۸۸٬۳۰۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میکرد' به 'میکرد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|شرح علی المائة کلمة لأمیرالمومنین علی بن أبیطالب علیهالسلام (ابن میثم - عبدالوهاب -وطواط) • رسائل الجاحظ | |شرح علی المائة کلمة لأمیرالمومنین علی بن أبیطالب علیهالسلام (ابن میثم - عبدالوهاب -وطواط) • رسائل الجاحظ • البخلاء • البرصان و العرجان و العمیان و الحولان • البغال | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
درباره تاریخ ولادت جاحظ اختلاف نظر است ؛ عده ای به نقل خود وی او را هم سن ابونواس (۱۴۶ـ ۱۹۸) و حتی بزرگتر از او و عده ای او را متولد ۱۵۰ و برخی متولد حدود سال ۱۶۰ دانستهاند. <ref>( یاقوت حموی ، همانجاها؛ سرکیس ، ج ۱، ستون ۶۶۶؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۷؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶) | درباره تاریخ ولادت جاحظ اختلاف نظر است ؛ عده ای به نقل خود وی او را هم سن ابونواس (۱۴۶ـ ۱۹۸) و حتی بزرگتر از او و عده ای او را متولد ۱۵۰ و برخی متولد حدود سال ۱۶۰ دانستهاند. <ref>( یاقوت حموی ، همانجاها؛ سرکیس ، ج ۱، ستون ۶۶۶؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۷؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶) | ||
</ref> | </ref> | ||
او چهره ای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت ، جاحظ (چشم برآمده ) و حَدَقی لقب گرفت. <ref> به مسعودی ، ج ۵، ص ۱۷؛ ابن خلّکان ، ج ۳، ص ۴۷۱؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۹</ref> وی در بصره با فروش نان و ماهی | او چهره ای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت ، جاحظ (چشم برآمده ) و حَدَقی لقب گرفت. <ref> به مسعودی ، ج ۵، ص ۱۷؛ ابن خلّکان ، ج ۳، ص ۴۷۱؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۹</ref> وی در بصره با فروش نان و ماهی امرار معاش میکرد. در آن زمان مُوَیْس بن عِمران یکی از تاجران بصره از وی حمایت میکرد. <ref>یاقوت حموی ، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۳</ref> | ||
ابوعُبَیده (متوفی ۲۰۹)، اَصْمَعی (متوفی ۲۱۶) و ابوزید انصاری (متوفی ۲۱۵) در لغت و ادبیات از استادان او بودند. وی نحو را از دوستش اَخْفَش (متوفی ۲۱۵)، کلام را از نَظّام (متوفی ۲۳۱) و فصاحت را شفاهاً از بادیه نشینان عرب در بازار مِرْبَد آموخت. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۵؛ خطیب بغدادی ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴ـ ۷۵؛ امین ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به بازار *: بخش ۶</ref> وی از طریق علمای کلام و هم نشینی با حُنین بن اسحاق (متوفی ۲۶۰) و سَلْمُویه (متوفی ۲۲۵)، با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعه کتابهای ابن مُقَفَّع (متوفی ۱۴۲) و حضور در محضر [[ابوعبیده]] در فرهنگ و ادب فارسی مهارت یافت. <ref>(سرکیس ؛ امین ، همانجاها</ref> | ابوعُبَیده (متوفی ۲۰۹)، اَصْمَعی (متوفی ۲۱۶) و ابوزید انصاری (متوفی ۲۱۵) در لغت و ادبیات از استادان او بودند. وی نحو را از دوستش اَخْفَش (متوفی ۲۱۵)، کلام را از نَظّام (متوفی ۲۳۱) و فصاحت را شفاهاً از بادیه نشینان عرب در بازار مِرْبَد آموخت. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۵؛ خطیب بغدادی ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴ـ ۷۵؛ امین ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به بازار *: بخش ۶</ref> وی از طریق علمای کلام و هم نشینی با حُنین بن اسحاق (متوفی ۲۶۰) و سَلْمُویه (متوفی ۲۲۵)، با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعه کتابهای ابن مُقَفَّع (متوفی ۱۴۲) و حضور در محضر [[ابوعبیده]] در فرهنگ و ادب فارسی مهارت یافت. <ref>(سرکیس ؛ امین ، همانجاها</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
جاحظ [[عباسیان|خلفای عباسی]] را از مهدی (حک: ۱۵۸ـ۱۶۹) تا مُعْتَز (حک: ۲۵۱ـ۲۵۵) یا مُهْتَدی (حک: ۲۵۵ـ۲۵۶) درک کرد و مورد تکریم و احترام آنان بود. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵، ۷۹؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۴؛ نیز رجوع کنید به امین ، همانجا</ref> | جاحظ [[عباسیان|خلفای عباسی]] را از مهدی (حک: ۱۵۸ـ۱۶۹) تا مُعْتَز (حک: ۲۵۱ـ۲۵۵) یا مُهْتَدی (حک: ۲۵۵ـ۲۵۶) درک کرد و مورد تکریم و احترام آنان بود. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵، ۷۹؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۴؛ نیز رجوع کنید به امین ، همانجا</ref> | ||
جاحظ گرایشهای سیاسی مشخص نداشت و غالباً تابع جریانهای حاکم بود. <ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۷ـ ۱۲۸؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۶</ref> کتابهای خود را به درباریان تقدیم میکرد و صله | جاحظ گرایشهای سیاسی مشخص نداشت و غالباً تابع جریانهای حاکم بود. <ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۷ـ ۱۲۸؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۶</ref> کتابهای خود را به درباریان تقدیم میکرد و صله میگرفت و تا پایان عمر به این روش ارتزاق کرد. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، ص ۲۱۰؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۷ـ ۳۸۸</ref> تعدادی از کتابهایش با موضوع [[امامت]] مورد توجه مأمون (حک: ۱۹۸ـ ۲۱۸) قرار گرفت. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، ص ۲۰۹؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۵</ref> | ||
جاحظ با وجود علم و کثرت تألیف از تدبیر امور عاجز بود و زمانی که به جانشینی ابراهیم بن عباس صولی (متوفی ۲۴۳) به ریاست دیوان رسائل برگزیده شد، پس از سه روز استعفا کرد. <ref>ابن ندیم ، ص ۲۰۸؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۸ـ۷۹؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶ـ۱۰۷</ref> او ملازم خاص محمدبن عبدالملک زَیّات (متوفی ۲۳۳)، وزیر واثق (حک: ۲۲۷ـ۲۳۲)، شد و با دستگیر شدن ابن زیّات او نیز گریخت و پس از آنکه ابن زیّات به دستور [[متوکل]] (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷) کشته شد جاحظ خود را تسلیم کرد. <ref>حُصری ، ج ۲، ص ۵۳۸؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۶، ۷۹ـ۸۰؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۳؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶</ref> | جاحظ با وجود علم و کثرت تألیف از تدبیر امور عاجز بود و زمانی که به جانشینی ابراهیم بن عباس صولی (متوفی ۲۴۳) به ریاست دیوان رسائل برگزیده شد، پس از سه روز استعفا کرد. <ref>ابن ندیم ، ص ۲۰۸؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۸ـ۷۹؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶ـ۱۰۷</ref> او ملازم خاص محمدبن عبدالملک زَیّات (متوفی ۲۳۳)، وزیر واثق (حک: ۲۲۷ـ۲۳۲)، شد و با دستگیر شدن ابن زیّات او نیز گریخت و پس از آنکه ابن زیّات به دستور [[متوکل]] (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷) کشته شد جاحظ خود را تسلیم کرد. <ref>حُصری ، ج ۲، ص ۵۳۸؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۶، ۷۹ـ۸۰؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۳؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶</ref> | ||
زمانی که جاحظ به علم و ادب مشهور شده بود، متوکل برای تعلیم فرزندش | زمانی که جاحظ به علم و ادب مشهور شده بود، متوکل برای تعلیم فرزندش او را دعوت کرد اما وقتی چهره اش را دید، با اعطای هزار درهم عذرش را خواست. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۷؛ ابن خلّکان ، ج ۳، ص ۴۷۱؛ ابوالفداء؛ بروکلمان ، همانجاها</ref> در عین حال جاحظ با متوکل مجالست و مؤانست داشت. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵</ref> | ||
جاحظ در جوانی در [[بغداد]] و مدتی نیز در سامرا اقامت کرد و سپس به بصره بازگشت. به [[دمشق]] و انطاکیه نیز سفر کرد. <ref>خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵؛ سرکیس ، همانجا؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۸</ref>او در [[محرم]] ۲۵۵ یا ۲۵۶، بر اثر بیماری فلج و نقرس در بصره درگذشت. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵؛ ابن ندیم ، ص ۲۰۸ـ ۲۰۹؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۳۱</ref> | جاحظ در جوانی در [[بغداد]] و مدتی نیز در سامرا اقامت کرد و سپس به بصره بازگشت. به [[دمشق]] و انطاکیه نیز سفر کرد. <ref>خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵؛ سرکیس ، همانجا؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۸</ref>او در [[محرم]] ۲۵۵ یا ۲۵۶، بر اثر بیماری فلج و نقرس در بصره درگذشت. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵؛ ابن ندیم ، ص ۲۰۸ـ ۲۰۹؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۳۱</ref> | ||
جاحظ دارای هوش بسیار و حافظه قوی بود. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۲۰</ref> به گفته مُبَرِّد (متوفی ۲۸۶)، وی شیفته مطالعه بود و وقتی کتابی به دست | جاحظ دارای هوش بسیار و حافظه قوی بود. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۲۰</ref> به گفته مُبَرِّد (متوفی ۲۸۶)، وی شیفته مطالعه بود و وقتی کتابی به دست میآورد، تا تمام آن را نمی خواند آن را کنار نمیگذاشت. <ref>رجوع کنید بهابن ندیم ، ص ۲۰۸؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۷</ref>. علاقه شدید وی به کتاب و علم آموزی به اندازه ای بود که از برخی وَرّاقان (کتاب فروشان) دکان اجاره میکرد و شب تا صبح در آنجا به مطالعه میپرداخت. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵</ref> | ||
او در کلام، ادبیات عرب | او در کلام، ادبیات عرب [[حدیث]] [[تفسیر]]، [[تاریخ]] و حتی علوم طبیعی سرآمد و در فنون گوناگون صاحب تألیف بود. <ref>ابن خلّکان ؛ ابوالفداء، همانجاها؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۹؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۲؛ بروکلمان ، همانجا؛ ضیف ، ص ۶۱ـ۶۲</ref> اما مسعودی <ref>ج ۱، ص ۱۱۳، ۲۰۵، ج ۲، ص ۱۱۱، ۱۲۱</ref> گفته است که مباحث او در باب طبیعیات و جغرافیا چندان اعتبار ندارد زیرا او اهل سفر و دریانوردی نبوده و نقلیاتش به کتابها منحصر میشده و گاه در این باره به ضد و نقیض و اغراق نیز رسیده است . | ||
وی با زیرکی و با ارائه دلایل، میتوانست مطلبی را به اثبات برساند و با همان قوّت آن را رد کند. <ref>رجوع کنید به ابن قتیبه ، ص ۵۹؛ ازهری ، ج ۱، ص ۳۰</ref> جاحظ به شوخ طبعی و سهل انگاری در مطالب علمی نیز معروف بود، لغت شناسانی چون [[ثعلب]] (متوفی ۲۹۱) او را رد کرده و به نقل او اعتماد نداشته اند. او همچنین به دروغ پردازی شهرت داشت و [[احادیث]] را به سخره | وی با زیرکی و با ارائه دلایل، میتوانست مطلبی را به اثبات برساند و با همان قوّت آن را رد کند. <ref>رجوع کنید به ابن قتیبه ، ص ۵۹؛ ازهری ، ج ۱، ص ۳۰</ref> جاحظ به شوخ طبعی و سهل انگاری در مطالب علمی نیز معروف بود، لغت شناسانی چون [[ثعلب]] (متوفی ۲۹۱) او را رد کرده و به نقل او اعتماد نداشته اند. او همچنین به دروغ پردازی شهرت داشت و [[احادیث]] را به سخره میگرفت. خواهرزاده اش یَمُوت بن مُزَرَّع (متوفی ۳۰۴) او را بی [[دین]] خوانده است. <ref>رجوع کنید به ابن قتیبه ، ص ۶۰؛ مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۵؛ ازهری ، همانجا؛ ابن حزم ، ج ۳، ص ۷۳ـ۷۴؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۳۰ـ۱۳۱؛ ابن کثیر، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۵ـ۳۵۷</ref> | ||
با وجود این گفتهاند که کتابهایش دارای الفاظی شیوا و ساده است و در آنها تناسب معنا و لفظ از هر نوعی (عامیانه ، ادبی ، و غیره ) حفظ شده است و با داشتن برخی انحرافات نقش مهمی در روشن سازی اذهان دارد و به فراخور حال خواننده از جدّی به شوخی | با وجود این گفتهاند که کتابهایش دارای الفاظی شیوا و ساده است و در آنها تناسب معنا و لفظ از هر نوعی (عامیانه ، ادبی ، و غیره ) حفظ شده است و با داشتن برخی انحرافات نقش مهمی در روشن سازی اذهان دارد و به فراخور حال خواننده از جدّی به شوخی میپردازد. <ref>رجوع کنید به مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۴؛ ابن ندیم ، ص ۲۰۹؛ ازهری ، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۵</ref> وی بیش از هر چیز به کتابت و قرائت اشتغال داشت و در ابتدا برای رواج کتابهایش آنها را به دیگر علما نسبت میداد. گفتنی است با اینکه وی مطابق سیاست حاکم به [[عثمان بن عفان]] گرایش داشت اهل علم کمتر کتابهای او را میشناختند. <ref>مسعودی ؛ بروکلمان ، همانجاها</ref> | ||
=جد جاحظ= | =جد جاحظ= | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
=دیدگاه جاحظ= | =دیدگاه جاحظ= | ||
جاحظ، ادیب سخندان و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب است و در قرن سوّم هجری | جاحظ، ادیب سخندان و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب است و در قرن سوّم هجری میزیسته است و کتاب البیان و التبیین وی یکی از ارکان چهارگانه ادب به شمار آمده است، مکرّر در کتاب خویش ستایش و اعجاب فوق العاده خود را نسبت به سخنان [[علی (ع)]] اظهار میدارد. | ||
ایشان در همان جلد اوّل، این جمله معروف را از علی (ع) نقل میکند که حضرت فرمودند: قیمه کلّ امرء ما یحسنه <ref>موفق بن احمد بن محمد کلّی خوارزمی، مناقب ص۳۶۸، ناشر: جامعه مدرّسین قم، چاپ دوم، سال ۱۴۱۱، محمّد عبدالرؤف المناوی، فیض القدیر شرح جامع صغیر ج۴ ص۱۴۶، ناشر:دارالکتب العلمیه، بیروت ،چاپ اول، سال۱۴۱۵</ref> ارزش هر کس همان است که | ایشان در همان جلد اوّل، این جمله معروف را از علی (ع) نقل میکند که حضرت فرمودند: قیمه کلّ امرء ما یحسنه <ref>موفق بن احمد بن محمد کلّی خوارزمی، مناقب ص۳۶۸، ناشر: جامعه مدرّسین قم، چاپ دوم، سال ۱۴۱۱، محمّد عبدالرؤف المناوی، فیض القدیر شرح جامع صغیر ج۴ ص۱۴۶، ناشر:دارالکتب العلمیه، بیروت ،چاپ اول، سال۱۴۱۵</ref> ارزش هر کس همان است که میداند، آن گاه بیش از نیم صحفه این جمله را ستایش میکند و میگوید: در همه کتاب ما، اگر جز این جمله نبود، کافی بلکه کفایت بود، بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش، بی نیاز کند، و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد، آن گاه میگوید: «کان الله عزّ و جلّ قد البسه من الجلاله و غشاه من نور الحکمه علی حسب نیّه صاحبه و تقوا قائله» گویا [[خداوند]] جامهای ازجلالت و پرده ای از نور حکمت متناسب با نیّت پاک و تقوای گوینده اش، بر این جمله کوتاه پوشانده است. <ref>نقل از کتاب سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، ص۱۲و۱۳، چاپ و صحافی از چاپخانه درودکی.( البیان و التبیین ج1ص 106. ) شرح النهج لابن أبی الحدید ج 1 ص 45 ط أبوالفضل</ref> | ||
=اساتید و شاگردان= | =اساتید و شاگردان= | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
=آثار جاحظ= | =آثار جاحظ= | ||
جاحظ علاقهی زیادی به مطالعه داشت؛ به گونهای که ابوالعباس محمد بن یزید نحوی گفت: من از جاحظ، و فتح بن خاقان، و اسماعیل بن اسحاق قاضی به علم و دانش حریصتر ندیدهام. جاحظ هر کتابی به دست | جاحظ علاقهی زیادی به مطالعه داشت؛ به گونهای که ابوالعباس محمد بن یزید نحوی گفت: من از جاحظ، و فتح بن خاقان، و اسماعیل بن اسحاق قاضی به علم و دانش حریصتر ندیدهام. جاحظ هر کتابی به دست میآورد، از اول تا آخر آنرا میخواند. <ref>ابن ندیم بغدادی، محمد بن إسحاق، الفهرست، ص 169، بیروت، دار المعرفة، چاپ دوم، 1417ق</ref> | ||
جاحظ آثار متعددی داشت: | جاحظ آثار متعددی داشت: |