پرش به محتوا

صهیونیسم در فرایند بحران های گذشته و چالش پیش رو (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''  
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''  
<br>
</div>
 


<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
خط ۵۲: خط ۴۹:
در قرن نوزدهم فاصله بین صهیونیسم غیریهودى و صهیونیسم یهودى رو به کاهش گذاشت (نیکیتینا، 1356، ص32) و از جمله کسانى که در پیوند و کاهش فاصله این دو تلاش بسیار داشت، لورنس الیفانت(Laarence Oliphant) بود که مدتى در بخش سیاسى وزارت انگلستان مشغول و عضو پارلمان انگلستان بود. خاستگاه فکرى الیفانت مانند بیشتر صهیونیست‏ها، همان اندیشه ملت ارگانیک و ملت مطرود بود. از دیدگاه او، یهودیان یک نژاد مستقل‏اند که در مشاغل تجارى و مال‏اندوزى هوشمندى بالایی دارند، ولى حضور آنان در تمدن غرب منفى است، بلکه به دلیل این‌که ریشه آنان در فلسطین است هوشمندی و مال‌اندوزی‌شان در فلسطین شکوفا مى‌‏شود. از این رو، الیفانت مانند بسیارى از سیاست‏مداران وقت انگلیس معتقد بود نجات دولت عثمانى از مشکلات و گره‏هاى ناگشوده، مستلزم وارد کردن یک عنصر فعال اقتصادى در پیکر فرتوت آن است و این عنصر، همانا یهودیان‌اند؛ به همین دلیل، از انگلستان دعوت کرد تا طرح اسکان یهودیان نه تنها در فلسطین، بلکه در کرانه باخترى رود اردن را نیز تأیید نماید.
در قرن نوزدهم فاصله بین صهیونیسم غیریهودى و صهیونیسم یهودى رو به کاهش گذاشت (نیکیتینا، 1356، ص32) و از جمله کسانى که در پیوند و کاهش فاصله این دو تلاش بسیار داشت، لورنس الیفانت(Laarence Oliphant) بود که مدتى در بخش سیاسى وزارت انگلستان مشغول و عضو پارلمان انگلستان بود. خاستگاه فکرى الیفانت مانند بیشتر صهیونیست‏ها، همان اندیشه ملت ارگانیک و ملت مطرود بود. از دیدگاه او، یهودیان یک نژاد مستقل‏اند که در مشاغل تجارى و مال‏اندوزى هوشمندى بالایی دارند، ولى حضور آنان در تمدن غرب منفى است، بلکه به دلیل این‌که ریشه آنان در فلسطین است هوشمندی و مال‌اندوزی‌شان در فلسطین شکوفا مى‌‏شود. از این رو، الیفانت مانند بسیارى از سیاست‏مداران وقت انگلیس معتقد بود نجات دولت عثمانى از مشکلات و گره‏هاى ناگشوده، مستلزم وارد کردن یک عنصر فعال اقتصادى در پیکر فرتوت آن است و این عنصر، همانا یهودیان‌اند؛ به همین دلیل، از انگلستان دعوت کرد تا طرح اسکان یهودیان نه تنها در فلسطین، بلکه در کرانه باخترى رود اردن را نیز تأیید نماید.
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرک‏سازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایه‏گذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگره‏هاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مى‌‏نمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشه‏ور یهودى را به آن‏جا منتقل کند (مسیری، 1374، ص88) و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.  
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرک‏سازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایه‏گذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگره‏هاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مى‌‏نمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشه‏ور یهودى را به آن‏جا منتقل کند (مسیری، 1374، ص88) و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.  
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیت‏هاى یهودى مانند هرتسل(هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلى‏شان (فلسطین) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح  فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بین‏المللى ارائه ‏نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیت‏هاى یهودى مانند هرتسل(هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلى‏شان (فلسطین) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح  فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بین‏المللى ارائه ‏نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مى‌‏خواندند، امّا هیچ‏یک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولت‏مداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگره‏هایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مى‌‏شد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایه‏گذارى، طرح‏هاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. هم‏چنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریه‏هاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبان‏هاى مختلف نیز راه‌اندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمه‏اى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مى‌‏رفت. (پیشین، ص25) البته صهیونیست‏ها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بین‏الملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگره‏هاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایت‏هاى بین‏المللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجه‏اى در این خصوص به دست نیامد.  
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مى‌‏خواندند، امّا هیچ‏یک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولت‏مداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگره‏هایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مى‌‏شد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایه‏گذارى، طرح‏هاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. هم‏چنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریه‏هاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبان‏هاى مختلف نیز راه‌اندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمه‏اى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مى‌‏رفت. (پیشین، ص25) البته صهیونیست‏ها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بین‏الملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگره‏هاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایت‏هاى بین‏المللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجه‏اى در این خصوص به دست نیامد.  
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریب‏الوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهم‏ترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارت‏تر از گذشته به حمایت از خواسته‏هاى صهیونیست‏ها پرداخت. (کیالی، 1366، ص94). از این‏رو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیست‏ها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیست‏ها و انگلیسى‏ها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانى‏ها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمک‏هاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاش‏هاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولت‏هاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدف‏ها و خواسته‏هاى صهیونیستى پرداخت. (احمدی، 1369، ص155).
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریب‏الوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهم‏ترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارت‏تر از گذشته به حمایت از خواسته‏هاى صهیونیست‏ها پرداخت. (کیالی، 1366، ص94). از این‏رو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیست‏ها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیست‏ها و انگلیسى‏ها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانى‏ها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمک‏هاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاش‏هاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولت‏هاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدف‏ها و خواسته‏هاى صهیونیستى پرداخت. (احمدی، 1369، ص155).
خط ۶۴: خط ۶۱:
اقتصاد اسرائیل، با وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن، هزینه‏ها، خسارت‏ها و تبعات گوناگونى در پی داشت. وجود ناآرامى در مناطق فلسطینى و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشم‏گیر حجم سرمایه‌گذارى‏هاى خارجى در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر باعث شده تا اسرائیل فرصت‏هاى مناسب را براى جذب سرمایه‏هاى خارجى از دست بدهد و هزینه‏هاى مضاعفى را متحمّل شود. روزنامه جروزالم پُست، طى گزارشى که در تاریخ 9 نوامبر 2000 /19آبان 1379 منتشر کرد، از خروج 1/3 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 4/62 شیکل) از شرکت‏هاى سرمایه‏گذارى سهام در اکتبر همان سال خبر داد. (فصل‏نامه مطالعات فلسطین، پائیز 1379، ص 179). بر اساس این گزارش، دارایى‏هاى شرکت‏هاى نام‌برده، به دلیل وقوع رویدادهاى خشونت‌آمیز در انتفاضه به میزان 8% کاهش یافت.
اقتصاد اسرائیل، با وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن، هزینه‏ها، خسارت‏ها و تبعات گوناگونى در پی داشت. وجود ناآرامى در مناطق فلسطینى و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشم‏گیر حجم سرمایه‌گذارى‏هاى خارجى در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر باعث شده تا اسرائیل فرصت‏هاى مناسب را براى جذب سرمایه‏هاى خارجى از دست بدهد و هزینه‏هاى مضاعفى را متحمّل شود. روزنامه جروزالم پُست، طى گزارشى که در تاریخ 9 نوامبر 2000 /19آبان 1379 منتشر کرد، از خروج 1/3 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 4/62 شیکل) از شرکت‏هاى سرمایه‏گذارى سهام در اکتبر همان سال خبر داد. (فصل‏نامه مطالعات فلسطین، پائیز 1379، ص 179). بر اساس این گزارش، دارایى‏هاى شرکت‏هاى نام‌برده، به دلیل وقوع رویدادهاى خشونت‌آمیز در انتفاضه به میزان 8% کاهش یافت.
به گزارش یکى از شماره‏هاى روزنامه‏ هاآرتص (اکتبر2000 / مهر 1379) از زمان انتفاضه الاقصى به بعد، تلاش براى جذب اسرائیلى‏ها به حوزه ساختمان‌سازى بیشتر شده است. به نظر بنیامین، وزیر وقت مسکن، صنعت خانه‌سازى از کمبود شدید نیروى انسانى کار رنج مى‏برد که علّت آن بر سر کار حاضر نشدن حدود هفتاد هزار فلسطینى، به خاطر اعمال خشونت علیه آنها است. هم‏چنین، بخش کشاورزى نیز دچار همین مشکل شده است، به ویژه در بخش صیفی‌کارى و پرورش گل، به‌طورى که نماینده صیفى‏کاران اسرائیل و شوراى باغ‏داران کشور، خواستار ورود فورى پنج هزار کارگر خارجى به کشور شد و حتى صاحبان رستوران‏ها نیز خواهان ورود فورى شش هزار کارگر خارجى شدند (پیشین). این کاهش نیروى کار، در صنایع دیگر رژیم صهیونیستى نیز به چشم مى‌‏خورد، و این مسئله به عنوان یک بحران در جامعه اسرائیل به حساب مى‌‌‏آید.  
به گزارش یکى از شماره‏هاى روزنامه‏ هاآرتص (اکتبر2000 / مهر 1379) از زمان انتفاضه الاقصى به بعد، تلاش براى جذب اسرائیلى‏ها به حوزه ساختمان‌سازى بیشتر شده است. به نظر بنیامین، وزیر وقت مسکن، صنعت خانه‌سازى از کمبود شدید نیروى انسانى کار رنج مى‏برد که علّت آن بر سر کار حاضر نشدن حدود هفتاد هزار فلسطینى، به خاطر اعمال خشونت علیه آنها است. هم‏چنین، بخش کشاورزى نیز دچار همین مشکل شده است، به ویژه در بخش صیفی‌کارى و پرورش گل، به‌طورى که نماینده صیفى‏کاران اسرائیل و شوراى باغ‏داران کشور، خواستار ورود فورى پنج هزار کارگر خارجى به کشور شد و حتى صاحبان رستوران‏ها نیز خواهان ورود فورى شش هزار کارگر خارجى شدند (پیشین). این کاهش نیروى کار، در صنایع دیگر رژیم صهیونیستى نیز به چشم مى‌‏خورد، و این مسئله به عنوان یک بحران در جامعه اسرائیل به حساب مى‌‌‏آید.  
واردات فورى نیروى کار خارجى و استخدام گسترده آنها به‌طور قابل ملاحظه‏‌اى به اقتصاد اسرائیل کمک کرده، امّا مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى نیز به وجود آورده است. دست‌مزدهاى پایین نیروى کار خارجى، در ظاهر به اقتصاد این رژیم کمک مى‌‏کند، ولی در این میان، باعث ناامید شدن ده‏ها هزار اسرائیلى براى ورود به حوزه ساختمان‌سازى، کشاورزى، خدمات‌رسانى و... شده است. اسرائیلى‏ها ترجیح مى‌‌‏دهند به جاى این که به جست‌وجوى کار در صنایع نام‌برده بپردازند، به مزایاى بیمه بیکارى وابسته بشوند که این امر نیز هزینه گزافى را بر اقتصاد اسرائیل وارد مى‌‌‏سازد.
واردات فورى نیروى کار خارجى و استخدام گسترده آنها به‌طور قابل ملاحظه‏‌اى به اقتصاد اسرائیل کمک کرده، امّا مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى نیز به وجود آورده است. دست‌مزدهاى پایین نیروى کار خارجى، در ظاهر به اقتصاد این رژیم کمک مى‌‏کند، ولی در این میان، باعث ناامید شدن ده‏ها هزار اسرائیلى براى ورود به حوزه ساختمان‌سازى، کشاورزى، خدمات‌رسانى و... شده است. اسرائیلى‏ها ترجیح مى‌‌‏دهند به جاى این که به جست‌وجوى کار در صنایع نام‌برده بپردازند، به مزایاى بیمه بیکارى وابسته بشوند که این امر نیز هزینه گزافى را بر اقتصاد اسرائیل وارد مى‌‌‏سازد.
به دنبال استمرار ناآرامى‌‏ها در اسرائیل، مؤلفه‏هاى درآمد سرانه ملى که نشان‌دهنده میزان رشد اقتصاد مى‌‏باشد، و واردات و صادرات و... ، کاهش شدیدى پیدا کرده است. این در حالى است که مصرف‏گرایى در جامعه اسرائیل به میزان 5/4% و میانگین بیکارى حدود 9% افزایش داشته است. بر اثر بحران اقتصادى، دولت اسرائیل دچار کسرى بودجه شده و اثرات این کسرى بودجه در زندگى اسرائیلى‏ها ظاهر گردیده است و شکل‌گیرى اعتصابات و اختلاف در میان نیروهاى دولتى و... از شواهد این امر مى‌‏باشد. بنا به گزارش‏ هاآرتص بعد از این‌که رژیم صهیونیستى براى تأمین بودجه دفاعى کشور که خود اقدامى در جهت حفظ امنیت شهروندان یهودی است ناگزیر شد بخشى از کلّ بودجه مصوب دولت در سال 1381/ 2002، را به این امر تخصیص دهد. این در حالی است که در دیگر بخش‏هاى دولتی نیز کسرى بودجه به وجود آمد و در این راستا، اعتصابات زیادى صورت گرفت، از جمله: اعتصاب استادان و اعضاى هیأت علمى دانشگاه‏ها به دلیل کمی میزان حقوق آنها، اعتصاب 1050 تن از کارمندان دفتر مرکزى اداره بیمه، هم‏چنین، اعتصاب کارگران اداره ثبت املاک و کارمندان وزارت کار و اداره گمرک(پیشین) که علّت اصلى همه آنها، اعتراض به کاهش حقوق پرداختى و یا بودجه تخصیص داده شده به سازمان و نهاد محل خدمتشان بوده است.
به دنبال استمرار ناآرامى‌‏ها در اسرائیل، مؤلفه‏هاى درآمد سرانه ملى که نشان‌دهنده میزان رشد اقتصاد مى‌‏باشد، و واردات و صادرات و... ، کاهش شدیدى پیدا کرده است. این در حالى است که مصرف‏گرایى در جامعه اسرائیل به میزان 5/4% و میانگین بیکارى حدود 9% افزایش داشته است. بر اثر بحران اقتصادى، دولت اسرائیل دچار کسرى بودجه شده و اثرات این کسرى بودجه در زندگى اسرائیلى‏ها ظاهر گردیده است و شکل‌گیرى اعتصابات و اختلاف در میان نیروهاى دولتى و... از شواهد این امر مى‌‏باشد. بنا به گزارش‏ هاآرتص بعد از این‌که رژیم صهیونیستى براى تأمین بودجه دفاعى کشور که خود اقدامى در جهت حفظ امنیت شهروندان یهودی است ناگزیر شد بخشى از کلّ بودجه مصوب دولت در سال 1381/ 2002، را به این امر تخصیص دهد. این در حالی است که در دیگر بخش‏هاى دولتی نیز کسرى بودجه به وجود آمد و در این راستا، اعتصابات زیادى صورت گرفت، از جمله: اعتصاب استادان و اعضاى هیأت علمى دانشگاه‏ها به دلیل کمی میزان حقوق آنها، اعتصاب 1050 تن از کارمندان دفتر مرکزى اداره بیمه، هم‏چنین، اعتصاب کارگران اداره ثبت املاک و کارمندان وزارت کار و اداره گمرک(پیشین) که علّت اصلى همه آنها، اعتراض به کاهش حقوق پرداختى و یا بودجه تخصیص داده شده به سازمان و نهاد محل خدمتشان بوده است.
خلاصه این‌که: رژیم اشغال‌گر قدس، پس از سپری کردن یک دوره رشد اقتصادی، در دو دهه گذشته، با بحران اقتصادی در ابعاد مختلف روبه‌رو بوده است. (جریس و خلیفه، 1381، ص241).  
خلاصه این‌که: رژیم اشغال‌گر قدس، پس از سپری کردن یک دوره رشد اقتصادی، در دو دهه گذشته، با بحران اقتصادی در ابعاد مختلف روبه‌رو بوده است. (جریس و خلیفه، 1381، ص241).  
خط ۸۱: خط ۷۸:
==بحران فرهنگى==
==بحران فرهنگى==
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروه‏هاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنش‏هایى میان گروه‏هاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنش‏ها قوّت گرفته است. از جمله بحران‏هایى که رژیم صهیونیستى با آن روبه‌رو است، وجود تبعیض میان گروه‏هاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى می‌باشد. (افتخارى، 1380، ص 48).  
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروه‏هاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنش‏هایى میان گروه‏هاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنش‏ها قوّت گرفته است. از جمله بحران‏هایى که رژیم صهیونیستى با آن روبه‌رو است، وجود تبعیض میان گروه‏هاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى می‌باشد. (افتخارى، 1380، ص 48).  
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کرده‌اند و یهودیان اشکنازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، در زمان‏هاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشکنازى‏ها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى  به چشم حقارت مى‌‏نگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمان‏ها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهه‏هاى جنگ فرستاده مى‌‏شوند، و به لحاظ این‌که در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مى‌‏گیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشکنازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیام‏های بعدی و تنگ‏تر شدن عرصه بر اسرائیلى‏ها، تحمیل خسارت‏هاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحران‏هاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاست‏هاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سال‏هاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهرات‏هاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است.  
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کرده‌اند و یهودیان اشکنازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، در زمان‏هاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشکنازى‏ها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى  به چشم حقارت مى‌‏نگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمان‏ها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهه‏هاى جنگ فرستاده مى‌‏شوند، و به لحاظ این‌که در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مى‌‏گیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشکنازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیام‏های بعدی و تنگ‏تر شدن عرصه بر اسرائیلى‏ها، تحمیل خسارت‏هاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحران‏هاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاست‏هاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سال‏هاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهرات‏هاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است.  
دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مى‌‏دادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قومى  و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مى‌‏داد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیست‏ها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مى‌‏توان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گسترده‏اى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاست‏هاى خشونت‏آمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادت‌طلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، به‌طورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مى‌‏رود.  
دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مى‌‏دادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قومى  و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مى‌‏داد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیست‏ها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مى‌‏توان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گسترده‏اى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاست‏هاى خشونت‏آمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادت‌طلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، به‌طورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مى‌‏رود.  
  صهیونیست‏ها براى این‌که حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دست‏آویزى براى خویش قرار دادند و با ایده‏هاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. (رضوى، 1379، ص 8) با این وصف، از همان ابتدا، بنیان‏هاى فکرى صهیونیسم‏هاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضددینى صهیونیست‏هاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیست‏ها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کرده‌اند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشته‌اند، امّا یهودیان مذهبى، به‌رغم فشارهایى که از سوى صهیونیست‏ها متحمل مى‌‏شوند، همواره سیاست‏هاى آنان را به چالش مى‌‏کشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى و مسیح متعارض مى‌‏دانند.  
  صهیونیست‏ها براى این‌که حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دست‏آویزى براى خویش قرار دادند و با ایده‏هاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. (رضوى، 1379، ص 8) با این وصف، از همان ابتدا، بنیان‏هاى فکرى صهیونیسم‏هاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضددینى صهیونیست‏هاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیست‏ها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کرده‌اند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشته‌اند، امّا یهودیان مذهبى، به‌رغم فشارهایى که از سوى صهیونیست‏ها متحمل مى‌‏شوند، همواره سیاست‏هاى آنان را به چالش مى‌‏کشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى و مسیح متعارض مى‌‏دانند.  
اختلافات میان صهیونیست‏هاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمان‏ها، احزاب و جنبش‏هایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانى‏گرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مى‌‏کند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیان‏آور می‌داند.
اختلافات میان صهیونیست‏هاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمان‏ها، احزاب و جنبش‏هایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانى‏گرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مى‌‏کند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیان‏آور می‌داند.
از آن‌جا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پی‌گیرى مى‌‏کند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگ‏سازى یهودیان مى‌‏باشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامه‏هاى آن‏را بر اساس اهداف صهیونیست‏ها پى‏ریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسه‏هاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیست‏هاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. (مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211).  
از آن‌جا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پی‌گیرى مى‌‏کند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگ‏سازى یهودیان مى‌‏باشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامه‏هاى آن‏را بر اساس اهداف صهیونیست‏ها پى‏ریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسه‏هاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیست‏هاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. (مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211).  
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دین‏داران و غیرمذهبى‏ها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور می‌باشد؛ به بیان عمیق‏تر، سیاست‏هاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروه‏هاى غیرمذهبى رقم مى‌‏زنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجانده‏اند که با تفکرات دین‏داران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودى‏ها است به ویژه آن‌جا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مى‌‏آید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مى‌‏گردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. (ماضی، پیشین، ص 273). آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروه‏هایى که به نام ملت یهود تشکیل مى‌‏شود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دین‏داران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مى‌‏باشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مى‌‏دانند.  
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دین‏داران و غیرمذهبى‏ها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور می‌باشد؛ به بیان عمیق‏تر، سیاست‏هاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروه‏هاى غیرمذهبى رقم مى‌‏زنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجانده‏اند که با تفکرات دین‏داران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودى‏ها است به ویژه آن‌جا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مى‌‏آید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مى‌‏گردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. (ماضی، پیشین، ص 273). آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروه‏هایى که به نام ملت یهود تشکیل مى‌‏شود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دین‏داران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مى‌‏باشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مى‌‏دانند.  
  از مهم‏ترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مى‌‏باشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مى‌‏روند. احزاب مذکور در سیاست‏هاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوه‏هاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوه‏هاى اِعمال خشونت نظامى مى‌‏داند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادل‏تر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راه‏حل فرض نمى‌‏کند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مى‌‏توان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرح‏هاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است.
  از مهم‏ترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مى‌‏باشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مى‌‏روند. احزاب مذکور در سیاست‏هاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوه‏هاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوه‏هاى اِعمال خشونت نظامى مى‌‏داند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادل‏تر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راه‏حل فرض نمى‌‏کند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مى‌‏توان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرح‏هاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است.
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درون‌حزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونى‏هاى چشم‏گیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینى‏ها، لغو ممنوعیت گفت‌و‌گو با سازمان آزادى‏بخش فلسطین و چاره‌اندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاست‏ها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. (پیشین). بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد (فصل‏نامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64)، البته باید دانست، به‌رغم این‌که حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مى‌‏دهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامه‏هاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمى‌‏کند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاست‏هاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خود‌سرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود (پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصل‌نامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88) و براى نخستین‌بار در تاریخ جنبش‏هاى آزادى‏بخش جهان، یک سازمان رهایى‏بخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد.  رژیم صهیونیستى براى این‏که بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعده‏هایى چون اسکان در شهرک‏هاى یهودى‏نشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرک‏هاى جدید اقدام مى‌‏نماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مى‌‏دهد. با توجّه به این‌که یهودیان تازه‌وارد پس از مدتى، جایگاه‏هاى دولتى و... را در اختیار مى‌‏گیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمی‌تر ساکن را فراهم مى‌‏آورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتى‏ها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراض‏ها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرک‏ها، تحت فشار گذاشته‏اند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاست‏هاى غیردینى خود بحران‏هاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا می‌کند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقام‏ها و ارکان‏هاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى‌ آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى‌ با نظامیان زن است، که در نتیجه، بى‏بندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى‌ را کاهش داده است. با توجّه به این‌که بقاى اسرائیل بر پایه نظامى‌گرى استوار است، این‌گونه بحران‏های فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است.  
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درون‌حزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونى‏هاى چشم‏گیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینى‏ها، لغو ممنوعیت گفت‌و‌گو با سازمان آزادى‏بخش فلسطین و چاره‌اندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاست‏ها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. (پیشین). بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد (فصل‏نامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64)، البته باید دانست، به‌رغم این‌که حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مى‌‏دهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامه‏هاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمى‌‏کند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاست‏هاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خود‌سرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود (پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصل‌نامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88) و براى نخستین‌بار در تاریخ جنبش‏هاى آزادى‏بخش جهان، یک سازمان رهایى‏بخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد.  رژیم صهیونیستى براى این‏که بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعده‏هایى چون اسکان در شهرک‏هاى یهودى‏نشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرک‏هاى جدید اقدام مى‌‏نماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مى‌‏دهد. با توجّه به این‌که یهودیان تازه‌وارد پس از مدتى، جایگاه‏هاى دولتى و... را در اختیار مى‌‏گیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمی‌تر ساکن را فراهم مى‌‏آورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتى‏ها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراض‏ها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرک‏ها، تحت فشار گذاشته‏اند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاست‏هاى غیردینى خود بحران‏هاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا می‌کند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقام‏ها و ارکان‏هاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى‌ آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى‌ با نظامیان زن است، که در نتیجه، بى‏بندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى‌ را کاهش داده است. با توجّه به این‌که بقاى اسرائیل بر پایه نظامى‌گرى استوار است، این‌گونه بحران‏های فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است.  
= چالش‏های پیش‌رو=
= چالش‏های پیش‌رو=
بحران‏های اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالش‏های پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر مى‏رسد چالش‏های پیش‌رو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیام‏های مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیع¬تری بیابد.  
بحران‏های اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالش‏های پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر مرسد چالش‏های پیش‌رو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیام‏های مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیع¬تری بیابد.  




خط ۹۷: خط ۹۴:


{{پانویس رنگی}}
{{پانویس رنگی}}
=پانویس=
[[رده: مقالات]]
[[رده: مقالات]]
[[رده: مجله ها]]
[[رده: مجله ها]]
۱٬۷۴۱

ویرایش