۸۷٬۶۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
</div> | </div> | ||
'''سلیمان بن داود(ع)''' یکى از پیامبران بزرگ الهى که در | '''سلیمان بن داود(ع)''' یکى از پیامبران بزرگ الهى است که در آیههاى فراوانى از او یاد شده است. سلیمان(ع) از پیامبران بزرگ [[بنی اسرائیل]] میباشد. پایتخت او [[بیتالمقدس]] در [[شام]] بود. [[خداوند]]، نعمتها و مواهب گوناگون بزرگى مانند علم و حکمت، آشنایى با زبان حیوانات، تسخیر باد، سپاهى مرکب از [[جن]] و [[انس]] و ملک، و حکومت گسترده و بى نظیر به او داده بود. | ||
=نسب حضرت سلیمان (ع)= | =نسب حضرت سلیمان (ع)= | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=حضرت سلیمان (ع) در قرآن= | =حضرت سلیمان (ع) در قرآن= | ||
حضرت سلیمان (ع) یکی از پیامبران بزرگی است که هم دارای مقام [[نبوت]] بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار وسیع که نام مبارکش هفده بار در قرآن در | حضرت سلیمان (ع) یکی از پیامبران بزرگی است که هم دارای مقام [[نبوت]] بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار وسیع که نام مبارکش هفده بار در قرآن در سورههای: سوره بقره/ سوره نساء/ سوره انعام/ سوره انبیاء/ سوره نمل/ سوره سبا/ سوره ص آمده است. | ||
«وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»: و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده اى است و بسیار به سوى خدا توبه مى کند. <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> | «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»: و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده اى است و بسیار به سوى خدا توبه مى کند. <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
«وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ»: و به راستى به داود و سلیمان دانشى عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است. <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> | «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ»: و به راستى به داود و سلیمان دانشى عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است. <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> | ||
آنچه در [[قرآن]] از داستان او آمده در [[قرآن کریم]] از سرگذشت آن جناب جز مقدارى مختصر نیامده، چیزى که هست دقت در همان مختصر، آدمى را به همه | آنچه در [[قرآن]] از داستان او آمده در [[قرآن کریم]] از سرگذشت آن جناب جز مقدارى مختصر نیامده، چیزى که هست دقت در همان مختصر، آدمى را به همه داستانهاى او و مظاهر شخصیت شریفش راهنمایى مى کند. | ||
یکى این که: آن جناب فرزند و وارث حضرت داود (ع) بود که دراینباره فرمود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ». «سوره ص، آیه ۳۰» و نیز فرموده: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> | یکى این که: آن جناب فرزند و وارث حضرت داود (ع) بود که دراینباره فرمود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ». «سوره ص، آیه ۳۰» و نیز فرموده: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
قسمت سوم، آن است که به مساله انداختن جسد، بر روى تخت وى اشاره مى کند، که در سوره ص، آیه ۳۳ واقع است. قسمت چهارم، آیاتى است که به مساله داورى او در مساله افتادن گوسفند در زراعت پرداخته و این آیات در سوره انبیاء، آیه ۷۸ تا ۷۹ آمده است. قسمت پنجم، اشاره به داستان مورچه است، که در سوره مورد بحث، آیه ۱۸ و ۱۹ آمده. قسمت ششم، آیات مربوط به داستان هدهد و ملکه سبأ است، که در همین سوره، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده. قسمت هفتم، آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن جناب است که در سوره سبا آیه ۱۴ واقع شده است. | قسمت سوم، آن است که به مساله انداختن جسد، بر روى تخت وى اشاره مى کند، که در سوره ص، آیه ۳۳ واقع است. قسمت چهارم، آیاتى است که به مساله داورى او در مساله افتادن گوسفند در زراعت پرداخته و این آیات در سوره انبیاء، آیه ۷۸ تا ۷۹ آمده است. قسمت پنجم، اشاره به داستان مورچه است، که در سوره مورد بحث، آیه ۱۸ و ۱۹ آمده. قسمت ششم، آیات مربوط به داستان هدهد و ملکه سبأ است، که در همین سوره، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده. قسمت هفتم، آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن جناب است که در سوره سبا آیه ۱۴ واقع شده است. | ||
آیاتى که آن جناب را مى ستاید در قرآن کریم، در پانزده - شانزده - مورد نام آن جناب را آورده و ثناى بسیارى از او کرده، بنده اش خوانده، اوابش نامیده و فرموده: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> و به علم و حکمتش ستوده و فرموده: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلًّا آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً». <ref>سوره انبیاء، آیه ۷۹</ref> و نیز فرموده: «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً». <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> و باز فرموده: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> و او را از انبیاء مهدى و راه یافته خوانده، فرموده: «وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ | آیاتى که آن جناب را مى ستاید در قرآن کریم، در پانزده - شانزده - مورد نام آن جناب را آورده و ثناى بسیارى از او کرده، بنده اش خوانده، اوابش نامیده و فرموده: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». <ref>سوره ص، آیه ۳۰</ref> و به علم و حکمتش ستوده و فرموده: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلًّا آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً». <ref>سوره انبیاء، آیه ۷۹</ref> و نیز فرموده: «وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً». <ref>سوره نمل، آیه ۱۵</ref> و باز فرموده: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> و او را از انبیاء مهدى و راه یافته خوانده، فرموده: «وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَهارُونَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳</ref> و نیز فرموده: «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ». <ref>سوره انعام، آیه ۸۴</ref> | ||
سلیمان (ع) در [[عهد عتیق|عهد عتیق]] داستان آن جناب در کتاب ملوک اول آمده و بسیار در حشمت و جلالت امر او و وسعت ملکش و وفور ثروتش و بلوغ حکمتش سخن گفته. | سلیمان (ع) در [[عهد عتیق|عهد عتیق]] داستان آن جناب در کتاب ملوک اول آمده و بسیار در حشمت و جلالت امر او و وسعت ملکش و وفور ثروتش و بلوغ حکمتش سخن گفته. | ||
لیکن از | لیکن از داستانهایش که در قرآن ذکر شده، جز همین مقدار نیامده که: وقتى [[ملکه سبأ]] خبر سلیمان را شنید و شنید که معبدى در [[اورشلیم|اورشلیم]] ساخته و او مردى است که حکمت داده شده، بار سفر بست و نزدش آمد و هدایایى بسیار آورد و با او دیدار کرد و مسائل بسیارى به عنوان امتحان از او پرسید و جواب شنید، آنگاه برگشت. <ref>تورات، اصحاح دهم از ملوک اول، ص ۵۴۳</ref> | ||
عهد عتیق بعد از آن همه ثناء که براى سلیمان کرده در آخر به وى اسائه ادب کرده و <ref>تورات، اصحاح یازدهم و دوازدهم از کتاب سموئیل دوم</ref> گفته که: وى در آخر عمرش منحرف شد و از [[خداپرستى]] دست برداشته به [[بت پرستى]] گرایید و براى | عهد عتیق بعد از آن همه ثناء که براى سلیمان کرده در آخر به وى اسائه ادب کرده و <ref>تورات، اصحاح یازدهم و دوازدهم از کتاب سموئیل دوم</ref> گفته که: وى در آخر عمرش منحرف شد و از [[خداپرستى]] دست برداشته به [[بت پرستى]] گرایید و براى بتها [[سجده]] کرد، بتهایى که بعضى از زنانش داشتند و آنها را مىپرستیدند. | ||
و نیز مى گوید: مادر سلیمان، اول زن اوریاى حتى بود، پدر سلیمان عاشقش شد و با او زنا کرد و در همان زنا فرزندى حامله شد ناگزیر داود (از ترس رسوایى) نقشه کشید تا هر چه زودتر اوریا را سر به نیست کند و همسرش را بگیرد و همین کار را کرد، بعد از کشته شدن اوریا در یکى از | و نیز مى گوید: مادر سلیمان، اول زن اوریاى حتى بود، پدر سلیمان عاشقش شد و با او زنا کرد و در همان زنا فرزندى حامله شد ناگزیر داود (از ترس رسوایى) نقشه کشید تا هر چه زودتر اوریا را سر به نیست کند و همسرش را بگیرد و همین کار را کرد، بعد از کشته شدن اوریا در یکى از جنگها، همسرش را به اندرون خانه و نزد سایر زنان خود برد، در آنجا براى بار دوم حامله شد و سلیمان را بیاورد. | ||
و اما قرآن کریم ساحت آن جناب را مبرا از پرستش بت مى داند، همچنان که ساحت سایر انبیاء را منزه مى داند و بر هدایت و عصمتشان تصریح مى کند و در خصوص سلیمان مىفرماید: «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ». «سلیمان کافر نشد». <ref>سوره بقره، آیه ۱۰۲</ref> | و اما قرآن کریم ساحت آن جناب را مبرا از پرستش بت مى داند، همچنان که ساحت سایر انبیاء را منزه مى داند و بر هدایت و عصمتشان تصریح مى کند و در خصوص سلیمان مىفرماید: «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ». «سلیمان کافر نشد». <ref>سوره بقره، آیه ۱۰۲</ref> | ||
و نیز، ساحتش را از این که از زنا متولد شده باشد منزه داشته است و از او حکایت کرده که در دعایش بعد از سخن مورچه گفت: "پروردگارا، مرا به شکر | و نیز، ساحتش را از این که از زنا متولد شده باشد منزه داشته است و از او حکایت کرده که در دعایش بعد از سخن مورچه گفت: "پروردگارا، مرا به شکر نعمتها که بر من و بر پدر و مادر من ارزانى داشتى ملهم فرما". <ref>سوره نمل، آیه ۱۹</ref> که در تفسیرش گفتیم از این دعا برمىآید که مادر او از اهل صراط مستقیم بوده، یعنى از کسانى که خداوند بر آنان انعام کرده، از نبیین و صدیقین و [[شهداء]] و صالحین. | ||
روایاتى که در این داستان وارد شده اخبارى که در قصص آن جناب و مخصوصا در داستان هدهد و دنباله آن آمده، بیشترش مطالب عجیب و غریبى دارد که حتى نظائر آن در اساطیر و | روایاتى که در این داستان وارد شده اخبارى که در قصص آن جناب و مخصوصا در داستان هدهد و دنباله آن آمده، بیشترش مطالب عجیب و غریبى دارد که حتى نظائر آن در اساطیر و افسانههاى خرافى کمتر دیده مى شود، مطالبى که عقل سلیم نمى تواند آن را بپذیرد و بلکه تاریخ قطعى هم آنها را تکذیب مى کند و بیشتر آنها مبالغههایى است که از امثال کعب و وهب نقل شده است. | ||
و این قصه پردازان مبالغه را به جایى | و این قصه پردازان مبالغه را به جایى رساندهاند که گفتهاند: سلیمان پادشاه همه روى زمین شد و هفتصد سال سلطنت کرد و تمامى موجودات زنده روى زمین از انس و جن و وحشى و طیر، لشکریانش بودند. و او در پاى تخت خود سیصد هزار کرسى نصب مى کرد، که به هر کرسى یک پیغمبر مى نشست، بلکه هزاران پیغمبر و صدها هزار نفر از امراى انس و جن روى آنها مى نشستند و مى رفتند. و مادر ملکه سبأ از جن بوده ولذا پاهاى ملکه مانند پاى خران، سم دار بوده و به همین جهت با جامه بلند خود، آن را از مردم مى پوشاند، تا روزى که دامن بالا زد تا وارد صرح شود، این رازش فاش گردید. | ||
و در شوکت این ملکه مبالغه را به حدى | و در شوکت این ملکه مبالغه را به حدى رساندهاند که گفتهاند: در قلمرو کشور او چهارصد پادشاه سلطنت داشتند و هر پادشاهى را چهارصد هزار نظامى بوده و وى سیصد وزیر داشته است، که مملکتش را اداره مى کردند و دوازده هزار سرلشکر داشته که هر سرلشکرى دوازده هزار سرباز داشته، و همچنین از این قبیل اخبار عجیب و غیرقابل قبولى که در توجیه آن هیچ راهى نداریم، مگر آن که بگوییم از اخبار اسرائیلیات است و بگذریم. و اگر کسى بخواهد به آنها دست یابد، باید به کتب جامع حدیث چون الدرالمنثور و عرائس و بحار و نیز به تفاسیر مطول مراجعه نماید. <ref>ترجمه المیزان (موسوى همدانى سید محمد باقر)، ج۱۵، ص۵۲۳</ref> | ||
=اخلاق و فضائل و ویژگیهای حضرت سلیمان (ع)= | =اخلاق و فضائل و ویژگیهای حضرت سلیمان (ع)= | ||
با این که این [[پیامبر|پیامبر]] عالی قدر صاحب قدرت و پادشاهى بود، اما لباسى از مو مى پوشید، و چون تاریکى شب همه جا را فرامى گرفت، | با این که این [[پیامبر|پیامبر]] عالی قدر صاحب قدرت و پادشاهى بود، اما لباسى از مو مى پوشید، و چون تاریکى شب همه جا را فرامى گرفت، دستها را به گردن خود مى بست و تا صبح از (ترس خدا) گریست، و غذایش را از فروش حصیر و بوریایى که با دست خود مى بافت، تهیه مى نمود و اگر درخواست قدرت از خدا کرد، صرفا براى غلبه بر پادشاهان کافر بود، و گفته شده که منظور از «طلب قدرت» قناعت بوده است. <ref>ارشاد القلوب (ترجمه سلگى)، ج۱، ص۴۲۰</ref> | ||
'''حضرت سلیمان (ع) در برابر | '''حضرت سلیمان (ع) در برابر نعمتها، از خداوند توفیق شکرگزارى خواست.''' | ||
«رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ». <ref>سوره احقاف، آیه ۱۵</ref> و | «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ». <ref>سوره احقاف، آیه ۱۵</ref> و نعمتها را وسیله ى آزمایش مى دانست. «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ». <ref>سوره نمل، آیه ۴۰</ref> و جذب هدایاى بیگانگان نشد. «أَتُمِدُّونَنِ بِمالٍ». <ref>سوره نمل، آیه ۳۶</ref> و از فهم علمى مخصوص برخوردار بود. «فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ». <ref>سوره انبیاء، آیه ۷۹</ref> و با زبان پرندگان آشنا بود. «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۶</ref> و از لشکریانش سان مى دید. «وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ». <ref>سوره نمل، آیه ۱۷</ref> و پرندگان در خدمت او بودند. «وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ». <ref>سوره نمل، آیه ۲۰</ref> | ||
و از همه ى امکانات براى تبلیغ دین استفاده مى کرد. (فرستادن نامه به وسیله ى پرنده) «اذْهَبْ بِکِتابِی هذا». <ref>سوره نمل، آیه ۲۸</ref> و دست اندرکاران او طى الأرض داشتند. «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ». <ref>سوره نمل، آیه ۴۰</ref> و حکومت بى نظیر داشت. «هَبْ لِی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِأَحَدٍ». <ref>سوره ص، آیه ۳۵</ref> و به حسن عاقبت و مقام والا نزد خداوند رسید. «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ» <ref>سوره ص، آیه ۲۵</ref> و جن در خدمت او بود. «وَالشَّیاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ». <ref>سوره ص، آیه ۳۷</ref> <ref>تفسیر نور (قرائتى محسن)، ج۹، ص۴۲۸</ref> | و از همه ى امکانات براى تبلیغ دین استفاده مى کرد. (فرستادن نامه به وسیله ى پرنده) «اذْهَبْ بِکِتابِی هذا». <ref>سوره نمل، آیه ۲۸</ref> و دست اندرکاران او طى الأرض داشتند. «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ». <ref>سوره نمل، آیه ۴۰</ref> و حکومت بى نظیر داشت. «هَبْ لِی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِأَحَدٍ». <ref>سوره ص، آیه ۳۵</ref> و به حسن عاقبت و مقام والا نزد خداوند رسید. «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ» <ref>سوره ص، آیه ۲۵</ref> و جن در خدمت او بود. «وَالشَّیاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ». <ref>سوره ص، آیه ۳۷</ref> <ref>تفسیر نور (قرائتى محسن)، ج۹، ص۴۲۸</ref> | ||
=منبع= | =منبع= | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۴: | ||
حضرت سلیمان علیهالسلام | القرآن | حضرت سلیمان علیهالسلام | القرآن | ||
https://fa.the-koran.org › content › ... | https://fa.the-koran.org › content › ... | ||
=پانویس= | |||
{{پانویس|3}} | |||
[[رده: پیامبران]] |