پرش به محتوا

نقش حوزه های علمیه در تقریب مذاهب اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
=چکیده=
=چکیده=
در فرایند تقریب مذاهب اسلامی چالش‌ها و موانع بسیاری وجود دارد. بر اساس نظریه «وحدت در عین کثرت» می‌توان این چالش‌ها و تهدیدات را به فرصت تبدیل کرد و یا از آنها عبور نمود. حوزه‌های علمیه شیعه و مدارس دینی اهل سنت به دلیل خواستگاه تاریخی و پایگاه علمی – دینی‌شان می‌توانند نقش مهم و ویژه‌ای در تقریب میان مذاهب اسلامی و اتحاد حداکثری میان مسلمانان و رفع چالش‌های موجود میان مذاهب ایفا نمایند. در این خصوص، حوزه‌های علمیه دو کارکرد متفاوت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خواهند داشت. نوشتار حاضر در پی آن است تا ابعاد و زوایای این دو کارکرد را تجزیه و تحلیل نموده و در قالب سه مبحث این رسالت را به انجام رساند. <br>
در فرایند تقریب مذاهب اسلامی چالش‌ها و موانع بسیاری وجود دارد. بر اساس نظریه «وحدت در عین کثرت» می‌توان این چالش‌ها و تهدیدات را به فرصت تبدیل کرد و یا از آنها عبور نمود. حوزه‌های علمیه شیعه و مدارس دینی اهل سنت به دلیل خواستگاه تاریخی و پایگاه علمی – دینی‌شان می‌توانند نقش مهم و ویژه‌ای در تقریب میان مذاهب اسلامی و اتحاد حداکثری میان مسلمانان و رفع چالش‌های موجود میان مذاهب ایفا نمایند. در این خصوص، حوزه‌های علمیه دو کارکرد متفاوت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خواهند داشت. نوشتار حاضر در پی آن است تا ابعاد و زوایای این دو کارکرد را تجزیه و تحلیل نموده و در قالب سه مبحث این رسالت را به انجام رساند. <br>
واژگان کلیدی: حوزه‌های علمیه، عالمان دین، مذاهب اسلامی، تقریب مذاهب. <br>
'''واژگان کلیدی:''' حوزه‌های علمیه، عالمان دین، مذاهب اسلامی، تقریب مذاهب. <br>


=طرح مسئله=
=طرح مسئله=
خط ۶۴: خط ۶۴:
البته مقصود [[قمی، شیخ محمد تقی|علامه قمی]] و شیخ شلتوت از تقریب مذاهب، امر صوری و اعتباری نیست، بلکه همان‌گونه که شیخ طنطاوی (رئیس سابق [[الازهر الشریف|الازهر]]) معتقد است، امری حقیقی است: <br>
البته مقصود [[قمی، شیخ محمد تقی|علامه قمی]] و شیخ شلتوت از تقریب مذاهب، امر صوری و اعتباری نیست، بلکه همان‌گونه که شیخ طنطاوی (رئیس سابق [[الازهر الشریف|الازهر]]) معتقد است، امری حقیقی است: <br>
«[[تقریب مذاهب اسلامی]] از امور واقعی و حقیقی است، زیرا اختلاف بر سر یکی از ستون‌های دین با یکی از اصول دین نیست، بلکه میان پیروان یک مذهب، چه بسا اختلاف پیدا شود، اما این اختلافات در امور فرعی ـ اجتهادی است. هر انسانی نظری دارد و این امر ثابت، در کلیه مذاهب اسلامی مشهود است، ولی همه ما مسلمانان گواهی می‌دهیم که خدا یکی است و محمد(صلی‌لله‌علیه وآله) پیامبر اوست». <ref>خسروشاهی،1387ش، ص27.</ref> <br>
«[[تقریب مذاهب اسلامی]] از امور واقعی و حقیقی است، زیرا اختلاف بر سر یکی از ستون‌های دین با یکی از اصول دین نیست، بلکه میان پیروان یک مذهب، چه بسا اختلاف پیدا شود، اما این اختلافات در امور فرعی ـ اجتهادی است. هر انسانی نظری دارد و این امر ثابت، در کلیه مذاهب اسلامی مشهود است، ولی همه ما مسلمانان گواهی می‌دهیم که خدا یکی است و محمد(صلی‌لله‌علیه وآله) پیامبر اوست». <ref>خسروشاهی،1387ش، ص27.</ref> <br>
به هر حال، مقصود از تقریب مذاهب اسلامی، بعد علمی و فرهنگی وحدت است و این پدیده تحقق نمی‌پذیرد مگر به اجتماع فقهای بزرگ مذاهب اسلامی که از آرا و نظرات مذاهب آگاهی دارند، در مکان واحد و مطرح کردن مسایل اختلافی نظری در جوی سالم و آرام و به دور از تعصب و با رعایت ادب و بر اساس تفاهم و تبادل نظرات و آرا، برای دست‌یابی به حقایق و واقعیت‌های اسلامی در ابعاد علمی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی، اصولی و جز اینها و نشر نتیجه بحث‌ها و مناظره‌ها در میان پیروان مذاهب<ref>جناتی، 1381ش، ص421.</ref> <br>
به هر حال، مقصود از تقریب مذاهب اسلامی، بعد علمی و فرهنگی وحدت است و این پدیده تحقق نمی‌پذیرد مگر به اجتماع فقهای بزرگ مذاهب اسلامی که از آرا و نظرات مذاهب آگاهی دارند، در مکان واحد و مطرح کردن مسایل اختلافی نظری در جوی سالم و آرام و به دور از تعصب و با رعایت ادب و بر اساس تفاهم و تبادل نظرات و آرا، برای دست‌یابی به حقایق و واقعیت‌های اسلامی در ابعاد علمی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی، اصولی و جز این‌ها و نشر نتیجه بحث‌ها و مناظره‌ها در میان پیروان مذاهب<ref>جناتی، 1381ش، ص421.</ref> <br>


==4ـ پیشینه تحقیق==
==4ـ پیشینه تحقیق==
خط ۷۷: خط ۷۷:


==6ـ چالش‌ها و شبهات موجود==
==6ـ چالش‌ها و شبهات موجود==
بسیاری از علمای بزرگ مذاهب اسلامی بر امر تقریب تأکید می‌کنند، اما وجود چالش‌ها و شبهات فراوان در این مورد، فرایند تقریب را دچار مشکل می‌کند. شاید مهم‌ترین چالش موجود در این مورد وجود تعصبات مذهبی است که بسیاری از آن هیچ‌گاه جایگاه و حقانیتی در نزد فرقه‌های اسلامی نداشته است و همین امر باعث می‌شود که نسبت به فرقه‌های دیگر به دید دشمن نگریسته و چه بسا حکم تکفیر آنان را صادر کنند. مصایبی که در شرایط کنونی بسیاری از سرزمین‌های جهان اسلام را در بر گرفته، ره‌آورد چنین تعصباتی است. قاطبه علمای بزرگ اسلامی چه در گذشته و چه اکنون پدیده تکفیر را یک امر ناروا و باطل می‌دانند. خوشبختانه پدیده تکفیر در میان شیعیان به صورت نظام‌مند رایج نیست اما متأسفانه برخی فرقه‌های کلامی منتسب به اهل سنت همانند وهابیون با این شعار، پیروان خارج از مذاهب اربعه را به منزله کفار و چه بسا بدتر از آنان می‌پندارند. این در حالی است که طبق فتوای علمای بزرگ و سخت‌گیر اهل سنت، در گذشته و حال، همانند شیخ تقی‌الدین سیبکی، ابوالحسن اشعری، رشیدرضا، شیخ یوسف قرضاوی، تکفیر پدیده‌ای ناروا و ممنوع است. اینان همگی بر این باورند که هر کسی شعار «لا اله الا الله، محمد رسول الله» را سر دهد، مسلمان است و جان و مال و عرض او محترم خواهد بود. نوری، 1427ق، ص261. <br>
بسیاری از علمای بزرگ مذاهب اسلامی بر امر تقریب تأکید می‌کنند، اما وجود چالش‌ها و شبهات فراوان در این مورد، فرایند تقریب را دچار مشکل می‌کند. شاید مهم‌ترین چالش موجود در این مورد وجود تعصبات مذهبی است که بسیاری از آن هیچ‌گاه جایگاه و حقانیتی در نزد فرقه‌های اسلامی نداشته است و همین امر باعث می‌شود که نسبت به فرقه‌های دیگر به دید دشمن نگریسته و چه بسا حکم تکفیر آنان را صادر کنند. مصایبی که در شرایط کنونی بسیاری از سرزمین‌های جهان اسلام را در بر گرفته، ره‌آورد چنین تعصباتی است. قاطبه علمای بزرگ اسلامی چه در گذشته و چه اکنون پدیده تکفیر را یک امر ناروا و باطل می‌دانند. خوشبختانه پدیده تکفیر در میان شیعیان به صورت نظام‌مند رایج نیست اما متأسفانه برخی فرقه‌های کلامی منتسب به اهل سنت همانند وهابیون با این شعار، پیروان خارج از مذاهب اربعه را به منزله کفار و چه بسا بدتر از آنان می‌پندارند. این در حالی است که طبق فتوای علمای بزرگ و سخت‌گیر اهل سنت، در گذشته و حال، همانند شیخ تقی‌الدین سیبکی، ابوالحسن اشعری، رشیدرضا، شیخ یوسف قرضاوی، تکفیر پدیده‌ای ناروا و ممنوع است. اینان همگی بر این باورند که هر کسی شعار «لا اله الا الله، محمد رسول الله» را سر دهد، مسلمان است و جان و مال و عرض او محترم خواهد بود. <ref>نوری، 1427ق، ص261.</ref> <br>
هم‌چنین شبهات زیادی در باب تقریب در میان برخی محافل علمی و حوزه‌‌های علمیه مطرح است که شایستگی خدشه وارد کردن به تقریب را ندارد؛ شبهاتی همانند: «میان مذاهب در اصول اختلاف وجود دارد»، «اختلافات ناشی از تفاوت در منابع است»، «برخی فرقه‌ها بدعت‌‌گذارند»، «برخی فرقه‌ها مشرک‌اند»، «تقریب یعنی تحمیل مذهبی»، «تقریب موجب به هم خوردن تعادل می‌شود»، «تقریب حرکت سیاسی است» و ... اما حقیقت آن است که هیچ‌کدام از این شبهات موجه نیست و از حد شبهه فراتر نمی‌رود، زیرا اولاً قرآن کریم به گفت‌وگو حتی با مشرکان دستور داده، ثانیاً آیات و احادیث فراوانی در باب مدارا و تساهل وجود دارد، ثالثاً تاریخ اسلام نشان می‌دهد که بزرگان و ائمه مذاهب در کنار هم تحصیل و تعامل می‌کردند، رابعاً عالمان بزرگی مانند آیت‌الله بروجردی و شیخ شلتوت به این مهم همت گماشتند و مجامعی در قاهره، جده و ایران در این خصوص ایجاد شده که هیچ مشکلی را به وجود نیاورده است.(خسروشاهی، پیشین، ص17.
هم‌چنین شبهات زیادی در باب تقریب در میان برخی محافل علمی و حوزه‌‌های علمیه مطرح است که شایستگی خدشه وارد کردن به تقریب را ندارد؛ شبهاتی همانند: «میان مذاهب در اصول اختلاف وجود دارد»، «اختلافات ناشی از تفاوت در منابع است»، «برخی فرقه‌ها بدعت‌‌گذارند»، «برخی فرقه‌ها مشرک‌اند»، «تقریب یعنی تحمیل مذهبی»، «تقریب موجب به هم خوردن تعادل می‌شود»، «تقریب حرکت سیاسی است» و ... اما حقیقت آن است که هیچ‌کدام از این شبهات موجه نیست و از حد شبهه فراتر نمی‌رود، زیرا اولاً قرآن کریم به گفت‌وگو حتی با مشرکان دستور داده، ثانیاً آیات و احادیث فراوانی در باب مدارا و تساهل وجود دارد، ثالثاً تاریخ اسلام نشان می‌دهد که بزرگان و ائمه مذاهب در کنار هم تحصیل و تعامل می‌کردند، رابعاً عالمان بزرگی مانند آیت‌الله بروجردی و شیخ شلتوت به این مهم همت گماشتند و مجامعی در قاهره، جده و ایران در این خصوص ایجاد شده که هیچ مشکلی را به وجود نیاورده است.<ref>خسروشاهی، پیشین، ص17.</ref>
به نظر می‌رسد که آن چالش‌ها و این شبهات مرهون جهل و بی‌خبری مراکز علمی، علمای فرقه‌ها و پیروان مذاهب اسلامی است؛ برای نمونه، علامه کاشف‌الغطا درباره احمد امین نویسنده معروف مصری و صاحب کتاب «فجر الاسلام» که نسبت‌های ناروای فراوانی به شیعه داده است، می‌نویسد: <br>
به نظر می‌رسد که آن چالش‌ها و این شبهات مرهون جهل و بی‌خبری مراکز علمی، علمای فرقه‌ها و پیروان مذاهب اسلامی است؛ برای نمونه، علامه کاشف‌الغطا درباره احمد امین نویسنده معروف مصری و صاحب کتاب «فجر الاسلام» که نسبت‌های ناروای فراوانی به شیعه داده است، می‌نویسد: <br>
«زمانی که این کتاب منتشر شده بود، احمد امین همراه جمعی از علمای مصر به نجف آمده بود و به منزل ما نیز تشریف آوردند و من با ملایمت و نرمش او را به خاطر نوشته‌اش سرزنش کردم. وی آخرین عذری که آورد این بود که: من اطلاع و مدارک کافی درباره شیعه در اختیار نداشتم.» کاشف‌الغطا، 1370ش، ص78. <br>
«زمانی که این کتاب منتشر شده بود، احمد امین همراه جمعی از علمای مصر به نجف آمده بود و به منزل ما نیز تشریف آوردند و من با ملایمت و نرمش او را به خاطر نوشته‌اش سرزنش کردم. وی آخرین عذری که آورد این بود که: من اطلاع و مدارک کافی درباره شیعه در اختیار نداشتم.» <ref>کاشف‌الغطا، 1370ش، ص78.</ref> <br>
=مبحث دوم: نقش سخت‌افزاری حوزه‌های علمیه=
=مبحث دوم: نقش سخت‌افزاری حوزه‌های علمیه=
مقصود از نقش سخت‌افزاری، شرایط سازمانی و برنامه عملیاتی است که حوزه‌های علمیه می‌توانند در مسیر تقریب با مذاهب اهل سنت در پیش گیرند. در ذیل، مهم‌ترین نقش سخت‌‌افزاری حوزه‌های علمیه را در فرایند تقریب مذاهب اسلامی بررسی می‌کنیم: <br>
مقصود از نقش سخت‌افزاری، شرایط سازمانی و برنامه عملیاتی است که حوزه‌های علمیه می‌توانند در مسیر تقریب با مذاهب اهل سنت در پیش گیرند. در ذیل، مهم‌ترین نقش سخت‌‌افزاری حوزه‌های علمیه را در فرایند تقریب مذاهب اسلامی بررسی می‌کنیم: <br>
==1ـ حفظ استقلال حوزه‌های علمیه==
==1ـ حفظ استقلال حوزه‌های علمیه==
یکی از عوامل عظمت حوزه‌های علمیه در تاریخ مکتب شیعه این بوده است که این حوزه‌ها هیچ‌گاه به دستگاه‌های قدرت وابسته نبوده است. تاریخ هزار ساله حوزه علمیه نجف و قریب به یکصد ساله حوزه علمیه قم نشان می‌دهد که این حوزه‌ها هم از نظر اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی و فرهنگی استقلال داشته و به نوعی، خوداتکایی بر نظام اداری آنها حاکم بوده است. حوزه‌های علمیه شیعی در حقیقت در یک سیستم خودمدیریتی قرار داشته‌ و همین امر اعتماد توده‌ها و اقشار مختلف مردم را به آنها جلب نموده است. از لحاظ اقتصادی منبع درآمد حوزه‌ها وجوهات شرعی بوده که آن هم با رضایت کامل از جانب مردم تحویل مراجع می‌شده است از لحاظ فرهنگی و علمی نیز این حوزه‌ها از سفره بیکران معارف اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ارتزاق نموده‌ است. <br>
یکی از عوامل عظمت حوزه‌های علمیه در تاریخ مکتب شیعه این بوده است که این حوزه‌ها هیچ‌گاه به دستگاه‌های قدرت وابسته نبوده است. تاریخ هزار ساله حوزه علمیه نجف و قریب به یکصد ساله حوزه علمیه قم نشان می‌دهد که این حوزه‌ها هم از نظر اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی و فرهنگی استقلال داشته و به نوعی، خوداتکایی بر نظام اداری آنها حاکم بوده است. حوزه‌های علمیه شیعی در حقیقت در یک سیستم خودمدیریتی قرار داشته‌ و همین امر اعتماد توده‌ها و اقشار مختلف مردم را به آنها جلب نموده است. از لحاظ اقتصادی منبع درآمد حوزه‌ها وجوهات شرعی بوده که آن هم با رضایت کامل از جانب مردم تحویل مراجع می‌شده است از لحاظ فرهنگی و علمی نیز این حوزه‌ها از سفره بیکران معارف اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ارتزاق نموده‌ است. <br>
اکنون نیز حوزه‌های علمیه ناگزیر به رعایت این سنت دیرینه هستند، زیرا اگر استقلال آنها مخدوش شود و نهادهای حکومتی و یا غیردولتی در کنترل و مدیریت حوزه‌ها دست بیندازند، اعتبار و وجهه حوزه‌ها مخدوش شده و حوزویان متهم به سازش، دنیازدگی و قدرت‌طلبی خواهند شد. به گفته شهید آیت‌الله حکیم «حوزه نباید در برابر هر اراده و قدرتی خضوع کند. قرآن کریم می‌فرماید:«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ» احزاب/39. لذا حوزه‌ها باید استقلالشان را حفظ کنند و این امر مهم‌ترین دلیل بقای حوزه‌های علمیه بوده است. این امر باعث می‌شود که حوزه‌های علمیه نقش بزرگی در پیشبرد اهداف دین در لابلای قدرت دولت‌ها از خود نشان دهند و چه بسا در برابر استبداد و استعمار مقاومت کنند».(حکیم، 1424ق، ص170) <br>
اکنون نیز حوزه‌های علمیه ناگزیر به رعایت این سنت دیرینه هستند، زیرا اگر استقلال آنها مخدوش شود و نهادهای حکومتی و یا غیردولتی در کنترل و مدیریت حوزه‌ها دست بیندازند، اعتبار و وجهه حوزه‌ها مخدوش شده و حوزویان متهم به سازش، دنیازدگی و قدرت‌طلبی خواهند شد. به گفته شهید آیت‌الله حکیم «حوزه نباید در برابر هر اراده و قدرتی خضوع کند. قرآن کریم می‌فرماید:«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ» <ref>احزاب(33):39.</ref> لذا حوزه‌ها باید استقلالشان را حفظ کنند و این امر مهم‌ترین دلیل بقای حوزه‌های علمیه بوده است. این امر باعث می‌شود که حوزه‌های علمیه نقش بزرگی در پیشبرد اهداف دین در لابلای قدرت دولت‌ها از خود نشان دهند و چه بسا در برابر استبداد و استعمار مقاومت کنند».<ref>حکیم، 1424ق، ص170.</ref> <br>
سید جمال‌الدین اسدآبادی که در راه مبارزه با استعمار و استبداد تلاش‌ زیادی نمود، با توجه به استقلال حوزه‌های علمیه شیعی، برای جنبش بیداری که به راه انداخته بود به طور مستقیم با علما و مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف در تماس بود، زیرا او می‌دانست قدرت حوزه نجف اشرف از رهگذر استقلال آن حاصل شده است. این در حالی بود که وی در جوامع اهل سنت سعی می‌نمود که به طور مستقیم با توده‌ها سخن بگوید(اسماعیل‌پور، 1363ش، ص58. <br>
سید جمال‌الدین اسدآبادی که در راه مبارزه با استعمار و استبداد تلاش‌ زیادی نمود، با توجه به استقلال حوزه‌های علمیه شیعی، برای جنبش بیداری که به راه انداخته بود به طور مستقیم با علما و مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف در تماس بود، زیرا او می‌دانست قدرت حوزه نجف اشرف از رهگذر استقلال آن حاصل شده است. این در حالی بود که وی در جوامع اهل سنت سعی می‌نمود که به طور مستقیم با توده‌ها سخن بگوید.<ref>اسماعیل‌پور، 1363ش، ص58.</ref> <br>
بنابراین اعتماد و اعتبار حوزه‌های علمیه و قدرت آن در تحریک توده‌ها از رهگذر استقلال آن تأمین می‌شود و حوزه‌هایی که نتوانند بر اراده و توان خود متکی باشند نخواهند توانست برای تقریب مذاهب و پیروان مذاهب اقدام کنند. <br>
بنابراین اعتماد و اعتبار حوزه‌های علمیه و قدرت آن در تحریک توده‌ها از رهگذر استقلال آن تأمین می‌شود و حوزه‌هایی که نتوانند بر اراده و توان خود متکی باشند نخواهند توانست برای تقریب مذاهب و پیروان مذاهب اقدام کنند. <br>


==2ـ تأسیس حوزه‌های علمیه مشترک==
==2ـ تأسیس حوزه‌های علمیه مشترک==
وجود حوزه‌های علمیه مشترک میان طلاب مذاهب اسلامی راهکار امروزی نیست، بلکه خاستگاه 1300 ساله دارد. در دوران امامت امام صادق(علیه‌السلام) بیش از چهار هزار دانشمند وجود داشت که اکثر آنها از فقها بودند و در میان آنها ائمه مذاهب مانند مالک بن انس، ابوحنیفه النعمان و سفیان الثوری به چشم می‌خوردند. این در حالی بود که بسیاری از این افراد از همان دوران از لحاظ مبانی کلامی با امام صادق(علیه‌السلام) هم‌افق نبودند، اما به‌‌رغم اختلافات فرعی ارتباط تنگاتنگی میان مذاهب اسلامی وجود داشت و تعصب در محل تحصیل میان محصلین و استاد معنایی نداشت؛ برای مثال، امام ابوحنیفه پس از سا‌ل‌ها شاگردی در دستگاه علمی امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید: «کسی را فقیه‌تر از جعفر بن محمد نیافتم». بغدادی، بی‌تا، ص326) گرچه در شرایط کنونی برخی، از مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه شیعه و سنی به صورت مشترک سخن می‌گویند(هاشمی، 1383ش، ص182)، اما به نظر می‌رسد که پیش از تأسیس یک حوزه کلان مرکزی، تأسیس حوزه‌های کوچک و بزرگ مشترک ضرورت دارد. این عمل علاوه بر این که نشان‌دهنده سعه صدر علمای فرقه‌ها است، موجب می‌شود محصلان و استادان وابسته به مذاهب از نزدیک با مبانی و اندیشه‌های یک‌دیگر آشنا شوند. در این صورت دیوار بلند و کهن بی‌اعتمادی و بی‌خبری کوتاه‌تر خواهد شد. وجود مراکزی که در آن طلاب فریقین در کنار یک‌دیگر، معارف دینی مانند فقه، عقاید، کلام، تفسیر، تاریخ و ... را به صورت تطبیقی فراگیرند، علاوه بر ایجاد الفت میان دانش‌پژوهان، موجب شناخت درست از عقاید و نظریات می‌شود. مراکزی همانند «دانشگاه مذاهب و فرق اسلامی» در تهران، «جامعه المصطفی العالمیه» در قم و «جامعه الرسول» در گرگان تجربه‌هایی موفق در این خصوص است. حسینی، 1388ش، ص214. <br>
وجود حوزه‌های علمیه مشترک میان طلاب مذاهب اسلامی راهکار امروزی نیست، بلکه خاستگاه 1300 ساله دارد. در دوران امامت امام صادق(علیه‌السلام) بیش از چهار هزار دانشمند وجود داشت که اکثر آنها از فقها بودند و در میان آنها ائمه مذاهب مانند مالک بن انس، ابوحنیفه النعمان و سفیان الثوری به چشم می‌خوردند. این در حالی بود که بسیاری از این افراد از همان دوران از لحاظ مبانی کلامی با امام صادق(علیه‌السلام) هم‌افق نبودند، اما به‌‌رغم اختلافات فرعی ارتباط تنگاتنگی میان مذاهب اسلامی وجود داشت و تعصب در محل تحصیل میان محصلین و استاد معنایی نداشت؛ برای مثال، امام ابوحنیفه پس از سا‌ل‌ها شاگردی در دستگاه علمی امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید: «کسی را فقیه‌تر از جعفر بن محمد نیافتم». بغدادی، بی‌تا، ص326) گرچه در شرایط کنونی برخی، از مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه شیعه و سنی به صورت مشترک سخن می‌گویند.<ref>هاشمی، 1383ش، ص182.</ref>، اما به نظر می‌رسد که پیش از تأسیس یک حوزه کلان مرکزی، تأسیس حوزه‌های کوچک و بزرگ مشترک ضرورت دارد. این عمل علاوه بر این که نشان‌دهنده سعه صدر علمای فرقه‌ها است، موجب می‌شود محصلان و استادان وابسته به مذاهب از نزدیک با مبانی و اندیشه‌های یک‌دیگر آشنا شوند. در این صورت دیوار بلند و کهن بی‌اعتمادی و بی‌خبری کوتاه‌تر خواهد شد. وجود مراکزی که در آن طلاب فریقین در کنار یک‌دیگر، معارف دینی مانند فقه، عقاید، کلام، تفسیر، تاریخ و ... را به صورت تطبیقی فراگیرند، علاوه بر ایجاد الفت میان دانش‌پژوهان، موجب شناخت درست از عقاید و نظریات می‌شود. مراکزی همانند «دانشگاه مذاهب و فرق اسلامی» در تهران، «جامعه المصطفی العالمیه» در قم و «جامعه الرسول» در گرگان تجربه‌هایی موفق در این خصوص است. <ref>حسینی، 1388ش، ص214.</ref> <br>


==3ـ تأسیس رسانه‌های مشترک==
==3ـ تأسیس رسانه‌های مشترک==
۱٬۷۳۸

ویرایش