۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
= فعالیت = | = فعالیت = | ||
او از سال 1934 تا 1935 م، در نهضت ملی [[مصر]] شرکت کرد و دانش آموزان مدرسه خود را موعظه کرد و تظاهرات آنها را رهبری کرد و در آغاز زندگی خود به [[حزب وفد]] رفت. وی در سال 1941 م، به دست مؤسس آن امام [[حسن البناء]] به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و از طریق جنبش دانشجویی در فعالیتها و جنبشهای دانشجویی شرکت کرد.<br> | |||
او | او میگوید: در تمام دوران دبیرستان گرایش [[اسلامی]] داشتم، به همین دلیل شروع به خواندن اسلام از خودم کردم، حتی خطبههای مدرسه من شکل [[اسلامی]] را به خود گرفت تا اینکه وارد دانشکده پزشکی شدم و [[حسن البناء]] را زیارت کردم، ایشان شخصیت معقول و بسیار جذاب داشت.<br> | ||
او | == پزشک در جنگ == | ||
او در جنگ [[فلسطین]] بهعنوان پزشک شرکت کرد و در طول نبردها با دیگران در اداره بیمارستان الرحله شرکت داشت و زمانی که لشکریان عرب تعدادی از اسرای [[یهودی]] را از جنگ به بیمارستان آوردند از موقعیت قابل توجهی برخوردار بود. | |||
بیشتر آنها مجروح بودند و رهبری نظامی میخواست با تیراندازی آنها را اعدام کند، به آنها گفت: "بر جنازه من" و خطاب به آنها موضع [[اسلام]] را در قبال اسرا توضیح داد و زنده ماندن این اسرا بود. مجروحین از آنان را معالجه کرد تا زمانی که برگشتند و [[یهودیان]] این مقام را میشناختند و در روزنامههای خود از آن تمجید میکردند. | |||
بیشتر آنها مجروح بودند و رهبری نظامی | |||
پس از بازگشت از فلسطین، حدود یک سال در بازداشتگاه «هایکستپ» محبوس بود و در این مدت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفت. | پس از بازگشت از فلسطین، حدود یک سال در بازداشتگاه «هایکستپ» محبوس بود و در این مدت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفت. |