۲۱٬۸۹۸
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA50...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
</div> | </div> | ||
مشاور عبدالقادر حلمی، یکی از اعضای اداره ارشاد، از نسل اول اخوان المسلمین، دوره های وکالت را در طول محاکمه های آن از زمان امام البناء، تا زمان مرگش، از زمانی که به اخوان پیوسته، زندگی کرد. تا اینکه از دنیا رفت او با برادرانش در تنظیم انقلاب تیر 52 شرکت کرد، شاهد انحراف آن بود و به دست آن زندانی شد و خداوند عمرش را طولانی کرد تا اینکه انقلاب 25 ژانویه 2011 را متوجه شد، مبارک کنار رفت و پس از چند روز با پروردگارش ملاقات کرد. در ساخت برخی از رویدادهای بزرگی که اخوان تجربه کرده بود، شرکت کرد. علیرغم تلاش هایش، توجهی که شایسته او بود به او نرسید و تنها چند تن از رهبران اخوان که در اوایل دوران صدراعظم الحدیبی در کار او مشارکت داشتند، کارهای او را نوشتند. اگرچه او یکی از رهبران اخوان بود که با افسران آزاد هماهنگ کرد تا مقدمات انقلاب تیر 52 فراهم شود و بسیاری از دیدارهای اخوان و افسران آزاد قبل و بعد از انقلاب با مشارکت او انجام شده است، اما فقط می توانیم به دست آوریم. اطلاعات بسیار اندکی از او که برای نشان دادن مقام او و روشن کردن تلاش های او کافی نیست، به جز کسانی که از اخوان با او کار می کردند، آن مرد نه نویسنده یا نویسنده و نه سخنور معروفی بود، بلکه قاضی بود. و شاید این همان چیزی بود که در توجه به تجارت و کمتر صحبت کردن و دور ماندن از کانون توجه، چه کنفرانس و چه روزنامه، در زندگی او تأثیر داشت. او تقریباً در اوایل دهه بیست قرن بیستم به دنیا آمد و این مرد تقریباً تا پایان دهه هشتاد خود در آرامش زندگی کرد و بی سر و صدا از دنیا رفت. شاید این رویه ای باشد که قضات در سکوت و دوری از کانون توجه کار می کنند و مشاوران همکار او منیرالدالع و صالح ابورقاق نیز همینطور بودند. | مشاور عبدالقادر حلمی، یکی از اعضای اداره ارشاد، از نسل اول اخوان المسلمین، دوره های وکالت را در طول محاکمه های آن از زمان امام البناء، تا زمان مرگش، از زمانی که به اخوان پیوسته، زندگی کرد. تا اینکه از دنیا رفت او با برادرانش در تنظیم انقلاب تیر 52 شرکت کرد، شاهد انحراف آن بود و به دست آن زندانی شد و خداوند عمرش را طولانی کرد تا اینکه انقلاب 25 ژانویه 2011 را متوجه شد، مبارک کنار رفت و پس از چند روز با پروردگارش ملاقات کرد. در ساخت برخی از رویدادهای بزرگی که اخوان تجربه کرده بود، شرکت کرد. علیرغم تلاش هایش، توجهی که شایسته او بود به او نرسید و تنها چند تن از رهبران اخوان که در اوایل دوران صدراعظم الحدیبی در کار او مشارکت داشتند، کارهای او را نوشتند. اگرچه او یکی از رهبران اخوان بود که با افسران آزاد هماهنگ کرد تا مقدمات انقلاب تیر 52 فراهم شود و بسیاری از دیدارهای اخوان و افسران آزاد قبل و بعد از انقلاب با مشارکت او انجام شده است، اما فقط می توانیم به دست آوریم. اطلاعات بسیار اندکی از او که برای نشان دادن مقام او و روشن کردن تلاش های او کافی نیست، به جز کسانی که از اخوان با او کار می کردند، آن مرد نه نویسنده یا نویسنده و نه سخنور معروفی بود، بلکه قاضی بود. و شاید این همان چیزی بود که در توجه به تجارت و کمتر صحبت کردن و دور ماندن از کانون توجه، چه کنفرانس و چه روزنامه، در زندگی او تأثیر داشت. او تقریباً در اوایل دهه بیست قرن بیستم به دنیا آمد و این مرد تقریباً تا پایان دهه هشتاد خود در آرامش زندگی کرد و بی سر و صدا از دنیا رفت. شاید این رویه ای باشد که قضات در سکوت و دوری از کانون توجه کار می کنند و مشاوران همکار او منیرالدالع و صالح ابورقاق نیز همینطور بودند. | ||
= عبدالقادر حلمی در هیئت امام البناء = | |||
او در اوایل جوانی در عهد امام البناء به دعوت اخوان پیوست که برخی از امور خاص را که بر عهده مردان وفادار گذاشته شده بود به او سپردند، مانند: | |||
== مشارکت وی در قاچاق حسین توفیق == | |||
حسین توفیق، امین عثمان، مأمور انگلیسی ها را کشت و با وجود اینکه حسین توفیق متعلق به اخوان المسلمین نبود، کار او برای کشور باعث شد که اخوان با او همدردی کنند و سعی کنند او را قاچاق کنند.در مورد میزان احتمال پنهان شدن حسین توفیق. و با هماهنگ کردن فرار او از مصر، به او پاسخ دادم که این امکان پذیر است. | |||
در واقع، اخوان المسلمین توانست در قاچاق آن شرکت کند، صالح ابورقاق می گوید: ما حسین توفیق را پس از متهم شدن به ترور امین عثمان، که رئیس جمهور انور سادات نیز در آن متهم شده بود، کاملاً از چشمان پلیس پنهان کرده ایم. . | |||
مشاور عبدالقادر حلمی یکی از شرکت کنندگان در قاچاق حسین توفیق در خانه صالح ابورقاق صدراعظم بود که برای سکونت وی تعیین شده بود و تنها صلاح شادی، حسن عشماوی و عبدالقادر حلمی وارد شدند. | |||
== مشارکت وی در قاچاق نجیب گویفل == | |||
پس از تصمیم انحلال این گروه در 8 دسامبر 1948 با کشته شدن النقرشی در 28 همان ماه و ابراهیم عبدالهادی نخست وزیری را به دست گرفت و اقدام به دستگیری و شکنجه همه اخوان کرد. که باعث شد گروهی از آنها ترتیب قتل او را بدهند، اما این تلاش شکست خورد و نجیب گویفل دستگیر شد. | |||
آقای حسن عشماوی به دنبال قاچاق او بود و نقش آقای عبدالقادر حلمی معطوف به انتظار در جای دیگری در خودرو بود که نجیب گویفل را به محلی که در حال فرار بود منتقل کرد. | |||
برنامه این بود که ماشینی را که او را از بیمارستان برده بود با ماشین دیگری که برادر عبدالقادر حلمی راننده آن در آتش سوزی بولق در آن منتظر بود، جایگزین کرد و در همان جاده به سمت روض الفرج رفت تا سوار شود. به او. | |||
==ارتباط امام البناء و اخوان == | |||
پس از صدور تصمیم انحلال اخوان المسلمین در سال 1948، مردان اخوان در سراسر کشور دستگیر شدند و خشونت دستگیری پس از کشته شدن محمود فهمی النقرشی، نخست وزیر، افزایش یافت! . | |||
راهنمای اخوان با دو تن از اعضای اداره ارشاد، آقای احمد حسن البقوری و مرحوم منیر الدالّه، آزاد بود. | |||
با توجه به این شرایط سخت، تمام حرکات استاد البنا تحت نظر بود و طبیعی بود که استاد المرشد در اداره امور گروه، یکی از برادران را به عنوان یکی از برادران جانشین خود کند، لذا استاد را برگزید. احمد حسن الباقوری و پروفسور عبدالقادر حلمی را مأمور کرد تا مخفیانه او را احضار کند و این مسئولیت در حضور او بر عهده او گذاشته شد. | |||
=منبع= | =منبع= | ||
*ر.ک: مدخل عبد القادر حلمی در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | *ر.ک: مدخل عبد القادر حلمی در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. |