۸۸٬۰۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سراج الدین' به 'سراجالدین') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
! | !تقیالدین السبکی | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''تقیالدین السبکی''' (683هـ — 756هـ = 1284م — 1355م) [[فقیه|فقیه]] شافعی [[صوفی|صوفی]] [[محدث]] حافظ مفسر قاری الأصولی متکلم نحوی لغوی ادیب حکیم منطقی جدلی خلافی النظار، ملقب به "بشیخ الإسلام وقاضی القضاة"، (683 هـ - 756 هـ). او پدر فقیه تاجالدین السبکی بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%82%D9%8A_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%A8%D9%83%D9%8A#cite_note-3 تقی الدین السبکی]</ref>. | ||
=نسب= | =نسب= | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
=زندگی= | =زندگی= | ||
شیخ | شیخ تقیالدین السبکی در اول صفر 683 هجری قمری / 18 آوریل 1284 میلادی در روستای سبک الاحد (سبک العبید) - یکی از روستاهای استان منوفیه کنونی - به دنیا آمد. و در کودکی تحت تعلیم پدرش قرار گرفت که فضای مناسبی را برای کسب علم برای او ایجاد کرد. و با پدرش به قاهره نقل مکان کرد و نزد عده ای از مشاهیر زمان خود به رهبری پدرش شیخ عبدالکافی السبکی تحصیل کرد و از نایبهای شیخ الاسلام ابن دقیق العید بود. در قضاوت و عنایت فراوانی به او کرد تا به علم آموزی پرداخت، تا اینکه از علمای شافعی و اندک علمای آن شد و در مصر و شام به تدریس نشست، او را لقب دادند. آخرین مجتهدین و به قوت حافظه و ظرفیت حافظه شهرت داشت، تا آنجا که هر چه میخواند حفظ میکرد و فراموش نمیکرد، تا آن که به شگفتی زمان خود تبدیل شد. صوفیه را گرامی میداشت و آنها را بسیار دوست میداشت و میگفت: «راه صوفیه اگر صحیح باشد، راه هدایتی است که پیشینیان بر آن بودهاند.» وی نزد النصیر محمد بن قلاوون و بزرگوار مورد لطف قرار گرفت. دولتمردان معاصر ممالیک تا زمانی که منافع مردم را تامین میکرد و شیخ به ریاضت در جنبههای مختلف زندگی شهرت داشت و مشاغل متعددی را در مصر به عهده گرفت، مانند تدریس در مدرسه المنصوریه، الحکریا. مسجد الحکیم و خطبه در مسجد احمد بن طولون کار بی طرفی، راستگو بودن، پایبندی به حق و دست کشیدن از ظلم است تا اینکه صلاحالدین بن ایبک الصفدی درباره او گفت: به انفاق ادامه دهید. با تکبر اضافی و رفتاری که از راه حق و لجاج برنمیگردد، سعادت ابدی، پس امیدی به غیر از آن ندارد، ناگفته نماند قاضی، حکم او در این ولایت خلع کننده امر است. و صحبت او از عفت بر پول، تقصیر میخکوبان است. وی در دمشق مشاغل متعددی از جمله نقل حدیث، تدریس در مدرسه مسرور، شیخ مدرسه اشرفیه در کنار قضاوت و خطابه در مسجد اموی را به عهده گرفت.در قبرستان سعید السعده در قاهره، صلاحالدین الصفدی با شعری بلند وصیت کرد. | ||
و مأموریت او به انفاق دمشق دلیلی بر درگیری او با مقامات حاکم به دلیل استواری او در حق بود، زیرا از سرزنش مقصر در راه خدا | و مأموریت او به انفاق دمشق دلیلی بر درگیری او با مقامات حاکم به دلیل استواری او در حق بود، زیرا از سرزنش مقصر در راه خدا نمیترسید و فقط در مورد آنچه وجدانش او را تسلی میداد قضاوت میکرد. اساس قانون تا اینکه یکی از شاهزادگان ارشد ممالیک گفت و او را بدرالدین بن جانکلی بن البابا میگفتند: ما با این سبکی در سر دردیم. او نیز در مقابل ارغون شاه ایستاد. یک بار اوضاع بین آنها متشنج شد تا اینکه به او گفت: ای شاهزاده، من دارم میمیرم و تو میمیری. | ||
=اساتید= | =اساتید= | ||
الشیخ | الشیخ شمسالدین بن الجزری. | ||
والشیخ | والشیخ نجمالدین بن الرفعة شیخ الشافعیة. | ||
والحافظ | والحافظ شرفالدین الدمیاطی. | ||
أبوالحسین الصواف. | أبوالحسین الصواف. | ||
وعبدالرحمن بن مخلوف بن جماعة. | وعبدالرحمن بن مخلوف بن جماعة. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
على بن نصر الصواف. | على بن نصر الصواف. | ||
وعلی بن عیسى القیم. | وعلی بن عیسى القیم. | ||
وعلى بن محمد | وعلى بن محمد بنهارون الثعلبی. | ||
وعمر بن عبدالعزیز بن الحسین بن رشیق. | وعمر بن عبدالعزیز بن الحسین بن رشیق. | ||
وشهدة بنت عمر بن العدیم. | وشهدة بنت عمر بن العدیم. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
وسلیمان حمزة القاضی. | وسلیمان حمزة القاضی. | ||
الرشید بن أبی القاسم ،إسماعیل بن الطبال و | الرشید بن أبی القاسم ،إسماعیل بن الطبال و رضیالدین إبراهیم بن محمد. | ||
=شاگردان= | =شاگردان= | ||
جمالالدین عبدالرحیم بن الحسن الإسنوی. | |||
وسراجالدین عمر بن رسْلان البُلقینی. | وسراجالدین عمر بن رسْلان البُلقینی. | ||
ومجدالدین الفیروزآبادی مؤلف (القاموس المحیط). | |||
والحافظ عبدالرحیم العراقی. | والحافظ عبدالرحیم العراقی. | ||
والحافظ | والحافظ جمالالدین المزی. | ||
والحافظ | والحافظ علمالدین البرزالی. | ||
والقاضی | والقاضی صلاحالدین الصفدی. | ||
وشمسالدین محمد بن عبدالخالق المقدسی. | |||
والمؤرخ | والمؤرخ شمسالدین الذهبی. | ||
وأبوالمعالی ابن رافع. | وأبوالمعالی ابن رافع. | ||
والرحالة خالد بن أحمد البلوی. | والرحالة خالد بن أحمد البلوی. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
أحکام کل ما علیه تدل. | أحکام کل ما علیه تدل. | ||
الإبهاج فی شرح المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للقاضی ناصرالدین البیضاوی. | الإبهاج فی شرح المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للقاضی ناصرالدین البیضاوی. | ||
المجموع شرح المهذب، والابتهاج فی شرح المنهاج للإمام | المجموع شرح المهذب، والابتهاج فی شرح المنهاج للإمام محییالدین النووی. | ||
غیرة الإیمان الجلی لأبیبکر وعمر وعثمان وعلی. | غیرة الإیمان الجلی لأبیبکر وعمر وعثمان وعلی. | ||
سبب الانکفاف عن إقراء الکشاف. | سبب الانکفاف عن إقراء الکشاف. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
=وفات= | =وفات= | ||
امام | امام تقیالدین سبکی در سال 755 هجری قمری بیمار شد و ضعیف شد و بیماری او در [[دمشق]] ادامه یافت تا اینکه فرزندش امام تاجالدین عبدالوهاب بن علی السبکی چندی در دمشق ماند. ماهها سپس تقیالدین علی السبکی به مصر سفر کرد و مردم با او وداع کردند و دلها بر او پریشان شد. | ||
وارد [[مصر]] شد و کمتر از بیست روز در آنجا ماند و در شب دوشنبه سوم جمادی الآخره سال 756 هجری قمری روح شیخ | وارد [[مصر]] شد و کمتر از بیست روز در آنجا ماند و در شب دوشنبه سوم جمادی الآخره سال 756 هجری قمری روح شیخ تقیالدین زیرکی در سن 73 سالگی از بدن مفارقت کرد. سپس علما تابوت او را بر دوش گرفتند و مردم ازدحام کردند و با او راه افتادند تا اینکه در قبرستان سعید السعداء در بیرون باب النصر به خاک سپرده شد. | ||
=پانویس= | =پانویس= |