confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
</div> | </div> | ||
'''زُهَیر بن قَین بَجَلی''' از یاران بزرگ و با وفای [[امام حسین(ع)]] و وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. وی را زهیربن قین بن قیس انماری بجلی میخواندند. | '''زُهَیر بن قَین بَجَلی''' از یاران بزرگ و با وفای [[امام حسین(ع)]] و وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. وی را زهیربن قین بن قیس انماری بجلی میخواندند<ref> ابصار العین، ص 161. </ref>. | ||
او عثمانی مذهب بود ولی پس از ملاقات با امام حسین(ع) چند روز قبل از [[واقعه کربلا]]، به او پیوست و در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید. | او عثمانی مذهب بود ولی پس از ملاقات با امام حسین(ع) چند روز قبل از [[واقعه کربلا]]، به او پیوست و در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید. | ||
=ویژگیهاى زهیر بن قین= | |||
# شجاعت و پایمردى زهیر وى را بر آن داشت در کنار مدافعان اسلام قرار گیرد. او در برخى فتوحات اسلامى شرکت جست وافتخاراتى بزرگ به ثبت رساند. [[علامه سماوى]] در این باره مینویسد: «له فى المغازى مواقف مشهوره و مواطن مشهوده<ref>همان.</ref>» در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودى داشته است. | |||
# از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر استکه خاطرهاى نیز از آن باز گفته است. و در آینده به آن خواهیم پرداخت. | |||
# نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او بحق بازوى تواناى امام شمرده میشد. رشادت و دلاورى او چنان بود که [[امام حسین(ع)]] در [[روزعاشورا]]، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، ویرا بر میمنه گمارد; [[حبیبابن مظاهر]] را در میسره جاى داد، خود در قلب سپاه قرار گرفت و پرچم را به برادرش [[حضرت عباس]] سپرد<ref> همان، ص 165.</ref>. | |||
# | |||
# از دیگر ویژگیهاى زهیر سخنورى اوست که زبانزد خاص و عام ودوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از اومیخواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین(ع) سخن بگوید. | |||
# | |||
# سومین ویژگى زهیر، که در حقیقت مهمترین ویژگى اوست، عشق به امام زمانش [[حسین بن على(ع)]] است. | |||
# زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این ویژگى را بخوبى به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش در روز عاشورا بهترین گواه بر درستى این سخن است. | |||
او در شب عاشورا، هنگامى که امام حسین(ع) اجازه رفتن به ویداد، اظهار داشت: «لا و الله لا یکون ذلک ابدا ا اترک ابن رسولالله(ص) اسیرا فى ید الاعداء و انجو انا؟! لا ارانى الله ذلکالیوم<ref>معجم رجال الحدیث، ج7، ص297.</ref>.» نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیافرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات دهم؟! خداى آن روز را به من نشان ندهد. | |||
زهیر در راه [[مکه]] تا [[کوفه]]، هنگامى از خدمت امام حسین(ع) بازگشت، همسر و یارانش را مخاطب قرار داد و گفت: | |||
من تصمیم گرفتهام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و...<ref>بحار الانوار، ج 44، ص 372.</ref>. | |||