پرش به محتوا

تمدن اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۵۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:


[[عبدالله ناصح علوان]] «اصل علم، اصل تفکر در ملکوت، اصل تکریم انسان از جانب خدا، اصل مساوات و برابری انسان‌ها در مشارکت برای پایه‌ریزی تمدن بشری و اصل دیگرپذیری و شناخت افراد، ملت‌ها، افکار و …» را ازجمله اصول و پشتوانه‌های تمدن اسلامی می‌داند.
[[عبدالله ناصح علوان]] «اصل علم، اصل تفکر در ملکوت، اصل تکریم انسان از جانب خدا، اصل مساوات و برابری انسان‌ها در مشارکت برای پایه‌ریزی تمدن بشری و اصل دیگرپذیری و شناخت افراد، ملت‌ها، افکار و …» را ازجمله اصول و پشتوانه‌های تمدن اسلامی می‌داند.
=تمدن نوین اسلامی=
این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیده‌ای مربوط به گذشته و تاریخ است یا اینکه واقعیتی مستمر و مداوم است که مسئله امروز انسان و جهان نیز هست؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی موجودی زنده، پویا، پایا و بالنده است که باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج و رنج کشیدن در دوران زوال و انحطاط به‌طور دائم در جستجوی احیای تمدنی خویش بوده است. این دغدغه‌ها و تلاش‌های احیاگرانه در دو قرن اخیر با شکل‌گیری نوعی [[بیداری اسلامی]] که از آن با عناوین مختلفی نظیر جنبش‌های اسلامی، اسلام‌گرایی، رنسانس اسلامی، تجددخواهی اسلامی، اصلاح‌گرایی اسلامی، اسلام سیاسی و … یاد می‌شود، وارد مرحله جدید و تعیین‌کننده‌ای شده است که امروزه از آن با عنوان «تمدن نوین اسلامی» یاد می‌شود.
[[هرایر دکمجیان]] در بحث «تجدید حیات اسلامی» به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه [[جهان اسلام]] و جهان عرب پس از گذشت از مراحل [[ناسیونالیسم]] ترکی (پان‌ترکیسم)، ناسیونالیسم فارسی (پان‌ایرانیسم)، ناسیونالیسم عربی (پان‌عربیسم) اکنون سال‌هاست که وارد عصر تجدید حیات اسلامی یا پان‌اسلامیسم شده است.
میکل و لوران در کتاب اسلام و تمدن اسلامی می‌گویند «اسلام نه می‌تواند دست از سعادت دنیوی بردارد و نه می‌تواند روح خود را از دست بدهد. راه میانه و خاصی که سعی می‌کند هم گام با جهان سوم در پیش گیرد راهی است مبتنی بر دو نفی: نه [[کاپیتالیسم]] و نه [[مارکسیسم]]، نه غرب و نه شرق… اسلام در تاریخ خود همچون [[رنسانس]] فرهنگی‌اش خواسته است نقش پلی را در میان عوالم انسانی متفاوت ایفا کند. امروز نیز که جهان اسلام نه می‌خواهد غربی باشد و نه شرقی، بلکه می‌خواهد فقط خودش باشد، چه کسی می‌تواند منکر این بشود که اسلام با پیوند با سرنوشت خود و سرنوشت جهانی می‌تواند به‌نوبه خود و در تمام سطوح پرچمدار مبادلات کهن و گفت‌وگوهایی باشد که هرگز نمی‌بایست قطع می‌شد.»
[[ساموئل هانتینگتون]] نیز معتقد است که «مسلمانان به‌گونه‌ای چشمگیر به‌سوی هدایت اسلامی می‌روند و تأکید دارند اسلام تنها راه‌حل است. احیای تمدن اسلامی تلاشی برای یافتن راه‌حل، نه در ایدئولوژی غربی، بلکه در اسلام مدرن است که فرهنگ غربی را رد می‌کند و تعهد به اسلام را راهنمای زندگی در جهان مدرن می‌داند.»


=منبع=
=منبع=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹

ویرایش