۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
«فرمانروایان فاطمى ابتدا در افریقیه حکومت داشتند و مرکز حکومت آنان مهدیه بود. این فرمانروایان شیعى خود را از فرزندان حسین (ع) فرزند فاطمه (ع) میدانستند، اما تاریخ نویسان که طرفدار بنىعباس بودند، صحّت نسب آنان را تکذیب مىکردند، ولى ما احتمال قوى مىدهیم که نسب آنان صحیح باشد و تردید و تکذیب عدّهاى از تاریخ نویسان، در نتیجه هواخواهى عباسیان بوده است».<ref>جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلامى، ص ٨٤٦</ref> | «فرمانروایان فاطمى ابتدا در افریقیه حکومت داشتند و مرکز حکومت آنان مهدیه بود. این فرمانروایان شیعى خود را از فرزندان حسین (ع) فرزند فاطمه (ع) میدانستند، اما تاریخ نویسان که طرفدار بنىعباس بودند، صحّت نسب آنان را تکذیب مىکردند، ولى ما احتمال قوى مىدهیم که نسب آنان صحیح باشد و تردید و تکذیب عدّهاى از تاریخ نویسان، در نتیجه هواخواهى عباسیان بوده است».<ref>جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلامى، ص ٨٤٦</ref> | ||
عدّهاى بر آنند که اظهار نظر قطعى | عدّهاى بر آنند که اظهار نظر قطعى دراینباره ممکن نیست، چنانکه س.م. استرن مىگوید: | ||
معروف است که طبق یک سند رسمى فاطمى، خط خلفاى فاطمى از طریق یک سلسله ائمه مستوره به محمد بن اسماعیل بر مىگردد، لیکن وجود چندین گزارش متناقض در این زمینه، مسئله را آشفته ساخته است. مخالفان خلفاى فاطمى، ذرّیه آنها را از محمد بن اسماعیل ندانستهاند، بلکه تأسیس آیین اسماعیلى را به عبداللّه بن میمون قدّاح نسبت دادهاند، و ائمه مستوره و نیز فاطمیان را اعقاب دروغین على (ع) دانستهاند. این نظریه را مىتوان جعل کینهتوزانهاى به حساب آورد. البته با این تصور که در کنار فرقههاى مختلف نهضت اسماعیلى، نبایستى آیین اجداد قدّاحىها را نیز فراموش کرد؛ از این رو با سنجش و ارزیابى این شواهد گوناگون، نمىتوان به واقعیت واحدى رسید، چون اسناد و مدارک قانع کنندهاى در دسترس نیست.<ref>نهضت قرامطه، ص ٢٨ و ٢٩، مقاله «قرامطه و اسماعیلیان» از استرن</ref> | معروف است که طبق یک سند رسمى فاطمى، خط خلفاى فاطمى از طریق یک سلسله ائمه مستوره به محمد بن اسماعیل بر مىگردد، لیکن وجود چندین گزارش متناقض در این زمینه، مسئله را آشفته ساخته است. مخالفان خلفاى فاطمى، ذرّیه آنها را از محمد بن اسماعیل ندانستهاند، بلکه تأسیس آیین اسماعیلى را به عبداللّه بن میمون قدّاح نسبت دادهاند، و ائمه مستوره و نیز فاطمیان را اعقاب دروغین على (ع) دانستهاند. این نظریه را مىتوان جعل کینهتوزانهاى به حساب آورد. البته با این تصور که در کنار فرقههاى مختلف نهضت اسماعیلى، نبایستى آیین اجداد قدّاحىها را نیز فراموش کرد؛ از این رو با سنجش و ارزیابى این شواهد گوناگون، نمىتوان به واقعیت واحدى رسید، چون اسناد و مدارک قانع کنندهاى در دسترس نیست.<ref>نهضت قرامطه، ص ٢٨ و ٢٩، مقاله «قرامطه و اسماعیلیان» از استرن</ref> |