۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی باک' به 'بىباک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
[[پرونده: قفقاز.jpg|بندانگشتی| قفقاز]] | [[پرونده: قفقاز.jpg|بندانگشتی| قفقاز]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام قفقاز | ||
|قفقاز | |قفقاز | ||
|- | |- | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''قفقاز''' ناحیهای در آسیا و اروپا میان دریای خزر و دریای سیاه است که رشتهکوه قفقاز در آن واقع است. قفقاز از نظر سیاسی به دو بخش قفقاز جنوبی (ماورای قفقاز) و قفقاز شمالی تقسیم میشود و دارای مساحتی حدود ۵۲۰٬۰۰۰ کیلومترمربع و جمعیتی حدود ۴۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر میباشد. | '''قفقاز''' ناحیهای در آسیا و اروپا میان دریای خزر و دریای سیاه است که رشتهکوه قفقاز در آن واقع است. قفقاز از نظر سیاسی به دو بخش قفقاز جنوبی (ماورای قفقاز) و قفقاز شمالی تقسیم میشود و دارای مساحتی حدود ۵۲۰٬۰۰۰ کیلومترمربع و جمعیتی حدود ۴۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر میباشد. | ||
قفقاز جنوبی شامل کشورهای [[جمهوری آذربایجان]]، | قفقاز جنوبی شامل کشورهای [[جمهوری آذربایجان]]، [[ارمنستان]]، [[گرجستان]] و بخشهایی از شمال باختری [[ایران]] و شمال خاوری [[ترکیه|ترکیه]] میشود. اما قفقاز شمالی جزئی از [[روسیه]] است و شامل جمهوریهای خودگردان [[داغستان]]، [[چچن]]، اینگوشتیا، اوستیای شمالی-آلانیا، کاباردینو-بالکاریا، کاراچای-چرکسیا، سرزمین کراسنودار، آدیغیه و سرزمین استاوروپول میشود. | ||
=نام= | =نام= | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
==دین در قفقاز== | ==دین در قفقاز== | ||
اسناد و شواهد تاریخی به روشنی دلالت دارد بر اینکه بیشتر مردم قفقاز قبل از ظهور اسلام، مانند دیگر مردمان ایران، پیرو آیین زردشتی بوده و در بخشهایی نیز دین مسیحیت | اسناد و شواهد تاریخی به روشنی دلالت دارد بر اینکه بیشتر مردم قفقاز قبل از ظهور اسلام، مانند دیگر مردمان ایران، پیرو آیین زردشتی بوده و در بخشهایی نیز دین مسیحیت داشتهاند. پس از ورود اسلام به ایران در سال 22ق به تدریج به اسلام گرویدن و به جز بومیان گرجستان (مسیحی) و ارمنیان مهاجر از [[هند]] و اروپا که از سده هفتم میلادی به این سرزمین کوچیده بودند، عمده مردم قفقاز، به ویژه قفقاز شرقی (ارّان، شروان و مغان) به اسلام روی آورده و هماهنگ با دیگر نقاط ایران دین واحد داشتند. | ||
==حضور امامزادگان و سادات== | ==حضور امامزادگان و سادات== | ||
یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در | یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در سرزینهای فتح شده توسط مسلمانان، به ویژه ایران، مهاجرت و حضور امامزادگان و سادات علوی بوده که تاکنون توجه بایسته به این موضوع نشده است و جای پژوهش و بررسی فراوان دارد. امامزادگان و سادات که در واقع حاملان پیام قرآن و اهل بیت(ع) و نماد اسلام ناب محمدی(ص) بودند، به موازات حضور در جای جای ایران، در قفقاز نیز حضور داشتهاند که نام بسیاری از آنان در کتابهای تبارشناسی وجود دارد، مانند: | ||
1. جناب حسین بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر صادق(ع) که در قرن سوم هجری در تفلیس زیسته و همانجا توسط صفاریه به شهادت رسید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص555</ref> | 1. جناب حسین بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر صادق(ع) که در قرن سوم هجری در تفلیس زیسته و همانجا توسط صفاریه به شهادت رسید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص555</ref> | ||
2. ابو اسماعیل طباطبا در کتاب معروف خود منتقلةالطالبیه اسامی جمعی از فرزندان امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل العبّاس(ع) را آورده که به شهر بردعه (مرکز وقت قفقاز شرقی) وارد شده و در آنجا اقامت | 2. ابو اسماعیل طباطبا در کتاب معروف خود منتقلةالطالبیه اسامی جمعی از فرزندان امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل العبّاس(ع) را آورده که به شهر بردعه (مرکز وقت قفقاز شرقی) وارد شده و در آنجا اقامت گزیدهاند. از آن جمله از فرزندان حسن بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب و از فرزندان عمر بن حسن افطس بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب و حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالب(ع).<ref>منتقلة الطالبیه، ابواسماعیل طباطبا، ص88</ref> | ||
3. فاطمه صغرا، مشهور به بی بی هیبت، امامزاده مشهوری که مرقدش در ورودی شهر بادکوبه قرار دارد و از قرن سوم هجری توجه ویژه عموم اهالی منطقه را به خود جلب کرده است. از ایشان در منابع متعددی یاد شده و در ادوار مختلف تاریخی، به ویژه در دوران پادشاهان صفوی، عنایت خاصی در مرمّت و تولیت بقعه او مبذول شده است.<ref>علیاکبر مهدیپور، آستانه مبارکه بی بی هیبت، در: محمد ملکی، سفیران رستگاری(سی مقاله درباره امام زادگان)، ص27-33</ref> | 3. فاطمه صغرا، مشهور به بی بی هیبت، امامزاده مشهوری که مرقدش در ورودی شهر بادکوبه قرار دارد و از قرن سوم هجری توجه ویژه عموم اهالی منطقه را به خود جلب کرده است. از ایشان در منابع متعددی یاد شده و در ادوار مختلف تاریخی، به ویژه در دوران پادشاهان صفوی، عنایت خاصی در مرمّت و تولیت بقعه او مبذول شده است.<ref>علیاکبر مهدیپور، آستانه مبارکه بی بی هیبت، در: محمد ملکی، سفیران رستگاری(سی مقاله درباره امام زادگان)، ص27-33</ref> | ||
علاوه بر مواردی که ذکر شد در جای جای قفقاز، مراقد امامزادگان و سادات، همچون امامزاده ابراهیم در شهر گنجه، بی بی حکمیه در نارداران و امامزاده شهر شاماخی و... و نیز | علاوه بر مواردی که ذکر شد در جای جای قفقاز، مراقد امامزادگان و سادات، همچون امامزاده ابراهیم در شهر گنجه، بی بی حکمیه در نارداران و امامزاده شهر شاماخی و... و نیز خاندانهای فراوان سادات وجود دارند و کارکرد مهم فرهنگی، در اشاعه و استمرار باورهای دینی، به خصوص در دوران حاکمیت ملحدان کمونیسم داشتهاند. | ||
==راویان حدیث و عالمان دینی== | ==راویان حدیث و عالمان دینی== | ||
به موازات گسترش اسلام و حضور امام زادگان و سادات، از قرن دوم هجری راویان حدیث و عالمان دینی بی شماری از جای جای قفقاز | به موازات گسترش اسلام و حضور امام زادگان و سادات، از قرن دوم هجری راویان حدیث و عالمان دینی بی شماری از جای جای قفقاز برخاستهاند، به گونهای که هیچ کتاب تاریخ، تراجم و رجالی را نمیتوان یافت که در آن دانشمندانی با نسبت بادکوبهای و لنکرانی و گنجوی و دربندی و ایروانی و ... در آن نباشد و این خود، نشاندهنده عمق نفوذ اسلام در روح و جان با استعداد و آرمان خواه و پاک طینت مردم منطقه است.<ref>در مجموعهای با عنوان «فرزانگان قفقاز» از این قلم در معرّفی این بعد از فرهنگ دینی قفقاز تلاش شده است</ref> در اینجا تنها نام چند تن از آنان را یاد آور میشویم: | ||
1. مفضل(الفضل) بن ابی قرّه تمیمی. وی در اصل آذربایجانی بوده و از آنجا به تفلیس کوچ کرده است. او از اصحاب امام جعفر صادق(ع) است که در نیمه دوم قرن هجری | 1. مفضل(الفضل) بن ابی قرّه تمیمی. وی در اصل آذربایجانی بوده و از آنجا به تفلیس کوچ کرده است. او از اصحاب امام جعفر صادق(ع) است که در نیمه دوم قرن هجری میزیسته و کسانی چون احمد بن محمد بن یساری و ابراهیم بن سلیمان سهمی و از تفلیسیان شریف بن سابق از او روایت کردهاند.<ref>نجاشی، رجال، ص308؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص166 و 253</ref> | ||
2. بیان بن حمران تفلیسی امامی که از اصحاب امام صادق(ع) است. | 2. بیان بن حمران تفلیسی امامی که از اصحاب امام صادق(ع) است. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
==عارفان و صوفیان== | ==عارفان و صوفیان== | ||
صرف نظر از نقد و نظر درباره عرفان و تصوّف و عارفان و صوفیان، تأثیر آنان در گسترش فرهنگ دینی غیر قابل انکار است، از این رو، نمیتوان نقش آنان را در بررسی پیشینه و زمینه رشد و تعالی فرهنگ دینی از نظر دور داشت. قفقاز نیز به مثابه دیگر مناطق ایران در امتداد تاریخی خویش شاهد نشو و نمای عارفان و صوفیان در بستر جریان فرهنگی خود بوده است که تنی چند از این مقوله ذکر | صرف نظر از نقد و نظر درباره عرفان و تصوّف و عارفان و صوفیان، تأثیر آنان در گسترش فرهنگ دینی غیر قابل انکار است، از این رو، نمیتوان نقش آنان را در بررسی پیشینه و زمینه رشد و تعالی فرهنگ دینی از نظر دور داشت. قفقاز نیز به مثابه دیگر مناطق ایران در امتداد تاریخی خویش شاهد نشو و نمای عارفان و صوفیان در بستر جریان فرهنگی خود بوده است که تنی چند از این مقوله ذکر میشود: | ||
1. شیخ حسن باکوی یا شیخ حسن باکو، از عرفای قرن چهارم هجری که مکرر از او در اسرار التّوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، یاد شده است. وی در خراسان زیسته و همانجا رحلت کرده است. | 1. شیخ حسن باکوی یا شیخ حسن باکو، از عرفای قرن چهارم هجری که مکرر از او در اسرار التّوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، یاد شده است. وی در خراسان زیسته و همانجا رحلت کرده است. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
2. شاگردان شیخ زاهد گیلانی (م700 ق). | 2. شاگردان شیخ زاهد گیلانی (م700 ق). | ||
3. فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی (مقتول در 810ق) سردسته حروفیان که در قرن هشتم و نهم نهضتی عرفانی و فلسفی را به وجود | 3. فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی (مقتول در 810ق) سردسته حروفیان که در قرن هشتم و نهم نهضتی عرفانی و فلسفی را به وجود آوردهاند. | ||
4. سید جلالالدین باکوی یا سیدیحیی شیروانی (813ـ867ق) از عرفای نامدار قرن نهم هجری قفقاز که مریدان بسیار داشته و صاحب آثار متعددی در عرفان است. او در عصر خویش در ایران و برخی | 4. سید جلالالدین باکوی یا سیدیحیی شیروانی (813ـ867ق) از عرفای نامدار قرن نهم هجری قفقاز که مریدان بسیار داشته و صاحب آثار متعددی در عرفان است. او در عصر خویش در ایران و برخی سرزمینهای اسلامی آوازه داشته است. قبر او در مجموعه کاخ شیروان شاهان شهر قدیمی باکو موسوم به <sub>ایچری شهر</sub> قرار دارد. | ||
با توجه به موارد یاد شده، علاوه بر روشن شدن پیشینه فرهنگ دینی مردمان قفقاز، دلایل گرایش به مذهب تشیع هم زمان با روی کار آمدن دولت صفوی نیز آشکار شود؛ چرا که هر کدام از موارد یاد شده، نقش اساسی در بسترسازی برای پذیرش و اعلام مذهب رسمی شیعه ایفا کردند. | با توجه به موارد یاد شده، علاوه بر روشن شدن پیشینه فرهنگ دینی مردمان قفقاز، دلایل گرایش به مذهب تشیع هم زمان با روی کار آمدن دولت صفوی نیز آشکار شود؛ چرا که هر کدام از موارد یاد شده، نقش اساسی در بسترسازی برای پذیرش و اعلام مذهب رسمی شیعه ایفا کردند. | ||
حیات فرهنگ دینی منطقه قفقاز بدین منوال ادامه یافت تا آنکه گاهِ فراق در رسید. ضعف و آشفتگی دولت قاجار، دشمنان دیرینه و همسایگان زیاده خواه و آزمند ایران را گستاخ کرد و آنان را جرأت تجاوز داد. | حیات فرهنگ دینی منطقه قفقاز بدین منوال ادامه یافت تا آنکه گاهِ فراق در رسید. ضعف و آشفتگی دولت قاجار، دشمنان دیرینه و همسایگان زیاده خواه و آزمند ایران را گستاخ کرد و آنان را جرأت تجاوز داد. جنگهای ایران و روس آغاز شد و فرجام تلخ و غم انگیز را رقم زد. قفقاز در پی عهدنامهها یا به عبارت بهتر، ستم نامههای تحمیل شده در تاریخهای مذکور (گلستان 29 شوال 1228 ق/1813م و ترکمن چای 5 شعبان 1243 ق/1828م) از ایران جدا و دستخوش طوفان سهمگین ظلم و کفر تزاری و سپس بلشویکی شد.<ref>دو قرن مقاومت عالمان دینی قفقاز در برابر کفر و الحاد و ... | ||
http://tarikh.nashriyat.ir › node</ref> | http://tarikh.nashriyat.ir › node</ref> | ||
=مذاهب موجود در قفقاز= | =مذاهب موجود در قفقاز= | ||
'''حوزه تمدنی قفقاز شامل چهار دین جهانی | '''حوزه تمدنی قفقاز شامل چهار دین جهانی میباشد''': | ||
اسلام ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[مسیحیت]]<ref>ر.ک:مقاله مسیحیت</ref> (ارتدوکس)، یهودیت، بودیسم. دین اسلام و مذهب شیعه جعفری، اکثریت دینی آذربایجان را که بالغ بر 75 درصد | اسلام ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[مسیحیت]]<ref>ر.ک:مقاله مسیحیت</ref> (ارتدوکس)، یهودیت، بودیسم. دین اسلام و مذهب شیعه جعفری، اکثریت دینی آذربایجان را که بالغ بر 75 درصد میباشد، تشکیل میدهد و تالیشها و قسمت کوچکی از اقوام داغستانی در آذربایجان را شامل میشود. از سوی دیگر، اکثریت سنی مذهبان مسلمان در قفقاز، که متشکل از مذاهب شافعی و حنفی است، در داغستان، چچن و اینگوش قرار دارند، که اکثر جمعیت آنها دارای مذهب حنفی میباشند. در دیگر مناطق قفقاز چون گرجستان، مناطق آجاریا و آبخازیا قرار دارند که 35 درصد از حجم جمعیتی آن مناطق را مسلمانان سنی مذهب تشکیل میدهند و در اوستیا 20 تا 30 درصد از جمعیت آن سرزمین را به خود اختصاص دادهاند و همچنین اقلیتی در آذربایجان را سنی مذهبان شامل میشوند. | ||
<sub>مسیحیت</sub>، نیز از دیگر ادیان حاضر در حوزه تمدنی منطقه قفقاز است که از دو رکن اصلی شامل: کلیسای ارتدوکس گرجی و کلیسای ارتدوکس رسالتی ارامنه تشکیل | <sub>مسیحیت</sub>، نیز از دیگر ادیان حاضر در حوزه تمدنی منطقه قفقاز است که از دو رکن اصلی شامل: کلیسای ارتدوکس گرجی و کلیسای ارتدوکس رسالتی ارامنه تشکیل میشود. جمعیت مسیحیان قفقاز، در قسمتهایی از اوستیا، ارمنستان ، آذربایجان، گرجستان و آبخازیا قرار دارند. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که به دلیل آمیزش میان مسیحیان و مسلمانان در این حوزه تمدنی، نگاه نفی گرایانه نسبت به یکدیگر بسیار کمرنگ شده است و نوعی کثرت گرایی دینی و تساهل و تسامح دینی میان آنها به وجود آمده است. | ||
<sub> | <sub> | ||
یهودیت</sub> از دیگر ادیان موجود در منطقه قفقاز است که در مناطق کوهستانی داغستان و آذربایجان زندگی میکنند. آنها دارای روابط | یهودیت</sub> از دیگر ادیان موجود در منطقه قفقاز است که در مناطق کوهستانی داغستان و آذربایجان زندگی میکنند. آنها دارای روابط حسنهای با دولتهای منطقه هستند. یهودیانی که در کوهستانهای گوبای آذربایجان زندگی میکنند، با غرور اعتقاد دارند که تنها در 2 نقطه از جهان یهودیان در کنار یکدیگر زندگی میکنند، در گوبای و اسرائیل. همچنین در گرجستان بالغ بر 20000 هزار یهودی زندگی میکنند. | ||
<sub>بودائیسم</sub> از دیگر مذاهب زنده در حوزه تمدنی قفقاز به شمار میآید. | <sub>بودائیسم</sub> از دیگر مذاهب زنده در حوزه تمدنی قفقاز به شمار میآید. بوداییها ساکن منطقه کالمیکس در شمال غربی سواحل دریای مازندران هستند که در شمال داغستان واقع شده و البته به طور دقیق در منطقه قفقاز قرار ندارد، اما هم مرز این منطقه به حساب میآید. البته میزان روابط میان آنها با مردمان حوزه تمدنی قفقاز در حال افزایش است. | ||
با توجه به ادیانی که در حوزه تمدنی قفقاز حضور دارند، به وضوح | با توجه به ادیانی که در حوزه تمدنی قفقاز حضور دارند، به وضوح میتوان از پتانسیل منازعه ادیان و مذاهب در این حوزه نام برد. این نظر بر گفتمان جنگ تمدنها استوار است که البته با توجه به واقعیات موجود در حوزه تمدنی قفقاز و ریشههای و دلایل بحرانهای شکل گرفته در این حوزه، میتوان به دنبال نتیجهای جز این فرضیه بود. در این خصوص، ابتدا برخی از بحرانهای به وجود آمده در این حوزه تمدنی را به عنوان شاهد مثال بحث به میان میآوریم تا بتوانیم در خصوص جایگاه دین در منازعات و بحرانهای این حوزه تمدنی به قضاوت بنشینیم.<ref>مذهب و بحران در قفقاز | فراتاب | ||
http://www.faratab.com › news › مذه... | http://www.faratab.com › news › مذه... | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
وی سرآمد فقیهان و عالمان بزرگ و سرسلسله مجاهدان مسلمان قفقاز است. حدود 1266/1850م در شهر بادکوبه دیده به جهان گشود و مقدمات را در مدرسه میرزا حسیب قدسی آموخت. وی در جوانی رهسپار نجف اشرف شد و در حلقه شاگردان حضرات آیات عظام مولی محمد فاضل ایروانی و میرزا حبیب الله رشتی قرار گرفت و در معقول نیز از علامه برغانی بهره برد و به مقام شامخ اجتهاد نایل شد. در دهه آخر قرن نوزدهم میلادی به باکو بازگشت و با توجه به عظمت علمی و معنوی اش در صدر علمای اعلام منطقه قفقاز نشست و چون آفتابی در میان ستارگان علم و معنویت درخشید و محبوب دل مردمان و مرجع مسلمانان گردید و علما و مراجع وقت جهان تشیع، عموم مردم قفقار را به وی ارجاع داده و اطاعتش را لازم شمردند. علاوه بر جایگاه رفیع علمی و معنوی، ویژگیهایی چون شجاعت و صراحت لهجه، ظلم ستیزی، بىباکی در رویارویی با ستمگران و صاحبان افکار الحادی، معظم له را بر آن داشت تا با تمام توان در مقابل تهاجم فرهنگی و ظلم و ستم روسیه تزاری بپاخیزد و برای پاسداری از قرآن و اسلام تیغ جهاد برکشد. در این راه، بارها تهدید شد و فرزندش محمدعلی در جریان حمله ارامنه به شهادت رسید. | وی سرآمد فقیهان و عالمان بزرگ و سرسلسله مجاهدان مسلمان قفقاز است. حدود 1266/1850م در شهر بادکوبه دیده به جهان گشود و مقدمات را در مدرسه میرزا حسیب قدسی آموخت. وی در جوانی رهسپار نجف اشرف شد و در حلقه شاگردان حضرات آیات عظام مولی محمد فاضل ایروانی و میرزا حبیب الله رشتی قرار گرفت و در معقول نیز از علامه برغانی بهره برد و به مقام شامخ اجتهاد نایل شد. در دهه آخر قرن نوزدهم میلادی به باکو بازگشت و با توجه به عظمت علمی و معنوی اش در صدر علمای اعلام منطقه قفقاز نشست و چون آفتابی در میان ستارگان علم و معنویت درخشید و محبوب دل مردمان و مرجع مسلمانان گردید و علما و مراجع وقت جهان تشیع، عموم مردم قفقار را به وی ارجاع داده و اطاعتش را لازم شمردند. علاوه بر جایگاه رفیع علمی و معنوی، ویژگیهایی چون شجاعت و صراحت لهجه، ظلم ستیزی، بىباکی در رویارویی با ستمگران و صاحبان افکار الحادی، معظم له را بر آن داشت تا با تمام توان در مقابل تهاجم فرهنگی و ظلم و ستم روسیه تزاری بپاخیزد و برای پاسداری از قرآن و اسلام تیغ جهاد برکشد. در این راه، بارها تهدید شد و فرزندش محمدعلی در جریان حمله ارامنه به شهادت رسید. | ||
پس از انقلاب کمونیستی و حاکمیت دولت الحادی، شیخ که نفوذ فوق العاده مردمیداشت، عالمان مجاهد و یاران جان برکف خویش را فرا خواند و با تشکیل | پس از انقلاب کمونیستی و حاکمیت دولت الحادی، شیخ که نفوذ فوق العاده مردمیداشت، عالمان مجاهد و یاران جان برکف خویش را فرا خواند و با تشکیل جبههای با نام «جمعیۀ دعوۀ الإلهیة» در بادکوبه، مرکز قفقاز شرقی، به مبارزه با ملحدان کمونیست پرداخت و آشکارا « لنین» وپیروانش را در خطابهها کافر خواند و زیر ضربات برهان و استدلال گرفت تا آنکه در سال 1350ق/1931م ستمگران کوردل بلشویک حضور آفتاب گونش را برنتافته و حضرتش را همراه سی نفر از علمای اعلام بادکوبه، از جمله علامه شیخ حسین رامانایی و شیخ حنیفه بادکوبه ای، سیدمحمّد بادکوبهای و دیگران دستگیر کرده و پس از چهارماه شکنجه به دار آویختند. بدین سان، شهادت این بزرگمرد دین و سیاست که مظهر غیرت، حمیت، شجاعت و شهامت عالمان شیعی و روحانیان علوی است، برگ زرّین دیگری بر صفحات پرافتخار رهروان صراط مستقیم قرآن و پیروان راستین امیرمؤمنان علی(ع) افزود. | ||
==علامه شیخ حسین رامانایی== | ==علامه شیخ حسین رامانایی== | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
3. آیت الله شیخ محمد پیش نماززاده گنجوی | 3. آیت الله شیخ محمد پیش نماززاده گنجوی | ||
او در سال 1275ق/1859م در شهر گنج متولد شد و تحصیلات خویش را ابتدا در حوزه عملیه تبریز نزد میرزا جواد آقا مجتهد و میرزا باقر مجتهد فراگرفت، سپس به زادگاهش بازگشت و به سبب مبارزات با 23 نفر از علمای گنجه دستگیر و به ترکمنستان تبعید شد. اما از تبعیدگاه گریخت و به نجف اشرف رفت و سه سال در دروس حضرات آیات عظام سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی شرکت کرد. دوباره به گنجه بازگشت و با یاران خود جمعیت «دفاع» را تشکیل داد و به | او در سال 1275ق/1859م در شهر گنج متولد شد و تحصیلات خویش را ابتدا در حوزه عملیه تبریز نزد میرزا جواد آقا مجتهد و میرزا باقر مجتهد فراگرفت، سپس به زادگاهش بازگشت و به سبب مبارزات با 23 نفر از علمای گنجه دستگیر و به ترکمنستان تبعید شد. اما از تبعیدگاه گریخت و به نجف اشرف رفت و سه سال در دروس حضرات آیات عظام سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی شرکت کرد. دوباره به گنجه بازگشت و با یاران خود جمعیت «دفاع» را تشکیل داد و به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی پرداخت و سرانجام در هفدهم ذی قعده 1356ق / بیستم ژانویه 1937م دستگیر و زندانی شد و سپس توسط دژخیمان کمونیست به شهادت رسید. | ||
==آیت الله سیدمحمد مشتاقایی بادکوبه ای== | ==آیت الله سیدمحمد مشتاقایی بادکوبه ای== | ||
وی فرزند آیت الله میرعبدالغنی مشتاقایی است. که در سال 1302ق/ 1885م متولد شد. مقدمات و سطوح عالی را نزد پدر و دیگر عالمان منطقه آموخت. بعد از آن به نجف رفت و پانزده سال از محضر سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی و میرزا محمد حسین نایینی بهره برد و به درجه اجتهاد رسید، آنگاه به زادگاهش بازگشت و به | وی فرزند آیت الله میرعبدالغنی مشتاقایی است. که در سال 1302ق/ 1885م متولد شد. مقدمات و سطوح عالی را نزد پدر و دیگر عالمان منطقه آموخت. بعد از آن به نجف رفت و پانزده سال از محضر سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی و میرزا محمد حسین نایینی بهره برد و به درجه اجتهاد رسید، آنگاه به زادگاهش بازگشت و به فعالیتهای دینی پرداخت. وی از یاران شیخ شهیدان قفقاز شیخ عبدالغنی است که همراه ایشان در سال 1931م دستگیر و پس از یک سال به شهادت رسید. | ||
==آیت الله شیخ محمد لنکرانی== | ==آیت الله شیخ محمد لنکرانی== | ||
در آن زمان، منطقه لنکران قفقاز از لحاظ دینی جایگاه قم را در ایران زمانِِِ ما داشت. | در آن زمان، منطقه لنکران قفقاز از لحاظ دینی جایگاه قم را در ایران زمانِِِ ما داشت. خاندانهای متعدد سادات وعلم و فضیلت در این سامان زیسته و شخصیتهای علمی و معنوی بسیار از آن جا برخاستهاند. از جمله خاندانهای علم و جهاد و اجتهاد، خاندان آیت الله شیخ عبدالله لنکرانی است که در بحث پیشیین به آنها پرداخته شد. فرزندان ایشان حضرات آیات شیخ جعفر و شیخ محمد نیز از علمای اعلام و روحانیان عالی مقام منطقه بودند. محل سکونت آنان روستای «کلوَز» از توابع شهرستان «لریک» لنکران بود. این خاندان از نفوذ کلمه و استطاعت مالی فراوانی بهره مند بوده و سری نترس در برخورد با متجاوزان روس و سپس بلشویک داشتند. شیخ محمد مقدمات را نزد پدر و برادر آموخت، سپس در نجف اشرف سالیان متمادی حضور بزرگان علمی جهان تشیع را درک و به مقامات عالی دست یافت. پدرش در اواخر قرن سیزدهم بدرود حیات گفت و وی با برادرش شیخ جعفر عهده دار وظایف روحانیت گردید. همواره برخوردهای متعدد و تندی میان این خاندان و سربازان روس تزاری رخ میداد تا آنکه نغمههای انقلاب بلشویکی از سال 1905م به گوش رسید. این برادران از همان آغاز، انحطاط و مقاصد شوم کمونیستها را شناخته و به جهاد برخاستند. شیخ در سال 1331 ق/1913م بدرود حیات گفت و برادرش آیت الله شیخ جفعر نیز چند سالی پیشتر وفات کرد. اینان علم و اجتهاد را برای فرزندان خود به ارث گذاشتند. فرزند شیخ محمد، آیت الله میرزا عبدالحسین لنکرانی بود که بعدها نام واعظی لنکرانی را برای خود برگزید و پس از پدر، بزرگ خاندان شد و صراط مستقیم پدر و اجدادش را پیمود. پس از برقراری رژیم الحادی، به جهاد بی امان برخاست و در این راه، بسیاری از بستگانش به شهادت رسیده و عدهای نیز اسیر و تبعید شدند و دیگر کسی از سرنوشتشان باخبر نشد. میرزا عبدالحسین تا آنجا که یارای جهاد داشت، ایستاد و به جنگ مسلحانه ادامه داد. | ||
پس از روی کار آمدن استالین در سال 1924م و تنگ تر شدن حلقه محاصره، طی درگیری شدیدی با جمعی از یاران خود از سرحدات ایران گذشته و در روستای «سر خانلو» از توابع اردبیل سکنا گزیدند. علما و مردم اردبیل از او درخواست کردند که در شهر اقامت کند تا از محضرش بهره ببرند، اما میرزا پس از اندکی توقف در شهر، به سرخانلو بازگشت و همانجا را وطن خویش قرار داد و تا واپسین لحظات مسدود شدن مرزهای شوروی سابق، جهادگران آن سوی مرز را تدارک نمود و از مبارزه باز نایستاد. سرانجام در پنجم شوال سال 1386/دسامبر 1966 بدرود حیات گفت و در قبرستان روستای سرخانلو به خاک سپرده شد. <ref>دو قرن مقاومت عالمان دینی قفقاز در برابر کفر و الحاد و ... | پس از روی کار آمدن استالین در سال 1924م و تنگ تر شدن حلقه محاصره، طی درگیری شدیدی با جمعی از یاران خود از سرحدات ایران گذشته و در روستای «سر خانلو» از توابع اردبیل سکنا گزیدند. علما و مردم اردبیل از او درخواست کردند که در شهر اقامت کند تا از محضرش بهره ببرند، اما میرزا پس از اندکی توقف در شهر، به سرخانلو بازگشت و همانجا را وطن خویش قرار داد و تا واپسین لحظات مسدود شدن مرزهای شوروی سابق، جهادگران آن سوی مرز را تدارک نمود و از مبارزه باز نایستاد. سرانجام در پنجم شوال سال 1386/دسامبر 1966 بدرود حیات گفت و در قبرستان روستای سرخانلو به خاک سپرده شد. <ref>دو قرن مقاومت عالمان دینی قفقاز در برابر کفر و الحاد و ... | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
=سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف= | =سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف= | ||
مسجدی که قدمت ۱۱۰ سال دارد یکی از | مسجدی که قدمت ۱۱۰ سال دارد یکی از سمبولهای ولادی قفقاز محسوب میگردد. اولین ملاقات دختر سرلشگر هامبی توگان اف - خانوم نجیب اوستینی الیزابت توگان افا با سرمایدار مهم باکویی و مزانت مرتضی مختار اف در این شهر به وقوع پیوسته است. همچنین عروسی آنها هم در همان شهر بوده است. سرمایدار نفت به شرافت خانم خود در شهر عزیز او مسجدی را احداث کرده است. این مسجد در اوسیتیا ی شمالی مانند مسجد مختار اف شناخته میشود. | ||
تا ساختن مسجدی که در ساحل رودخانه ی ترک واقع است، | تا ساختن مسجدی که در ساحل رودخانه ی ترک واقع است، مسلمانها دعاهایشان را در هوا ی باز میخواندند. مهم شدن ساخت مسجدی برای مسلمانهای اینجا در اواسط قرن ۱۹ دیگر یکی از مسایل دستور کار بود. مجوز به احداث مسجد فقط در سال ۱۹۰۰ صادر شد. بنا بر احتمالی به ساخت مسجد با پول مردم که از آنها جمع کردند آغاز کرده بودند. ولی به خاطر اینکه این هزینه خیلی کم بود، نمایندگان مردم مسلمان ولادی قفقاز به میلیونر - مرتضی مختار اف مراجعه نمودهاند. مختار اف بخش عمده ی هزینه را بر عهده گرفته، برای ساخت مسجد از ۸۰ هزار روبل ۵۰ هزار آن را پرداخته است. | ||
مسجد را معمار روسی لهستانی تبار، | مسجد را معمار روسی لهستانی تبار، ایوسف پلوشکا که بارها با مزانت آذربایجانی همکاری کرده بود، احداث کرده است. در حقیقت وی برای احداث اثرهای دینی توانایی کافی نداشت. لذا وقتی که از طرف مختار اف چنین تکلیفی گرفته بود، در مدت طولانی معماری شرق را تحقیق کرده و سرانجام از مسجد قاهره الگو برداری گرفته است. | ||
مسجد مختار اف برای مسلمانان اوستیا شمالی در حالی که عبادتگاه | مسجد مختار اف برای مسلمانان اوستیا شمالی در حالی که عبادتگاه پایهای است، همچنین دردانه ی معماری اسلام نیز محسوب میگردد.<ref>سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف | مرکز ترجمه دولتی آذربایجان | ||
https://www.aztc.gov.az › posts | https://www.aztc.gov.az › posts | ||
</ref> | </ref> | ||
= | =اوستیها، ایرانیانی در قلب قفقاز= | ||
منطقه قفقاز با ویژیهای جغرافیایی خود سبب پیدایش اقوام گوناگونی شده است، که از زمانهای دور تا کنون در کنار هم زیسته و طی حوادث بیشماری، تاریخ منطقه را پدید آوردهاند. | منطقه قفقاز با ویژیهای جغرافیایی خود سبب پیدایش اقوام گوناگونی شده است، که از زمانهای دور تا کنون در کنار هم زیسته و طی حوادث بیشماری، تاریخ منطقه را پدید آوردهاند. | ||
کاوشهای جدید باستانشناسی حکایت از این امر دارد که قدیمترین نمونه انسان هوموارکتوس قریب به دو میلیون سال قبل در منطقه قفقاز | کاوشهای جدید باستانشناسی حکایت از این امر دارد که قدیمترین نمونه انسان هوموارکتوس قریب به دو میلیون سال قبل در منطقه قفقاز میزیسته است. حتی این احتمال داده میشود که انسان اولیه مهاجرت خود را نه از آفریقا، که از قفقاز آغاز کرده باشد، در صورت اثبات این نظریه، پیوند ایران و قفقاز مستحکمتر خواهد شد. چرا که با بررسیهای صورت گرفته، این مسئله اثبات شده که در سرتاسر شمال ایران و همچنین از دامنههای زاگرس تا خلیج فارس انسان اولیه سکونت داشته است و آثار بدست آمده در شمال شرقی ایران نشان از قدمت یک میلیون ساله انسان در این سرزمین دارد. <ref>دکتر رفیعفر، میزگرد فرهنگ و تمدن مشرقزمین، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، بهار ۱۳۸۰، ص ص ۲۵، ۲۴، ۲۳</ref> بنابر فرضیه مذکور انسان اولیه به احتمال زیاد از قفقاز به ایران مهاجرت کرده است. اثبات این مسئله خود به تنهایی مقالهای دیگر میطلبد ونیاز به کاوشها و تحقیقات باستانشناسی وسیعتری دارد. | ||
به هر حال، حقیقتی که در مورد قفقاز وجود دارد قدمت و تنوع نژادی و قومی آن است. به طوری که، گفته میشود در ۲ هزار سال قبل حدود ۷۰ قبیله در این منطقه زندگی میکرده است. در این میان تمدن و فرهنگ ایرانی و آریایی با قدمتی ۱۷۰۰ ساله در این منطقه <ref> بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و قفقاز، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، چاپ اول، پیشگفتار، ص ۱۶</ref> - که اقوام ایرانی صاحب تمدن چون سکاها، سازماتها، ماساژتها و آلانها در آن میزیستهاند حضوری چشمگیر داشته است. | به هر حال، حقیقتی که در مورد قفقاز وجود دارد قدمت و تنوع نژادی و قومی آن است. به طوری که، گفته میشود در ۲ هزار سال قبل حدود ۷۰ قبیله در این منطقه زندگی میکرده است. در این میان تمدن و فرهنگ ایرانی و آریایی با قدمتی ۱۷۰۰ ساله در این منطقه <ref> بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و قفقاز، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، چاپ اول، پیشگفتار، ص ۱۶</ref> - که اقوام ایرانی صاحب تمدن چون سکاها، سازماتها، ماساژتها و آلانها در آن میزیستهاند حضوری چشمگیر داشته است. | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۹: | ||
با ورود [[اسلام]] به [[ایران]] در سال ۶۴۲ میلادی، بسیاری از ساکنان قفقاز به پیروی از ایرانیان اسلام آوردند و از سپاهیان [[مسلمان]] استقبال کردند. به طوریکه شهریار حاکم شیروان سراقهبن عمر مأمور فتح منطقه را به گرمی پذیرفت و با مسلمانان علیه ترکهای خزر متحد شد. | با ورود [[اسلام]] به [[ایران]] در سال ۶۴۲ میلادی، بسیاری از ساکنان قفقاز به پیروی از ایرانیان اسلام آوردند و از سپاهیان [[مسلمان]] استقبال کردند. به طوریکه شهریار حاکم شیروان سراقهبن عمر مأمور فتح منطقه را به گرمی پذیرفت و با مسلمانان علیه ترکهای خزر متحد شد. | ||
در سال ۴۵۴ قمری ترکهای سلجوقی به منطقه لشکرکشی کردند و ملکشاه، تعداد زیادی از ترکان را در منطقه داغستان ساکن کرد، که تا دو قرن حکومت راندند و با حمله مغولان بساط آنها برچیده شد. پس از حمله | در سال ۴۵۴ قمری ترکهای سلجوقی به منطقه لشکرکشی کردند و ملکشاه، تعداد زیادی از ترکان را در منطقه داغستان ساکن کرد، که تا دو قرن حکومت راندند و با حمله مغولان بساط آنها برچیده شد. پس از حمله مغول، منوچهر شاه، که منتسب به ایرانیان بود، در داغستان حکومتی تشکیل داد و «شماخی» واقع در «شیروان» را مرکز حکومت خود قرار داد. بدنبال آن شاهد حکومت شیروانشاهیان هستیم که سلسلهای ایرانی تبار محسوب میشدند و تا سال ۹۴۲ قمری در قسمتهایی از قفقاز حکم راندند. | ||
با ظهور صفویه شاه طهماسب صفوی با سوءاستفاده از جوانی و نابخردی آخرین شاه شیروانشاهیان، سربازانش را به شیروان اعزام کرد و دولت آنها را برانداخت و به این ترتیب ایران بار دیگر به طور مستقیم بر منطقه حاکم شد. در قرن شانزدهم میلادی منطقه بین عثمانی و ایران تقسیم شد و از قرن ۱۸ میلادی روسها به تدریج منطقه را فتح کردند و سلطه ایرانیان از میان رفت. هدف از ذکر این تاریخ مختصر، روشن کردن این مطلب است که نژاد، تمدن و فرهنگ ایرانی ریشهای عمیق در قفقاز دارد که شناخت آنها میتواند ما را در نزدیکی به مردم این منطقه یاری دهد با توجه به گستردگی موضوع، در این مقاله مختصرا به اوستیها یکی از اقوام ایرانی و آریایی باقیمانده از آن تمدن عظیم میپردازیم. | با ظهور صفویه شاه طهماسب صفوی با سوءاستفاده از جوانی و نابخردی آخرین شاه شیروانشاهیان، سربازانش را به شیروان اعزام کرد و دولت آنها را برانداخت و به این ترتیب ایران بار دیگر به طور مستقیم بر منطقه حاکم شد. در قرن شانزدهم میلادی منطقه بین عثمانی و ایران تقسیم شد و از قرن ۱۸ میلادی روسها به تدریج منطقه را فتح کردند و سلطه ایرانیان از میان رفت. هدف از ذکر این تاریخ مختصر، روشن کردن این مطلب است که نژاد، تمدن و فرهنگ ایرانی ریشهای عمیق در قفقاز دارد که شناخت آنها میتواند ما را در نزدیکی به مردم این منطقه یاری دهد با توجه به گستردگی موضوع، در این مقاله مختصرا به اوستیها یکی از اقوام ایرانی و آریایی باقیمانده از آن تمدن عظیم میپردازیم. | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
براین اساس غالب خاورشناسان، قوم سلم را همان طوایف معروف Sarmat یا Saurmat میدانند که ریشهای ایرانی و آریائی داشتهاند. <ref> معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص ۷۹۰.</ref> | براین اساس غالب خاورشناسان، قوم سلم را همان طوایف معروف Sarmat یا Saurmat میدانند که ریشهای ایرانی و آریائی داشتهاند. <ref> معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص ۷۹۰.</ref> | ||
در اوستا نیز از سارمتها تحت عنوان «سئیریم» یاد شده و در فرودین یشت بند ۱۴۳ چنین آمده: «فروهرهای مردان پاکدین ممالک ایران را | در اوستا نیز از سارمتها تحت عنوان «سئیریم» یاد شده و در فرودین یشت بند ۱۴۳ چنین آمده: «فروهرهای مردان پاکدین ممالک ایران را میستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک ایران را میستاییم. فروهرهای ممالک توران را میستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک توران را میستاییم، فروهرهای مردان پاکیدن ممالک سئیریم را میستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک سئیریم را میستاییم».<ref>«پشتها» گزارش استاد پورداوود، به کوشش دکتر بهرام فرهوشی، چاپ سوم، ج۲، تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۰۸</ref> | ||
همچنین در مآخذ گرجی آمده که خواهر «فرنواز» فرمانروای سرمت با شاه اوس ازدواج میکند و این ازدواج که در سده سوم پیش از میلاد صورت میگیرد باعث اتحاد در قفقاز میشود. | همچنین در مآخذ گرجی آمده که خواهر «فرنواز» فرمانروای سرمت با شاه اوس ازدواج میکند و این ازدواج که در سده سوم پیش از میلاد صورت میگیرد باعث اتحاد در قفقاز میشود. | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
نام «فرنواز» نامی است ایرانی و نشانگر خاستگاه ایرانی سرمستهاست. | نام «فرنواز» نامی است ایرانی و نشانگر خاستگاه ایرانی سرمستهاست. | ||
براساس مطالب گفته شده بسیاری از محققان معتقدند که اقوام ایرانی، سکایی و سارمات از یک ریشه و نژاد بودهاند. | براساس مطالب گفته شده بسیاری از محققان معتقدند که اقوام ایرانی، سکایی و سارمات از یک ریشه و نژاد بودهاند. پروفسور آبایف- که خود از مردم اوستیای شمالی است- در این باره چنین مینویسد: | ||
«اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیرههای ایرانی بودند که آیین زرتشت به سرزمینشان راه نیافت» وی از دیدگاه زبانشناسی اثبات میکند که منشاء اقوام ایرانی، تورانی- سکایی- و سرمت یکی است. <ref>آبایف، و. ای، شرحی در پیرامون واژهشناسی نامهای خاص ایرانی، ترجمه عنایت الله رضا، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۱۲، شماره ۳، ص ۲۴</ref> | «اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیرههای ایرانی بودند که آیین زرتشت به سرزمینشان راه نیافت» وی از دیدگاه زبانشناسی اثبات میکند که منشاء اقوام ایرانی، تورانی- سکایی- و سرمت یکی است. <ref>آبایف، و. ای، شرحی در پیرامون واژهشناسی نامهای خاص ایرانی، ترجمه عنایت الله رضا، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۱۲، شماره ۳، ص ۲۴</ref> |