پرش به محتوا

زهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
=درجات زهد=
=درجات زهد=


عالمان اخلاق به اعتبارات مختلف برای زهد انواع و درجاتی ذکر کرده اند که به اختصار آنها را گزارش می‌کنیم.
عالمان اخلاق به اعتبارات مختلف برای زهد انواع و درجاتی ذکر کرده‌اند که به اختصار آنها را گزارش می‌کنیم.


==مراتب شدّت و ضعف زهد==
==مراتب شدّت و ضعف زهد==
خط ۳۲: خط ۳۲:
#شخص با میل و رغبت و به آسانی از دنیا اعراض می‌کند؛ بدون آنکه تمایلی به آن داشته باشد. زیرا در نظر او دنیا نسبت به لذت‌های اخروی کوچک و حقیر است. او در واقع مبادرت به یک معامله کرده است و چیز کم ارزش تری را به انتظار رسیدن به کالای ارزنده تر از دست می‌دهد و البته از این معامله خشنود است.
#شخص با میل و رغبت و به آسانی از دنیا اعراض می‌کند؛ بدون آنکه تمایلی به آن داشته باشد. زیرا در نظر او دنیا نسبت به لذت‌های اخروی کوچک و حقیر است. او در واقع مبادرت به یک معامله کرده است و چیز کم ارزش تری را به انتظار رسیدن به کالای ارزنده تر از دست می‌دهد و البته از این معامله خشنود است.
#
#
#بالاترین درجه زهد آن است که با رغبت و اشتیاق، دنیا را ترک نماید و اصلاً احساس از دست دادن چیزی را نکند. احساس ننماید که معامله ای صورت گرفته است؛ چنان که اگر کسی از مُشتی خاک بگذرد تا به یاقوتی دست یابد، هرگز احساس نمی‌کند که چیزی را به قیمت دستیابی به شی ارزنده تر از دست داده و معامله ای کرده است.
#بالاترین درجه زهد آن است که با رغبت و اشتیاق، دنیا را ترک نماید و اصلاً احساس از دست دادن چیزی را نکند. احساس ننماید که معامله‌ای صورت گرفته است؛ چنان که اگر کسی از مُشتی خاک بگذرد تا به یاقوتی دست یابد، هرگز احساس نمی‌کند که چیزی را به قیمت دستیابی به شی ارزنده تر از دست داده و معامله‌ای کرده است.


==مراتب زهد از جهت آنچه از آن اعراض می‌شود==
==مراتب زهد از جهت آنچه از آن اعراض می‌شود==
خط ۴۱: خط ۴۱:
#زهد ورزیدن نسبت به همه آنچه که موجب لذت نفس می‌شود، حتی نسبت به مقدار لازم و ضروری از دنیا. به این معنا که بهره مندی و استفاده او از مقدار ضروری نیز برای لذت آن نباشد، نه این که حتی قدر ضروری از دنیا را هم ترک نماید که اصولاً چنین چیزی امکان ندارد. این درجه از زهد و نوع ما قبل آن، زهدورزی در حلال است.
#زهد ورزیدن نسبت به همه آنچه که موجب لذت نفس می‌شود، حتی نسبت به مقدار لازم و ضروری از دنیا. به این معنا که بهره مندی و استفاده او از مقدار ضروری نیز برای لذت آن نباشد، نه این که حتی قدر ضروری از دنیا را هم ترک نماید که اصولاً چنین چیزی امکان ندارد. این درجه از زهد و نوع ما قبل آن، زهدورزی در حلال است.


[[رسول خدا(ص)]] فرمود:
[[رسول خدا(ص)]] فرمود:
خوشا به حال آنان که در مقابل خداوند فروتنی می‌کنند و در آنچه برایشان حلال شده است، زهد می‌ورزند، بدون آنکه از سیره من روی بگردانند<ref> همان، ج 8، ص 169، ح 190؛ حرّانی: تحف العقول، ص 30. هم چنین ر.ک: صدوق: فقیه، ج 4، ص 400، ح 5861 و تفسیر عیاشی، ج 2، ص 211، ح 42.</ref>.
خوشا به حال آنان که در مقابل خداوند فروتنی می‌کنند و در آنچه برایشان حلال شده است، زهد می‌ورزند، بدون آنکه از سیره من روی بگردانند<ref> همان، ج 8، ص 169، ح 190؛ حرّانی: تحف العقول، ص 30. هم چنین ر.ک: صدوق: فقیه، ج 4، ص 400، ح 5861 و تفسیر عیاشی، ج 2، ص 211، ح 42.</ref>.
5 . روی گردانیدن از هر آنچه غیر خدا است، حتی از خودش. البته توجه به بعضی از اشیا مانند خوراک و پوشاک و معاشرت با مردم در حدّ ضرورت منافاتی با این درجه از زهد ندارد؛ زیرا توجه کامل به خداوند جز با بقا و زنده ماندن انسان ممکن نیست و زندگی انسان هم در گرو برخورداری از ضروریات زندگی است. چنان که از امام صادق(ع) نقل شده است:
5 . روی گردانیدن از هر آنچه غیر خدا است، حتی از خودش. البته توجه به بعضی از اشیا مانند خوراک و پوشاک و معاشرت با مردم در حدّ ضرورت منافاتی با این درجه از زهد ندارد؛ زیرا توجه کامل به خداوند جز با بقا و زنده ماندن انسان ممکن نیست و زندگی انسان هم در گرو برخورداری از ضروریات زندگی است. چنان که از امام صادق(ع) نقل شده است:
خط ۶۳: خط ۶۳:
==قناعت==
==قناعت==


در ادبیات عرب، قناعت به مفهوم راضی شدن به مقدار اندکی از بخشش<ref>ابن اثیر: نهایه، ج 4، ص 114. </ref> و رضایت دادن به سهم خویش، به کار می‌رود<ref>ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 298.</ref>. در منابع رایج اخلاق اسلامی «قناعت» در مقابل «حرص» آمده است و آن عبارت است از ملکه ای نفسانی که به موجب آن انسان به نیاز خود از اموال رضایت می‌دهد و خود را در مشقت و تلاش برای تحصیل مقدار بیشتر از آن نمی‌اندازد<ref> نراقی، مولی محمد مهدی: جامع السّعادات، ج 2، ص 101. </ref>.
در ادبیات عرب، قناعت به مفهوم راضی شدن به مقدار اندکی از بخشش<ref>ابن اثیر: نهایه، ج 4، ص 114. </ref> و رضایت دادن به سهم خویش، به کار می‌رود<ref>ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 298.</ref>. در منابع رایج اخلاق اسلامی «قناعت» در مقابل «حرص» آمده است و آن عبارت است از ملکه‌ای نفسانی که به موجب آن انسان به نیاز خود از اموال رضایت می‌دهد و خود را در مشقت و تلاش برای تحصیل مقدار بیشتر از آن نمی‌اندازد<ref> نراقی، مولی محمد مهدی: جامع السّعادات، ج 2، ص 101. </ref>.


قناعت خود آثار فراوان و سودمندی را به دنبال دارد، و از سوی دیگر موجب پیشگیری از بسیاری رذایل اخلاقی و بلکه جرایم حقوقی می‌گردد. بر همین اساس در نظام اخلاقی [[اسلام]] به شدت مورد تشویق و ترغیب واقع شده است. در [[قرآن کریم]] آمده است: « زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی » و زنهار دیدگان خود را مدوز به سوی آنچه اصنافی را از آن برخوردار کردیم (و فقط) زیور زندگی دنیا است تا ایشان را در آن بیازماییم، و (بدان که) روزیِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است<ref>سوره طه، آیه 131. </ref>.
قناعت خود آثار فراوان و سودمندی را به دنبال دارد، و از سوی دیگر موجب پیشگیری از بسیاری رذایل اخلاقی و بلکه جرایم حقوقی می‌گردد. بر همین اساس در نظام اخلاقی [[اسلام]] به شدت مورد تشویق و ترغیب واقع شده است. در [[قرآن کریم]] آمده است: « زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی » و زنهار دیدگان خود را مدوز به سوی آنچه اصنافی را از آن برخوردار کردیم (و فقط) زیور زندگی دنیا است تا ایشان را در آن بیازماییم، و (بدان که) روزیِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است<ref>سوره طه، آیه 131. </ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
امام علی(ع) درباره ارزش قناعت می‌فرماید: «توانگری را جستم و آن را جز در قناعت، نیافتم. قانع باشید تا توانگر شوید<ref>علامه مجلسی: بحارالانوار، ج 69، ص 399، ح 91. </ref>.»
امام علی(ع) درباره ارزش قناعت می‌فرماید: «توانگری را جستم و آن را جز در قناعت، نیافتم. قانع باشید تا توانگر شوید<ref>علامه مجلسی: بحارالانوار، ج 69، ص 399، ح 91. </ref>.»
قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقی است، بلکه ارزش‌های اخلاقی فراوانی را در پی دارد. [[امام رضا(ع)]] هنگام پاسخ به کسی از حقیقت قناعت از او می‌پرسد، به این آثار اشاره می‌فرماید:
قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقی است، بلکه ارزش‌های اخلاقی فراوانی را در پی دارد. [[امام رضا(ع)]] هنگام پاسخ به کسی از حقیقت قناعت از او می‌پرسد، به این آثار اشاره می‌فرماید:
قناعت، باعث خویشتنداری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس، نپیماید: یا [[عبادت]] پیشه ای که خواهان مزد [[آخرت]] است، یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری می‌کند<ref>همان، ج 78، ص 349، ح 6. </ref>.
قناعت، باعث خویشتنداری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس، نپیماید: یا [[عبادت]] پیشه‌ای که خواهان مزد [[آخرت]] است، یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری می‌کند<ref>همان، ج 78، ص 349، ح 6. </ref>.
در واقع آدمی‌ چاره ای جز قناعت پیشگی در دنیا ندارد، و در غیر این صورت همواره در آتش حرص و حسرت برخورداری بیشتر خواهد سوخت. مردی به امام صادق(ع) شِکوه کرد که طلب روزی می‌کند و به دست می‌آورد، اما قانع نمی‌شود و بیشتر از آن از او می‌طلبد و عرض کرد: مرا چیزی بیاموزید، که مشکلم را حلّ کند. حضرت فرمود: اگر آن اندازه که کفایتت می‌کند تو را بی نیاز سازد، کمترین چیز دنیا بی نیازت می‌سازد و اگر آنچه را بس است، بی نیازت نسازد، همه دنیا هم تو را بی نیاز نمی‌گرداند<ref> شیخ کلینی: کافی، ج 2، ص 139، ح 10. </ref>.
در واقع آدمی‌ چاره‌ای جز قناعت پیشگی در دنیا ندارد، و در غیر این صورت همواره در آتش حرص و حسرت برخورداری بیشتر خواهد سوخت. مردی به امام صادق(ع) شِکوه کرد که طلب روزی می‌کند و به دست می‌آورد، اما قانع نمی‌شود و بیشتر از آن از او می‌طلبد و عرض کرد: مرا چیزی بیاموزید، که مشکلم را حلّ کند. حضرت فرمود: اگر آن اندازه که کفایتت می‌کند تو را بی نیاز سازد، کمترین چیز دنیا بی نیازت می‌سازد و اگر آنچه را بس است، بی نیازت نسازد، همه دنیا هم تو را بی نیاز نمی‌گرداند<ref> شیخ کلینی: کافی، ج 2، ص 139، ح 10. </ref>.


امّا چگونه می‌توان به قناعت ورزی دست یافت؟
امّا چگونه می‌توان به قناعت ورزی دست یافت؟
خط ۷۷: خط ۷۷:
==عفت و بی نیازی از اموال مردم==
==عفت و بی نیازی از اموال مردم==


در ادبیات عرب «عفت» به مفهوم خویشتن داری در مقابل شهوات و امور ناپسند است<ref> ر.ک: ابن فارس: مقاییس اللغه، ج 4، ص 3. </ref>. علاوه بر عفت جنسی وعفت در کلام، از جمله موارد کاربرد عفت در ادبیات و متون دینی خویشتن داری از اظهار درخواست به دیگران می‌باشد<ref>ر.ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 9، ص 253. اکنون که با مفهوم زهد آشنا شدیم ، تفاسیر دیگر زهد مانند رهبانیت که آن را بدعتی از راهبان شمرده می شود. پیغمبر اکرم صریحاً فرمود: «لارَهْبانیَّهَ فِی الْاِسْلامِ»؛(بحار، 15، ب 14) هنگامی که به آن حضرت اطلاع دادند که گروهی از صحابه پشت به زندگی کرده، از همه چیز اعراض نموده اند و به عزلت و عبادت روی آورده اند، سخت آنها را مورد عتاب قرار داد، فرمود: «من که پیامبر شمایم چنین نیستم.» پیغمبر اکرم به این وسیله فهماند که اسلام دینی جامعه گر او زندگی گراست نه زهد گرا. بعلاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی بر اساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است نه پشت کردن به آن. گذشته از همه اینها، رهبانیت و اعراض از زندگی با جهان بینی و فلسفه خوشبینانه اسلام دربارة هستی و خلقت ناسازگار است. اسلام هرگز مانند برخی کیشها و فلسفه ها، با بد بینی به هستی و خلقت نمی نگرد و هم خلقت را به دو بخش. زشت و زیبا، روشنایی و تاریکی، حق و باطل، درست و نادرست، بجاونابجا تقسیم نمی کند.مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در نهج البلاغه صفحه515.</ref>.
در ادبیات عرب «عفت» به مفهوم خویشتن‌داری در مقابل شهوات و امور ناپسند است<ref> ر.ک: ابن فارس: مقاییس اللغه، ج 4، ص 3. </ref>. علاوه بر عفت جنسی وعفت در کلام، از جمله موارد کاربرد عفت در ادبیات و متون دینی خویشتن‌داری از اظهار درخواست به دیگران می‌باشد<ref>ر.ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 9، ص 253. اکنون که با مفهوم زهد آشنا شدیم ، تفاسیر دیگر زهد مانند رهبانیت که آن را بدعتی از راهبان شمرده می شود. پیغمبر اکرم صریحاً فرمود: «لارَهْبانیَّهَ فِی الْاِسْلامِ»؛(بحار، 15، ب 14) هنگامی که به آن حضرت اطلاع دادند که گروهی از صحابه پشت به زندگی کرده، از همه چیز اعراض نموده اند و به عزلت و عبادت روی آورده اند، سخت آنها را مورد عتاب قرار داد، فرمود: «من که پیامبر شمایم چنین نیستم.» پیغمبر اکرم به این وسیله فهماند که اسلام دینی جامعه گر او زندگی گراست نه زهد گرا. بعلاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی بر اساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است نه پشت کردن به آن. گذشته از همه اینها، رهبانیت و اعراض از زندگی با جهان بینی و فلسفه خوشبینانه اسلام دربارة هستی و خلقت ناسازگار است. اسلام هرگز مانند برخی کیشها و فلسفه ها، با بد بینی به هستی و خلقت نمی نگرد و هم خلقت را به دو بخش. زشت و زیبا، روشنایی و تاریکی، حق و باطل، درست و نادرست، بجاونابجا تقسیم نمی کند.مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در نهج البلاغه صفحه515.</ref>.


=منبع=
=منبع=
خط ۸۶: خط ۸۶:
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


[[رده:اخلاق اسلامی ]]
[[رده:اخلاق فردی]]
[[رده: فضائل اخلاقی]]
[[رده: مفاهیم اسلامی]]
[[رده:سیروسلوک]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش