۲۲٬۱۸۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
=داستان پنج دقیقهای= | =داستان پنج دقیقهای= | ||
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوانالمسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد | در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوانالمسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. | ||
ایشان درباره این پنج دقیقه میگوید: | |||
اما آنها 20 ساله بودند، یعنی یک دقیقه برای آنها 4 سال در مقیاس ریشتر است، بنابراین حالا وقتی یکی به من می گوید پنج دقیقه تو را می خواهم، با تعجب به او می گویم: "بله خویا". | اما آنها 20 ساله بودند، یعنی یک دقیقه برای آنها 4 سال در مقیاس ریشتر است، بنابراین حالا وقتی یکی به من می گوید پنج دقیقه تو را می خواهم، با تعجب به او می گویم: "بله خویا". |