پرش به محتوا

احمد شاه مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:220px-Ahmad Shah Massoud.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|شهید احمد شاه مسعود]]
[[پرونده:220px-Ahmad Shah Massoud.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|شهید احمدشاه مسعود]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
!نام
!احمد شاه مسعود
!احمدشاه مسعود
|-
|-
|متولد
|متولد
|۱۱ شهریور ۱۳۳۲
|۱۱ شهریور ۱۳۳۲
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
خط ۲۴: خط ۲۴:
=دوران کودکی و نوجوانی=
=دوران کودکی و نوجوانی=


احمدشاه مسعود فرزند سرهنگ دوست محمد خان در ۱۱ شهریور ۱۳۳۲ (۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی) در قریهٔ جنگلک درهٔ پنجشیر زاده شد.
احمدشاه مسعود فرزند سرهنگ دوست محمد خان در ۱۱ شهریور ۱۳۳۲ (۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی) در قریهٔ جنگلک درهٔ پنجشیر زاده شد.


پدر احمد شاه مسعود سرهنگ دوست محمد از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه بود. پدربزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم پنجشیر به‌شمار می‌رفت که در دوران پادشاهی امان‌الله شاه به عنوان کارمند و مأمور رسمی دولت وظیفهٔ خزانه‌دار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمع‌آوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب استقلال از استعمار بریتانیا در سلطنت امان‌الله شاه شخصی فعال و پرتحرک محسوب می‌شد. دگروال دوست محمد مانند بسیاری از افسران ارتش و کارمندان دولت در سال‌های کار رسمی پس از هر چند سالی محل کار و وظیفه‌اش تغییر می‌یافت و از یک ولایت به ولایت دیگر موظف می‌گردید. از این رو، وی در سال‌های کارش به حیث افسر ارتش یا صاحب منصب اردو در ولایات ننگرهار، بدخشان، بغلان، غزنی، هرات و کابل وظایفی را به عهده داشته‌است.
پدر احمدشاه مسعود سرهنگ دوست محمد از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه بود. پدربزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم پنجشیر به‌شمار می‌رفت که در دوران پادشاهی امان‌الله شاه به عنوان کارمند و مأمور رسمی دولت وظیفهٔ خزانه‌دار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمع‌آوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب استقلال از استعمار بریتانیا در سلطنت امان‌الله شاه شخصی فعال و پرتحرک محسوب می‌شد. دگروال دوست محمد مانند بسیاری از افسران ارتش و کارمندان دولت در سال‌های کار رسمی پس از هر چند سالی محل کار و وظیفه‌اش تغییر می‌یافت و از یک ولایت به ولایت دیگر موظف می‌گردید. از این رو، وی در سال‌های کارش به حیث افسر ارتش یا صاحب منصب اردو در ولایات ننگرهار، بدخشان، بغلان، غزنی، هرات و کابل وظایفی را به عهده داشته‌است.


او در کنار کار در ارتش که مربوط وزارت دفاع می‌شد، گاهی در وزارت داخله (وزارت کشور) نیز وظایف رسمی را به سر رسانید. آنچنانکه او در هرات چند سال در بخش وزارت داخله سمت فرماندهی یا قوماندانی ژاندارم و پلیس هرات را به دوش داشت؛ بنابراین احمدشاه مسعود همراه با پدر و خانواده به ولایات مختلف رفت و دوران کودکی و نوجوانی را در مکاتب و مدارس بیرون از زادگاهش سپری نمود.
او در کنار کار در ارتش که مربوط وزارت دفاع می‌شد، گاهی در وزارت داخله (وزارت کشور) نیز وظایف رسمی را به سر رسانید. آنچنان‌که او در هرات چند سال در بخش وزارت داخله سمت فرماندهی یا قوماندانی ژاندارم و پلیس هرات را به دوش داشت؛ بنابراین احمدشاه مسعود همراه با پدر و خانواده به ولایات مختلف رفت و دوران کودکی و نوجوانی را در مکاتب و مدارس بیرون از زادگاهش سپری نمود.


مسعود سال‌های آغاز کودکی را در زادگاهش دره پنجشیر گذراند. در پنج سالگی شامل صنف اول مکتب (دبستان) بازارک گردید. قبل از آنکه صنف اول را به پایان برساند با خانواده به کابل رفت و در مکتب شاه دو شمشیره شامل شد. اما اندکی بعد پدرش در سمت قوماندان ژاندارم و پولیس هرات به ولایت هرات رفت و احمدشاه مسعود صنوف دوم، سوم و چهارم را در مکتب موفق شهر هرات به درس و تعلیم ادامه داد. در همین‌جا بود که علوم دینی و مذهبی را نزد مدرس مسجد جامع هرات فراگرفت. در پایان صنف چهارم با پدرش که از هرات به کابل تبدیل گردید دوباره به شهر کابل بازگشت.
مسعود سال‌های آغاز کودکی را در زادگاهش دره پنجشیر گذراند. در پنج سالگی شامل صنف اول مکتب (دبستان) بازارک گردید. قبل از آنکه صنف اول را به پایان برساند با خانواده به کابل رفت و در مکتب شاه دو شمشیره شامل شد. اما اندکی بعد پدرش در سمت قوماندان ژاندارم و پولیس هرات به ولایت هرات رفت و احمدشاه مسعود صنوف دوم، سوم و چهارم را در مکتب موفق شهر هرات به درس و تعلیم ادامه داد. در همین‌جا بود که علوم دینی و مذهبی را نزد مدرس مسجد جامع هرات فراگرفت. در پایان صنف چهارم با پدرش که از هرات به کابل تبدیل گردید دوباره به شهر کابل بازگشت.
خط ۴۱: خط ۴۱:
با وقوع کودتای کمونیستی ۷ ثور/اُردیبِهشت ۱۳۵۷ و آغاز جهاد او به نورستان و کنر می‌رود و با رهبری دسته‌های کوچک مجاهدین، به‌شکل عملی در رهبری مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی وابسته به شوروی شرکت‌ می‌جوید. مسعود در جوزا/خُرداد ۱۳۵۸ در رأس یک قطعه از چریکهای مجاهد نورستان وارد پنجشیر می‌گردد و در ۱۷ سرطان/تیر ۱۳۵۸ نخستین دسته‌های منظم چریکی را در درهٔ پنجشیر ایجاد می‌نماید.
با وقوع کودتای کمونیستی ۷ ثور/اُردیبِهشت ۱۳۵۷ و آغاز جهاد او به نورستان و کنر می‌رود و با رهبری دسته‌های کوچک مجاهدین، به‌شکل عملی در رهبری مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی وابسته به شوروی شرکت‌ می‌جوید. مسعود در جوزا/خُرداد ۱۳۵۸ در رأس یک قطعه از چریکهای مجاهد نورستان وارد پنجشیر می‌گردد و در ۱۷ سرطان/تیر ۱۳۵۸ نخستین دسته‌های منظم چریکی را در درهٔ پنجشیر ایجاد می‌نماید.


پس از سه سال نبرد با روس‌ها در سال ۱۳۶۱ در پی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق در پنجشیر، فرمانده کل نظامی روس‌ها در افغانستان برای توافق آتش‌بس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و برای دو سال، این توافق به امضاء می‌رسد(۱۹۸۲)، که در واقع روس‌ها با این توافق، مجاهدین را برای نخستین‌بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت می‌شناسند. ژنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان دربارهٔ این قرارداد می‌نویسد: «مسعود از آرامش پدید آمده [یعنی آتش‌بس ۱۹۸۲]، فعالانه برای نیل به اهداف خود سود جست».
پس از سه سال نبرد با روس‌ها در سال ۱۳۶۱ در پی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق در پنجشیر، فرمانده کل نظامی روس‌ها در افغانستان برای توافق آتش‌بس با احمدشاه مسعود وارد مذاکره گردیده و برای دو سال، این توافق به امضاء می‌رسد(۱۹۸۲)، که در واقع روس‌ها با این توافق، مجاهدین را برای نخستین‌بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت می‌شناسند. ژنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان دربارهٔ این قرارداد می‌نویسد: «مسعود از آرامش پدید آمده [یعنی آتش‌بس ۱۹۸۲]، فعالانه برای نیل به اهداف خود سود جست».


مسعود از فرصت به دست آمده بیشترین استفاده را کرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت دربرابراشغال افغانستان در بیرون از درهٔ پنجشیر اقدام می‌کند. در همین راستا با ایجاد شورای نظار یکی از منظم‌ترین تشَکل‌های نظامی و چریکی در برابر اشغال شوروی و رویارویی با رژیم کمونیستی را پایه‌گذاری می‌نماید. شورای نظار در ابتدا متشکل از حزب‌ها و گروه‌های مختلف در ۹ ولایت شمالی افغانستان ایجاد می‌گردد.
مسعود از فرصت به دست آمده بیشترین استفاده را کرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت دربرابراشغال افغانستان در بیرون از درهٔ پنجشیر اقدام می‌کند. در همین راستا با ایجاد شورای نظار یکی از منظم‌ترین تشَکل‌های نظامی و چریکی در برابر اشغال شوروی و رویارویی با رژیم کمونیستی را پایه‌گذاری می‌نماید. شورای نظار در ابتدا متشکل از حزب‌ها و گروه‌های مختلف در ۹ ولایت شمالی افغانستان ایجاد می‌گردد.
خط ۴۷: خط ۴۷:
از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ هشت حمله ارتش متجاوزین اتحاد شوروی سابق در پنجشیر به شکست کامل می‌انجامد و بدین ترتیب از سال ۱۳۶۷ به بعد پنجشیر همچون دژی تسخیر ناپذیر باقی می‌ماند.
از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ هشت حمله ارتش متجاوزین اتحاد شوروی سابق در پنجشیر به شکست کامل می‌انجامد و بدین ترتیب از سال ۱۳۶۷ به بعد پنجشیر همچون دژی تسخیر ناپذیر باقی می‌ماند.


به دنبال بیرون‌شدن آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ میزان/مِهر ۱۳۶۹ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، به ابتکار احمد شاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیمِ ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۰ دایر می‌گردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نماینده‌ای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست راهبرد مبارزه دربرابر جمهوری دموکراتیک افغانستان را تعیین می‌کنند.
به دنبال بیرون‌شدن آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ میزان/مِهر ۱۳۶۹ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، به ابتکار احمدشاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیمِ ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۰ دایر می‌گردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نماینده‌ای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست راهبرد مبارزه دربرابر جمهوری دموکراتیک افغانستان را تعیین می‌کنند.


در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در آبان ۱۳۶۹، رئیس ستاد ارتش پاکستان احمد شاه مسعود را به پاکستان دعوت می‌کند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام می‌دهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان راهبرد مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی را به آگاهی‌آن‌ها می‌رساند و مواضع فرماندهان را در دیدارهای مختلف به آن‌ها تبیین می‌نماید.
در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در آبان ۱۳۶۹، رئیس ستاد ارتش پاکستان احمدشاه مسعود را به پاکستان دعوت می‌کند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام می‌دهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان راهبرد مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی را به آگاهی‌آن‌ها می‌رساند و مواضع فرماندهان را در دیدارهای مختلف به آن‌ها تبیین می‌نماید.


=حملات پنجشیر=
=حملات پنجشیر=
خط ۹۵: خط ۹۵:
وسایلی که در این حمله به کار گرفته شد آشکارا برتر از گذشته‌ بود و این حدس را نیرو می‌بخشد که تصمیم حمله از سوی عالی‌ترین مقام‌های کرملین گرفته شده بود. بمب افکن‌های تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز می‌کنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکن‌ها برای نخستین بار بود که استفاده می‌شد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود.
وسایلی که در این حمله به کار گرفته شد آشکارا برتر از گذشته‌ بود و این حدس را نیرو می‌بخشد که تصمیم حمله از سوی عالی‌ترین مقام‌های کرملین گرفته شده بود. بمب افکن‌های تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز می‌کنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکن‌ها برای نخستین بار بود که استفاده می‌شد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود.


در نخست‌های آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای کشتن احمد شاه مسعود به ناکامی روبرو شد. آغاز حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک چرخ‌بال‌ها بر خط الرأس بلندی‌ها پیاده شدند و هم‌زمان یک ستون زرهی به بالای دره‌های ولسوالی/شهرستان اندراب و پنجشیر روی می‌نهد. واحدهای دیگری با چرخ‌بال‌ها به گردنه انجمن در انتهای پنجشیر و ولسوالی/شهرستان خوست و فرنگ که تصور می‌شود پایگاهی است برای عقب‌نشینی مجاهدین برده می‌شوند. ستون‌های زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست می‌یابند. اما شوروی‌ها در حمله به دره‌های پهلو، جایی که گروه‌های متحرک مسعود عقب‌نشینی کرده‌اند، با شکست مواجه می‌شوند. شوروی‌ها تلفات سنگینی متحمل می‌شوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ، خوست و فرنگ را ترک می‌کنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شده‌است می‌مانند، دره‌ای که هنوز دو سوم آن در دست گروه‌های مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری می‌کنند.
در نخست‌های آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای کشتن احمدشاه مسعود به ناکامی روبرو شد. آغاز حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک چرخ‌بال‌ها بر خط الرأس بلندی‌ها پیاده شدند و هم‌زمان یک ستون زرهی به بالای دره‌های ولسوالی/شهرستان اندراب و پنجشیر روی می‌نهد. واحدهای دیگری با چرخ‌بال‌ها به گردنه انجمن در انتهای پنجشیر و ولسوالی/شهرستان خوست و فرنگ که تصور می‌شود پایگاهی است برای عقب‌نشینی مجاهدین برده می‌شوند. ستون‌های زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست می‌یابند. اما شوروی‌ها در حمله به دره‌های پهلو، جایی که گروه‌های متحرک مسعود عقب‌نشینی کرده‌اند، با شکست مواجه می‌شوند. شوروی‌ها تلفات سنگینی متحمل می‌شوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ، خوست و فرنگ را ترک می‌کنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شده‌است می‌مانند، دره‌ای که هنوز دو سوم آن در دست گروه‌های مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری می‌کنند.


در این هنگام شوروی‌ها به تاکتیک نوی روی می‌آورند: واحدهایی حدود ۵۰۰ نفر هر روز پگاهی با چرخ‌بال‌ها و بدون حمایت زره پوش‌ها در اطراف یک روستا پیاده می‌شوند، روستا را بازرسی و مجاهدینی را که شوروی‌ها نام آن‌ها را دارند بازداشت می‌کنند و پیش از فرارسیدن شب، عقب‌نشینی می‌کنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز نیرو و دست زدن به حملات غافل‌گیرانه دربرابر واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شده‌ بود.
در این هنگام شوروی‌ها به تاکتیک نوی روی می‌آورند: واحدهایی حدود ۵۰۰ نفر هر روز پگاهی با چرخ‌بال‌ها و بدون حمایت زره پوش‌ها در اطراف یک روستا پیاده می‌شوند، روستا را بازرسی و مجاهدینی را که شوروی‌ها نام آن‌ها را دارند بازداشت می‌کنند و پیش از فرارسیدن شب، عقب‌نشینی می‌کنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز نیرو و دست زدن به حملات غافل‌گیرانه دربرابر واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شده‌ بود.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
=پس از خروج قوای شوروی=
=پس از خروج قوای شوروی=


احمدشاه مسعود در جوزای ۱۳۶۷ که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد ارتش منظم را دررفتن به مرحلهٔ تعرض استراتژیک مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او هنوز گام‌‌های نخست را باتوسعهٔ قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی "غافلگیر"کننده محسوب می‌شد. چون کار و برنامهٔ او در مورد ایجاد ارتش و انجام تعرض استراتژیک غرض تصرف شهرها و سقوط حکومت مورد حمایت شوروی‌ها به انجام نرسیده بود. در حالیکه احزاب مجاهدین و رهبران شان در پیشاور و منابع مختلف خارجی از سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق در فردای خروج قوای شوروی سخن می‌گفتند، مسعود این ادعا و پیش‌بینی را غیرواقعی و قبل از وقت تلقی کرد. او اظهار داشت که سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق با تغییر و تحول وضعیت نظامی نیروهای مجاهدین از حالت دفاع به تعرض میسر است. این امر هماهنگی نیروها و ایجاد ارتش تعلیم دیده و منظم، اکمالات تسلیحاتی و لجستیکی را می‌خواهد که دسترسی به آن را نه در چند هفته و چند ماه بلکه در چند سال باید مورد توجه قرارداد. اما در بیرون از افغانستان که آی اس آی (استخبارات نظامی ارتش پاکستان) فعالیت محاربوی احزاب مجاهدین به خصوص ولایات مرزی را تحت کنترل داشت بدون توجه به نظریات مسعود، جنگ جلال‌آباد را در نیمهٔ حوت ۱۳۶۷ به راه انداخت. جنگی که به شکست مجاهدین انجامید و صحت دیگاه احمدشاه مسعود را در هماهنگی و آماده شدن مجاهدین به مرحلهٔ تعرض استراتژیک نشان داد. احمدشاه مسعود علی الرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی اس آی پاکستان و گلبدین حکمتیار پشتون ایجاد می‌شد، به تلاش خود در این مسیر چه در سال‌های اشغال و چه در سال‌های بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیون‌های که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را از تصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحلهٔ جدید ی که آن را "مرحله ی تعرض استراتژیک" می‌خواند، دست یافت.
احمدشاه مسعود در جوزای ۱۳۶۷ که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد ارتش منظم را دررفتن به مرحلهٔ تعرض استراتژیک مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او هنوز گام‌‌های نخست را باتوسعهٔ قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی "غافلگیر"کننده محسوب می‌شد. چون کار و برنامهٔ او در مورد ایجاد ارتش و انجام تعرض استراتژیک غرض تصرف شهرها و سقوط حکومت مورد حمایت شوروی‌ها به انجام نرسیده بود. در حالیکه احزاب مجاهدین و رهبران‌شان در پیشاور و منابع مختلف خارجی از سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق در فردای خروج قوای شوروی سخن می‌گفتند، مسعود این ادعا و پیش‌بینی را غیرواقعی و قبل از وقت تلقی کرد. او اظهار داشت که سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق با تغییر و تحول وضعیت نظامی نیروهای مجاهدین از حالت دفاع به تعرض میسر است. این امر هماهنگی نیروها و ایجاد ارتش تعلیم دیده و منظم، اکمالات تسلیحاتی و لجستیکی را می‌خواهد که دسترسی به آن را نه در چند هفته و چند ماه بلکه در چند سال باید مورد توجه قرارداد. اما در بیرون از افغانستان که آی اس آی (استخبارات نظامی ارتش پاکستان) فعالیت محاربوی احزاب مجاهدین به خصوص ولایات مرزی را تحت کنترل داشت بدون توجه به نظریات مسعود، جنگ جلال‌آباد را در نیمهٔ حوت ۱۳۶۷ به راه انداخت. جنگی که به شکست مجاهدین انجامید و صحت دیدگاه احمدشاه مسعود را در هماهنگی و آماده شدن مجاهدین به مرحلهٔ تعرض استراتژیک نشان داد. احمدشاه مسعود علی الرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی اس آی پاکستان و گلبدین حکمتیار پشتون ایجاد می‌شد، به تلاش خود در این مسیر چه در سال‌های اشغال و چه در سال‌های بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیون‌های که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را از تصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحلهٔ جدیدی که آن را "مرحله ی تعرض استراتژیک" می‌خواند، دست یافت.


اما بعد از آن تلاش‌های حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که به شدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند در جلوگیری از فعالیت و برنامه‌های او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سید جمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمده ای در تضعیف مسعود و ناکامی برنامه‌های او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترک حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیب الله در کابل برداشته شد تا احمد شاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجام شدهٔ تصاحب قدرت قرار بگیرند.
اما بعد از آن تلاش‌های حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که به شدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند در جلوگیری از فعالیت و برنامه‌های او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سید جمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمده‌ای در تضعیف مسعود و ناکامی برنامه‌های او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترک حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیب الله در کابل برداشته شد تا احمدشاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجام شدهٔ تصاحب قدرت قرار بگیرند.


احمدشاه مسعود که همچنان ایجاد ارتش و هماهنگی مجاهدین را در تصرف شهرها و سقوط رژیم عامل مهم و اساسی می‌پنداشت در خزان سال ۱۳۶۹ به جلسهٔ شورای سراسری قوماندانان در شاه سلیم پیوست. او گردهمایی تعدادی از قوماندانان جهاد را در توضیح و اعلان نظریات و برنامه‌های خود فرصتی خوبی تلقی کرد؛ و سپس به پاکستان سفر نمود تا نظریات خود را به گوش رهبران احزاب مجاهدین و مقامات پاکستانی نیز برساند. وی در یک اجلاس علنی در مقر ریاست دولت موقت به رهبری صبغت الله مجددی در شهر پیشاور از رهبران احزاب مجاهدین و تفرقه میان آن‌ها انتقاد شدید به عمل آورد و ضرورت هماهنگی مجاهدین و ایجاد ارتش منظم را در تصرف شهرها و سقوط رژیم مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او پس از چند روز گفتگو و مذاکره در پاکستان در قوس ۱۳۶۹ دوباره به داخل کشور برگشت و کار تعلیمات نخستین قطعات ارتشی را که از ده هزار نفر تشکیل شده بود شدت بخشید.
احمدشاه مسعود که همچنان ایجاد ارتش و هماهنگی مجاهدین را در تصرف شهرها و سقوط رژیم عامل مهم و اساسی می‌پنداشت در خزان سال ۱۳۶۹ به جلسهٔ شورای سراسری قوماندانان در شاه سلیم پیوست. او گردهمایی تعدادی از قوماندانان جهاد را در توضیح و اعلان نظریات و برنامه‌های خود فرصتی خوبی تلقی کرد؛ و سپس به پاکستان سفر نمود تا نظریات خود را به گوش رهبران احزاب مجاهدین و مقامات پاکستانی نیز برساند. وی در یک اجلاس علنی در مقر ریاست دولت موقت به رهبری صبغت الله مجددی در شهر پیشاور از رهبران احزاب مجاهدین و تفرقه میان آن‌ها انتقاد شدید به عمل آورد و ضرورت هماهنگی مجاهدین و ایجاد ارتش منظم را در تصرف شهرها و سقوط رژیم مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او پس از چند روز گفتگو و مذاکره در پاکستان در قوس ۱۳۶۹ دوباره به داخل کشور برگشت و کار تعلیمات نخستین قطعات ارتشی را که از ده هزار نفر تشکیل شده بود شدت بخشید.
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
=وزارت دفاع دولت=
=وزارت دفاع دولت=


احمد شاه مسعود در اولین ابلاغیهٔ حکومت انتقالی مجاهدین به وزارت دفاع این حکومت منسوب شد و مؤظف به دفاع از کابل و تأمین ثبات پایتخت گردید. اما برای تأمین چنین امری در جنگ با گلبدین حکمتیار قرار گرفت. چون حکمتیار قبلاً آرامش و ثبات پایتخت را نخست با تهدید و سپس با هجوم نیروهای خویش برهم زده بود
احمدشاه مسعود در اولین ابلاغیهٔ حکومت انتقالی مجاهدین به وزارت دفاع این حکومت منسوب شد و مؤظف به دفاع از کابل و تأمین ثبات پایتخت گردید. اما برای تأمین چنین امری در جنگ با گلبدین حکمتیار قرار گرفت. چون حکمتیار قبلاً آرامش و ثبات پایتخت را نخست با تهدید و سپس با هجوم نیروهای خویش برهم زده بود


=فتح کابل=
=فتح کابل=
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
=زمان طالبان=
=زمان طالبان=


احمدشاه مسعود همانگونه که در سه سال حاکمیت مجاهدین به خاطر تحقق صلح و ثبات در افغانستان به هرصدایی در این جهت لبیک گفت و با هر گامی در این مسیر همراه شد، از نخستین ادعا و فریاد طالبان در پایان دادن به جنگ و استقرار صلح نیز استقبال کرد. او حرکت طالبان را که با شعار صلح خواهی و تحقق امنیت از جنوب کشور و از قندهار سر برآورد مورد تشویق و حمایت قرارداد؛ و در دسترسی به صلح به گونهٔ شگفت‌آور و متهوارنه ای بدون سپاه و لشکر به پیشواز آن‌ها در۲۲ دلو ۱۳۷۳ به میدان شهر رفت. اما طالبان که یک گروه جاهل و وابسته به بیگانه بودند و نه برای صلح بلکه برای ایجاد حاکمیت جهل و بیداد و نابودی استقلال و هویت ملی افغانستان مأموریت داشتند راه جنگ را برگزیدند. احمدشاه مسعود که در سه سال گذشته برای دفاع از استقلال و حاکمیت ملی کشورش در برابر حملات و جنگ‌های خونین حکمتیار پشتون علیه کابل و دولت تاجیکی مجاهدین و در مقابل دسایس و توطئه‌های گوناگون ایستاده بود، این بار در برابر نیروی جهل و وحشت طالبی نیز ایستاد. مسعود ۱۸ ماه و دوازه روز (از ۲۱ حوت ۱۳۷۳ تا ۵ میزان ۱۳۷۵) نیروی طالبان را درپشت دروازه‌های پایتخت نگهداشت و در این مدت سخت‌ترین و خونین‌ترین حملات آن‌ها را در تصرف کابل دفع کرد. او چند بار برای جلوگیری از سقوط هرات و ولایات غربی کشور صدها تن نیروی خود را از مرکز به شیندند و هرات اعزام داشت و تا میزان ۱۳۷۴ مانع سقوط آن مناطق به دست طالبان شد. طالبان بعد از تسلط بر هرات و ولایات غربی با دریافت امکانات هنگفت مالی، لوجستیکی و نظامی از سوی آی اس آی [[پاکستان]] و ممالک عربی نفتخیز خلیج فارس در مشارکت با صدها تن جنگجوی مدارس پاکستان و داوطلبان دیگر خارجی با تصرف ولایات شرقی در میزان ۱۳۷۵ به کابل پایتخت کشور دست یافتند. احمدشاه مسعود یک روز قبل از ورود طالبان به شهر کابل در پنجم میزان ۱۳۷۵ در حالی نیروهای خود را از پایتخت به سوی شمال عقب برد که یک روز تأخیر در این عقب‌نشینی پیامد بسیار خونین وغم انگیزی را هم برای مردم پایتخت و هم برای آن نیروها درقبال داشت. طالبان و جنگجویان خارجی که از سه استقامت جنوب، شرق و غرب کابل در حال هجوم به شهر بودند با بستن راه شمال شهر به آسانی نیروهای مدافع را در محاصرهٔ کامل قرار می‌دادند. در چنین حالتی یک جنگ خونین و مرگبار کوچه به کوچه و خانه به خانه در شهر با آیندهٔ غیرقابل پیش‌بینی برای نیروهای مدافع پایتخت واقع می‌شد. در حالیکه برای احمدشاه مسعود تداوم مقاومت در برابر سلطهٔ طالبان و تجاوز پاکستان از اهمیت و اولویت برخوردار بود و درگیری نیروهای او در داخل شهر محاصره شده از سوی دشمن ضربهٔ جبران ناپذیری به آیندهٔ مقاومت وارد می‌کرد.
احمدشاه مسعود همانگونه که در سه سال حاکمیت مجاهدین به خاطر تحقق صلح و ثبات در افغانستان به هرصدایی در این جهت لبیک گفت و با هر گامی در این مسیر همراه شد، از نخستین ادعا و فریاد طالبان در پایان دادن به جنگ و استقرار صلح نیز استقبال کرد. او حرکت طالبان را که با شعار صلح خواهی و تحقق امنیت از جنوب کشور و از قندهار سر برآورد مورد تشویق و حمایت قرارداد؛ و در دسترسی به صلح به گونهٔ شگفت‌آور و متهوارنه‌ای بدون سپاه و لشکر به پیشواز آن‌ها در۲۲ دلو ۱۳۷۳ به میدان شهر رفت. اما طالبان که یک گروه جاهل و وابسته به بیگانه بودند و نه برای صلح بلکه برای ایجاد حاکمیت جهل و بیداد و نابودی استقلال و هویت ملی افغانستان مأموریت داشتند راه جنگ را برگزیدند. احمدشاه مسعود که در سه سال گذشته برای دفاع از استقلال و حاکمیت ملی کشورش در برابر حملات و جنگ‌های خونین حکمتیار پشتون علیه کابل و دولت تاجیکی مجاهدین و در مقابل دسایس و توطئه‌های گوناگون ایستاده بود، این بار در برابر نیروی جهل و وحشت طالبی نیز ایستاد. مسعود ۱۸ ماه و دوازه روز (از ۲۱ حوت ۱۳۷۳ تا ۵ میزان ۱۳۷۵) نیروی طالبان را درپشت دروازه‌های پایتخت نگهداشت و در این مدت سخت‌ترین و خونین‌ترین حملات آن‌ها را در تصرف کابل دفع کرد. او چند بار برای جلوگیری از سقوط هرات و ولایات غربی کشور صدها تن نیروی خود را از مرکز به شیندند و هرات اعزام داشت و تا میزان ۱۳۷۴ مانع سقوط آن مناطق به دست طالبان شد. طالبان بعد از تسلط بر هرات و ولایات غربی با دریافت امکانات هنگفت مالی، لوجستیکی و نظامی از سوی آی اس آی [[پاکستان]] و ممالک عربی نفتخیز خلیج فارس در مشارکت با صدها تن جنگجوی مدارس پاکستان و داوطلبان دیگر خارجی با تصرف ولایات شرقی در میزان ۱۳۷۵ به کابل پایتخت کشور دست یافتند. احمدشاه مسعود یک روز قبل از ورود طالبان به شهر کابل در پنجم میزان ۱۳۷۵ در حالی نیروهای خود را از پایتخت به سوی شمال عقب برد که یک روز تأخیر در این عقب‌نشینی پیامد بسیار خونین وغم انگیزی را هم برای مردم پایتخت و هم برای آن نیروها درقبال داشت. طالبان و جنگجویان خارجی که از سه استقامت جنوب، شرق و غرب کابل در حال هجوم به شهر بودند با بستن راه شمال شهر به آسانی نیروهای مدافع را در محاصرهٔ کامل قرار می‌دادند. در چنین حالتی یک جنگ خونین و مرگبار کوچه به کوچه و خانه به خانه در شهر با آیندهٔ غیرقابل پیش‌بینی برای نیروهای مدافع پایتخت واقع می‌شد. در حالیکه برای احمدشاه مسعود تداوم مقاومت در برابر سلطهٔ طالبان و تجاوز پاکستان از اهمیت و اولویت برخوردار بود و درگیری نیروهای او در داخل شهر محاصره شده از سوی دشمن ضربهٔ جبران ناپذیری به آیندهٔ مقاومت وارد می‌کرد.


احمدشاه مسعود بعد از ترک پایتخت هزاران تن نیروهای خود را داخل دره پنجشیر ساخت و مدخل دره را با قسمتی از سرک غرض جلوگیری از ورود نیروهای طالبان منفجر نمود. او بستن دهانهٔ پنجشیر را به صورت مؤقت از یکسو غرض تنظیم و سازماندهی دوبارهٔ نیروهای خود و از سوی دیگر به منظور ایجاد زمان و فرصت برای مردم پایتخت و شمال پایتخت در شناخت بهتر طالبان ضروری تلقی کرد. در حالیکه مسعود موفق به سازماندهی مجدد نیروها غرض تداوم مقاومت گردید، مردم در کابل و شمال کابل با طالبان نه به عنوان نیروی آورندهٔ امنیت و ثبات بلکه به نیروی وحشی وسرکوبگر ضد فرهنگ و مدنیت که توسط صدها تن از افراد جنگجوی پاکستانی وعرب همراهی می‌شدند، روبروگردیدند. احمدشاه مسعود نیروهای طالبان را دوهفته بعد در یک حملهٔ سریع و ناگهانی از دهانهٔ پنجشیر و سالنگ تا دامنه‌های کوتل خیرخانه درهم شکست و اولین بار ده‌ها نفر از جنگجویان خارجی را که بیشترشان پاکستانی بودند به اسارت درآورد.
احمدشاه مسعود بعد از ترک پایتخت هزاران تن نیروهای خود را داخل دره پنجشیر ساخت و مدخل دره را با قسمتی از سرک غرض جلوگیری از ورود نیروهای طالبان منفجر نمود. او بستن دهانهٔ پنجشیر را به صورت مؤقت از یکسو غرض تنظیم و سازماندهی دوبارهٔ نیروهای خود و از سوی دیگر به منظور ایجاد زمان و فرصت برای مردم پایتخت و شمال پایتخت در شناخت بهتر طالبان ضروری تلقی کرد. در حالیکه مسعود موفق به سازماندهی مجدد نیروها غرض تداوم مقاومت گردید، مردم در کابل و شمال کابل با طالبان نه به عنوان نیروی آورندهٔ امنیت و ثبات بلکه به نیروی وحشی وسرکوبگر ضد فرهنگ و مدنیت که توسط صدها تن از افراد جنگجوی پاکستانی وعرب همراهی می‌شدند، روبروگردیدند. احمدشاه مسعود نیروهای طالبان را دوهفته بعد در یک حملهٔ سریع و ناگهانی از دهانهٔ پنجشیر و سالنگ تا دامنه‌های کوتل خیرخانه درهم شکست و اولین بار ده‌ها نفر از جنگجویان خارجی را که بیشترشان پاکستانی بودند به اسارت درآورد.
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
او سپس در ۱۹ میزان ۱۳۷۵ با عبدالکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی هزاره‌ها و جنرال عبدالرشید دستم در شهرک خنجان شمال سالنگ معاهدهٔ تشکیل ائتلاف نظامی «شورای عالی دفاع از وطن» را امضاء کرد؛ و با این اقدام تلاش جنرال نصیرالله بابر وزیر داخلهٔ پاکستان و سران آی اس آی را در جلب حمایت و همکاری دوستم با طالبان ناکام ساخت.
او سپس در ۱۹ میزان ۱۳۷۵ با عبدالکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی هزاره‌ها و جنرال عبدالرشید دستم در شهرک خنجان شمال سالنگ معاهدهٔ تشکیل ائتلاف نظامی «شورای عالی دفاع از وطن» را امضاء کرد؛ و با این اقدام تلاش جنرال نصیرالله بابر وزیر داخلهٔ پاکستان و سران آی اس آی را در جلب حمایت و همکاری دوستم با طالبان ناکام ساخت.


باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد آن‌ها علیه مردم بیشتر، وابستگی آن‌ها به بیگانه آشکارتر، تعداد جنگجویان متجاوز پاکستانی و خارجی در میان شان افزونتر و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده در حاکمیت آن‌ها عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شد، نقش احمدشاه مسعود به عنوان یگانه مرجع و امید مقاومت در راه استقلال و حاکمیت ملی کشور برجسته تر نمایان می‌گردید. در طول سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده که از سوی استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و جمیعت العلمای فضل الرحمن و سمیع الحق با اعزام هزاران داوطلب جنگی حمایت و همراهی می‌شد، تنها احمدشاه مسعود با ایمان راسخ و اراده ای به استواری و سرافرازی قله‌های بلند هندوکش به مقاومت در وطن ادامه داد. در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دو بار لشکر وحشت طالبان با سپاهیان اجیر و داوطلب ویرانی از بلاد عرب وعجم به شمال کشورسرازیر شدند. به استثنای وادی پنجشیر و برخی از دره‌ها و دامنه‌های شمال هندوکش و پامیر سیطرهٔ وحشت و ترور را به همه ولایات کشور پهن نمودند. بسیاری از رهبران و فرماندهانی که در این مناطق قرارداشتند و از پایداری و مقاومت دم می‌زدند، معرکهٔ مبارزه و جنگ را ترک کرده به بیرون از کشور رفتند، اما احمد شاه مسعود در تمام این حالات به تنهایی فریاد مقاومت سرداد و در راه دفاع از دین، آزادی و وطنش ثابت و استوار باقی ماند. احمدشاه مسعود در سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم چند بار به گونهٔ شگفت‌آوری در میزان ۱۳۷۵، جوزای ۱۳۷۶ و اسد ۱۳۷۸ دره‌ها و تاکستان‌های شمالی را از اشغال نیروی مهاجم طالبان و تروریزم آزاد ساخت و هزاران نفر از نیروهای زمین سوز و آدم‌کش آن‌ها را که صدها پاکستانی و عرب در میان شان قرارداشت سرکوب کرد و به اسارت درآورد. او در یازدهم قوس ۱۳۷۷(۲ دسامبر۱۹۹۹) در پنجشیر جلسه ای را متشکل از سیصد تن فرماندهان مناطق و اقوام مختلف افغانستان، رهبران گروه‌ها و احزاب مجاهدین برای ایجاد هماهنگی و اتخاذ استراتیژی واحد مبارزه و مقاومت علیه طالبان دایر کرد؛ و با برگزاری این اجلاس، موفق به بازگرداندن رهبران و فرماندهان بیشتر و گسترش مقاومت و جنگ در ولایات مختلف شرقی، مرکزی و شمال غربی کشور شد. سخت‌ترین و نابرابرترین جنگ احمد شاه مسعود با نیروهای طالبان و متجاوزین خارجی در تابستان ۱۳۷۹ در تالقان به وقوع پیوست. این جنگ با هجوم بیست هزار تن نیروی طالبان، تروریستان القاعده و متجاوزین پاکستانی برای تسخیر تالقان و تصرف بدخشان و تمام مناطق عقبی در شمال و شمال شرق وادی پنجشیر بیش از یکماه طول کشید. در این جنگ نیروهای خارجی در میان طالبان بیشتراز نیروی بومی طالب بود. در حالیکه هزاران نفر جنگجوی پاکستانی شامل این نیروها می‌شد، هزاران تن از تروریستان سازمان القاعده متشکل از کشورهای عربی شمال آفریقا، شرق میانه، ممالک آسیای مرکزی، مناطق ماورای قفقاز، سینکیانگ چین، کشمیر، کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا و حتی ایالات متحدهٔ آمریکا و اروپای غربی قوت اصلی رزمی این لشکر را می‌ساختند. هرچند طالبان و لشکر تجاوز و ترورخارجی تالقان را بعد از یکماه جنگ خونین تصرف کردند اما جلو پیشروی آن‌ها را احمدشاه مسعود به سوی بدخشان و دره‌های شمال شرق هندوکش گرفت.
باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد آن‌ها علیه مردم بیشتر، وابستگی آن‌ها به بیگانه آشکارتر، تعداد جنگجویان متجاوز پاکستانی و خارجی در میان شان افزونتر و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده در حاکمیت آن‌ها عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شد، نقش احمدشاه مسعود به عنوان یگانه مرجع و امید مقاومت در راه استقلال و حاکمیت ملی کشور برجسته تر نمایان می‌گردید. در طول سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده که از سوی استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و جمیعت العلمای فضل الرحمن و سمیع الحق با اعزام هزاران داوطلب جنگی حمایت و همراهی می‌شد، تنها احمدشاه مسعود با ایمان راسخ و اراده‌ای به استواری و سرافرازی قله‌های بلند هندوکش به مقاومت در وطن ادامه داد. در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دو بار لشکر وحشت طالبان با سپاهیان اجیر و داوطلب ویرانی از بلاد عرب وعجم به شمال کشورسرازیر شدند. به استثنای وادی پنجشیر و برخی از دره‌ها و دامنه‌های شمال هندوکش و پامیر سیطرهٔ وحشت و ترور را به همه ولایات کشور پهن نمودند. بسیاری از رهبران و فرماندهانی که در این مناطق قرارداشتند و از پایداری و مقاومت دم می‌زدند، معرکهٔ مبارزه و جنگ را ترک کرده به بیرون از کشور رفتند، اما احمدشاه مسعود در تمام این حالات به تنهایی فریاد مقاومت سرداد و در راه دفاع از دین، آزادی و وطنش ثابت و استوار باقی ماند. احمدشاه مسعود در سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم چند بار به گونهٔ شگفت‌آوری در میزان ۱۳۷۵، جوزای ۱۳۷۶ و اسد ۱۳۷۸ دره‌ها و تاکستان‌های شمالی را از اشغال نیروی مهاجم طالبان و تروریزم آزاد ساخت و هزاران نفر از نیروهای زمین سوز و آدم‌کش آن‌ها را که صدها پاکستانی و عرب در میان شان قرارداشت سرکوب کرد و به اسارت درآورد. او در یازدهم قوس ۱۳۷۷(۲ دسامبر۱۹۹۹) در پنجشیر جلسه‌ای را متشکل از سیصد تن فرماندهان مناطق و اقوام مختلف افغانستان، رهبران گروه‌ها و احزاب مجاهدین برای ایجاد هماهنگی و اتخاذ استراتیژی واحد مبارزه و مقاومت علیه طالبان دایر کرد؛ و با برگزاری این اجلاس، موفق به بازگرداندن رهبران و فرماندهان بیشتر و گسترش مقاومت و جنگ در ولایات مختلف شرقی، مرکزی و شمال غربی کشور شد. سخت‌ترین و نابرابرترین جنگ احمدشاه مسعود با نیروهای طالبان و متجاوزین خارجی در تابستان ۱۳۷۹ در تالقان به وقوع پیوست. این جنگ با هجوم بیست هزار تن نیروی طالبان، تروریستان القاعده و متجاوزین پاکستانی برای تسخیر تالقان و تصرف بدخشان و تمام مناطق عقبی در شمال و شمال شرق وادی پنجشیر بیش از یکماه طول کشید. در این جنگ نیروهای خارجی در میان طالبان بیشتراز نیروی بومی طالب بود. در حالیکه هزاران نفر جنگجوی پاکستانی شامل این نیروها می‌شد، هزاران تن از تروریستان سازمان القاعده متشکل از کشورهای عربی شمال آفریقا، شرق میانه، ممالک آسیای مرکزی، مناطق ماورای قفقاز، سینکیانگ چین، کشمیر، کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا و حتی ایالات متحدهٔ آمریکا و اروپای غربی قوت اصلی رزمی این لشکر را می‌ساختند. هرچند طالبان و لشکر تجاوز و ترورخارجی تالقان را بعد از یکماه جنگ خونین تصرف کردند اما جلو پیشروی آن‌ها را احمدشاه مسعود به سوی بدخشان و دره‌های شمال شرق هندوکش گرفت.


احمدشاه مسعود در طول سال‌های مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا آن‌ها را از وابستگی به بیگانه وهمدستی با تروریزم و تداوم کشتار و جنگ به سوی صلح بکشاند. اما این مذاکرات در اثر وابستگی طالبان به بیگانه و تروریزم بین‌المللی به نتیجه ای نرسید. همچنان موصوف در این سال‌ها سعی نمود تا جامعهٔ بین‌المللی به خصوص ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد را متقاعد به اعمال فشار علیه پاکستان در قطع دخالت و تجاوز به افغانستان نماید و آن‌ها را از عواقب حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بر منطقه و جهان آگاه سازد. او دراین سال‌ها پیوسته با افراد و نمایندگان مختلف رسمی و غیررسمی مجامع جهانی چه در داخل افغانستان و چه درخارج از کشور به مذاکره و گفتگو پرداخت تا حقانیت مبارزه و مقاومت خود را به گوش آن‌ها برساند و همکاری آن‌ها را در استقرار صلح و ثبات در کشورش جلب نماید. عمده‌ترین مذاکرات او در این مورد با جامعهٔ اروپایی در مقر پارلمان اروپا درشهر استراسبورگ فرانسه بود. احمدشاه مسعود در سیزدهم حمل ۱۳۸۰ به مقر پارلمان اروپا سفرکرد و در مذاکرات مختلف و جلسات متعدد با مقامات رسمی و غیررسمی جامعهٔ اروپا اهداف و خواسته‌های خود را از مبارزه و مقاومت تشریح نمود. او در همین سفر در برابر پرسش خبرنگاران از پیامش به رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاه‌های تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده بلکه دیر یازود این خطرات گریبانگیر امریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهدشد»، پیامی که تا چهار ماه دیگر تحقق یافت.
احمدشاه مسعود در طول سال‌های مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا آن‌ها را از وابستگی به بیگانه وهمدستی با تروریزم و تداوم کشتار و جنگ به سوی صلح بکشاند. اما این مذاکرات در اثر وابستگی طالبان به بیگانه و تروریزم بین‌المللی به نتیجه‌ای نرسید. همچنان موصوف در این سال‌ها سعی نمود تا جامعهٔ بین‌المللی به خصوص ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد را متقاعد به اعمال فشار علیه پاکستان در قطع دخالت و تجاوز به افغانستان نماید و آن‌ها را از عواقب حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بر منطقه و جهان آگاه سازد. او دراین سال‌ها پیوسته با افراد و نمایندگان مختلف رسمی و غیررسمی مجامع جهانی چه در داخل افغانستان و چه درخارج از کشور به مذاکره و گفتگو پرداخت تا حقانیت مبارزه و مقاومت خود را به گوش آن‌ها برساند و همکاری آن‌ها را در استقرار صلح و ثبات در کشورش جلب نماید. عمده‌ترین مذاکرات او در این مورد با جامعهٔ اروپایی در مقر پارلمان اروپا درشهر استراسبورگ فرانسه بود. احمدشاه مسعود در سیزدهم حمل ۱۳۸۰ به مقر پارلمان اروپا سفرکرد و در مذاکرات مختلف و جلسات متعدد با مقامات رسمی و غیررسمی جامعهٔ اروپا اهداف و خواسته‌های خود را از مبارزه و مقاومت تشریح نمود. او در همین سفر در برابر پرسش خبرنگاران از پیامش به رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاه‌های تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده بلکه دیر یازود این خطرات گریبانگیر امریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهدشد»، پیامی که تا چهار ماه دیگر تحقق یافت.


=ترور احمدشاه مسعود=
=ترور احمدشاه مسعود=


احمد شاه مسعود پس از سال‌ها مقاومت در برابر اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی و جنگ با گروه طالبان، در روز ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ (۹ سپتامبر ۲۰۰۱)، در اثر انفجار انتحاری دو مرد تروریست که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، کشته شد. خبر کشته‌شدن او، از آنجا که می‌توانست به کاهش روحیه همرزمانش در جبهه ضد طالبان بینجامد، با چند روز تأخیر اعلام گردید. پس از او محمد قسیم فهیم، که از همرزمان احمد شاه مسعود بود، توسط برهان‌الدین ربانی به جانشینی وی منصوب شد. فهیم پس از سقوط طالبان وزیر دفاع افغانستان و معاون اول رئیس دولت در دولتهای موقت و دولت انتقالی افغانستان شد. لویه جرگه اضطراری افغانستان که در پایان دولت موقت تشکیل شد، به احمد شاه مسعود لقب «قهرمان ملی» داد و روز ۱۸ شهریور (۹ سپتامبر) سالروز ترور شدن وی، در افغانستان «روز شهید» و تعطیل رسمی اعلام گردید<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2006/09/060909_s-massoud-biog.shtml سایت بی بی سی]</ref>.
احمدشاه مسعود پس از سال‌ها مقاومت در برابر اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی و جنگ با گروه طالبان، در روز ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ (۹ سپتامبر ۲۰۰۱)، در اثر انفجار انتحاری دو مرد تروریست که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، کشته شد. خبر کشته‌شدن او، از آنجا که می‌توانست به کاهش روحیه همرزمانش در جبهه ضد طالبان بینجامد، با چند روز تأخیر اعلام گردید. پس از او محمد قسیم فهیم، که از همرزمان احمدشاه مسعود بود، توسط برهان‌الدین ربانی به جانشینی وی منصوب شد. فهیم پس از سقوط طالبان وزیر دفاع افغانستان و معاون اول رئیس دولت در دولتهای موقت و دولت انتقالی افغانستان شد. لویه جرگه اضطراری افغانستان که در پایان دولت موقت تشکیل شد، به احمدشاه مسعود لقب «قهرمان ملی» داد و روز ۱۸ شهریور (۹ سپتامبر) سالروز ترور شدن وی، در افغانستان «روز شهید» و تعطیل رسمی اعلام گردید<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2006/09/060909_s-massoud-biog.shtml سایت بی بی سی]</ref>.


پیچیدگی‌های سیاسی شهادت احمدشاه مسعود
پیچیدگی‌های سیاسی شهادت احمدشاه مسعود
زمان ترور احمدشاه مسعود، که فقط ۲ روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر به نیویورک بود، سوالاتی را در مورد ارتباط این ترور با حوادث نیویورک و متعاقب آن حمله به افغانستان برانگیخت. ابتدا این ترور به گروه طالبان نسبت داده شد اما طالبان هیچگاه مسئولیت آن را نپذیرفت.
زمان ترور احمدشاه مسعود، که فقط ۲ روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر به نیویورک بود، سوالاتی را در مورد ارتباط این ترور با حوادث نیویورک و متعاقب آن حمله به افغانستان برانگیخت. ابتدا این ترور به گروه طالبان نسبت داده شد اما طالبان هیچگاه مسئولیت آن را نپذیرفت.


این موضوع باعث شد گمانه‌زنی‌هایی در مورد دست داشتن سازمان سیا در ترور احمدشاه مسعود در آستانه حملات ۱۱ سپتامبر و طرح‌های آمریکا برای اشغال افغانستان مطرح شود؛ خصوصاً که احمدشاه مسعود مخالف سرسخت طالبان بود، گروهی که با سازمان اطلاعات پاکستان ارتباط داشتند و سال‌های سال توسط سیا به واسطه پاکستانی‌ها پشتیبانی می‌شدند.[نیازمند منبع] از طرفی رابطه احمدشاه مسعود پیش از مرگش با مقامات آمریکایی به تیرگی گرویده بود. در آخرین ملاقات بین احمدشاه مسعود و رابین رافائل، معاونت امور خاوری در وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۹۸، رافائل به مسعود پیشنهاد کرده بود که اسلحه را زمین گذارده، تسلیم نیروهای طالبان شود که در آن سال‌ها بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را در کنترل خود داشتند. احمدشاه مسعود با سرسنگینی برای رافائل روشن کرده بود که نه تنها تسلیم طالبان نخواهد شد، بلکه از دولت‌های خارجی دستور نخواهد گرفت و اجازه احداث پایگاه نظامی در افغانستان را به هیچ نیروی خارجی نخواهد داد<ref>[https://ratical.org/ratville/CAH/ASMassoud.html سایت رادیکال]</ref>. از اواخر دههٔ ۱۹۸۰ آمریکا به دنبال به حاشیه راندن و تضعیف احمد شاه مسعود بود. در واقع گفته می‌شود ترور شدن احمد شاه مسعود با سیاست‌های خارجی آمریکا در آن هنگام سازگار بود.
این موضوع باعث شد گمانه‌زنی‌هایی در مورد دست داشتن سازمان سیا در ترور احمدشاه مسعود در آستانه حملات ۱۱ سپتامبر و طرح‌های آمریکا برای اشغال افغانستان مطرح شود؛ خصوصاً که احمدشاه مسعود مخالف سرسخت طالبان بود، گروهی که با سازمان اطلاعات پاکستان ارتباط داشتند و سال‌های سال توسط سیا به واسطه پاکستانی‌ها پشتیبانی می‌شدند. از طرفی رابطه احمدشاه مسعود پیش از مرگش با مقامات آمریکایی به تیرگی گرویده بود. در آخرین ملاقات بین احمدشاه مسعود و رابین رافائل، معاونت امور خاوری در وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۹۸، رافائل به مسعود پیشنهاد کرده بود که اسلحه را زمین گذارده، تسلیم نیروهای طالبان شود که در آن سال‌ها بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را در کنترل خود داشتند. احمدشاه مسعود با سرسنگینی برای رافائل روشن کرده بود که نه تنها تسلیم طالبان نخواهد شد، بلکه از دولت‌های خارجی دستور نخواهد گرفت و اجازه احداث پایگاه نظامی در افغانستان را به هیچ نیروی خارجی نخواهد داد<ref>[https://ratical.org/ratville/CAH/ASMassoud.html سایت رادیکال]</ref>. از اواخر دههٔ ۱۹۸۰ آمریکا به دنبال به حاشیه راندن و تضعیف احمدشاه مسعود بود. در واقع گفته می‌شود ترور شدن احمدشاه مسعود با سیاست‌های خارجی آمریکا در آن هنگام سازگار بود.


اسناد افشاشدهٔ متعلق به نوامبر ۲۰۰۱ از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نشان می‌دهد احمد شاه مسعود «اطلاعات محدودی» دربارهٔ احتمال انجام قریب‌الوقوع حملهٔ تروریستی القاعده علیه آمریکا داشت و به آمریکا در‌این‌باره هشدار داده بود<ref>[https://web.archive.org/web/20100916032857/http://articles.cnn.com/2003-11-06/us/massoud.cable_1_bin-qaeda-sheikh-osama?_s=PM:US سایت سی ان ان]</ref>.پیشتر در همان سال، وی در سخنرانی‌ای در پارلمان اروپا در بروکسل گفته بود بدون حمایت پاکستان، بن لادن، و عربستان، طالبان نمی‌توانست تا یک سال دوام بیاورد. به‌طور خاص خطاب به آمریکا گفت اگر اقدامی برای صلح در افغانستان نکند و جلوی حمایت پاکستان از طالبان را نگیرد، مشکلات افغانستان به‌زودی تبدیل به مشکلات آمریکا و جهان خواهد شد.
اسناد افشاشدهٔ متعلق به نوامبر ۲۰۰۱ از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نشان می‌دهد احمدشاه مسعود «اطلاعات محدودی» دربارهٔ احتمال انجام قریب‌الوقوع حملهٔ تروریستی القاعده علیه آمریکا داشت و به آمریکا در‌این‌باره هشدار داده بود<ref>[https://web.archive.org/web/20100916032857/http://articles.cnn.com/2003-11-06/us/massoud.cable_1_bin-qaeda-sheikh-osama?_s=PM:US سایت سی ان ان]</ref>.پیشتر در همان سال، وی در سخنرانی‌ای در پارلمان اروپا در بروکسل گفته بود بدون حمایت پاکستان، بن لادن، و عربستان، طالبان نمی‌توانست تا یک سال دوام بیاورد. به‌طور خاص خطاب به آمریکا گفت اگر اقدامی برای صلح در افغانستان نکند و جلوی حمایت پاکستان از طالبان را نگیرد، مشکلات افغانستان به‌زودی تبدیل به مشکلات آمریکا و جهان خواهد شد.


از طرف دیگر، به گفته سازمان دیده‌بان حقوق بشر، در حالیکه طالبان از سوی پاکستان حمایت مالی و تسلیحاتی می‌شد، دولت‌های ایران و روسیه از پشتیبانان مهم مالی و تسلیحاتی جبهه متحد ضد طالبان -که دولت در تبعید را در اختیار داشتند- به‌شمار می‌رفتند.[۲۴] جمهوری اسلامی طالبان را به دید دشمن می‌نگریست و از آغاز دهه ۱۳۷۰ رابطه دوستانه‌ای با مسعود داشت والبته دولت [[روسیه]] هم درگیر شورشیان چچن بود و احمدشاه مسعود را به عنوان عامل بازدارنده در مقابل نیروهای افراطی مذهبی می‌شناخت.
از طرف دیگر، به گفته سازمان دیده‌بان حقوق بشر، در حالیکه طالبان از سوی پاکستان حمایت مالی و تسلیحاتی می‌شد، دولت‌های ایران و روسیه از پشتیبانان مهم مالی و تسلیحاتی جبهه متحد ضد طالبان -که دولت در تبعید را در اختیار داشتند- به‌شمار می‌رفتند.[۲۴] جمهوری اسلامی طالبان را به دید دشمن می‌نگریست و از آغاز دهه ۱۳۷۰ رابطه دوستانه‌ای با مسعود داشت والبته دولت [[روسیه]] هم درگیر شورشیان چچن بود و احمدشاه مسعود را به عنوان عامل بازدارنده در مقابل نیروهای افراطی مذهبی می‌شناخت.
خط ۲۳۳: خط ۲۳۳:
از قضا فعالیت تمامی این گروه‌های افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در آن‌ها قرار دارد.
از قضا فعالیت تمامی این گروه‌های افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در آن‌ها قرار دارد.


پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولتهای قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیت‌های نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند.[۲۶] دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه می‌دانست، و حتی اقدام به تأسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود. اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیه‌ای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد.
پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولت‌های قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیت‌های نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند.[۲۶] دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه می‌دانست، و حتی اقدام به تأسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود. اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیه‌ای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد.


بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط آن‌ها بر منابع گسترده انرژی آن مناطق، عزم آن‌ها برای عملیات ضدتروریستی و مهار کردن نیروهای شورشی و در راس آن‌ها طالبان، عزم آن‌ها به برچیدن پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه، و درخواست هند و ایران برای عضویت در این سازمان، به نگرانی دولت آمریکا دامن زد و آن‌ها را به این فکر واداشت که با به دست گرفتن ابتکار عمل را در عملیات ضدتروریستی در منطقه و اشغال افغانستان، راه را برای تأسیس پایگاه‌های نظامی در همسایگی اعضاء سازمان هموار کنند.
بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط آن‌ها بر منابع گسترده انرژی آن مناطق، عزم آن‌ها برای عملیات ضدتروریستی و مهار کردن نیروهای شورشی و در راس آن‌ها طالبان، عزم آن‌ها به برچیدن پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه، و درخواست هند و ایران برای عضویت در این سازمان، به نگرانی دولت آمریکا دامن زد و آن‌ها را به این فکر واداشت که با به دست گرفتن ابتکار عمل را در عملیات ضدتروریستی در منطقه و اشغال افغانستان، راه را برای تأسیس پایگاه‌های نظامی در همسایگی اعضاء سازمان هموار کنند.
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|1}}
{{پانویس|1}}
[[رده:افغانستان]]
 
[[رده:چهره‌های موثر سیاسی در افغانستان]]
 
 
[[رده: شخصیت ها]]
[[رده: شخصیت های سیاسی]]
[[رده: سران کشورهای اسلامی]]
[[رده: سران کشورهای اسلامی]]
[[رده: افغانستان]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۰۰

ویرایش