۲۱٬۸۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
در میان بحث هایی که بعد از انقلاب بین اخوان و افسران آزاد صورت گرفت، عبدالناصر از اخوان خواست به هیئت تحریریه ای که او تأسیس کرده بود بپیوندد و وقتی اخوان از آن امتناع کرد، عبدالناصر خواستار برگزاری جلسه کاری با اخوان شد. خانه عبدالقادر حلمی.. خانه ای که شاهد جلسات زیادی بود. جمال عبدالناصر به همراه عبداللطیف البغدادی، کمال الدین حسین، مرحوم عبدالحکیم عامر و احمد انور که در آن زمان فرمانده پلیس نظامی بود، از اخوان در این جلسه حضور داشتند: محمد حامد ابوال -نصر، صالح ابورقق، فرید عبدالخالق، و البته عبدالقادر حلمی، که ما را به ناهار دعوت کردند. و بعد از اینکه کار او را تمام کردیم، عبدالناصر نشست و در مورد هیئت تحریریه و تمایلش به ادغام اخوان المسلمین صحبت کرد. درون آن یک سازمان قوی باشد. از طرف اخوان هم رد شد. | در میان بحث هایی که بعد از انقلاب بین اخوان و افسران آزاد صورت گرفت، عبدالناصر از اخوان خواست به هیئت تحریریه ای که او تأسیس کرده بود بپیوندد و وقتی اخوان از آن امتناع کرد، عبدالناصر خواستار برگزاری جلسه کاری با اخوان شد. خانه عبدالقادر حلمی.. خانه ای که شاهد جلسات زیادی بود. جمال عبدالناصر به همراه عبداللطیف البغدادی، کمال الدین حسین، مرحوم عبدالحکیم عامر و احمد انور که در آن زمان فرمانده پلیس نظامی بود، از اخوان در این جلسه حضور داشتند: محمد حامد ابوال -نصر، صالح ابورقق، فرید عبدالخالق، و البته عبدالقادر حلمی، که ما را به ناهار دعوت کردند. و بعد از اینکه کار او را تمام کردیم، عبدالناصر نشست و در مورد هیئت تحریریه و تمایلش به ادغام اخوان المسلمین صحبت کرد. درون آن یک سازمان قوی باشد. از طرف اخوان هم رد شد. | ||
= با اخوان در زندان ها = | |||
مشاور عبدالقادر حلمی در ژانویه 1954، زمانی که اختلاف بین اخوان المسلمین بالا گرفت و دولت تصمیم گرفت اخوان المسلمین را در 13 ژانویه 1954 منحل کند، با برادرانش در میان گذاشت. مشاور الحدیبی و برخی از اخوان دستگیر شدند. از جمله صدراعظم عبدالقادر حلمی و همچنین برادران: منیر الدلا و حسن الاشماوی و صالح ابورقاق، فرید عبدالخالق، صلاح شادی و سایر اعضای مجلس مؤسسان، همه آنها در سلول های زندان نظامی ... کیفرخواست این بود که راهنما و کسانی که همراه او دستگیر شده بودند برای انگلیسی ها کار می کردند. | |||
او پس از نمایش منشیه در سال 1954 به همراه برادرانش به زندان افتاد و بر عهد و پیمان خود صبورانه ماندگار شد تا اینکه در دهه هفتاد با برادرانش بیرون رفت و به کویت سفر کرد. | |||
پنجم: مرگ | |||
=منبع= | =منبع= |