۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
جز (جایگزینی متن - 'بنی امیه' به 'بنیامیه') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خراسان''' <ref>خراسان باستانی یا خراسان تاریخی یا خراسان بزرگ</ref> سرزمینی بزرگتر از استان خراسان، بخشی از ایران بزرگ و از سلسله ساسانی نامی سنتی و همگانی برای اشاره به نواحی شرقی [[ایران]] است.این منطقه جغرافایایی در قرن اول هجری قمری جزئی از قلمرو اسلام در آمد.<br> | '''خراسان''' <ref>خراسان باستانی یا خراسان تاریخی یا خراسان بزرگ</ref> سرزمینی بزرگتر از استان خراسان، بخشی از ایران بزرگ و از سلسله ساسانی نامی سنتی و همگانی برای اشاره به نواحی شرقی [[ایران]] است. این منطقه جغرافایایی در قرن اول هجری قمری جزئی از قلمرو اسلام در آمد.<br> | ||
=واژه خراسان= | =واژه خراسان= | ||
واژه خراسان را به جایگاه طلوع خورشید منسوب دانسته و دراینباره نظرهای مختلفی ابراز کردهاند.در لغت نامه دهخدا آمده است که کلمه | واژه خراسان را به جایگاه طلوع خورشید منسوب دانسته و دراینباره نظرهای مختلفی ابراز کردهاند. در لغت نامه دهخدا آمده است که کلمه «خراسان» واژهای پهلوی است که در متون قدیمی به معنی مشرق<ref>خاور</ref> در مقابل مغرب <ref>باختر</ref> به کار رفته است. در منابع دیگر نیز خراسان در زبان قدیم فارسی به معنی خاورزمین مورد استفاده قرار گرفته است.<br> | ||
=محدوده خراسان= | =محدوده خراسان= | ||
جغرافیای سرزمینی منطقه خراسان از مشرق به [[ایران]] و [[ترکمنستان]]، غرب و شمال به [[افغانستان]] و جنوب به [[ازبکستان]] میرسد. خراسان بتدریج در نیمه دوم صده اول هجری | جغرافیای سرزمینی منطقه خراسان از مشرق به [[ایران]] و [[ترکمنستان]]، غرب و شمال به [[افغانستان]] و جنوب به [[ازبکستان]] میرسد. خراسان بتدریج در نیمه دوم صده اول هجری قمری، در اختیار [[مسلمانان]] درآمد. چهار ربع خراسان به مرکزیت مرو، بلخ، هرات و نیشابور بود که هر کدام از شهرهای بزرگ جهان اسلام به حساب میآمدند. <br> | ||
=پیش از اسلام= | =پیش از اسلام= | ||
==هخامنشیان== | == هخامنشیان == | ||
در دوران هخامنشیان، ایران به ساتراپیها به <ref>معنی ایالات یا استانها</ref> بخش میشده و هر ساتراپ نشین (ساتراپی) زیر فرماندهی حاکمی به نام خشترپاون (به زبان پارسی باستان) یا شترپوان (به زبان پهلوی) اداره میشدهاست و این نام به یونانی ساتراپ نیز یاد شدهاست که ساتراپی(شهربانی) پرثَوَه، با نام ایالت شانزدهم (شامل پارتها، خوارزمیها، سغدیها و هرَویها (هراتیها)) با شمال خراسان کهن برابر است و از طرف مغرب در دربند دریای گرگان با ساتراپی ماد همسایه بودهاست. | در دوران هخامنشیان، ایران به ساتراپیها به <ref>معنی ایالات یا استانها</ref> بخش میشده و هر ساتراپ نشین (ساتراپی) زیر فرماندهی حاکمی به نام خشترپاون (به زبان پارسی باستان) یا شترپوان (به زبان پهلوی) اداره میشدهاست و این نام به یونانی ساتراپ نیز یاد شدهاست که ساتراپی(شهربانی) پرثَوَه، با نام ایالت شانزدهم (شامل پارتها، خوارزمیها، سغدیها و هرَویها (هراتیها)) با شمال خراسان کهن برابر است و از طرف مغرب در دربند دریای گرگان با ساتراپی ماد همسایه بودهاست. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
پارتها و خوارزمیان و سغدیها و آرینها (هرویها) در یک ساتراپی قرار داشتهاند و در تمام کتیبههای میخی در ذکر اسامی ولایات مملکت، پارت جدا نام برده شده وپارسیان در موقع سیاحت و گردش در ممالک خود سعی میکردند تا آنجا که شود زودتر از پارت بگذرند؛ زیرا ولایات مزبور به واسطه فقر و بیچیزی قادر نبودند آذوقه موکب پرجمعیتشاهان را فراهم سازد.<br> | پارتها و خوارزمیان و سغدیها و آرینها (هرویها) در یک ساتراپی قرار داشتهاند و در تمام کتیبههای میخی در ذکر اسامی ولایات مملکت، پارت جدا نام برده شده وپارسیان در موقع سیاحت و گردش در ممالک خود سعی میکردند تا آنجا که شود زودتر از پارت بگذرند؛ زیرا ولایات مزبور به واسطه فقر و بیچیزی قادر نبودند آذوقه موکب پرجمعیتشاهان را فراهم سازد.<br> | ||
==اشکانیان== | == اشکانیان == | ||
پس از مرگ اسکندر، دیودوتوس، حاکم یونانی بلخ راه استقلال در پیش گرفت و پارت و گرگان استقلال یافتند.[۲۳] پس از سقوط دولت سلوکی و قدرت گرفتن اشکانیان، پارتها در سرزمین کوهستانی کهن جنوب شرقی دریای خزر ساکن شدند. این منطقه محدود میشد از شمال به دشت استرآباد و صحرای ترکستان و از جنوب به کویر نمک و از جنوب از سلسلههای البرز به طرف مشرق تا هرات ادامه داشت. | پس از مرگ اسکندر، دیودوتوس، حاکم یونانی بلخ راه استقلال در پیش گرفت و پارت و گرگان استقلال یافتند. [۲۳] پس از سقوط دولت سلوکی و قدرت گرفتن اشکانیان، پارتها در سرزمین کوهستانی کهن جنوب شرقی دریای خزر ساکن شدند. این منطقه محدود میشد از شمال به دشت استرآباد و صحرای ترکستان و از جنوب به کویر نمک و از جنوب از سلسلههای البرز به طرف مشرق تا هرات ادامه داشت. | ||
مرکز خراسان باستان یا ایالت پارت در آغاز شهر نیسایه (نسا) بودهاست که یونانیان آن را نیسا میخواندند. | مرکز خراسان باستان یا ایالت پارت در آغاز شهر نیسایه (نسا) بودهاست که یونانیان آن را نیسا میخواندند. | ||
==ساسانیان== | == ساسانیان == | ||
لتون. ل. نیل دربارهٔ تشکیلات سیاسی ساسانیان و وضعیت خراسان در دوره ساسانی مینویسد: | لتون. ل. نیل دربارهٔ تشکیلات سیاسی ساسانیان و وضعیت خراسان در دوره ساسانی مینویسد: | ||
ساسانیان خراسان را یکی از چهار استان کشور میدانستند و آن را سرزمین شرق میگفتند و این استان به چهار بخش تقسیم میشد. بنا به روایت این | ساسانیان خراسان را یکی از چهار استان کشور میدانستند و آن را سرزمین شرق میگفتند و این استان به چهار بخش تقسیم میشد. بنا به روایت این بخشها عبارت بودند از مرو، نیشابور، هرات و بلخ | ||
خراسان در زمان [[ساسانیان]] یکی از چهار ولایت بزرگ قلمرو آنان بود که اسپهبدی از مرو بر آن حکومت میکرد. تعدادی از حاکمان و شاهزادگان محلی آن منطقه، باج گزار ساسانیان بودند. در دورهٔ ساسانی، خراسان به چهار قسمت یا ربع تقسیم میشد و چهار مرزبان داشت.هر ربع به نام کرسی آن معروف بود: | خراسان در زمان [[ساسانیان]] یکی از چهار ولایت بزرگ قلمرو آنان بود که اسپهبدی از مرو بر آن حکومت میکرد. تعدادی از حاکمان و شاهزادگان محلی آن منطقه، باج گزار ساسانیان بودند. در دورهٔ ساسانی، خراسان به چهار قسمت یا ربع تقسیم میشد و چهار مرزبان داشت. هر ربع به نام کرسی آن معروف بود: | ||
نیشابور | نیشابور | ||
مرو | مرو | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
خراسان در دوران اسلامی به چهار بخشِ نیشابور، مرو، هرات و بلخ تقسیم شده بود. در سال ۳۱ هجری قمری، اعراب روانه خراسان شدند و تخارستان را تصرف نمودند و در همین زمان ساکنین خراسان به دین اسلام گرویدند. | خراسان در دوران اسلامی به چهار بخشِ نیشابور، مرو، هرات و بلخ تقسیم شده بود. در سال ۳۱ هجری قمری، اعراب روانه خراسان شدند و تخارستان را تصرف نمودند و در همین زمان ساکنین خراسان به دین اسلام گرویدند. | ||
در دوره خلفا استان خراسان مهمترینِ | در دوره خلفا استان خراسان مهمترینِ استانهای ایران بهشمار میرفت و شامل همه شمال شرقی ایران تا مرز [[چین]] بود. | ||
خراسان نزدیکِ به مدت ۲۰۰ سال زیرنظر حکومتهای عرب [[ | خراسان نزدیکِ به مدت ۲۰۰ سال زیرنظر حکومتهای عرب [[بنیامیه]] و [[عباسیان]] اداره میشد تا اینکه در سال ۲۰۵ هجری قمری به دست [[سلسله طاهریان]] استقلال یافت. | ||
در سال ۲۸۳ هجری قمری جزو متصرفات دولت صفاریان شد. | در سال ۲۸۳ هجری قمری جزو متصرفات دولت صفاریان شد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
اهمیت خراسان از جهات مختلفی بوده است. نخست وسعت این استان که تمام خاک خراسان فعلی و دو جمهوری [[ترکمنستان]] و [[تاجیکستان]] و بخشی از پاکستان و قسمت مهمی از افغانستان را شامل بوده است. دیگر این که مجاور خاک چین و [[هندوستان]] قرار گرفته بود و راه تجاری این دو کشور به داخل [[ایران]] یا به کشورهای جنوبی و مغرب از این ولایت میگذشته است. دیگر این که اهمیت سوق الجیشی خراسان بوده است که سپر مخاطره اقوام شمالی میشده است. چنانکه در زمان بهرام گور همین اقوام وحشی که مورخان عرب آنان را به نام ترک خواندهاند به خراسان حمله کردند و بهرام شخصا به مقابله با آنان شتافت.<br> | اهمیت خراسان از جهات مختلفی بوده است. نخست وسعت این استان که تمام خاک خراسان فعلی و دو جمهوری [[ترکمنستان]] و [[تاجیکستان]] و بخشی از پاکستان و قسمت مهمی از افغانستان را شامل بوده است. دیگر این که مجاور خاک چین و [[هندوستان]] قرار گرفته بود و راه تجاری این دو کشور به داخل [[ایران]] یا به کشورهای جنوبی و مغرب از این ولایت میگذشته است. دیگر این که اهمیت سوق الجیشی خراسان بوده است که سپر مخاطره اقوام شمالی میشده است. چنانکه در زمان بهرام گور همین اقوام وحشی که مورخان عرب آنان را به نام ترک خواندهاند به خراسان حمله کردند و بهرام شخصا به مقابله با آنان شتافت.<br> | ||
البته در زمان ساسانیان همواره خراسان و نحوه اداره آن همواره دستخوش تغییراتی میشده است که مجالی برای ذکر | البته در زمان ساسانیان همواره خراسان و نحوه اداره آن همواره دستخوش تغییراتی میشده است که مجالی برای ذکر آنها نیست. | ||
در سال بیست و یکم هجرت مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن عبدالله بن عتبان و ابوموسی اشعری اصفهان را فتح نمودند و پس از آن کرمان را تسخیر کردند. <br>پس از آن ابوموسی قصد تصرف و فتح خراسان را داشت که برای این کار و کسب اجازه از خلیفه دوم متوسل به نامه نگاری به [[عمر بن خطاب]] شد. [[ابن اعثم]] گزارش این واقعه را چنین شرح میدهد: | در سال بیست و یکم هجرت مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن عبدالله بن عتبان و ابوموسی اشعری اصفهان را فتح نمودند و پس از آن کرمان را تسخیر کردند. <br>پس از آن ابوموسی قصد تصرف و فتح خراسان را داشت که برای این کار و کسب اجازه از خلیفه دوم متوسل به نامه نگاری به [[عمر بن خطاب]] شد. [[ابن اعثم]] گزارش این واقعه را چنین شرح میدهد: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
{{پانویس|}} | {{پانویس|}} | ||
= | == منابع == | ||
[http://portal.nlai.ir/EI/Wiki%20Pages/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C.aspx سازمان فرهنگ و ارتباطات]<br> | [http://portal.nlai.ir/EI/Wiki%20Pages/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C.aspx سازمان فرهنگ و ارتباطات]<br> | ||
[http://www.wikifeqh.ir/%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9%D8%A8%D8%AA_%D8%AC%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86 ویکی فقه]<br> | [http://www.wikifeqh.ir/%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9%D8%A8%D8%AA_%D8%AC%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86 ویکی فقه]<br> | ||
[https://hawzah.net/fa/Article/View/43262/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 خبرگزاری حوزه]<br> | [https://hawzah.net/fa/Article/View/43262/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 خبرگزاری حوزه]<br> | ||
[[رده: | [[رده:سرزمینها]] | ||
[[رده: | [[رده:ایران]] |