۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''سید حامد علی شاه موسوی''' رئیس [[حزب نفاذ فقه جعفریه]] [[پاکستان]]، '''(TNFJ)''' میباشد. او پس از فوت [[جعفر حسین]] رهبر شیعیان پاکستان و همچنین موسس نفاذ فقه جعفریه در سال 1983م، به عنوان رهبر [[شیعیان]] پاکستان انتخاب شد. او | '''سید حامد علی شاه موسوی''' رئیس [[حزب نفاذ فقه جعفریه]] [[پاکستان]]، '''(TNFJ)''' میباشد. او پس از فوت [[جعفر حسین]] رهبر شیعیان پاکستان و همچنین موسس نفاذ فقه جعفریه در سال 1983م، به عنوان رهبر [[شیعیان]] پاکستان انتخاب شد. او در سن 92 سالگی به تاریخ 25 ژانویه 2022م، درگذشت<ref>[https://ur.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%BA%D8%A7_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%A7%DB%81_%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C برگرفته از ویکی پدیای اردو]</ref>. | ||
= زندگینامه = | = زندگینامه = | ||
'''سید حامد علی شاه موسوی''' در 12 می 1930م، در گوت خان صاحب سید شیر شاه واقع در استان سند به دنیا آمد. شهر اجدادی او ناحیه چاکوال در استان پنجاب پاکستان میباشد. | '''سید حامد علی شاه موسوی''' در 12 می 1930م، در گوت خان صاحب سید شیر شاه واقع در استان سند به دنیا آمد. شهر اجدادی او ناحیه چاکوال در استان پنجاب پاکستان میباشد. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
او در سنین کودکی پدر خود را از دست داد و سپس به زادگاهش چکوال نقل مکان کرد. او تحصیلات اولیه خود را از مدرسه راهنمایی کاریالا و تحصیلات دینی اولیه را نزد '''غلام | او در سنین کودکی پدر خود را از دست داد و سپس به زادگاهش چکوال نقل مکان کرد. او تحصیلات اولیه خود را از مدرسه راهنمایی کاریالا و تحصیلات دینی اولیه را نزد '''غلام قنبر فاضل لکنو''' آموخت. وی بعدها در سال 1954م، در '''دارالعلوم محمدیه''' سرقده پذیرفته شد و در آنجا ادبیات عرب، فصاحت و بلاغت، منطق، [[فلسفه]]، [[اصول فقه]] و [[فقه]] آموخت. او پس از مدتی برای تحصیلات حوزوی به حوزه علمیه [[نجف اشرف]] در [[عراق]] رفت. | ||
== تحصیلات حوزوی در عراق == | == تحصیلات حوزوی در عراق == | ||
او در سال 1956م، به توصیه '''فضل حسین شاه''' به نجف الاشرف رفت. وی زیر نظر اساتید برجسته عراق از جمله: [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم طباطبایی]]، [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[سید روح الله موسوی خمینی]]، درس خوانده است. | او در سال 1956م، به توصیه '''فضل حسین شاه''' به نجف الاشرف رفت. وی زیر نظر اساتید برجسته عراق از جمله: [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم طباطبایی]]، [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[سید روح الله موسوی خمینی]]، درس خوانده است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
= رهبری شیعیان پاکستان = | = رهبری شیعیان پاکستان = | ||
[[جعفر حسین]]، اولین رئیس حزب نفاذ فقه جعفریه، در 29 اوت 1983م، درگذشت. از این رو در همان سال هیئتی از بزرگان شیعه از سراسر پاکستان نزد سید حامد علی شاه موسوی رفتند و سعی کردند ایشان را نسبت به رهبری | [[جعفر حسین]]، اولین رئیس حزب نفاذ فقه جعفریه، در 29 اوت 1983م، درگذشت. از این رو در همان سال هیئتی از بزرگان شیعه از سراسر پاکستان نزد سید حامد علی شاه موسوی رفتند و سعی کردند ایشان را نسبت به رهبری شیعیان پاکستان قانع کنند و رهبری این هیئت را [[ساجد علی]] بر عهده داشت. زمانی که او ناتوانی خود را در تصدی مقام رهبری اعلام کرد '''ساجد علی''' عبای خود را به او داد و گفت که اگر رهبری را نپذیرد ما جلوی [[امام علی]] از او شکایت خواهیم کرد. بر این اساس، وی به شرطی رهبری را پذیرفت که همه شیعیان حضور داشته باشند.<br> | ||
در نتیجه گردهمایی دو روزه شیعیان پاکستان در 9 تا 10 فوریه 1983م، در '''اسدآباد دینا جهلوم''' برگزار شد که بزرگترین گردهمایی شیعیان در پاکستان | در نتیجه گردهمایی دو روزه شیعیان پاکستان در 9 تا 10 فوریه 1983م، در '''اسدآباد دینا جهلوم''' برگزار شد که بزرگترین گردهمایی شیعیان در پاکستان است. ریاست این مجمع را '''ضمیرالحسن نجفی''' و '''حسن زیدی''' بر عهده داشتند. علاوه بر این '''یوسف حسین لکنوی، بشیر حسین انصاری'''، در گردهمایی حضور داشتند. دراین گردهمایی میلیونها [[شیعه]] از سراسر پاکستان شرکت کردند. | ||
= مقابله با دیکتاتوری ضیاءالحق = | = مقابله با دیکتاتوری ضیاءالحق = | ||
زمانی که او رهبری را به دست گرفت، پاکستان با دیکتاتوری [[ضیاءالحق]] روبرو بود که در آن آزادیهای انسانی و سیاسی سرکوب شده بود و مکتب تشیع با تعصب شدید علیه خود مواجه بود. در همین حال ضیاءالحق ممنوعیت موکب های مذهبی را اعلام کرد. این ممنوعیت به معنای ممنوعیت همه دستههای عزاداری اعم از [[عاشورا]] و اجتماعات میلاد پیامبر و غیره بود. | زمانی که او رهبری را به دست گرفت، پاکستان با دیکتاتوری [[ضیاءالحق]] روبرو بود که در آن آزادیهای انسانی و سیاسی سرکوب شده بود و مکتب تشیع با تعصب شدید علیه خود مواجه بود. در همین حال ضیاءالحق ممنوعیت موکب های مذهبی را اعلام کرد. این ممنوعیت به معنای ممنوعیت همه دستههای عزاداری اعم از [[عاشورا]] و اجتماعات میلاد پیامبر و غیره بود. |