پرش به محتوا

حسن بن یوسف حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
|-
|-
|شاگردان
|شاگردان
|قطب الدین رازی، فخرالمحققین  
|قطب الدین رازی، فخرالمحققین
|-
|-
|دین
|دین
خط ۳۸: خط ۳۸:
|کشف المراد، نهج الحق و کشف الصدق، باب حادی عشر، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، الجوهر النضید
|کشف المراد، نهج الحق و کشف الصدق، باب حادی عشر، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، الجوهر النضید
|-
|-
|فعالیت ها
|فعالیت‌ها
|مناظره با علمای فرقه‌های مختلف، موجب گرایش سلطان محمد خدا بنده به تشیع، ترویج مذهب شیعه در ایران
|مناظره با علمای فرقه‌های مختلف، موجب گرایش سلطان محمد خدا بنده به تشیع، ترویج مذهب شیعه در ایران
|-
|-
خط ۴۴: خط ۴۴:
</div>
</div>


'''حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی''' (۷۲۶-۶۴۸ ق) معروف به <big>علامه حلی</big>، از مشهورترین علمای [[شیعه]]، مجتهد شیعه، [[فقیه]] و اصولی عرب اهل [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> قرن هفتم و هشتم قمری و پدر فخرالمحققین حلی بود.و صاحب آثار مهمی در فقه، اصول، کلام، منطق، فلسفه، رجال و غیره است. علامه حلی در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بود. وی دارای شخصیت معنوی جلیل القدری بود و ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی شد. علامه حلی پیوسته به نشر معارف و فرهنگ تشیع ‌پرداخت و موجب گرایش سلطان محمد خدابنده به مذهب حق شیعه گردید.
'''حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی''' (۷۲۶-۶۴۸ ق) معروف به <big>علامه حلی</big>، از مشهورترین علمای [[شیعه]]، مجتهد شیعه، [[فقیه]] و اصولی عرب اهل [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> قرن هفتم و هشتم قمری و پدر فخرالمحققین حلی بود. وی صاحب آثار مهمی در فقه، اصول، کلام، منطق، فلسفه، رجال و غیره است. علامه حلی در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بود. ایشان دارای شخصیت معنوی جلیل‌القدری بود و ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی شد. علامه حلی پیوسته به نشر معارف و فرهنگ تشیع ‌پرداخت و موجب گرایش سلطان محمد خدابنده به مذهب حق شیعه گردید.


=محل تولد و ولادت علامه حلی=
=محل تولد و ولادت علامه حلی=
خط ۵۶: خط ۵۶:
شرف این شهر و اهل آن از روایتی منسوب به [[حضرت علی]] ‌(ع) روشن می‌شود، <small>اصبغ بن نباته</small> روایت می‌کند که حضرت علی ‌(ع) در هنگام ورود به [[صفین]] بر تل غزیر می‌ایستد و به نیزاری بین بابل و این تل اشاره می‌کند و می‌گوید: <big>مدینة و‌ ای مدینة</big> (شهر و چه شهری).
شرف این شهر و اهل آن از روایتی منسوب به [[حضرت علی]] ‌(ع) روشن می‌شود، <small>اصبغ بن نباته</small> روایت می‌کند که حضرت علی ‌(ع) در هنگام ورود به [[صفین]] بر تل غزیر می‌ایستد و به نیزاری بین بابل و این تل اشاره می‌کند و می‌گوید: <big>مدینة و‌ ای مدینة</big> (شهر و چه شهری).


اصبغ می‌پرسد‌ ای مولا می‌بینم به یاد شهری افتاده‌ای آیا در این‌جا شهری بوده است و آثار آن از بین رفته است؟ آن حضرت فرمودند نه، ولی بزودی مردی از بنی اسد در این‌جا شهری می‌سازد که به آن حله سیفیه (منسوب به بنیانگذار آن سیف‌الدوله صدقة بن منصور مزیدی، چهارمین امیر از سلسله بنی‌زید که در ماه محرم سال ۴۹۵ ق شهر زیبا و فقیه‌پرور حلّه را بنا کرد. حلّه بین نجف اشرف و کربلای معلاّ واقع شده و از آنجا فقها و شعرا و چهره‌های درخشان شیعی برخاستند.) می‌گویند و در آن نیکانی ظاهر می‌شوند که هر قسمتی به کاری بخورند، خداوند آن‌را مطابق قسم آن‌ها اجرا می‌کند. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۸۰</ref>
اصبغ می‌پرسد‌ ای مولا می‌بینم به یاد شهری افتاده‌ای آیا در این‌جا شهری بوده است و آثار آن از بین رفته است؟ آن حضرت فرمودند نه، ولی بزودی مردی از بنی اسد در این‌جا شهری می‌سازد که به آن حله سیفیه (منسوب به بنیانگذار آن سیف‌الدوله صدقة بن منصور مزیدی، چهارمین امیر از سلسله بنی‌زید که در ماه محرم سال ۴۹۵ ق شهر زیبا و فقیه‌پرور حلّه را بنا کرد. حلّه بین نجف اشرف و کربلای معلاّ واقع شده و از آنجا فقها و شعرا و چهره‌های درخشان شیعی برخاستند.) می‌گویند و در آن نیکانی ظاهر می‌شوند که هر قسمتی به کاری بخورند، خداوند آن‌را مطابق قسم آن‌ها اجرا می‌کند. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۸۰</ref>


وی در شب جمعه ۲۹ رمضان ۶۴۸، در شهر حله به دنیا آمد. نیاکان او از طرف پدر به اهالی مطهر می‌رسد و همچنین از طرف مادر با محقق حلی که دایی او بوده پیوند دارد.<ref>«آشنایی با زندگی و آثار آیت‌الله علامه حلی». خبرگزاری بین‌المللی قرآن. ۲۹ دی ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ۷ خرداد</ref>
وی در شب جمعه ۲۹ رمضان ۶۴۸، در شهر حله به دنیا آمد. نیاکان او از طرف پدر به اهالی مطهر می‌رسد و همچنین از طرف مادر با محقق حلی که دایی او بوده پیوند دارد.<ref>«آشنایی با زندگی و آثار آیت‌الله علامه حلی». خبرگزاری بین‌المللی قرآن. ۲۹ دی ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ۷ خرداد</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
علامه حلى(ره) ادبیات عرب، علم فقه، اصول، حدیث و کلام را نزد اساتید بزرگ و نامداری آموخت تا این‌که در زُمره دانشمندان قرار گرفت. او هیچ فرصتى را براى تحصیل علم از دست نمی‌داد و بیشتر وقت خود را صرف تدریس و تألیف می‌کرد و حتى زمانى که حوادث روزگار او را در کنار سلطان محمد خدابنده قرار داد، تدریس و تألیف او همچنان استمرار داشت.<ref>موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏8 ص 79</ref>
علامه حلى(ره) ادبیات عرب، علم فقه، اصول، حدیث و کلام را نزد اساتید بزرگ و نامداری آموخت تا این‌که در زُمره دانشمندان قرار گرفت. او هیچ فرصتى را براى تحصیل علم از دست نمی‌داد و بیشتر وقت خود را صرف تدریس و تألیف می‌کرد و حتى زمانى که حوادث روزگار او را در کنار سلطان محمد خدابنده قرار داد، تدریس و تألیف او همچنان استمرار داشت.<ref>موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏8 ص 79</ref>


شرح‌هاى او بر سه کتاب <big>منطق تجری</big>د، <big>حکمت تجرید</big> و <big>شرح اشارات</big> [[خواجه نصیر الدین طوسى]] و نیز دیگر تألیفاتش نشانگر برجستگی علمی او می‌باشد که این برتری مورد تأیید معاصرانش نیز بوده است.
شرح‌هاى او بر سه کتاب <big>منطق تجرید</big>، <big>حکمت تجرید</big> و <big>شرح اشارات</big> [[خواجه نصیر الدین طوسى]] و نیز دیگر تألیفاتش نشانگر برجستگی علمی او می‌باشد که این برتری مورد تأیید معاصرانش نیز بوده است.


=مرجعیت شیعیان علامه حلی=
=مرجعیت شیعیان علامه حلی=
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
==بعد علمی==
==بعد علمی==


آشنایی علامه در همه دانشهای عقلی ونقلی آن روزگاران، نزد همگان پذیرفته شده است. این آشنایی از ژرفهای شایسته ای نیز بر خوردار است، به گونه‌ای که در همه این رشته ها، مدرسی توانمند ونویسنده ای چیره دست بود.
آشنایی علامه در همه دانش‌های عقلی ونقلی آن روزگاران، نزد همگان پذیرفته شده است. این آشنایی از ژرفای شایسته‌ای نیز بر خوردار است، به گونه‌ای که در همه این رشته‌ها، مدرسی توانمند ونویسنده‌ای چیره دست بود.


==بعد تعلیم==
==بعد تعلیم==


توانایی ویژه علامه در تدریس، سبب گردید که فقیهان نام آور شاگردان زیردستی به جهان اسلام تحویل دهد. نظام الدین قرشی در کتاب نظام الاقوال می گوید: «وکل من تاخر عنه استفاد منه » هر که پس از او آمد از او بهره جست. <ref>ریاض العلماء، ج 1/366</ref>
توانایی ویژه علامه در تدریس، سبب گردید که فقیهان نام‌آور شاگردان زیردستی به جهان اسلام تحویل دهد. نظام‌الدین قرشی در کتاب نظام الاقوال می‌گوید: «وکل من تاخر عنه استفاد منه » هر که پس از او آمد از او بهره جست. <ref>ریاض العلماء، ج 1/366</ref>


==بعد تحقیق==
==بعد تحقیق==


علامه در همه رشته های دانشهای عقلی ونقلی روزگار خویش صاحب نظر ومحقق بود، به گونه‌ای که دیدگاه‌های دقیق وشگرف او همواره باگذشت سده هایی از آنها، جاودانه وشاداب پابر جای مانده است. مرحوم سید محسن امین در‌این‌باره می‌نویسد: «از محقق طوسی، خواجه نصیر، پرسیدند از شهر حله چه خاطره ای داری؟ گفت: عالمی را در آن شهر دیدم که با هر کس بحث ومناظره کند، غالب آید.» <ref>اعیان الشیعة، ج 5/396</ref>
علامه در همه رشته‌های دانش‌های عقلی ونقلی روزگار خویش صاحب نظر ومحقق بود، به گونه‌ای که دیدگاه‌های دقیق وشگرف او همواره باگذشت سده‌هایی از آنها، جاودانه وشاداب پابر جای مانده است. مرحوم سید محسن امین در‌این‌باره می‌نویسد: «از محقق طوسی، خواجه نصیر، پرسیدند از شهر حله چه خاطره‌ای داری؟ گفت: عالمی را در آن شهر دیدم که با هر کس بحث ومناظره کند، غالب آید.» <ref>اعیان الشیعة، ج 5/396</ref>


==بعد تالیف==
==بعد تالیف==


علامه حلی در همه دانشهای یاد شده دارای نوشته های گرانسنگی است که شایسته تدریس وبهره جویی وشرح وتعلیق از سوی استادان ومحققان سترگ این رشته هاست. بیش از صد عنوان کتاب در افزون بر ده رشته دانشهای اسلامی از مرحوم علامه به یادگار مانده است.
علامه حلی در همه دانش‌های یاد شده دارای نوشته‌های گرانسنگی است که شایسته تدریس وبهره جویی وشرح وتعلیق از سوی استادان ومحققان سترگ این رشته‌هاست. بیش از صد عنوان کتاب در افزون بر ده رشته دانش‌های اسلامی از مرحوم علامه به یادگار مانده است.


ابن حجر عسقلانی [[شافعی]] در کتاب الدرر الکامنة چنین گوید:
ابن حجر عسقلانی [[شافعی]] در کتاب الدرر الکامنة چنین گوید:


«شرحی که علامه بر کتاب مختصر الاصول ابن حاجب مالکی نوشته در نهایت زیبایی وخوبی است، هم واژه های دشوار کتاب را به خوبی حل کرده وهم محتوای کتاب را به زیبایی وجامعیت توضیح داده ودریافت آن را آسان کرده است.» <ref>ریاض العلماء، ج 1/385</ref>
«شرحی که علامه بر کتاب مختصر الاصول ابن حاجب مالکی نوشته در نهایت زیبایی وخوبی است، هم واژه‌های دشوار کتاب را به خوبی حل کرده وهم محتوای کتاب را به زیبایی وجامعیت توضیح داده ودریافت آن را آسان کرده است.» <ref>ریاض العلماء، ج 1/385</ref>


یادآور می شویم که مختصر الاصول ابن حاجب از نام آورترین کتابهای اصول فقه است وبر آن شرحهای بسیار نگاشته اند.
یادآور می‌شویم که مختصر الاصول ابن حاجب از نام‌آورترین کتابهای اصول فقه است وبر آن شرح‌های بسیار نگاشته‌اند.


درباره راز ورمز موفقیت مرحوم علامه آورده اند که تلاش خستگی ناپذیر او، جدا شگفت آور است. برای نمونه: در حال مسافرت با وسایل آن روزگار که بر چهار پایان بود، دست از نگارش بر نمی‌داشت. از این روی برخی نوشته های این گونه اش به آسانی قابل خواندن نبود وجز فرزندش، فخرالمحققین کسی دیگر نمی‌توانست آن را بخواند. آورده اند که کار پژوهش ونگارش را حتی به هنگام صرف غذا نیز رها نمی‌کرد، تا جایی که برخی از نزدیکانش گاهی لقمه در دهانش می گذاشتند. بسیار می شد که برای نوشته هایش نقطه نمی گذاشت، چون به طور متوسط می‌توان به جای نقطه گذاری یک سطر، کلمه ای را نگاشت وبه جای نقطه گذاری یک صفحه می‌توان یک سطر کلمه نوشت واین خود به گونه‌ای صرفه جویی در وقت به شمار می‌آید. <ref>شخصیت و جایگاه علامه حلی (ره) در فقه
درباره راز و رمز موفقیت مرحوم علامه آورده‌اند که تلاش خستگی ناپذیر او، جدا شگفت‌آور است. برای نمونه: در حال مسافرت با وسایل آن روزگار که بر چهار‌پایان بود، دست از نگارش بر نمی‌داشت. از این روی برخی نوشته‌های این گونه‌اش به آسانی قابل خواندن نبود وجز فرزندش، فخرالمحققین کسی دیگر نمی‌توانست آن را بخواند. آورده‌اند که کار پژوهش ونگارش را حتی به هنگام صرف غذا نیز رها نمی‌کرد، تا جایی که برخی از نزدیکانش گاهی لقمه در دهانش می‌گذاشتند. بسیار می‌شد که برای نوشته‌هایش نقطه نمی‌گذاشت، چون به طور متوسط می‌توان به جای نقطه‌گذاری یک سطر، کلمه‌ای را نگاشت وبه جای نقطه گذاری یک صفحه می‌توان یک سطر کلمه نوشت واین خود به گونه‌ای صرفه جویی در وقت به شمار می‌آید. <ref>شخصیت و جایگاه علامه حلی (ره) در فقه
https://hawzah.net › Article › View</ref>
https://hawzah.net › Article › View</ref>


خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
گواه سخن ما در برخی موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، شیوه استدلال وبررسی اوست. گرچه برخی موارد یاد شده در همین نوشته نیز گواه سخن ماست.
گواه سخن ما در برخی موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، شیوه استدلال وبررسی اوست. گرچه برخی موارد یاد شده در همین نوشته نیز گواه سخن ماست.


الف - او در آغاز روایات اهل تسنن را می آورد واگر روایتی از اهل بیت (ع) باشد با این تعبیر، پس از آنها می آورد: «ومن طریق الخاصة...» .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 4/8، 9، 22، 62، 114</ref>
الف - او در آغاز روایات اهل تسنن را می‌آورد واگر روایتی از اهل بیت (ع) باشد با این تعبیر، پس از آنها می‌آورد: «ومن طریق الخاصة...» .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 4/8، 9، 22، 62، 114</ref>


ب - برخی از استدلالها به خطا به بیشتر می ماند تا برهان، برای نمونه در مساله جایز بودن طولانی کردن قرائت نماز برای فرصت یافتن ماموم در رسیدن به صفهای جماعت، به روایتی استدلال می کند که نه در بحار یافت می شود ونه وسائل ونه مستدرک، بلکه تنها در کتابهای اهل تسنن چون صحیحین و.... موجود است. با همین مضمون روایتهایی در وسائل <ref>باب 69 از صلاة الجماعة به نقل از من لایحضره الفقیه، تهذیب</ref> است که علامه اشاره ای بدانها نمی کند. مضمون روایت عامی آن است که پیامبر (ص) نمازش را برای گریه کودکی کوتاه کرد. از این روایت برای جواز طولانی کردن قرائت برای شخص بزرگسال، بهره جسته ومی گوید که طولانی کردن قرائت مستحب نیست.
ب - برخی از استدلالها به خطا به بیشتر می‌ماند تا برهان، برای نمونه در مساله جایز بودن طولانی کردن قرائت نماز برای فرصت یافتن ماموم در رسیدن به صفهای جماعت، به روایتی استدلال می‌کند که نه در بحار یافت می‌شود ونه وسائل ونه مستدرک، بلکه تنها در کتابهای اهل تسنن چون صحیحین و.... موجود است. با همین مضمون روایتهایی در وسائل <ref>باب 69 از صلاة الجماعة به نقل از من لایحضره الفقیه، تهذیب</ref> است که علامه اشاره‌ای بدانها نمی‌کند. مضمون روایت عامی آن است که پیامبر (ص) نمازش را برای گریه کودکی کوتاه کرد. از این روایت برای جواز طولانی کردن قرائت برای شخص بزرگسال، بهره جسته ومی گوید که طولانی کردن قرائت مستحب نیست.


درباره چنین استدلالی چند پرسش می‌توان مطرح کرد:  
درباره چنین استدلالی چند پرسش می‌توان مطرح کرد:  
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
3. کوتاه کردن نماز بری گریه کودک چه ارتباطی به طولانی کردن قرائت برای رسیدن ماموم دارد؟ با این که کودک مقصر نیست وچه بسا گریه او سبب تشویش خاطر مادر او ودیگر مامومان شود، در حالی که شخص بزرگ ومکلف این گونه نیست. به دیگر سخن، قیاس مع الفارق است.
3. کوتاه کردن نماز بری گریه کودک چه ارتباطی به طولانی کردن قرائت برای رسیدن ماموم دارد؟ با این که کودک مقصر نیست وچه بسا گریه او سبب تشویش خاطر مادر او ودیگر مامومان شود، در حالی که شخص بزرگ ومکلف این گونه نیست. به دیگر سخن، قیاس مع الفارق است.


ج - در تذکرة الفقهاء درباره شرط سالم بودن امام جمعه از نابینایی وجذام و... تنها به نقل اقوال مختلف فقیهان شیعه بسنده کرده وهیچ دیدگاهی را بر نمی گزیند عبارت او چنین است: «اشترط اکثر علماؤنا... وقال بعض اصحابنا: یجوز....» .<ref>ذکرة الفقهاء ج 4/26</ref>
ج - در تذکرة الفقهاء درباره شرط سالم بودن امام جمعه از نابینایی وجذام و... تنها به نقل اقوال مختلف فقیهان شیعه بسنده کرده وهیچ دیدگاهی را بر نمی‌گزیند عبارت او چنین است: «اشترط اکثر علماؤنا... وقال بعض اصحابنا: یجوز....» .<ref>ذکرة الفقهاء ج 4/26</ref>


از آنچه گفته ایم می‌توان دریافت که عمده نظر مرحوم علامه در تدوین فقه مقارن ارزیابی دیدگاه‌های اهل تسنن بوده است ونه اثبات دیدگاه‌های خود. البته موارد واهدافی دیگر نیز در آثار او به چشم می خورد که این گونه نیست، ولی مقصود ما آن است که عمده نظر او این بوده است.
از آنچه گفته‌ایم می‌توان دریافت که عمده نظر مرحوم علامه در تدوین فقه مقارن ارزیابی دیدگاه‌های اهل تسنن بوده است ونه اثبات دیدگاه‌های خود. البته موارد واهدافی دیگر نیز در آثار او به چشم می‌خورد که این گونه نیست، ولی مقصود ما آن است که عمده نظر او این بوده است.


=غروب ستاره حله=
=غروب ستاره حله=
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:


[[رده: عالمان]]
[[رده: عالمان]]
[[رده: عالمان مسلمان]]
[[رده: عالمان شیعه]]
[[رده: عالمان شیعه]]
[[رده:منادی وحدت]]
[[رده:رجالیان شیعه]]
[[رده:اصولیان شیعه]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش