confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
پس ریشه ی اعتقاد به تثلیث کجاست؟ ظاهراً ریشه ی آن به «اعتقادنامه ی نیقیه» برمی گردد. | پس ریشه ی اعتقاد به تثلیث کجاست؟ ظاهراً ریشه ی آن به «اعتقادنامه ی نیقیه» برمی گردد. | ||
= | =اعتقادنامهی نیقیه<ref> از شهرهای آسیای صغیر، واقع در کشور ترکیه ی کنونی.</ref>= | ||
نخستین نزاع الهیاتی در مسیحیت درباره ی «تثلیث» و «ارتباط مسیح با پدر»، در زمان کنستانتین (قسطنطین)، در قرن چهارم، رخ داد. عقیده ی برخی از عالمان مسیحی این بود که خدا از خلقت کاملا جداست؛ پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته است، با خدایی که نمی شود شناخت، یکی بشماریم... پدر، پسر را تولید نمود، پس پسر مخلوق است و از ذات پدر نیست و به تمام معنا وی را خدا نتوان خواند<ref>و. م. میلر، تاریخ کلیسای قدیم، ص ۲۴۰</ref>. | نخستین نزاع الهیاتی در مسیحیت درباره ی «تثلیث» و «ارتباط مسیح با پدر»، در زمان کنستانتین (قسطنطین)، در قرن چهارم، رخ داد. عقیده ی برخی از عالمان مسیحی این بود که خدا از خلقت کاملا جداست؛ پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته است، با خدایی که نمی شود شناخت، یکی بشماریم... پدر، پسر را تولید نمود، پس پسر مخلوق است و از ذات پدر نیست و به تمام معنا وی را خدا نتوان خواند<ref>و. م. میلر، تاریخ کلیسای قدیم، ص ۲۴۰</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
این شورا اعتقادنامه ای را تصویب کرد که به «اعتقادنامهی نیقیه» معروف شد و در آن برای نخستین بار در یک سند رسمی بر «تثلیث» تأکید شد. | این شورا اعتقادنامه ای را تصویب کرد که به «اعتقادنامهی نیقیه» معروف شد و در آن برای نخستین بار در یک سند رسمی بر «تثلیث» تأکید شد. | ||
متن | متن اعتقادنامهی نیقیه چنین است: | ||
ما ایمان داریم به خدای واحد، پدر قادر مطلق، خدای همه ی چیزهای مرئی و نامرئی؛ و به [[خداوند]] واحد عیسی مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر، به وسیلهی او همه چیز وجود یافت، آن چه در آسمان است و آن چه بر زمین است؛ و او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسّم شد، انسان گردید و زحمت کشید؛ او برای ما مصلوب شد، تحمل درد کرد، مدفون شد، و روز سوم از [[قبر]] برخاست و بر طبق رسالتش، به آسمان صعود کرد و در سمت راست پدر نشسته است؛ و با جلال و شکوه برای داوری مردگان و زندگان بازخواهد گشت و فرمان روایی او پایانی ندارد. ما به روح القدس، پروردگاری که زنده می سازد و از پدر و پسر صادر می شود و با پدر و پسر پرستش می شود، و آن که از دهان انبیا سخن گفته است اعتقاد داریم<ref>پطرس فرماج، ایضاح التعلیم المسیحی، ص ۲۰؛ و تاریخ کلیسای قدیم، ص ۲۴۴.</ref>. | ما ایمان داریم به خدای واحد، پدر قادر مطلق، خدای همه ی چیزهای مرئی و نامرئی؛ و به [[خداوند]] واحد عیسی مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر، به وسیلهی او همه چیز وجود یافت، آن چه در آسمان است و آن چه بر زمین است؛ و او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسّم شد، انسان گردید و زحمت کشید؛ او برای ما مصلوب شد، تحمل درد کرد، مدفون شد، و روز سوم از [[قبر]] برخاست و بر طبق رسالتش، به آسمان صعود کرد و در سمت راست پدر نشسته است؛ و با جلال و شکوه برای داوری مردگان و زندگان بازخواهد گشت و فرمان روایی او پایانی ندارد. ما به روح القدس، پروردگاری که زنده می سازد و از پدر و پسر صادر می شود و با پدر و پسر پرستش می شود، و آن که از دهان انبیا سخن گفته است اعتقاد داریم<ref>پطرس فرماج، ایضاح التعلیم المسیحی، ص ۲۰؛ و تاریخ کلیسای قدیم، ص ۲۴۴.</ref>. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
هم چنین قصهی مرگ یا مصلوب شدن مقدسین، تحمّل درد و مصیبت، و بالاخره رستاخیز آنان، نمونه های فراوانی است که در بسیاری از روایات اساطیری قدیم آمده است: «هراکلس» یونانی، «تموز» بابلی، «آدونیس» سوری، «آتیس» فریقی، «ازیریس» مصری، خدایانی هستند که کشته شدند؛ «پرومته»، «لیکورگوس» و «دیونیزوس» مصلوب شدند؛ برخی از این خدایان، مانند «آتیس»، «ازیریس» و «آدونیس» از قبر برخاستند و بسیاری، مانند عیسی، در روز سوم [[رستاخیز]] کردند؛ هر سال پیروان «آتیس» که پرستش او از آسیای صغیر به غرب(روم) نفوذ کرده بود، شکل «آتیس» را به درخت کاج می آویختند و برای مرگش عزاداری می کردند و پس از سه روز آن را دفن کرده، رستاخیزش را جشن می گرفتند و آن را نشان نجات می دانستند و به نشان این رستاخیز از خون گاو نر تعمید می گرفتند و کاهن آیتس اعلام می کرد که: «دلگرم باشید، همان گونه که خداوند رستاخیز کرد، شما هم نجات خواهید یافت.»؛ پیروان «دیونیزوس» در معابد خود مجسمه یا نقش مصلوب خدا را نشان می دادند، همان گونه که در کلیسای مسیحیت، شمایل عیسای مصلوب به جای خدا ارائه می شود. قصه ی رستاخیز خدایان و قهرمانان به حدّی شایع بود که اریگنس (اوریحن) درباره ی رستاخیز عیسی می نویسد: «این [[معجزه]] برای بت پرستان چیز تازه ای نیست»<ref> اقتباس از: جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص ۴۷۴ و تاریخ ادیان، ص ۱۴۰۸.</ref>. | هم چنین قصهی مرگ یا مصلوب شدن مقدسین، تحمّل درد و مصیبت، و بالاخره رستاخیز آنان، نمونه های فراوانی است که در بسیاری از روایات اساطیری قدیم آمده است: «هراکلس» یونانی، «تموز» بابلی، «آدونیس» سوری، «آتیس» فریقی، «ازیریس» مصری، خدایانی هستند که کشته شدند؛ «پرومته»، «لیکورگوس» و «دیونیزوس» مصلوب شدند؛ برخی از این خدایان، مانند «آتیس»، «ازیریس» و «آدونیس» از قبر برخاستند و بسیاری، مانند عیسی، در روز سوم [[رستاخیز]] کردند؛ هر سال پیروان «آتیس» که پرستش او از آسیای صغیر به غرب(روم) نفوذ کرده بود، شکل «آتیس» را به درخت کاج می آویختند و برای مرگش عزاداری می کردند و پس از سه روز آن را دفن کرده، رستاخیزش را جشن می گرفتند و آن را نشان نجات می دانستند و به نشان این رستاخیز از خون گاو نر تعمید می گرفتند و کاهن آیتس اعلام می کرد که: «دلگرم باشید، همان گونه که خداوند رستاخیز کرد، شما هم نجات خواهید یافت.»؛ پیروان «دیونیزوس» در معابد خود مجسمه یا نقش مصلوب خدا را نشان می دادند، همان گونه که در کلیسای مسیحیت، شمایل عیسای مصلوب به جای خدا ارائه می شود. قصه ی رستاخیز خدایان و قهرمانان به حدّی شایع بود که اریگنس (اوریحن) درباره ی رستاخیز عیسی می نویسد: «این [[معجزه]] برای بت پرستان چیز تازه ای نیست»<ref> اقتباس از: جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص ۴۷۴ و تاریخ ادیان، ص ۱۴۰۸.</ref>. | ||
=[[قرآن]] و تثلیث= | |||
در آیات بسیاری از [[قرآن مجید]] بر [[وحدانیت]] خداوند متعال تکیه شده<ref>مانند سوره ی توحید: بگو خداوند یکتا و یگانه است. خداوندی که بی نیاز است. هرگز نزاده و زاییده نشده و برای او هیچ شبیه و مانندی نیست.</ref>، چنان که در آیاتی از حضرت عیسی(ع) و [[حضرت مریم(ع)]] نفی الوهیت شده است<ref>مانند: سوره ی مائده، آیه ی ۱۷ و ۱۱۶ و سوره ی توبه، آیه ی ۳۰.</ref>. اما در مورد تثلیث، در دو آیه به صراحت از تفوّه به آن نهی شده و یا معادل [[کفر]] دانسته شده است که ذیلاً ذکر می گردند: | |||
# در آیهی ۱۷۱ [[سوره نساء]] آمده است: | |||
# | |||
# ای اهل کتاب! در دین خود غلوّ و زیاده روی نکنید و درباره ی خدا غیر از حق نگویید: [[مسیح]]، عیسی بن مریم فقط فرستادهی خدا و کلمهی اوست که او را به [[مریم]] القا نمود و روحی از طرف او بود؛ بنابراین به خدا و [[پیامبران]] او [[ایمان]] بیاورید و نگویید: «(خداوند) سه گانه است.» (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است. خدا تنها معبود یگانه است. او منزه است از این که فرزندی داشته باشد. از آن اوست آن چه در آسمان ها و زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها خداوند کافی است. | |||
# | |||
# [[آیات]] ۷۳ تا ۷۵ [[سوره مائده]] می فرماید: | |||
# | |||
# آنها که گفتند: «خداوند یکی از سه خداست»، به یقین [[کافر]] شدند. معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آن چه می گویند دست برندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها خواهد رسید. آیا به سوی خدا بازنمی گردند و از او طلب آمرزش نمی کنند؟ خداوند آمرزنده و مهربان است. مسیح فرزند مریم، فقط یک فرستاده بود، پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند؛ مادرش زن راست گویی بود. | |||
برخی از نویسندگان مسیحی معتقدند که آیات فوق، تثلیث را رد نمی کند، بلکه سه خدایی را رد می کند، که از نظر مسیحیان راست اندیش نیز اعتقاد درستی نیست. [[توماس میشل]] می نویسد: | |||
قرآن سه خدایی را رد می کند، نه تثلیث را، که عقیده ی برخی از [[مشرکان]] [[حجاز]] بوده است. آنان بخشی از مسیحیت را پذیرفته و تحریف کرده اند<ref>توماس میشل، کلام مسیحی، ص ۷۹.</ref>. | |||
[[مونتگمری وات]] نیز اظهار می دارد: | |||
قرآن اعتقاد به سه خدا را نقد می کند، نه سه اقنوم را. در خلال اعصار ممکن است مسیحیان ساده و یا بدآموزش دیده ای باشند که به سه خدا اعتقاد داشته باشند؛ و محتمل است چنین افرادی در [[عربستان]] زمان [[حضرت محمد(ص)]] بوده باشند. پس قرآن یک بدعت مسیحی را رد می کند و مسیحیت راست اندیش با این نقد موافق است<ref>Montgomery Watt, Islam and Christianity today, P. ۵۰ | |||
به نقل از: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۱۳۶.</ref>. | |||
لکن در آیات فوق شواهدی است که ثابت می کند مقصود قرآن همان تثلیث رایج مسیحی است. در آیه ی اول (نساء: ۱۷۱) ابتدا خداوند اهل کتاب را از غلوّ باز می دارد، سپس به صورت حصر می فرماید: «مسیح فقط پیامبر خدا و کلمهی<ref>ترکیب اضافی «کلمة الله» و «روح الله» از نوع «اضافه ی تشریفی» است. چنین اضافه ای در تمامی زبان ها یافت می شود و مراد از آن بیان عظمت و احترام است.</ref> اوست.» و پس از عبارت «نگویید سه تا» می افزاید: «خدا منزه است از این که پسری داشته باشد.» این در حالی است که شخصیت دوم تثلیث، «پسر» است. پس [[اسلام]] و قرآن این اندیشهی رسمی مسیحی رایج را رد می کند. | |||
آیهی دوم نیز (مائده: ۷۳ ـ ۷۵) الوهیت مسیح را نفی می کند و می فرماید: «مسیح جز پیامبری نبود که قبل از او هم پیامبرانی آمده بودند.» | |||
پس، از نظر قرآن، مسیح انسانی صرف است و این با تثلیث رایج مسیحی سازگاری ندارد<ref>ترکیب اضافی «کلمة الله» و «روح الله» از نوع «اضافه ی تشریفی» است. چنین اضافه ای در تمامی زبان ها یافت می شود و مراد از آن بیان عظمت و احترام است.</ref>. | |||
از نگاه قرآن حضرت عیسی(ع) شخصیتی است که دو امتیاز مهم دارد: یکی مقام [[رسالت]]، و دیگری تولّد معجزه آسای او با کلمه ی تکوینی خداوند<ref> ر.ک: درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref>. | |||
در امتیاز اول تمام رسولان خداوند با وی شریک اند و در امتیاز دوم به [[آدم ابوالبشر]] شباهت دارد: | |||
مَثل عیسی نزد خدا هم چون مَثل آدم است که او را از خاک آفرید، پس بدو گفت: «باش.» پس وجود یافت<ref>«کلمة الله» بودن عیسی(علیه السلام) به این معناست که با اراده ی خاص خداوند، و از راهی غیرطبیعی ایجاد شده است. محمد رضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۳۶۱.</ref>. | |||
با دقت در آیات قرآن واضح می گردد که مسیح شناسی قرآن با مسیح شناسی تثلیثی مسیحی سازگار نیست و بر اساس آن حتی به صورت تشریفی نیز نباید حضرت عیسی(ع) را پسر خدا نامید<ref> سوره ی آل عمران، آیه ی ۵۹.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |