۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude> | <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude> | ||
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]] | [[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]] | ||
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br> | '''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br> | ||
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. ''' | '''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. ''' | ||
< | </div> | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
خط ۵۲: | خط ۴۹: | ||
در قرن نوزدهم فاصله بین صهیونیسم غیریهودى و صهیونیسم یهودى رو به کاهش گذاشت (نیکیتینا، 1356، ص32) و از جمله کسانى که در پیوند و کاهش فاصله این دو تلاش بسیار داشت، لورنس الیفانت(Laarence Oliphant) بود که مدتى در بخش سیاسى وزارت انگلستان مشغول و عضو پارلمان انگلستان بود. خاستگاه فکرى الیفانت مانند بیشتر صهیونیستها، همان اندیشه ملت ارگانیک و ملت مطرود بود. از دیدگاه او، یهودیان یک نژاد مستقلاند که در مشاغل تجارى و مالاندوزى هوشمندى بالایی دارند، ولى حضور آنان در تمدن غرب منفى است، بلکه به دلیل اینکه ریشه آنان در فلسطین است هوشمندی و مالاندوزیشان در فلسطین شکوفا مىشود. از این رو، الیفانت مانند بسیارى از سیاستمداران وقت انگلیس معتقد بود نجات دولت عثمانى از مشکلات و گرههاى ناگشوده، مستلزم وارد کردن یک عنصر فعال اقتصادى در پیکر فرتوت آن است و این عنصر، همانا یهودیاناند؛ به همین دلیل، از انگلستان دعوت کرد تا طرح اسکان یهودیان نه تنها در فلسطین، بلکه در کرانه باخترى رود اردن را نیز تأیید نماید. | در قرن نوزدهم فاصله بین صهیونیسم غیریهودى و صهیونیسم یهودى رو به کاهش گذاشت (نیکیتینا، 1356، ص32) و از جمله کسانى که در پیوند و کاهش فاصله این دو تلاش بسیار داشت، لورنس الیفانت(Laarence Oliphant) بود که مدتى در بخش سیاسى وزارت انگلستان مشغول و عضو پارلمان انگلستان بود. خاستگاه فکرى الیفانت مانند بیشتر صهیونیستها، همان اندیشه ملت ارگانیک و ملت مطرود بود. از دیدگاه او، یهودیان یک نژاد مستقلاند که در مشاغل تجارى و مالاندوزى هوشمندى بالایی دارند، ولى حضور آنان در تمدن غرب منفى است، بلکه به دلیل اینکه ریشه آنان در فلسطین است هوشمندی و مالاندوزیشان در فلسطین شکوفا مىشود. از این رو، الیفانت مانند بسیارى از سیاستمداران وقت انگلیس معتقد بود نجات دولت عثمانى از مشکلات و گرههاى ناگشوده، مستلزم وارد کردن یک عنصر فعال اقتصادى در پیکر فرتوت آن است و این عنصر، همانا یهودیاناند؛ به همین دلیل، از انگلستان دعوت کرد تا طرح اسکان یهودیان نه تنها در فلسطین، بلکه در کرانه باخترى رود اردن را نیز تأیید نماید. | ||
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرکسازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایهگذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگرههاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مىنمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشهور یهودى را به آنجا منتقل کند (مسیری، 1374، ص88) و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. | خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرکسازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایهگذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگرههاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مىنمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشهور یهودى را به آنجا منتقل کند (مسیری، 1374، ص88) و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. | ||
در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیتهاى یهودى مانند هرتسل(هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلىشان (فلسطین) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بینالمللى ارائه نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند. | |||
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. (پیشین، ص25) البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. | هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. (پیشین، ص25) البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. | ||
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. (کیالی، 1366، ص94). از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت. (احمدی، 1369، ص155). | در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. (کیالی، 1366، ص94). از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت. (احمدی، 1369، ص155). | ||
خط ۶۴: | خط ۶۱: | ||
اقتصاد اسرائیل، با وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن، هزینهها، خسارتها و تبعات گوناگونى در پی داشت. وجود ناآرامى در مناطق فلسطینى و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشمگیر حجم سرمایهگذارىهاى خارجى در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر باعث شده تا اسرائیل فرصتهاى مناسب را براى جذب سرمایههاى خارجى از دست بدهد و هزینههاى مضاعفى را متحمّل شود. روزنامه جروزالم پُست، طى گزارشى که در تاریخ 9 نوامبر 2000 /19آبان 1379 منتشر کرد، از خروج 1/3 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 4/62 شیکل) از شرکتهاى سرمایهگذارى سهام در اکتبر همان سال خبر داد. (فصلنامه مطالعات فلسطین، پائیز 1379، ص 179). بر اساس این گزارش، دارایىهاى شرکتهاى نامبرده، به دلیل وقوع رویدادهاى خشونتآمیز در انتفاضه به میزان 8% کاهش یافت. | اقتصاد اسرائیل، با وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن، هزینهها، خسارتها و تبعات گوناگونى در پی داشت. وجود ناآرامى در مناطق فلسطینى و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشمگیر حجم سرمایهگذارىهاى خارجى در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر باعث شده تا اسرائیل فرصتهاى مناسب را براى جذب سرمایههاى خارجى از دست بدهد و هزینههاى مضاعفى را متحمّل شود. روزنامه جروزالم پُست، طى گزارشى که در تاریخ 9 نوامبر 2000 /19آبان 1379 منتشر کرد، از خروج 1/3 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 4/62 شیکل) از شرکتهاى سرمایهگذارى سهام در اکتبر همان سال خبر داد. (فصلنامه مطالعات فلسطین، پائیز 1379، ص 179). بر اساس این گزارش، دارایىهاى شرکتهاى نامبرده، به دلیل وقوع رویدادهاى خشونتآمیز در انتفاضه به میزان 8% کاهش یافت. | ||
به گزارش یکى از شمارههاى روزنامه هاآرتص (اکتبر2000 / مهر 1379) از زمان انتفاضه الاقصى به بعد، تلاش براى جذب اسرائیلىها به حوزه ساختمانسازى بیشتر شده است. به نظر بنیامین، وزیر وقت مسکن، صنعت خانهسازى از کمبود شدید نیروى انسانى کار رنج مىبرد که علّت آن بر سر کار حاضر نشدن حدود هفتاد هزار فلسطینى، به خاطر اعمال خشونت علیه آنها است. همچنین، بخش کشاورزى نیز دچار همین مشکل شده است، به ویژه در بخش صیفیکارى و پرورش گل، بهطورى که نماینده صیفىکاران اسرائیل و شوراى باغداران کشور، خواستار ورود فورى پنج هزار کارگر خارجى به کشور شد و حتى صاحبان رستورانها نیز خواهان ورود فورى شش هزار کارگر خارجى شدند (پیشین). این کاهش نیروى کار، در صنایع دیگر رژیم صهیونیستى نیز به چشم مىخورد، و این مسئله به عنوان یک بحران در جامعه اسرائیل به حساب مىآید. | به گزارش یکى از شمارههاى روزنامه هاآرتص (اکتبر2000 / مهر 1379) از زمان انتفاضه الاقصى به بعد، تلاش براى جذب اسرائیلىها به حوزه ساختمانسازى بیشتر شده است. به نظر بنیامین، وزیر وقت مسکن، صنعت خانهسازى از کمبود شدید نیروى انسانى کار رنج مىبرد که علّت آن بر سر کار حاضر نشدن حدود هفتاد هزار فلسطینى، به خاطر اعمال خشونت علیه آنها است. همچنین، بخش کشاورزى نیز دچار همین مشکل شده است، به ویژه در بخش صیفیکارى و پرورش گل، بهطورى که نماینده صیفىکاران اسرائیل و شوراى باغداران کشور، خواستار ورود فورى پنج هزار کارگر خارجى به کشور شد و حتى صاحبان رستورانها نیز خواهان ورود فورى شش هزار کارگر خارجى شدند (پیشین). این کاهش نیروى کار، در صنایع دیگر رژیم صهیونیستى نیز به چشم مىخورد، و این مسئله به عنوان یک بحران در جامعه اسرائیل به حساب مىآید. | ||
واردات فورى نیروى کار خارجى و استخدام گسترده آنها بهطور قابل ملاحظهاى به اقتصاد اسرائیل کمک کرده، امّا مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى نیز به وجود آورده است. دستمزدهاى پایین نیروى کار خارجى، در ظاهر به اقتصاد این رژیم کمک مىکند، ولی در این میان، باعث ناامید شدن دهها هزار اسرائیلى براى ورود به حوزه ساختمانسازى، کشاورزى، خدماترسانى و... شده است. اسرائیلىها ترجیح مىدهند به جاى این که به جستوجوى کار در صنایع نامبرده بپردازند، به مزایاى بیمه بیکارى وابسته بشوند که این امر نیز هزینه گزافى را بر اقتصاد اسرائیل وارد مىسازد. | |||
به دنبال استمرار ناآرامىها در اسرائیل، مؤلفههاى درآمد سرانه ملى که نشاندهنده میزان رشد اقتصاد مىباشد، و واردات و صادرات و... ، کاهش شدیدى پیدا کرده است. این در حالى است که مصرفگرایى در جامعه اسرائیل به میزان 5/4% و میانگین بیکارى حدود 9% افزایش داشته است. بر اثر بحران اقتصادى، دولت اسرائیل دچار کسرى بودجه شده و اثرات این کسرى بودجه در زندگى اسرائیلىها ظاهر گردیده است و شکلگیرى اعتصابات و اختلاف در میان نیروهاى دولتى و... از شواهد این امر مىباشد. بنا به گزارش هاآرتص بعد از اینکه رژیم صهیونیستى براى تأمین بودجه دفاعى کشور که خود اقدامى در جهت حفظ امنیت شهروندان یهودی است ناگزیر شد بخشى از کلّ بودجه مصوب دولت در سال 1381/ 2002، را به این امر تخصیص دهد. این در حالی است که در دیگر بخشهاى دولتی نیز کسرى بودجه به وجود آمد و در این راستا، اعتصابات زیادى صورت گرفت، از جمله: اعتصاب استادان و اعضاى هیأت علمى دانشگاهها به دلیل کمی میزان حقوق آنها، اعتصاب 1050 تن از کارمندان دفتر مرکزى اداره بیمه، همچنین، اعتصاب کارگران اداره ثبت املاک و کارمندان وزارت کار و اداره گمرک(پیشین) که علّت اصلى همه آنها، اعتراض به کاهش حقوق پرداختى و یا بودجه تخصیص داده شده به سازمان و نهاد محل خدمتشان بوده است. | به دنبال استمرار ناآرامىها در اسرائیل، مؤلفههاى درآمد سرانه ملى که نشاندهنده میزان رشد اقتصاد مىباشد، و واردات و صادرات و... ، کاهش شدیدى پیدا کرده است. این در حالى است که مصرفگرایى در جامعه اسرائیل به میزان 5/4% و میانگین بیکارى حدود 9% افزایش داشته است. بر اثر بحران اقتصادى، دولت اسرائیل دچار کسرى بودجه شده و اثرات این کسرى بودجه در زندگى اسرائیلىها ظاهر گردیده است و شکلگیرى اعتصابات و اختلاف در میان نیروهاى دولتى و... از شواهد این امر مىباشد. بنا به گزارش هاآرتص بعد از اینکه رژیم صهیونیستى براى تأمین بودجه دفاعى کشور که خود اقدامى در جهت حفظ امنیت شهروندان یهودی است ناگزیر شد بخشى از کلّ بودجه مصوب دولت در سال 1381/ 2002، را به این امر تخصیص دهد. این در حالی است که در دیگر بخشهاى دولتی نیز کسرى بودجه به وجود آمد و در این راستا، اعتصابات زیادى صورت گرفت، از جمله: اعتصاب استادان و اعضاى هیأت علمى دانشگاهها به دلیل کمی میزان حقوق آنها، اعتصاب 1050 تن از کارمندان دفتر مرکزى اداره بیمه، همچنین، اعتصاب کارگران اداره ثبت املاک و کارمندان وزارت کار و اداره گمرک(پیشین) که علّت اصلى همه آنها، اعتراض به کاهش حقوق پرداختى و یا بودجه تخصیص داده شده به سازمان و نهاد محل خدمتشان بوده است. | ||
خلاصه اینکه: رژیم اشغالگر قدس، پس از سپری کردن یک دوره رشد اقتصادی، در دو دهه گذشته، با بحران اقتصادی در ابعاد مختلف روبهرو بوده است. (جریس و خلیفه، 1381، ص241). | خلاصه اینکه: رژیم اشغالگر قدس، پس از سپری کردن یک دوره رشد اقتصادی، در دو دهه گذشته، با بحران اقتصادی در ابعاد مختلف روبهرو بوده است. (جریس و خلیفه، 1381، ص241). | ||
خط ۸۱: | خط ۷۸: | ||
==بحران فرهنگى== | ==بحران فرهنگى== | ||
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروههاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنشهایى میان گروههاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنشها قوّت گرفته است. از جمله بحرانهایى که رژیم صهیونیستى با آن روبهرو است، وجود تبعیض میان گروههاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى میباشد. (افتخارى، 1380، ص 48). | اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروههاى مختلف یهودى از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنشهایى میان گروههاى مختلف یهودى وجود داشته و به مرور زمان این تنشها قوّت گرفته است. از جمله بحرانهایى که رژیم صهیونیستى با آن روبهرو است، وجود تبعیض میان گروههاى مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیرى میان یهودیان غربى و شرقى، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوى یهودیان و درگیرى میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبى میباشد. (افتخارى، 1380، ص 48). | ||
تبعیض بین یهودیان سفاردى که از شرق به اسرائیل کوچ کردهاند و یهودیان اشکنازى که از غرب به اسرائیل مهاجرت کردهاند، در زمانهاى گذشته ریشه دارد. هنگامی که اشکنازىها به اسرائیل وارد شدند، به واسطه این که یهودیانی ثروتمند و مرفه بودند، به یهودیان سفاردى به چشم حقارت مىنگریستند. آنها با ورود به اسرائیل، سازمانها و مؤسسات آموزشى، اقتصادى و اجتماعى ویژه خود را بر پا کردند و به تدریج، سلطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى را به دست گرفتند و اکنون نیز چنین است. در جامعه اسرائیل، یهودیان شرقى، همواره ابزارى براى یهودیان غربى هستند و برای مثال، آنها به خطوط اوّل جبهههاى جنگ فرستاده مىشوند، و به لحاظ اینکه در وزارت پلیس، اکثریت با یهودیان شرقى است، مأموریت سرکوبى مخالفان این رژیم، توسط آنها صورت مىگیرد، در حالى که مقامات عالى فرماندهى ارتش در دست یهودیان اشکنازى است. از این رو، با قوت گرفتن انتفاضه و قیامهای بعدی و تنگتر شدن عرصه بر اسرائیلىها، تحمیل خسارتهاى فراوان و ایجاد ناامنى از سوى مبارزان فلسطینى، بحرانهاى شدیدى در سطح نیروهاى سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى به وجود آمده، و این امر، سیاستهاى این رژیم را دچار چالش نموده است و به ویژه در سالهاى اخیر این مشکلات در برخی تظاهراتهاى اسرائیلى، اعلام عدم همکارى بعضی از نیروهاى نظامى با دولت و... تبلور یافته است. | |||
دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مىدادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قومى و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مىداد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیستها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مىتوان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گستردهاى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاستهاى خشونتآمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادتطلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، بهطورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مىرود. | دولت اسرائیلى، به عنوان دولتى براى همه یهودیان پا گرفته و در زمانى که یهودیان اقلیت کوچکى را در فلسطین تشکیل مىدادند، جنبش صهیونیسم جهانى در تمام دنیا، شعار دو قومى و عدم سلطه قومى بر قوم دیگر و برابرى و مساوات را سر مىداد، تا افکار عمومى را با خود همراه سازد، امّا همین که تعداد یهودیان در فلسطین افزایش یافت، صهیونیستها شعارهاى خود را دگرگون کردند و مدعى شدند که یهودیان تنها گروهى هستند که مىتوان آنها را فلسطینى دانست. از این رو، از همان زمان، تبعیض بین اعراب فلسطینى( مالکان اصلى آن سرزمین) و یهودیان صهیونیست آغاز شد و اقدامات گستردهاى برای اخراج آنان از وطنشان صورت گرفت. با افزایش تجاوزات و تظلّمات به ساکنان اصلى فلسطین، درگیرى بین آنها شروع شد و ادامه یافت، ولی اِعمال سیاستهاى خشونتآمیز رژیم صهیونیستى، موجب پیدایش انتفاضه، عملیات شهادتطلبانه و... شد. این قضیه بحرانی جدّى براى آن رژیم به وجود آورده است، بهطورى که امروزه به شدت از سرکوب مردم فلسطین عاجز مانده و روز به روز رو به زوال مىرود. | ||
صهیونیستها براى اینکه حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دستآویزى براى خویش قرار دادند و با ایدههاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. (رضوى، 1379، ص 8) با این وصف، از همان ابتدا، بنیانهاى فکرى صهیونیسمهاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضددینى صهیونیستهاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیستها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کردهاند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشتهاند، امّا یهودیان مذهبى، بهرغم فشارهایى که از سوى صهیونیستها متحمل مىشوند، همواره سیاستهاى آنان را به چالش مىکشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى و مسیح متعارض مىدانند. | صهیونیستها براى اینکه حکومت مستقلى را براى خود ایجاد کنند، دین یهود را دستآویزى براى خویش قرار دادند و با ایدههاى ارض موعود، قوم برگزیده و... به آرمان سیاسی خود در تشکیل یک حکومت مستقل دست یافتند. (رضوى، 1379، ص 8) با این وصف، از همان ابتدا، بنیانهاى فکرى صهیونیسمهاى سیاسى و مذهبى دچار تناقض بود و با رفتارهاى غیرمذهبى و ضددینى صهیونیستهاى سیاسى، این تناقضات به شدّت آشکار شده و به بحران اجتماعى تبدیل گردید. صهیونیستها، براى مقابله با یهودیان متدین تفکر جدایى دین از سیاست را تقویت کرده و در تشکیل دولت اسرائیل نیز بر پایه تفکر علمانى( تفکر جدایى دین از سیاست) عمل کردهاند و آن تفکر را براى در حاشیه نگه داشتن صبغه دینى یهود، زنده نگه داشتهاند، امّا یهودیان مذهبى، بهرغم فشارهایى که از سوى صهیونیستها متحمل مىشوند، همواره سیاستهاى آنان را به چالش مىکشند و رفتارهاى صهیونیستى را با دین حضرت موسى و مسیح متعارض مىدانند. | ||
اختلافات میان صهیونیستهاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمانها، احزاب و جنبشهایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانىگرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مىکند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیانآور میداند. | اختلافات میان صهیونیستهاى مذهبى و غیرمذهبى موجب شد در سطح جامعه اسرائیل، سازمانها، احزاب و جنبشهایى به وجود بیاید، مانند ظهور یک سازمان دینى صهیونیستى به نام همزراحى(مرکز روحى) که واکنشى در برابر نفوذ روزافزون موج علمانىگرایى در زمینه آموزش هودیان است. این نهاد براى مقابله با ترویج جدایى دین از سیاست، به تأسیس مدارس دینى قومى، تحت عنوان شبکه مدارس اقدام نمود، و از این طریق به مبارزه با تفکرى برخاست که دین را به عنوان یک مسئله شخصى تلقى مىکند، و تقویت دین در امر سیاست اسرائیل را براى رسیدن به اهداف سیاسى آن رژیم زیانآور میداند. | ||
از آنجا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پیگیرى مىکند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگسازى یهودیان مىباشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامههاى آنرا بر اساس اهداف صهیونیستها پىریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسههاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیستهاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. (مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211). | از آنجا که دولت اسرائیل یک دولت سیاسى است و اهداف سیاسى را پیگیرى مىکند، نه اهداف مذهبى را، در امر آموزش و پرورش که یکى از نهادهای مهم تربیت و فرهنگسازى یهودیان مىباشد، به اِعمال نفوذ شدید دست زده و برنامههاى آنرا بر اساس اهداف صهیونیستها پىریزى کرده و در این راستا، به تأسیس مؤسسههاى آموزش عالى، ساختن مهدکودک و مدارس و... اقدام نموده است، که همه آنها زیر نظر آژانس یهود است. این آژانس مروج افکار صهیونیستهاى سیاسى یا همان تفکر علمانی است. (مرکز مطالعات فلسطین، 1377، ص 211). | ||
ریشه یکى دیگر از تعارضات میان دینداران و غیرمذهبىها در جامعه اسرائیل، متن قانون اساسى آن کشور میباشد؛ به بیان عمیقتر، سیاستهاى کلى دولت رژیم صهیونیستى را احزاب و گروههاى غیرمذهبى رقم مىزنند. آنها در چگونگى تدوین قانون اساسى اِعمال نفوذ کرده و اصولی را در قانون اساسى گنجاندهاند که با تفکرات دینداران در تعارض است. از جمله این تعارضات نبود یک تعریف روشن از هویت یهودىها است به ویژه آنجا که موضوع گرویدن به دیانت یهود به میان مىآید. رهبران دینى یهود بر این باورند که یهودى کسى است که از مادر یهودى زائیده شود هرچند که به تعالیم دینى یهودیت عمل نکند. علاوه بر آن، به هرکس که به دین یهود گرویده و به تعالیم یهودیت عمل کند نیز یهودى اطلاق مىگردد. این در حالی است که صهیونیست غیرمذهبى چنین اعتقادى ندارد. (ماضی، پیشین، ص 273). آنها معتقدند یهودى کسى است که در گروههایى که به نام ملت یهود تشکیل مىشود، عضویت دارد، یا به عبارتى دیگر، یهودى کسى است که فرزند ملّت یهود باشد. در تشخیص هویت یهودى نیز بین این دو جنبش اختلافاتى وجود دارد. از این رو، دینداران بر این باورند که صلاحیت مطلق در احراز هویت یهودیان با آنها مىباشد و در مقابل، سکولارهاى صهیونیستى تشخیص هویت را در زمره وظایف وزارت کشور مىدانند. | |||
از مهمترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مىباشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مىروند. احزاب مذکور در سیاستهاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوههاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوههاى اِعمال خشونت نظامى مىداند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادلتر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راهحل فرض نمىکند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مىتوان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرحهاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است. | از مهمترین احزاب سیاسى اسرائیل، حزب کارگرى سوسیالیستى و حزب لیکود مىباشد که در عرصه قدرت، رقباى جدّى به شمار مىروند. احزاب مذکور در سیاستهاى خود در تعارض با هم هستند. حزب لیکود در راستاى تحقق اهداف رژیم صهیونیستى، به شیوههاى مختلف زور و خشونت قائل است و تنها راه پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی را در سرکوب مخالفان، با شیوههاى اِعمال خشونت نظامى مىداند، در صورتى که حزب کار، کمى متعادلتر از لیکود است و به کارگیرى خشونت را تنها راهحل فرض نمىکند و معتقد است با مذاکره و حتّى دادن امتیاز به اعراب مىتوان، صلح و امنیت را براى یهودیان به ارمغان آورد. حزب کار به آمریکا گرایش شدید دارد، به-طورى که از حامیان سرسخت طرحهاى آمریکا مبنى بر صلح خاورمیانه و برچیده شدن اختلاف اعراب و اسرائیل است. | ||
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درونحزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونىهاى چشمگیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینىها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادىبخش فلسطین و چارهاندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. (پیشین). بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد (فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64)، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مىدهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامههاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمىکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خودسرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود (پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88) و براى نخستینبار در تاریخ جنبشهاى آزادىبخش جهان، یک سازمان رهایىبخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایى چون اسکان در شهرکهاى یهودىنشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهاى جدید اقدام مىنماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مىدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتى، جایگاههاى دولتى و... را در اختیار مىگیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم مىآورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتىها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراضها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرکها، تحت فشار گذاشتهاند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاستهاى غیردینى خود بحرانهاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا میکند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقامها و ارکانهاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى با نظامیان زن است، که در نتیجه، بىبندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى را کاهش داده است. با توجّه به اینکه بقاى اسرائیل بر پایه نظامىگرى استوار است، اینگونه بحرانهای فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. | حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجراى انتخابات درونحزبى به شیوه آمریکایى، اسحاق رابین را به ریاست و رهبرى حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونىهاى چشمگیرى را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونى فلسطینىها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادىبخش فلسطین و چارهاندیشى براى مسئله جولان در ازاى تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزى برسد. (پیشین). بعد از پیروزى حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخى شهرها و روستاها در کرانه غربى رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد (فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64)، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقرارى صلح با اعراب نشان مىدهد، ولى به هیچ وجه از اهداف و برنامههاى ثابت رژیم صهیونیستى تخلف نمىکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربى و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهاى اسرائیلى بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختارى فلسطین را به طرح خودسرکوبى فلسطینیان تبدیل نمود (پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88) و براى نخستینبار در تاریخ جنبشهاى آزادىبخش جهان، یک سازمان رهایىبخش، به یک گروه پلیسى، براى سرکوب مالکان قانونى و شرعى کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستى براى اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایى چون اسکان در شهرکهاى یهودىنشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهاى جدید اقدام مىنماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان مىدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتى، جایگاههاى دولتى و... را در اختیار مىگیرند، این امر موجبات نارضایتى یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم مىآورد. از طرفى، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضى کشاورزى و منابع اقتصادى دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینى دچار شکست شده و ساکنان اصلى آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتىها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّى نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینى و... متجلی شده است. این اعتراضها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینى و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرکها، تحت فشار گذاشتهاند. رژیم صهیونیستى با اعمال سیاستهاى غیردینى خود بحرانهاى متعدد دیگرى را نیز پدید آورده است. یکى از مشکلات اصلى که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودى پیدا میکند وجود فساد مالى و اخلاقى در میان مقامها و ارکانهاى دولتى به ویژه نیروهاى نظامى آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامى با نظامیان زن است، که در نتیجه، بىبندبارى، مشکل بهداشت و... را براى ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایى نیروهاى نظامى را کاهش داده است. با توجّه به اینکه بقاى اسرائیل بر پایه نظامىگرى استوار است، اینگونه بحرانهای فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. | ||
= چالشهای پیشرو= | = چالشهای پیشرو= | ||
بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر | بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر مرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیع¬تری بیابد. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۴: | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
=پانویس= | |||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] | ||
[[رده: مجله ها]] | [[رده: مجله ها]] |
ویرایش