۸٬۱۴۶
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) (←چکیده) |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
'''«همزیستى مذهبى»'''<br> | '''«همزیستى مذهبى»'''<br> | ||
فکر اصیل اسلامى است که در آیات متعددى از قرآن مجید به صورتهاى گوناگون با تاکید و صراحت کامل سفارش شده است و پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) چهارده قرن قبل در دنیایى که مفهوم «همزیستى مذهبى» براى بشر کاملا ناشناخته بود، آن را با صراحت کامل شناخت و ملت مسلمان را به آن دعوت کرد. در اسلام «جنگ مذهبى» به صورتى که تاریخ پارهاى از مذاهب دیگر نشان مىدهد مانند جنگهاى صلیبى مسیحیت معنا ندارد. کینه توزى و دشمنى با پیروان ادیان و مذهب دیگر ممنوع است و پیش گرفتن روشهاى اهانت آمیز با آنان روش پسندیده دینى به شمار نمىرود. در اسلام براى پى ریزى همزیستى با ادیان و مذاهب مخالف، راههاى گوناگونى دیده شده است که اینجا سه دسته از آیات قران کریم بیان مىشود: آیات دسته اول: عدم اجبار در تغییر عقیده. قرآن مىفرماید «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی (بقره، 133)؛ در دین اکراه و اجبار نیست. راه سعادت و کمال از گمراهى و ضلالت باز شناخته شده است». آیات دسته دوم: محبت و احسان به غیر مسلمانان. این دسته آیات چگونگى روابط و رفتار مسلمانان را با پیروان مذاهب دیگر مشخص مىکند. در این آیات تصریح شده است که نه تنها نباید با دیدة عداوت به تودههاى غیر مسلمان نگریست، بلکه باید آنها را مورد احسان و محبت قرار داد: «لا ینْهاکمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقاتِلُوکمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکمْ مِنْ دِیارِکمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّما ینْهاکمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکمْ مِنْ دِیارِکمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ فَأُولئِک هُمُ الظّالِمُونَ (ممتحنه، 8و9)؛ خداوند شما را از دوستى آنان که به شما در دین، قتال و دشمنى نکرده و شما را از دیارتان بیرون نراندهاند، نهى نمىکند تا بیزارى از آنها جویید؛ بلکه با آنها به عدالت و انصاف رفتار کنید که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست مىدارد و شما را فقط از دوستى کسانى نهى مىکند که در دین با شما قتال، و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند. زنهار آنها را دوست نگیرید و کسانى که از شما با آنها دوستى و یاورى کنند، ایشان به حقیقت ستمکارند». آیات دسته سوم: تاکید بر همزیستى با ادیان دیگر. آیات دیگرى در قرآن کریم در مورد بحث و مناظره با اهل کتاب (یهودیها، مسیحیها و زرتشتیها) وارد شده است. این آیات اساس بحث با اینان را بر تعقل و روش منطقى بنیان مىنهند. اقناع وجدانى و درونى آنان را هدف مىداند آن هم در بهترین و موثرترین راهها بدون این که از تندى و خشونت ناشى از تعصبات دینى چیزى در آن باشد. قرآن مىفرماید: «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکتابِ إِلاّ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (عنکبوت، 46)؛ با اهل کتاب جز با بهترین و موثرترین روشها بحث و مناظره نکنید».<br> | فکر اصیل اسلامى است که در آیات متعددى از قرآن مجید به صورتهاى گوناگون با تاکید و صراحت کامل سفارش شده است و پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) چهارده قرن قبل در دنیایى که مفهوم «همزیستى مذهبى» براى بشر کاملا ناشناخته بود، آن را با صراحت کامل شناخت و ملت مسلمان را به آن دعوت کرد. در اسلام «جنگ مذهبى» به صورتى که تاریخ پارهاى از مذاهب دیگر نشان مىدهد مانند جنگهاى صلیبى مسیحیت معنا ندارد. کینه توزى و دشمنى با پیروان ادیان و مذهب دیگر ممنوع است و پیش گرفتن روشهاى اهانت آمیز با آنان روش پسندیده دینى به شمار نمىرود. در اسلام براى پى ریزى همزیستى با ادیان و مذاهب مخالف، راههاى گوناگونى دیده شده است که اینجا سه دسته از آیات قران کریم بیان مىشود: آیات دسته اول: عدم اجبار در تغییر عقیده. قرآن مىفرماید «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی (بقره، 133)؛ در دین اکراه و اجبار نیست. راه سعادت و کمال از گمراهى و ضلالت باز شناخته شده است». آیات دسته دوم: محبت و احسان به غیر مسلمانان. این دسته آیات چگونگى روابط و رفتار مسلمانان را با پیروان مذاهب دیگر مشخص مىکند. در این آیات تصریح شده است که نه تنها نباید با دیدة عداوت به تودههاى غیر مسلمان نگریست، بلکه باید آنها را مورد احسان و محبت قرار داد: «لا ینْهاکمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقاتِلُوکمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکمْ مِنْ دِیارِکمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّما ینْهاکمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکمْ مِنْ دِیارِکمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ فَأُولئِک هُمُ الظّالِمُونَ (ممتحنه، 8و9)؛ خداوند شما را از دوستى آنان که به شما در دین، قتال و دشمنى نکرده و شما را از دیارتان بیرون نراندهاند، نهى نمىکند تا بیزارى از آنها جویید؛ بلکه با آنها به عدالت و انصاف رفتار کنید که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست مىدارد و شما را فقط از دوستى کسانى نهى مىکند که در دین با شما قتال، و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند. زنهار آنها را دوست نگیرید و کسانى که از شما با آنها دوستى و یاورى کنند، ایشان به حقیقت ستمکارند». آیات دسته سوم: تاکید بر همزیستى با ادیان دیگر. آیات دیگرى در قرآن کریم در مورد بحث و مناظره با اهل کتاب (یهودیها، مسیحیها و زرتشتیها) وارد شده است. این آیات اساس بحث با اینان را بر تعقل و روش منطقى بنیان مىنهند. اقناع وجدانى و درونى آنان را هدف مىداند آن هم در بهترین و موثرترین راهها بدون این که از تندى و خشونت ناشى از تعصبات دینى چیزى در آن باشد. قرآن مىفرماید: «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکتابِ إِلاّ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (عنکبوت، 46)؛ با اهل کتاب جز با بهترین و موثرترین روشها بحث و مناظره نکنید».<br> | ||
دعوتى که از روشنایى و جذابیت منطقى دور، و با ارعاب و تهدید همراه باشد، اغلب نتیجهاى جز شکاف و اختلاف بیشترى نمىدهد؛ به همین دلیل اسلام این راه را براى همیشه ترک گفته، و نیز در سنت و روش زندگى پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) رفتار صلح جویانه و برخورد انسانى با غیر مسلمانان کاملا مشهود است. عهدنامهاى که پیغمبر اسلام(صلىاللهعلیهوآله) با نصاراى نجران بسته است، آزادى مذهبى آنان را چنین تضمین مىکند «هیچ کشیش یا زاهدى از کلیسا یا حومه اش اخراج نخواهد شد. هیچ گونه تحمیل یا تحقیرى بر آنها نخواهد شد و همچنین اراضى آنها به وسیله لشکریان ما اشغال نخواهد شد. آنهایى که درخواست عدالت کنند، به آنها اعطا خواهد شد. نقل شده است هنگامى که نصاراى نجران پیش او آمدند، عبایش را براى آنان فرش کرد و از آنان خواست که روى عبایش بنشینند جابربن عبدالله مىگوید: جنازهاى را از کنار ما عبور مىدادند. پیامبر اسلام براى احترام برخاست ما نیز بر خاستیم؛ آن گاه به حضرت عرض کردیم یا رسول الله مگر این جنازه یک مرد یهودى نبود؟ حضرت فرمود: چرا مگر یهودى انسان نیست. من براى احترام به انسانیت برخاستم (اسلام و صلح جهانى، ص 250).<br> | |||
خلفاى راشدین هم به تاسى از پیامبر با غیر مسلمانان برخورد و همزیستى مسالمت آمیز داشتهاند. یکى از این موارد کمک حضرت على(علیه السلام) به پیرمرد ناتوان مسیحى است. حضرت على هنگام عبور از رهگذرى پیرمرد افتاده و ناتوانى را دید که دست سوال باز کرده و تکدى مىکند. فرمود این پیرمرد کیست؟ گفتند: اى امیر مؤمنان او مسیحى است. على(علیه السلام) در حالى که سخت بر آشفته بود، فرمود: از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده و کسى براى کارى به او مراجعه نمىکند. باید زندگى و معاش او را از بیت المال مسلمانان تامین کنید» (وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، باب نوزدهم).<br> | خلفاى راشدین هم به تاسى از پیامبر با غیر مسلمانان برخورد و همزیستى مسالمت آمیز داشتهاند. یکى از این موارد کمک حضرت على(علیه السلام) به پیرمرد ناتوان مسیحى است. حضرت على هنگام عبور از رهگذرى پیرمرد افتاده و ناتوانى را دید که دست سوال باز کرده و تکدى مىکند. فرمود این پیرمرد کیست؟ گفتند: اى امیر مؤمنان او مسیحى است. على(علیه السلام) در حالى که سخت بر آشفته بود، فرمود: از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده و کسى براى کارى به او مراجعه نمىکند. باید زندگى و معاش او را از بیت المال مسلمانان تامین کنید» (وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، باب نوزدهم).<br> | ||
نمونه دیگر، از آزادى عمل پیمانى است که خلیفه دوم با مردم مسیحى ایلیا «بیت المقدس» بسته است. این پیمان به اصل همزیستى مذهبى این طور تصریح مىکند: «بسم الله الرحمن الرحیم. این امان نامهاى است که بنده خدا عمر، زمامدار مسلمانها به مردم ایلیا داده است. او ایشان را بر جان و مال کنیسهها و صلیبهاشان به بیماران و تندرستانشان و به سایر ملتهاشان امان داده است و به موجب این پیمان کنیسههاشان اشغال نخواهد شد و چیزى از آن کنائس و اطراف آن و از صلیبها و اموال مردم گرفته نخواهد شد و احدى از یهود با مردم «ایلیا» هم مسکن نخواهد شد و در برابر این پیمان مردم ایلیا مانند افراد دیگر شهرها باید جزیه بپردازند و رومیان و دزدان را از آنجا بیرون کنند؛ پس هر یک از ایشان که از شهر بیرون روند، بر جان و مال خود ایمن خواهند بود تا به مأمن خود برسند و هر کس از مردم ایلیا که بخواهد با رومیان برود و مال و صلیب خود را ببرد و بر جان و مال و صلیب خود ایمن خواهد بود تا به مأمن خود برسد» (طبرى، ج 5، ص 246).<br> | نمونه دیگر، از آزادى عمل پیمانى است که خلیفه دوم با مردم مسیحى ایلیا «بیت المقدس» بسته است. این پیمان به اصل همزیستى مذهبى این طور تصریح مىکند: «بسم الله الرحمن الرحیم. این امان نامهاى است که بنده خدا عمر، زمامدار مسلمانها به مردم ایلیا داده است. او ایشان را بر جان و مال کنیسهها و صلیبهاشان به بیماران و تندرستانشان و به سایر ملتهاشان امان داده است و به موجب این پیمان کنیسههاشان اشغال نخواهد شد و چیزى از آن کنائس و اطراف آن و از صلیبها و اموال مردم گرفته نخواهد شد و احدى از یهود با مردم «ایلیا» هم مسکن نخواهد شد و در برابر این پیمان مردم ایلیا مانند افراد دیگر شهرها باید جزیه بپردازند و رومیان و دزدان را از آنجا بیرون کنند؛ پس هر یک از ایشان که از شهر بیرون روند، بر جان و مال خود ایمن خواهند بود تا به مأمن خود برسند و هر کس از مردم ایلیا که بخواهد با رومیان برود و مال و صلیب خود را ببرد و بر جان و مال و صلیب خود ایمن خواهد بود تا به مأمن خود برسد» (طبرى، ج 5، ص 246).<br> |