مجموعۀ مثبتین قرار دارند این دسته از صفات موجود در آیات صفات را برای خدا ثابت میکنند ولی تفاوت آنها با مجسمه و مشبهه این است که آنها این صفات را آنگونه که شایستۀ ذات خداوند است برای او ثابت میکنند نه همانند موجودات، مثلاً میگویند: خداوند دست دارد ولی نه دستی همانند مخلوقات، بلکه دستی که شایستۀ خود اوست و از بیان کیفیت این صفات خودداری میکنند و قیود بلاکیف (بدون کیفیت) و بلاتشبیه (بدون تشبیه) را بر توضیح و تفسیر این صفات به کار میبرند. ابوالحسن اشعری رهبر اشاعره به این نوع تفسیر قائل است و در کتاب الإبانه میگوید: «خدا صورت دارد ولی بدون کیفیت، همچنان که میفرماید: «وَ یبْقى وَجْهُ رَبِّكَ؛ و ذات پروردگارت باقی خواهد ماند».<ref>رحمن/27.</ref><ref>اشعری، 1397ق، ص 64.</ref> | این گروه که در زیر مجموعۀ مثبتین قرار دارند این دسته از صفات موجود در آیات صفات را برای خدا ثابت میکنند ولی تفاوت آنها با مجسمه و مشبهه این است که آنها این صفات را آنگونه که شایستۀ ذات خداوند است برای او ثابت میکنند نه همانند موجودات، مثلاً میگویند: خداوند دست دارد ولی نه دستی همانند مخلوقات، بلکه دستی که شایستۀ خود اوست و از بیان کیفیت این صفات خودداری میکنند و قیود بلاکیف (بدون کیفیت) و بلاتشبیه (بدون تشبیه) را بر توضیح و تفسیر این صفات به کار میبرند. ابوالحسن اشعری رهبر اشاعره به این نوع تفسیر قائل است و در کتاب الإبانه میگوید: «خدا صورت دارد ولی بدون کیفیت، همچنان که میفرماید: «وَ یبْقى وَجْهُ رَبِّكَ؛ و ذات پروردگارت باقی خواهد ماند».<ref>رحمن/27.</ref><ref>اشعری، 1397ق، ص 64.</ref> | ||
چون این گروه معنای حقیقی و تفسیر واقعی این آیات را به خدا تفویض مینمایند به آنها مفوضه میگویند. در این مدرسه، ظاهر صفات خبری موجود در آیات صفات برای خداوند ثابت میشود و ضمن اعتقاد به تنزیه ذات پروردگار از مخلوقات، از هر نوع تفسیری که به تجسیم و تشبیه پروردگار منجر گردد دوری میشود. پیروان این مدرسه معتقدند سلف صالح امت اسلامی در قبال تفسیر آیات صفات از هرگونه تأویل در مورد این آیات دوری میجستند و تفسیر واقعی این آیات را به خداوند تفویض میکردند. این مدرسه به شیوۀ سلف مشهور است. | چون این گروه معنای حقیقی و تفسیر واقعی این آیات را به خدا تفویض مینمایند به آنها مفوضه میگویند. در این مدرسه، ظاهر صفات خبری موجود در آیات صفات برای خداوند ثابت میشود و ضمن اعتقاد به تنزیه ذات پروردگار از مخلوقات، از هر نوع تفسیری که به تجسیم و تشبیه پروردگار منجر گردد دوری میشود. پیروان این مدرسه معتقدند سلف صالح امت اسلامی در قبال تفسیر آیات صفات از هرگونه تأویل در مورد این آیات دوری میجستند و تفسیر واقعی این آیات را به خداوند تفویض میکردند. این مدرسه به شیوۀ سلف مشهور است. <ref>عبدالحمید،1415ق، ص13.</ref> | ||
ابنتیمیه از رهبران این مدرسه در بیان آن میگوید: «در مذهب سلف همانا سلف صالح، خداوند را به آنچه خدا و رسولش او را وصف میکنند توصیف مینمایند بدون تحریف یا تعطیل و بدون اظهار کیفیت و بدون تمثیل و تشبیه» <ref>ابنتیمیه مرانی، 1403ق، ج5، ص26.</ref> وی در جای دیگر میگوید: «آنچه را که در مجالس مختلف گفتهام این است که تفاسیری را که منقول از صحابه بوده مطالعه نمودهام و احدی از صحابه را نیافتم که آیهای از آیات صفات یا احادیث صفات را برخلاف ظاهرش تأویل نماید». <ref>پیشین، ج6، ص394.</ref> | ابنتیمیه از رهبران این مدرسه در بیان آن میگوید: «در مذهب سلف همانا سلف صالح، خداوند را به آنچه خدا و رسولش او را وصف میکنند توصیف مینمایند بدون تحریف یا تعطیل و بدون اظهار کیفیت و بدون تمثیل و تشبیه» <ref>ابنتیمیه مرانی، 1403ق، ج5، ص26.</ref> وی در جای دیگر میگوید: «آنچه را که در مجالس مختلف گفتهام این است که تفاسیری را که منقول از صحابه بوده مطالعه نمودهام و احدی از صحابه را نیافتم که آیهای از آیات صفات یا احادیث صفات را برخلاف ظاهرش تأویل نماید». <ref>پیشین، ج6، ص394.</ref> | ||
ویرایش