۲۲٬۰۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
پس از آن، پیامبر عبارت:«هرکس من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست» را به سمع [[مسلمانان]] رساند که اعلام رسمی علی بهعنوان جانشین بود. او همچنین از مرگ قریبالوقوع خود خبر داد و به مسلمین تأکید کرد از دو چیز دور نشوند: [[قرآن]] و [[اهلبیت]]. پس از اقامهٔ نماز، محمد(ص) و علی(ع) به چادر پیامبر اسلام رفتند و بعد بنا به دستور محمد(ص) علی(ع) با مسلمانان که او را [[امیرالمؤمنین]] خطاب میکردند، بیعت کرد. در میان آنان که با علی بیعت کردند، خلفای اول و دوم [[ابوبکر]] و [[عمر]] و به علاوه ابنعباس بودند که اولین کسی که با آن حضرت بیعت کرد، خلیفه دوم بود. حسان بن ثابتِ شاعر با تأیید پیامبر شعری به افتخار انتخاب علی سرود. آنگاه پیامبر آن روز را بزرگترین [[عید]] مسلمانان نامید. | پس از آن، پیامبر عبارت:«هرکس من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست» را به سمع [[مسلمانان]] رساند که اعلام رسمی علی بهعنوان جانشین بود. او همچنین از مرگ قریبالوقوع خود خبر داد و به مسلمین تأکید کرد از دو چیز دور نشوند: [[قرآن]] و [[اهلبیت]]. پس از اقامهٔ نماز، محمد(ص) و علی(ع) به چادر پیامبر اسلام رفتند و بعد بنا به دستور محمد(ص) علی(ع) با مسلمانان که او را [[امیرالمؤمنین]] خطاب میکردند، بیعت کرد. در میان آنان که با علی بیعت کردند، خلفای اول و دوم [[ابوبکر]] و [[عمر]] و به علاوه ابنعباس بودند که اولین کسی که با آن حضرت بیعت کرد، خلیفه دوم بود. حسان بن ثابتِ شاعر با تأیید پیامبر شعری به افتخار انتخاب علی سرود. آنگاه پیامبر آن روز را بزرگترین [[عید]] مسلمانان نامید. | ||
==دیدگاه | ==دیدگاه اهلسنت== | ||
'''غدیر''' نخستین موضعی نبود که [[رسول اکرم(ص)]] [[علی(ع)]] را بهعنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد. حضرت بارها در مناسبتهای مختلف و با شیوههای گوناگون، این امر خطیر را به امت خود گوشزد کرده بود. احادیث ثقلین، منزلت، رایت، طیر، سفینه، رد الشمس، سد ابواب، و دیگر احادیث روایتشده از زبان [[پیامبر|پیامبراعظم(ص)]]، به جایگاه ممتاز [[مولای متقیان|مولای متقیان]] اشاره دارند و دال بر حقیقت یاد شدهاند. متن کامل [[خطبه غدیر]] در آثار معتبر و اصیل اسلامی ذکر شده است <ref>ر.ک:عبدالحسین امینی؛ الغدیر، ج1، ص10 و 11.</ref>. <br> | '''غدیر''' نخستین موضعی نبود که [[رسول اکرم(ص)]] [[علی(ع)]] را بهعنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد. حضرت بارها در مناسبتهای مختلف و با شیوههای گوناگون، این امر خطیر را به امت خود گوشزد کرده بود. احادیث ثقلین، منزلت، رایت، طیر، سفینه، رد الشمس، سد ابواب، و دیگر احادیث روایتشده از زبان [[پیامبر|پیامبراعظم(ص)]]، به جایگاه ممتاز [[مولای متقیان|مولای متقیان]] اشاره دارند و دال بر حقیقت یاد شدهاند. متن کامل [[خطبه غدیر]] در آثار معتبر و اصیل اسلامی ذکر شده است <ref>ر.ک:عبدالحسین امینی؛ الغدیر، ج1، ص10 و 11.</ref>. <br> | ||
بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان [[شیعه]]، [[اسماعیلی]]، [[زیدی]]، [[سنی]] و [[مسیحی]]، با تألیف کتابهای گرانسنگی به زبان [[عربی]]، [[فارسی]]، [[اردو]] و [[ترکی]]، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی ''الغدیر فی التراث الاسلامی''، تألیف ''سید عبدالعزیز طباطبایی''، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از1 تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان بصورت نسخههای خطی باقیمانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است.<br> | بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان [[شیعه]]، [[اسماعیلی]]، [[زیدی]]، [[سنی]] و [[مسیحی]]، با تألیف کتابهای گرانسنگی به زبان [[عربی]]، [[فارسی]]، [[اردو]] و [[ترکی]]، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی ''الغدیر فی التراث الاسلامی''، تألیف ''سید عبدالعزیز طباطبایی''، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از1 تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان بصورت نسخههای خطی باقیمانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است.<br> | ||
=== آثار علمی شیعه با موضوع غدیر === | |||
برخی از این آثار جامع و بیبدیل که به قلم علمای [[شیعه]] نگاشته شدهاند، عبارتند از: | برخی از این آثار جامع و بیبدیل که به قلم علمای [[شیعه]] نگاشته شدهاند، عبارتند از: | ||
* الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب؛ تألیف [[عبدالحسین امینی]] در بیست جلد؛ | * الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب؛ تألیف [[عبدالحسین امینی]] در بیست جلد؛ | ||
* عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد؛ | * عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد؛ | ||
* کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده | * کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده جلد؛ | ||
*عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار (حدیث الغدیر)، میر حامد حسین کنتوری لکنهویی؛ | |||
*غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری؛ | |||
*چهارده قرن با غدیر، محمدباقر انصاری؛ | |||
*همگام با پیامبر در حجة الوداع، حسین واثقی؛ | |||
*الغدیر و المعارضون، سید جعفر مرتضی عاملی؛ | |||
*الغدیر فی الإسلام، محمدرضا فرج اللّه حلفی نجفی؛ | |||
*شرح و تفسیر خطبه پیامبراکرم در غدیر خم، سید محمدتقی نَقَوی؛ | |||
*فرهنگ غدیر، جواد محدثی. | |||
کتاب فرهنگ غدیر؛ که چاپ هفتم آن از سوی نشر معروف در سال ١٣٨٦ش منتشر شده، ٦٥٤ صفحه دارد و به صورت الفبایی تنظیم شده است و محتوای کتاب شامل هر چیزی میشود که به نوعی مرتبط با موضوع غدیر است از موضوعات، مفاهیم و اصطلاحات، مکانها، وقایع، کتابها، تا آیات و احادیث، اشخاص و اعلام، رمزها و نمادها، آداب و سنتها، گروهها و فرقهها و... .<br> | |||
=== آثار علمی اهلسنت با موضوع غدیر === | |||
دربارۀ غدیر، علمای مشهور [[اهلسنت]] نیز کتابها و رسالههای مستقلی تألیف کردهاند از جمله: | |||
* حدیث الولایة از ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید همدانی، معروف به ابنعُقْده کوفی (قرن چهارم)، که در آن 105 سند حدیث غدیر را جمعآوری کرده است؛ | * حدیث الولایة از ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید همدانی، معروف به ابنعُقْده کوفی (قرن چهارم)، که در آن 105 سند حدیث غدیر را جمعآوری کرده است؛ | ||
* کتاب الولایة فی طُرق حدیث الغدیر، از مورخ و مفسر مشهور، ابنجریر طبری، که از 75 سندِ روایت غدیر نام برده است؛ | * کتاب الولایة فی طُرق حدیث الغدیر، از مورخ و مفسر مشهور، ابنجریر طبری، که از 75 سندِ روایت غدیر نام برده است؛ | ||
خط ۸۱: | خط ۹۲: | ||
- | - | ||
* بِلاذُری در انسابالاشراف، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید بن ارقَم و ابن عباس و بُریدةبن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ) <ref>(بلاذری، 1996م، ج2، ص108-112 و ج5، ص80)</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است. <ref>(همان، ج2، ص156و157)</ref> | * بِلاذُری در انسابالاشراف، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید بن ارقَم و ابن عباس و بُریدةبن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ) <ref>(بلاذری، 1996م، ج2، ص108-112 و ج5، ص80)</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است. <ref>(همان، ج2، ص156و157)</ref> | ||
* - خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، از قول برخی صحابه پیامبر(ص) حدیث غدیر را آورده است. <ref>(خطیب بغدادی، 2002م، ج8، ص372 و ج14، ص303)</ref> او در شرح حال حَبشُونبن¬موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان اهلسنت، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک خلیفه دوم به علی(ع) و نزول آیه اکمال (مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره میکند و مینویسد: «از عبدالله¬بن¬علی¬بن¬محمد¬بن¬بِشْران از علی¬بن¬عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُونبنموسى¬بن ایوب الخَلال، از علی¬بن¬سعید رَمْلی، از ضَمرَة¬بن¬رَبیعه قُرَشی، از ابنشَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن¬حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم ذی¬حجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته میشود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس عمر گفت: تبریک | * - خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، از قول برخی صحابه پیامبر(ص) حدیث غدیر را آورده است. <ref>(خطیب بغدادی، 2002م، ج8، ص372 و ج14، ص303)</ref> او در شرح حال حَبشُونبن¬موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان اهلسنت، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک خلیفه دوم به علی(ع) و نزول آیه اکمال (مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره میکند و مینویسد: «از عبدالله¬بن¬علی¬بن¬محمد¬بن¬بِشْران از علی¬بن¬عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُونبنموسى¬بن ایوب الخَلال، از علی¬بن¬سعید رَمْلی، از ضَمرَة¬بن¬رَبیعه قُرَشی، از ابنشَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن¬حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم ذی¬حجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته میشود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس عمر گفت: تبریک می | ||
گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد: الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ. <ref>(همان، ج9، ص221)</ref> خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مىپردازد. | |||
نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این میتواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت مولا علی(ع) باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول الله(ص) درمییابیم که جز ولایت حضرت علی(ع) چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین مسئله واضح و دقیق در قضیه تبریک خلیفه دوم آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت مولا(ع) سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربن¬خطاب شده است؟ چراکه اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی(ع) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟! | نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این میتواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت مولا علی(ع) باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول الله(ص) درمییابیم که جز ولایت حضرت علی(ع) چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین مسئله واضح و دقیق در قضیه تبریک خلیفه دوم آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت مولا(ع) سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربن¬خطاب شده است؟ چراکه اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی(ع) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟! | ||
خطیب بغدادى همچنین به نقل از عبدالرحمن بن ابی لَیلَی، به مناشده صحابه از سوی امیرمؤمنان(ع) درخصوص حدیث غدیر اشاره میکند و مینویسد: از علی(ع) در رَحْبه (آبادیای نزدیک کوفه) شنیدم که صحابه را سوگند میداد و میگفت: چه کسی شنیده است که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هرکس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هرکس او را دشـمـن مىدارد»؛ پس دوازده نفر که همه اهل بدر بودند، شهادت دادند که شنیدهاند پیامبر (ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هر کس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشـمـن مىدارد)» <ref>(همان، ج16، ص348)</ref> بدیهی است احتجاج حضرت(ع) در روز رحْبه به حدیث ولایت و شهادت خواستن از حاضران در غدیر، امری جز تاکید بر خلافت و زعامت امتِ پس از پیغمبر نبوده است. خطیب بغدادی در شرح حال حاکم نیشابوری، معروف به ابن البُیع، به نقل از دیگران، از گرایش شیعی حاکم سخن گفته است و از ابواسحاق ابراهیم بن محمد ارموی نیشابوری، سخن یرمنصفانهای را میآورد و میگوید: «حاکم ابوعبدالله احادیثی را که به گمان خود با شرط بخاری و مسلِم صحیح بوده است و باید در صحیح آن دو میآمد، جمع¬آوری نمود، که از آن جمله، «حدیث طائر» و «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» است. پس اصحاب حدیث، حاکم را مورد سرزنش قرار دادند و به سخنانش التفات نکردند و کار او را صواب ندانستند». <ref>(همان، ج3، ص509)</ref> | خطیب بغدادى همچنین به نقل از عبدالرحمن بن ابی لَیلَی، به مناشده صحابه از سوی امیرمؤمنان(ع) درخصوص حدیث غدیر اشاره میکند و مینویسد: از علی(ع) در رَحْبه (آبادیای نزدیک کوفه) شنیدم که صحابه را سوگند میداد و میگفت: چه کسی شنیده است که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هرکس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هرکس او را دشـمـن مىدارد»؛ پس دوازده نفر که همه اهل بدر بودند، شهادت دادند که شنیدهاند پیامبر (ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هر کس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشـمـن مىدارد)» <ref>(همان، ج16، ص348)</ref> بدیهی است احتجاج حضرت(ع) در روز رحْبه به حدیث ولایت و شهادت خواستن از حاضران در غدیر، امری جز تاکید بر خلافت و زعامت امتِ پس از پیغمبر نبوده است. خطیب بغدادی در شرح حال حاکم نیشابوری، معروف به ابن البُیع، به نقل از دیگران، از گرایش شیعی حاکم سخن گفته است و از ابواسحاق ابراهیم بن محمد ارموی نیشابوری، سخن یرمنصفانهای را میآورد و میگوید: «حاکم ابوعبدالله احادیثی را که به گمان خود با شرط بخاری و مسلِم صحیح بوده است و باید در صحیح آن دو میآمد، جمع¬آوری نمود، که از آن جمله، «حدیث طائر» و «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» است. پس اصحاب حدیث، حاکم را مورد سرزنش قرار دادند و به سخنانش التفات نکردند و کار او را صواب ندانستند». <ref>(همان، ج3، ص509)</ref> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۶۰: | ||
همچنین در سخن پایانی¬اش تاکید میکند: | همچنین در سخن پایانی¬اش تاکید میکند: | ||
ابن¬خلدون تعهد ویژهای به خلفا داشت [...]. وی آشکارا یک¬سونگرانه و بر اساس تعصب مذهبی (فقهی و کلامی) و نیز تعصب نسبت¬به نظریه عصبیت خویش، به پالایش و سانسور تاریخ دست زده است [...]. وی در این روش، چنان جسورانه و باجرئت عمل کرده، که گویی در پی حذف کامل نقش و جایگاه علی¬بن¬ابی¬طالب (ع) در عصر رسول خدا (ص) و خلفای سه¬گانه است[...]. با این حال، ابن¬خلدون درباره دوران خلافت آن حضرت، از بیان بسیاری از حقایق کوتاهی نکرده است؛ ولی در نهایت، به¬دلیل همان تعصبات، نتوانسته به داوری خردمندانه بپردازد [...]. بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که یا ابن¬خلدون به دلایلی، از بیان حقایق عاجز است؛ و یا اصولا مورخی متعصب و غیرمنصف میباشد.» <ref>(همان، ص96، با تلخیص).</ref> | ابن¬خلدون تعهد ویژهای به خلفا داشت [...]. وی آشکارا یک¬سونگرانه و بر اساس تعصب مذهبی (فقهی و کلامی) و نیز تعصب نسبت¬به نظریه عصبیت خویش، به پالایش و سانسور تاریخ دست زده است [...]. وی در این روش، چنان جسورانه و باجرئت عمل کرده، که گویی در پی حذف کامل نقش و جایگاه علی¬بن¬ابی¬طالب (ع) در عصر رسول خدا (ص) و خلفای سه¬گانه است[...]. با این حال، ابن¬خلدون درباره دوران خلافت آن حضرت، از بیان بسیاری از حقایق کوتاهی نکرده است؛ ولی در نهایت، به¬دلیل همان تعصبات، نتوانسته به داوری خردمندانه بپردازد [...]. بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که یا ابن¬خلدون به دلایلی، از بیان حقایق عاجز است؛ و یا اصولا مورخی متعصب و غیرمنصف میباشد.» <ref>(همان، ص96، با تلخیص).</ref> | ||
نورالدین حَلَبى شافعی(ف1044ق) در السیرة الحَلَبیه، در کنار ذکر داستان یمن و دفاع پیامبر (ص) از علی(ع) در برابر شکایت برخی افراد از آن حضرت، <ref>(ر.ک: حلبی، 1427ق، ج3، ص384)</ref> عقیده شیعیان (روافض به ادعای او) درباره حادثه غدیر را بیان میکند و متن کامل حدیث غدیر (مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه اللهم وَالِ مَن وَالاه وعَادِ مَن عَاداه، واحب مَن احبه، وابغُضْ مَن ابغَضَه، وانصُر مَن نصَرَه، واعِن مَن اعانَه، واخذُل مَن خذَله، وادِر الحَق معَه حَیثُ دارَ) را از دیدگاه آنان میآورد و مىگوید: شیعه معتقد است این حدیثى است صحیح که با سندهاى صحیح و حسَن روایت شده و به سخنان شک¬کنندگان در صحت آن، مانند ابوداود و ابوحاتم رازی، اعتنا نمىشود. (<ref>ر.ک: همان، ج3، ص384)</ref> او روایت شیعیان را درباره داستان رَحْبه و گواهی دادن تنی چند از صحابه و امتناع برخی دیگر نسبت¬به صحت صدور حدیث غدیر از پیامبر(ص) میآورد. <ref>(ر.ک: همان، ج3، ص384 و 385)</ref> در پایان سخن، با اشاره به کتاب خود | نورالدین حَلَبى شافعی(ف1044ق) در السیرة الحَلَبیه، در کنار ذکر داستان یمن و دفاع پیامبر (ص) از علی(ع) در برابر شکایت برخی افراد از آن حضرت، <ref>(ر.ک: حلبی، 1427ق، ج3، ص384)</ref> عقیده شیعیان (روافض به ادعای او) درباره حادثه غدیر را بیان میکند و متن کامل حدیث غدیر (مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه اللهم وَالِ مَن وَالاه وعَادِ مَن عَاداه، واحب مَن احبه، وابغُضْ مَن ابغَضَه، وانصُر مَن نصَرَه، واعِن مَن اعانَه، واخذُل مَن خذَله، وادِر الحَق معَه حَیثُ دارَ) را از دیدگاه آنان میآورد و مىگوید: شیعه معتقد است این حدیثى است صحیح که با سندهاى صحیح و حسَن روایت شده و به سخنان شک¬کنندگان در صحت آن، مانند ابوداود و ابوحاتم رازی، اعتنا نمىشود. (<ref>ر.ک: همان، ج3، ص384)</ref> او روایت شیعیان را درباره داستان رَحْبه و گواهی دادن تنی چند از صحابه و امتناع برخی دیگر نسبت¬به صحت صدور حدیث غدیر از پیامبر(ص) میآورد. <ref>(ر.ک: همان، ج3، ص384 و 385)</ref> در پایان سخن، با اشاره به کتاب خود به نام القول المطاع فی الرد على اهل الابتداع، که به گفته او، خلاصه الصواعق المحرقة ابن¬حجر هیثمی است، با ذکر دلایل چهارگانه (تناقض¬گویی شیعه در باب تواتر احادیث دال بر امامت و آحاد بودن احادیث مخالف آن، مولا بهمعنای آقا و سرور، تواتر نقل مبنی بر عدم تعیین خلیفه به¬هنگام وفات پیامبر(ص)، و عدم احتجاج علی(ع) و عباس و دیگر صحابه به حدیث غدیر) و نقل اقوال کسانی مانند حسن مثنی و نَوَوی، به رد عقاید شیعه در باب مفاد حدیث غدیر و دلالت آن بر امامت علی(ع) پرداخته است. <ref>(ر.ک: همان، ج3، ص385-387)</ref> | ||
- عِصامی مَکی (ف1111ق) - که با تناقض¬گوییهای او درباره غدیر در کتابش سِمْط النجُوم العَوالی فی انباء الاوائل والتوالی مواجهیم - از کسانی است که با وجود اشاره به حدیث مَن کُنتُ مَوْلَاهُ فعَلِى مَوْلَاهُ <ref>(ر.ک: عصامی، 1998م، ج2، ص30)</ref> و ذکر آن در بخش احادیث پیامبر(ص) در شأن علی(ع) و ذکر کرامات و مناقب حضرت، <ref>(ر.ک: همان، ج3، ص25-83 و ج4، ص159-162)</ref> نهایتاً در حدیث غدیر تردید کرده و صراحتاً منکر صحت آن شده است. او ضمن نگارش حوادث سال نخست هجری، از جحفه و غدیر خم سخن به میان میآورد و به واقعه غدیر اعتراف میکند و میگوید: | - عِصامی مَکی (ف1111ق) - که با تناقض¬گوییهای او درباره غدیر در کتابش سِمْط النجُوم العَوالی فی انباء الاوائل والتوالی مواجهیم - از کسانی است که با وجود اشاره به حدیث مَن کُنتُ مَوْلَاهُ فعَلِى مَوْلَاهُ <ref>(ر.ک: عصامی، 1998م، ج2، ص30)</ref> و ذکر آن در بخش احادیث پیامبر(ص) در شأن علی(ع) و ذکر کرامات و مناقب حضرت، <ref>(ر.ک: همان، ج3، ص25-83 و ج4، ص159-162)</ref> نهایتاً در حدیث غدیر تردید کرده و صراحتاً منکر صحت آن شده است. او ضمن نگارش حوادث سال نخست هجری، از جحفه و غدیر خم سخن به میان میآورد و به واقعه غدیر اعتراف میکند و میگوید: | ||
و غدیر خم در سه مایلی جحفه در سمت چپ راه واقع شده است، که چشمهای در این غدیر میریزد و پیرامون آن، درختان به¬هم¬پیچیده و انبوهی است و آن جای پردرخت، خُم نامیده میشود. و در این غدیر است که پیامبر(ص) در خطبهای فرمود: مَن کُنتُ مَوْلَاهُ فعَلِى مَوْلَاهُ، اللهُم والِ من وَالَاهُ تا آخر آن، و آن به¬هنگام بازگشت حضرت از حجةالوداع در روز هشتم ذی¬الحجة الحرام بوده است. <ref>(همان، ج2، ص30)</ref> | و غدیر خم در سه مایلی جحفه در سمت چپ راه واقع شده است، که چشمهای در این غدیر میریزد و پیرامون آن، درختان به¬هم¬پیچیده و انبوهی است و آن جای پردرخت، خُم نامیده میشود. و در این غدیر است که پیامبر(ص) در خطبهای فرمود: مَن کُنتُ مَوْلَاهُ فعَلِى مَوْلَاهُ، اللهُم والِ من وَالَاهُ تا آخر آن، و آن به¬هنگام بازگشت حضرت از حجةالوداع در روز هشتم ذی¬الحجة الحرام بوده است. <ref>(همان، ج2، ص30)</ref> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۷۶: | ||
=راویان حدیث غدیر= | =راویان حدیث غدیر= | ||
علامه [[عبدالحسین امینی]] در | علامه [[عبدالحسین امینی]] در کتاب [[الغدیر]] نام صد و ده تن از صحابهٔ پیامبر را که این حدیث را نقل کردهاند برمیشمارد و برخی دیگر از منابع تعدادی بیشتری را ذکر کردهاند که اکثر صحابه بزرگ مورد قبول شیعه و سنی در زمرهٔ آنها هستند و برخی از مشهورترین آنها عبارتند از: | ||
#فاطمه، دختر محمد؛ | #فاطمه، دختر محمد؛ | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۲۱: | ||
به گفتهٔ ''دقاق'' در دانشنامهٔ ایرانیکا، اولین آثار ادبی قابل تاریخگذاری برجامانده، مجموعهٔ اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. اولین منبع تاریخی که به غدیرخم اشاره میکند یعقوبی (م. ۲۸۴ هـ)، مورخ شیعه در نیمهٔ دوم قرن سوم هجری، است.<br> | به گفتهٔ ''دقاق'' در دانشنامهٔ ایرانیکا، اولین آثار ادبی قابل تاریخگذاری برجامانده، مجموعهٔ اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. اولین منبع تاریخی که به غدیرخم اشاره میکند یعقوبی (م. ۲۸۴ هـ)، مورخ شیعه در نیمهٔ دوم قرن سوم هجری، است.<br> | ||
بنا بر پژوهش ''دقاق''، حدیث غدیرخم در برخی از منابع شیعه و برخی از منابع سنی آمده، اما نقل یا عدم نقل آن بر مبنای دستهبندی مذهبی نبوده است. مجموعهٔ جامعی از نقل قولها و احادیث در مورد غدیرخم در سه کتاب اهل سنت وجود دارد. این سه اثر عبارتند از کتاب مُسند احمد بن حنبل (۱۶۴–۲۴۱ هجری)، تاریخ مدینات دمشق ابن عساکر (۴۹۹هـ - ۵۷۱ ه)، و کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر (۷۰۱ ق. - ۷۷۴ ق). این حدیث در برخی منابع تاریخی اهل سنت نظیر ''سیرهٔ ابن هشام'' ''تاریخ طبری'' و ''طبقات الکبری'' ''ابن سعد'' نیامده، اما در ''انساب الاشراف بلاذری'' ذکر شده است. به نوشتهٔ شاه کاظمی، زمانی که گروهی از اهل حدیث افراطی در [[بغداد]] در سدهٔ سوم هجری این حدیث را ساختگی میدانستند، ''محمد بن جریر طبری'' کتابی با نام «الولایة» نگاشت که اسناد حدیث غدیر را با جزئیات بیان نمود و تردیدناپذیری این رخداد را نشان داد. | بنا بر پژوهش ''دقاق''، حدیث غدیرخم در برخی از منابع شیعه و برخی از منابع سنی آمده، اما نقل یا عدم نقل آن بر مبنای دستهبندی مذهبی نبوده است. مجموعهٔ جامعی از نقل قولها و احادیث در مورد غدیرخم در سه کتاب اهل سنت وجود دارد. این سه اثر عبارتند از کتاب مُسند احمد بن حنبل (۱۶۴–۲۴۱ هجری)، تاریخ مدینات دمشق ابن عساکر (۴۹۹هـ - ۵۷۱ ه)، و کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر (۷۰۱ ق. - ۷۷۴ ق). این حدیث در برخی منابع تاریخی اهل سنت نظیر ''سیرهٔ ابن هشام'' ''تاریخ طبری'' و ''طبقات الکبری'' ''ابن سعد'' نیامده، اما در ''انساب الاشراف بلاذری'' ذکر شده است. به نوشتهٔ شاه کاظمی، زمانی که گروهی از اهل حدیث افراطی در [[بغداد]] در سدهٔ سوم هجری این حدیث را ساختگی میدانستند، ''محمد بن جریر طبری'' کتابی با نام «الولایة» نگاشت که اسناد حدیث غدیر را با جزئیات بیان نمود و تردیدناپذیری این رخداد را نشان داد.<br> | ||
=عید غدیر در اسلام= | =عید غدیر در اسلام= |