۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میکنند' به 'میکنند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|ادیبان و حشاشین. | |ادیبان و حشاشین. | ||
* | *مقدمهای بر درس زبان عربی، قاهره، ۱۹۳۸. | ||
*تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | *تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالله علایلی'''<ref>نُشرت هذه السّیرة بمُناسبة مئویة العلایلیّ الّتی تصادف فی 2014/11/20</ref> با نام کامل عبدالله عثمان علایلی(۲۰ نوامبر ۱۹۱۴ - ۱۳۳۳ (قمری)/ ۳ دسامبر ۱۹۹۶ - ۱۴۱۷ (قمری)). زبانشناس ادیب دانشنامه نویس و [[فقیه]] متجدد لبنانی بود. او فرهنگ لغت را بازنگری کرد و مفاهیم '''«فرهنگ لغت»''' و '''«دائرةالمعارف»''' در هم آمیخت. او به دلیل نظرات فقهی و | '''عبدالله علایلی'''<ref>نُشرت هذه السّیرة بمُناسبة مئویة العلایلیّ الّتی تصادف فی 2014/11/20</ref> با نام کامل عبدالله عثمان علایلی(۲۰ نوامبر ۱۹۱۴ - ۱۳۳۳ (قمری)/ ۳ دسامبر ۱۹۹۶ - ۱۴۱۷ (قمری)). زبانشناس ادیب دانشنامه نویس و [[فقیه]] متجدد لبنانی بود. او فرهنگ لغت را بازنگری کرد و مفاهیم '''«فرهنگ لغت»''' و '''«دائرةالمعارف»''' در هم آمیخت. او به دلیل نظرات فقهی و زبانشناسی بحث برانگیزش شناخته شدهاست. | ||
<br /> | <br /> | ||
==سهگانه حسین== | ==سهگانه حسین== | ||
علایلی اصرار داشت که اصلاحات باید دارای نمادهای ایدهآل، معنوی و تاریخی باشد؛ از این رو | علایلی اصرار داشت که اصلاحات باید دارای نمادهای ایدهآل، معنوی و تاریخی باشد؛ از این رو حسین به عنوان اندیشهای انقلابی و آزاده، در پروژه اصلاحی علایلی از جایگاه مهم و مرکزی برخوردار است؛ لذا او سه کتاب دربارهٔ [[حسین بن علی]] نگاشته که عبارتند از:<ref>[https://www.tahmil-kutubpdf.net/book/تحمیل-کتاب-الإمام-الحسین.html أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب الإمام الحسین علیه السلام]</ref> | ||
#'''«تعالی معنا در تعالی ذات» یا «پرتوهایی از زندگی حسین»''' | #'''«تعالی معنا در تعالی ذات» یا «پرتوهایی از زندگی حسین»''' | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
*ادیبان و حشاشین. | *ادیبان و حشاشین. | ||
* | *مقدمهای بر درس زبان عربی، قاهره، ۱۹۳۸. | ||
*تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | *تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | ||
*ترانههای ترانهها | *ترانههای ترانهها | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
*فرهنگ لغت نظامی. | *فرهنگ لغت نظامی. | ||
== | ==زندگینامه «عبدالله بن عثمان العلایلی»== | ||
خاندان علامه علایلی دارای | خاندان علامه علایلی دارای ریشهای کریتی – یونانی اند که در اواخر حکومت فاطمیین مصر به سبب تجارت به آنجا مهاجرت کردند و در دمیاط و منصوره و اسکندریه سکنی گزیدند. در ارتباط با تسمیه این خاندان به علایلی آمده که یا این نامگذاری منسوب به علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و یا از «عَلیٌ لِی» گرفته شده است. در اواسط قرن 11 هجری برخی از خاندان علایلی از مصر به لبنان مهاجرت کردند. در سال 1849 حاج عثمان با زنی از «آل الکلبی» به نام نفیسه ازدواج کرد که حاصل این ازدواج شش پسر و دو دختر بود. کوچک ترین این فرزندان حاج عبدالله بود. که در سال 1914 میلادی همزمان با وقوع جنگ جهانی اول به دنیا آمد. خود او نقش مادرش که به عنوان معلم در مدارس دخترانه عثمانی تدریس هم میکرده را، در علاقمند کردن او به علم بسیار زیاد میداند. از جهت مالی نیز او وخانوادهاش فراز و نشیبهای فراوانی را گذراندند. | ||
به علت این که در دوران کودکی و در ایام قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول، علامه بسیاری از | به علت این که در دوران کودکی و در ایام قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول، علامه بسیاری از صحنههای جانسوز قحطی زدگی و گرسنگی کودک و بزرگ و مرد و زن را به چشم خود دیده بود و با گوش جان صدای کمک خواستن مستمندان را شنیده بود، به این اصل معتقد بود که «فرمانده و فرمانروای حقیقی کسی است که با اندوه بزرگ شده باشد.» و همه این موارد باعث شده بود که ایشان انسانی آرام وصبور و با حوصله باشد. | ||
ایشان علاوه بر این وضع نا مناسب در ایام قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مدارس و مکتب | ایشان علاوه بر این وضع نا مناسب در ایام قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مدارس و مکتب خانهها را نیز اصلا مناسب نمیدید زیرا اساتید و پیر مردهای موجود در مکتب خانهها با زدن کودکان و عدم تربیت درست آنها بیشتر آنان را از مکتب خانهها و به صورت کلی از علم زده میکردند. همین امر سبب شد پدرش مکتب خانه او را طی چند ماه سه مرتبه عوض کرد و در نهایت هم او را به مدرسه علوم جدید «الحرش» که «جمعیه المقاصد اسلامیه» آن زمان (1917 م) تاسیس کرده بود ببرد. در این مدرسه آموزشهای ابتدایی عربی و فرانسوی و جغرافیا و حساب و تاریخ داده میشد. اما در سال 1924 م وی در سن ده سالگی به قاهره رفت و سالیانی را در الازهر صرف تحصیل علم کرد. | ||
از جمله | از جمله فعالیتها و خصوصیات ایشان: | ||
دارای | دارای روحیهای مبارز ستیز و انقلابی بود. | ||
در اولین همایشی که با عنوان «الموتمر البرلمانی الاسلامی لقضیه فلسطین» با دعوت رئیس پارلمان مصر برگزار بود مشارکت نمود. | در اولین همایشی که با عنوان «الموتمر البرلمانی الاسلامی لقضیه فلسطین» با دعوت رئیس پارلمان مصر برگزار بود مشارکت نمود. | ||
سه سال در لبنان در مسجد «العمری الکبیر» امام جماعت بود و هزاران مستمع و نمازگزار را به نپذیرفتن عصبیت و قبیله گرایی فرا میخواند. | سه سال در لبنان در مسجد «العمری الکبیر» امام جماعت بود و هزاران مستمع و نمازگزار را به نپذیرفتن عصبیت و قبیله گرایی فرا میخواند. | ||
در کتاب «سوریا الضحیه» به معاهده سال 1936 | در کتاب «سوریا الضحیه» به معاهده سال 1936 فرانسویها حمله گستردهای کرد. | ||
به دنبال وحدت اسلامی عربی بود و سرسختانه مخالف تجزیه درکشورهای عربی بود. | به دنبال وحدت اسلامی عربی بود و سرسختانه مخالف تجزیه درکشورهای عربی بود. | ||
درباره فلسطین کتاب «فلسطین الدامیه» را نوشت و نیز درباره فلسطین | درباره فلسطین کتاب «فلسطین الدامیه» را نوشت و نیز درباره فلسطین میگوید: «هر فلسطینی یک حق بر همه سلاحهایی دارد که الان در اختیار سرزمینهای عربی است، و باید به آنها داده شود، بنابراین این فلسطینیان هیچ روزی شکست نخوردهاند بلکه این فرمانروایان عرب اند که شکست خوردهاند.» | ||
==دیدگاهها و افکار علایلی== | ==دیدگاهها و افکار علایلی== | ||
علایلی یکی از شخصیتهای برجسته عرب بود در حدی که بعضیها از جمله امین نخله شاعر عرب میگوید ما در عصر عبدالله العلایلی زندگی میکنیم. علایلی در میدانهای مختلف زندگی تاثیر گذاشت. او زباندانی احیاگر و ادیبی مبتکر در شعر و نثر، فقیهی مجتهد و اصلاحگر سیاسی و اجتماعی بود. | علایلی یکی از شخصیتهای برجسته عرب بود در حدی که بعضیها از جمله امین نخله شاعر عرب میگوید ما در عصر عبدالله العلایلی زندگی میکنیم. علایلی در میدانهای مختلف زندگی تاثیر گذاشت. او زباندانی احیاگر و ادیبی مبتکر در شعر و نثر، فقیهی مجتهد و اصلاحگر سیاسی و اجتماعی بود. | ||
علایلی به گونهای علمی اندیشه کرد و مشکلاتی اساسی را جهت بحث و بررسی مطرح نمود و در کنار امام خمینی(ره) و شهید سید محمد باقر صدر و سایرین نشانههایی در این راه ترسیم نمود . | علایلی به گونهای علمی اندیشه کرد و مشکلاتی اساسی را جهت بحث و بررسی مطرح نمود و در کنار امام خمینی(ره) و شهید سید محمد باقر صدر و سایرین نشانههایی در این راه ترسیم نمود. | ||
علایلی اولین نفر در طرح تجدّد شریعت و فقه نبود بلکه تأثیر بسیاری از جنبش روشنگری در مصر گرفته است و بی شک از شخصیتهایی مانند جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده متأثر شده است. | علایلی اولین نفر در طرح تجدّد شریعت و فقه نبود بلکه تأثیر بسیاری از جنبش روشنگری در مصر گرفته است و بی شک از شخصیتهایی مانند جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده متأثر شده است. | ||
وی شخصیتی استثنایی است که جز هر صد سال مشابه ندارد و اندیشهاش مستحق آن است که مورد اهتمام پژوهشگران و علما قرار گیرد. او فیلسوف، اندیشمند، فقیه و زباندانی است که در همه این زمینهها، مبتکر و برجسته میباشد. | وی شخصیتی استثنایی است که جز هر صد سال مشابه ندارد و اندیشهاش مستحق آن است که مورد اهتمام پژوهشگران و علما قرار گیرد. او فیلسوف، اندیشمند، فقیه و زباندانی است که در همه این زمینهها، مبتکر و برجسته میباشد. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
عجیب بودن رأیی که گمان کنم صحیح است مانع از اعلام آن نمیشود زیرا دیگر شهرت عنوانی برای حقیقت نیست و افزود، به دیوارها اعتقادی ندارم و این اساس هر حرکتم میباشد زیرا باور به دیوار، باور به محدودیت و جمود است. | عجیب بودن رأیی که گمان کنم صحیح است مانع از اعلام آن نمیشود زیرا دیگر شهرت عنوانی برای حقیقت نیست و افزود، به دیوارها اعتقادی ندارم و این اساس هر حرکتم میباشد زیرا باور به دیوار، باور به محدودیت و جمود است. | ||
در مورد داستان توصیف علایلی به شیخ قرمز «الشیخ الاحمر» قضیه این است که علایلی به خوبی وضعیت اجتماعی، سیاسی، دینی و فقهی جامعه را درک نمود و به انقلاب بر همه چیز فراخواند و در این منطق با اکثر احزاب آن زمان لبنان در دهه چهل مثل حزب «النداء القومی» و «کتله التحرر الوطنی» و «حزب التقدمی الاشتراکی» و«حزب الشیوعی» مشترک بود، لذا مطبوعات در جریان معرکه «دارالافتاء» در دهه پنجاه میلادی او را به شیخ قرمز توصیف کردند. | در مورد داستان توصیف علایلی به شیخ قرمز «الشیخ الاحمر» قضیه این است که علایلی به خوبی وضعیت اجتماعی، سیاسی، دینی و فقهی جامعه را درک نمود و به انقلاب بر همه چیز فراخواند و در این منطق با اکثر احزاب آن زمان لبنان در دهه چهل مثل حزب «النداء القومی» و «کتله التحرر الوطنی» و «حزب التقدمی الاشتراکی» و«حزب الشیوعی» مشترک بود، لذا مطبوعات در جریان معرکه «دارالافتاء» در دهه پنجاه میلادی او را به شیخ قرمز توصیف کردند. | ||
ولی علایلی حزبی، به معنای تشکیلاتی نبود بلکه با اندیشههای اصلاحطلبی، انسانی، انقلابی و تجدّد خواهی آن | ولی علایلی حزبی، به معنای تشکیلاتی نبود بلکه با اندیشههای اصلاحطلبی، انسانی، انقلابی و تجدّد خواهی آن احزاب، احساس همراهی میکرد. | ||
در مورد وجه شاعری العلایلی : وی قصیدهای با وزن و قافیه واحد و بیش از یکهزار و پانصد بیت به نام «رحلة الخلد» در سال 1938 سروده است که چاپ نشده و فقط بخشی از آن که «مستشرق فرانسوی» به فرانسوی ترجمه کرده، باقیمانده است. | در مورد وجه شاعری العلایلی : وی قصیدهای با وزن و قافیه واحد و بیش از یکهزار و پانصد بیت به نام «رحلة الخلد» در سال 1938 سروده است که چاپ نشده و فقط بخشی از آن که «مستشرق فرانسوی» به فرانسوی ترجمه کرده، باقیمانده است. | ||
العلایلی در تفسیر نیز صاحبنظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفتهاند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی | العلایلی در تفسیر نیز صاحبنظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفتهاند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی کردهاند، در سورههای مکی و مدنی تفاوتی ندارد». | ||
علایلی به آنچه پیرامونش میگذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد. | علایلی به آنچه پیرامونش میگذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد. | ||
در جنبه زباندانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد میکند و میمیرد و این چرخه تکرار میشود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده میکنند میباشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده میکند قدرت تفکر و تولید را از دست میدهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی | در جنبه زباندانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد میکند و میمیرد و این چرخه تکرار میشود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده میکنند میباشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده میکند قدرت تفکر و تولید را از دست میدهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی میسازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید. | ||
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درسگیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب میتوان اشاره نمود. | گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درسگیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب میتوان اشاره نمود. | ||
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان میباشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است . علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زباندان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین میباشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است. | شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان میباشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است. علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زباندان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین میباشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است. | ||
اندیشههای علایلی در قضایای زندگی تمایز چشمگیری به او در | اندیشههای علایلی در قضایای زندگی تمایز چشمگیری به او در زمینه اندیشه اجتماعی و دیدگاه تمدنی بخشید و اگر بودند کسانی که کارهای او را ادامه میدادند و اگر مطالعات و پژوهشهای او بازخوانی و دوباره ارائه میشد هم اکنون او راهنمای معاصری در جهان اسلام و عرب بود اما علایلی نه از اهل سلطه پشتیبانی سیاسی حقیقی شد و نه از حمایت گسترده مردمی برخوردار بود و نتیجه آن که اندیشه علایلی همچنان در کتابها، تألیفات و سخنرانیهایش در جا میزند و مردم اقیانوس مملو از گوهر و پر از برکت اندیشه و پیشنهادات و راه حلهای علایلی که برای رفع مشکلات کنونی تمدنشان کارآیی داشت را از دست دادهاند. | ||
علایلی بر مبنای نص قرآنی، اعلام میکند جامعه انسانی بر پایههایی بنیان شده است که مهمترین آنها عبارتند از: | علایلی بر مبنای نص قرآنی، اعلام میکند جامعه انسانی بر پایههایی بنیان شده است که مهمترین آنها عبارتند از: | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
علایلی مانند هر اندیشمند پیشگامی در مورد بحران تمدنی و بحران روابط انسانی در سطح دنیا علاوه بر توصیف و نقد واقعیت به ارائه راه حلی که معتقد بود میتواند مشکلات را بر طرف کند اقدام نمود و در جایی آن را «تکنولوژی انسانی» نامید. | علایلی مانند هر اندیشمند پیشگامی در مورد بحران تمدنی و بحران روابط انسانی در سطح دنیا علاوه بر توصیف و نقد واقعیت به ارائه راه حلی که معتقد بود میتواند مشکلات را بر طرف کند اقدام نمود و در جایی آن را «تکنولوژی انسانی» نامید. | ||
علایلی راه حل را در بازگشت به اندیشههای اساسی انقلاب فرانسه و به اصول سازمان ملل متحد بویژه در زمینه حقوق بشر و اقدام مشترک انسانی برای تعمیق این اصول و مبانی میدانست و طبعاً به نظر او اینها نه با منابع اسلامی و نه با منابع دیگر ادیان تعارض ندارند. | علایلی راه حل را در بازگشت به اندیشههای اساسی انقلاب فرانسه و به اصول سازمان ملل متحد بویژه در زمینه حقوق بشر و اقدام مشترک انسانی برای تعمیق این اصول و مبانی میدانست و طبعاً به نظر او اینها نه با منابع اسلامی و نه با منابع دیگر ادیان تعارض ندارند. | ||
علایلی به عنوان یک زباندان و | علایلی به عنوان یک زباندان و پژوهشگر، شمشیر تمرد علمی روشمند را در سال 1938م در حالی که بیست و چهار سال داشت از غلاف بیرون کشید و مقدمه علم زبان را ارائه کرد که بعنوان بحثی خارقالعاده و انقلابی علمی حقیقی بود. علایلی در مورد مقدمه علم زبانش گفت، آن جدیدترین دیدگاه بود که مانند هر چیز دیگری مورد فراموشی قرار گرفت. | ||
مقدمه علایلی ابوابی را در زبان عربی در سال 1938 گشود که تا آن زمان طلسم بودند. مقدمه او شامل تعدادی از مباحث ارزشمند زبانی بود که هر یک جداگانه ارزش آن را دارند که موضوع پایاننامه دکترا در علم زبان باشند و عبارتند از: | مقدمه علایلی ابوابی را در زبان عربی در سال 1938 گشود که تا آن زمان طلسم بودند. مقدمه او شامل تعدادی از مباحث ارزشمند زبانی بود که هر یک جداگانه ارزش آن را دارند که موضوع پایاننامه دکترا در علم زبان باشند و عبارتند از: | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
– زبان را هدف دانست نه وسیله. نقش زبان فقط منحصر به بیان نیازهای مردم نیست چون ما آنطور که فکر میکنیم سخن میگوییم و آنطور که سخن میگوییم فکری میکنیم و چون زبان و اندیشه توأم هستند بنابر این اندیشهای بدون زبان و زبانی بدون اندیشه وجود ندارند. | – زبان را هدف دانست نه وسیله. نقش زبان فقط منحصر به بیان نیازهای مردم نیست چون ما آنطور که فکر میکنیم سخن میگوییم و آنطور که سخن میگوییم فکری میکنیم و چون زبان و اندیشه توأم هستند بنابر این اندیشهای بدون زبان و زبانی بدون اندیشه وجود ندارند. | ||
علایلی پیبرد که زبان بر نگاه ما به خودمان و به دیگران و به هستی حاکم است. زبان نظام اندیشهکردن ما و بلکه در نتایج اندیشیدن ما حاکم میباشد، چون من بر این گمان هستم که حقایق با اختلاف زبانی که انسان با آن میاندیشد، متفاوت میشوند. | علایلی پیبرد که زبان بر نگاه ما به خودمان و به دیگران و به هستی حاکم است. زبان نظام اندیشهکردن ما و بلکه در نتایج اندیشیدن ما حاکم میباشد، چون من بر این گمان هستم که حقایق با اختلاف زبانی که انسان با آن میاندیشد، متفاوت میشوند. | ||
وی در مورد نگاشتن زندگی امام حسین(ع) | وی در مورد نگاشتن زندگی امام حسین(ع) میگوید: روزی به طور اتفاقی در ایام جوانی، به مکانی که ایرانیان قاهره در آن مقیم هستند در مراسم احیای شهادت امام حسین(ع) رفتم و نحوة اجرای برنامه نظرم را جلب و عقل و روح و وجودم را تسخیر کرد. پس از مدتی خود را مقابل مردی دیدم که ژنهای تاریخی پیامبر اکرم(ص) را حمل میکند. علایلی در همین زمینه میگوید، پیامبر به حسین(ع) تعلق خاطر داشت چون در او سایه و حقیقت خود را میدید. دوست داشتن حسین توسط پیامبر، صرفاً یک امر عاطفی محض نبود بلکه احساس دیگری هم در کنار آن بود و آن استمرار وجود بود. | ||
امام حسین(ع) در نظر علایلی، عظمتی فوق تمام شخصیتهای بزرگ دارد و شخصیتی برتر از هر شخصیتی و مردی فوق تمام مردان است. حسین(ع) محل گردآمدن عظمتها و کمالات میباشد. | امام حسین(ع) در نظر علایلی، عظمتی فوق تمام شخصیتهای بزرگ دارد و شخصیتی برتر از هر شخصیتی و مردی فوق تمام مردان است. حسین(ع) محل گردآمدن عظمتها و کمالات میباشد. | ||
<ref>https://taghribstudies.net</ref> | <ref>https://taghribstudies.net</ref> | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
===سمینار بزرگداشت=== | ===سمینار بزرگداشت=== | ||
[https://www.youtube.com/watch?v=UdTf6K5_4ko&t=1586s مجمع گفتگو و توسعه ادیان و فرهنگها و دانشکده مطالعات اسلامی دانشگاه مقاصد، | [https://www.youtube.com/watch?v=UdTf6K5_4ko&t=1586s مجمع گفتگو و توسعه ادیان و فرهنگها و دانشکده مطالعات اسلامی دانشگاه مقاصد، جلسهای برای بزرگداشت وی ترتیب داد.] {{نوار درگاه|ادبیات}} | ||
[[رده:عالمان وحدت گرا]] | [[رده:عالمان وحدت گرا]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه الازهر]] | [[رده:دانشآموختگان دانشگاه الازهر]] |