پرش به محتوا

عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۹٬۵۳۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۱: خط ۸۱:
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگِریسته است مگر بر دو نفر که یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می‌باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چون­که حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می‌باشد. <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289</ref>
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگِریسته است مگر بر دو نفر که یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می‌باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چون­که حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می‌باشد. <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289</ref>


طبرانی نقل می‌کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی‌طالب منسوب است انشاد کرد:
طبرانی نقل می‌کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی‌طالب منسوب است انشاد کرد<ref>سلیمان بن أحمد بن أیوب أبوالقاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3 ص124مکتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی</ref>:


مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ
خط ۹۵: خط ۹۵:
أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ
أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ


یعنی چه می‌گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این‌گونه رفتار بد انجام دهید! <ref>سلیمان بن أحمد بن أیوب أبوالقاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3 ص124مکتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی</ref>
یعنی چه می‌گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این‌گونه رفتار بد انجام دهید!  
 
از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آنها آمده، امت اسلامی با اهل بیت رسول خدا در آزمایش قرار دارد زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من درباره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت. <ref>المعجم الکبیر، ج4ص192</ref> و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می‌شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین (ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم‌هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آنانی که در قبال این واقعه­ی دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می‌کنند قطعا دراین امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر [[رسول الله]](ص) شرمسار و سرافکنده خواهند بود.


اینست که [[تفتازانی]] از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر (ص) انجام گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار‌تر می‌باشد. <ref>تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق</ref>
اینست که [[تفتازانی]] از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر (ص) انجام گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار‌تر می‌باشد. <ref>تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق</ref>


بنابراین می‌توان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند. هر چند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسئله عاشورا و کربلا ندارند. و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیده شده که در روز عاشورا برای امام حسین (ع) مجلس عزا تشکیل می‌دهند منتهی مجالس در میان اهل سنت به علت‌های مختلفی فراگیر نمی‌باشد.


==وهابیت و عاشورا==
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت می‌دانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال این‌ها مناسب می‌دانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب [[شیعیان]] پایه گذاری کرد. <ref>الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق</ref> و سنی‌هایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت می‌کنند متأثر از همین فرهنگ می‌باشند.
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت می‌دانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال این‌ها مناسب می‌دانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب [[شیعیان]] پایه گذاری کرد. <ref>الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق</ref> و سنی‌هایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت می‌کنند متأثر از همین فرهنگ می‌باشند.


خط ۱۱۰: خط ۱۰۸:


مقریزی می‌گوید: در دوران [[حکومت فاطمیون]] در [[مصر]]، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین (ع) ماتم و سوگواری بر پا می‌شد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آن‌ها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش می‌کردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه می‌کشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان [[علی بن ابی‌طالب]] (ع) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم می‌دانند پی­ریزی کرده بود، انـجـام مـی­دادند. <ref>طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343</ref> سقاف می‌گوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آن‌ها بیچاره و فشل شدند. <ref>نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد</ref>
مقریزی می‌گوید: در دوران [[حکومت فاطمیون]] در [[مصر]]، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین (ع) ماتم و سوگواری بر پا می‌شد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آن‌ها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش می‌کردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه می‌کشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان [[علی بن ابی‌طالب]] (ع) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم می‌دانند پی­ریزی کرده بود، انـجـام مـی­دادند. <ref>طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343</ref> سقاف می‌گوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آن‌ها بیچاره و فشل شدند. <ref>نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد</ref>
امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا(ص) می‌باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبر(ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد.
بدون تردید امام حسین‌(ع) نواده پیامبر‌(ص) سید جوانان اهل‌بهشت است که در قرآن بر محبت آن حضرت تاکید شده است. جایگاه آن حضرت نزد شیعیان بر کسی پوشیده نیست زیرا که آن حضرت را سومین امام منصوب از سوی خدا برای هدایت امت می‌دانند.
و اهل سنت نیز محبت آن حضرت را بر خود فرض و لازم می‌شمارند هر چند ناصبی‌ها و وهابیت با ایجاد بدعت در دین بسیاری از معارف آن را دگرگون کردند.
پیش از آنکه نظر اهل سنت درباره حادثه عاشورا بیان شود لازم است جایگاه امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
بدون تردید امام حسین ـ علیه السلام ـ فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر ـ علیه السلام ـ می‌باشد[1] که در قرآن کریم محبت و دوستی شان با آیه مودت[2] بر مسلمین واجب گردیده است. وقتی که آیه شریفه «... قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» نازل گردید، از رسول خدا(ص) سوال شد این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو فرزند او (حسن و حسین).[3]
و نیز احادیثی از رسول خدا(ص) از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تاکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز می‌گردد و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان می‌رسد.[4]
در کتابهای معتبر اهل سنت آمده که رسول خدا(ص) فرمود: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمی‌کند مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند.[5]
محبت اهل‌بیت‌(ع) بر تمام مسلمانان واجب است
آلوسی یکی از مفسرین اهل سنت از این حدیث این نتیجه را نمی‌گیرد که محبت اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض می‌باشد.[6] و به همین دلیل امام شافعی عقیده خود را درباره اهل بیت این‌گونه ابراز می‌کند:
یا اهل بیت رسول الله حبکم  فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم  من لم یصل علیکم لا صلات له[7]
(ای اهل بیت رسول خدا! محبت شما از طرف خداوند در قرآن فرض شده است و این عظمت برای شما کافی است که هر که در نماز بر شما درود نفرستد نمازش باطل است)
مراد شافعی این است که در تشهد نماز‌های یومیه صلوات فرستادن بر اهل بیت که امام حسین یکی از آنها ست فرض و واجب می‌باشد و اگر این صلوات فرستاده نشود نماز، نماز نخواهد بود.
و بر طبق حدیث رسول خدا(ص) که در صحیح مسلم از زبان عایشه همسر پیامبر(ص) نقل شده است، امام حسین(ع) از مصادیق بارز اهل بیت به شمار می‌آید. عایشه می‌گوید: روزی پیامبر اسلام(ص) صبح بین طلوعین جامه‌ای را که از پشم سیاه بافته شده بود بر خود انداخت در این هنگام حسن بن علی آمد و رسول خدا او را زیر جامه کنار خود برد لحظه‌ای بعد حسین آمد او نیز زیر جامه کنار رسول خدا رفت و پس از آن فاطمه دختر رسول خدا آمد او هم زیر جامه رفت و سپس علی آمد و با آنان در زیر جامه یکجا شد. در این زمان رسول خدا فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب/33).[8]
در مستدرک حاکم و کتاب‌های دیگر اهل سنت نیز از زبان ام سلمه همسر دیگر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده است که زمانی که این آیه در خانه من بر پیامبر نازل گردید پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ علی، فاطمه، حسن و حسین را در زیر کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهل بیتی» ام سلمه می‌گوید من عرض کردم آیا من از اهل بیت نیستم فرمودند: تو اهل منی و با خیر هستی و اینان اهل بیت من هستند.[9]
سخن عالم برجسته اهل سنت
فخر رازی می‌گوید صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه می‌باشد.[10]
از طرف دیگر امام حسین(ع) نه تنها فرزند بلکه پسر رسول خدا(ص) است. امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا(ص) می‌باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبر (ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد. بنابراین واجب است که آن دو پسران پیامبر باشند.[11]
فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است درباره شدت تعلق اهل بیت با پیامبر اسلام می‌گوید که شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان اولین مصداق آل محمد باشند. و سپس در ذیل آیه مودت می‌گوید شکی نیست که پیامبر اسلام(ص) فاطمه و علی و حسن و حسین را دوست داشتند بنابراین مثل همین محبت و دوستی با آنان بر همه امت واجب می‌باشد و آیات «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (اعراف/١٥٨) و «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (آل عمران/٣١) و« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ » (احزاب٢١) دلیل بر این مطلب می‌باشد. و در ادامه می‌گوید دعایی که در پایان تشهد نماز خوانده می‌شود که عبارت است از «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» تعظیم بس بزرگی است که درباره احدی غیر از آنان وجود ندارد و تمام اینها دلالت بر این دارد که دوستی و محبت آل محمد واجب است و لذا شافعی گفته است که:
ان کان رفضا حب آل محمد  فلیشهدان الثقلان أنی رافضی[12]
اینکه پیامبر اسلام(ص) فرزندش امام حسین(ع) را بسیار دوست می‌داشتند در احادیثی که در کتابهای اهل سنت نقل شده منعکس گردیده است. پیامبر اسلام(ص) امام حسین(ع) را به حدی دوست داشت که مدام دهان او را می‌بوسید و می‌گفت حسین از من است و من از حسینم.[13] در حدیث دیگری آمده است که روزی حسین با بچه‌ها بازی می‌کرد در این هنگام رسول الله(ص) آمد او را در بغل گرفت و سپس یک دست خود را زیر چانه او گذاشت و با دست دیگر از قفای سر او گرفت و سرش را بلند کرد و دهانش را بر دهان او گذاشت و گفت: حسین از من است و من از حسینم خداوند بیامرزد آن کسی را که حسین را دوست داشته باشد.[14] از طریق ابی هریره و دیگران نقل شده که روزی حسین داخل مسجد شد و خودش را به بغل رسول خدا(ص) انداخت و انگشتان خود را داخل محاسن رسول خدا نمود، در این هنگام رسول خدا دهان خود را بر دهان او گذاشت و فرمود: خدایا! من حسین را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هریره می‌گوید بعد از این که هر گاه حسین را می‌دیدم اشک از چشمانم جاری می‌گردید.[15]
ملاک دوستی با خدا و پیامبر خدا‌(ص)
از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «من احب الحسن و الحسین فقد احبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی؛ یعنی هر که حسن و حسین را دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست دارد و هر که با آنان دشمنی کند در حقیقت با من دشمنی کرده است.»[16]
با تمام این روایات و مطالبی که از طریق اهل سنت درباره اهل بیت و بخصوص امام حسین(ع) مبنی بر مقام و جایگاه او در نزد رسول خدا(ص) و محبت و دوستی آن حضرت و وجوب این محبت بر امت اسلامی نقل شده، وقتی به صفحات تاریخ رجوع شود مشاهده می‌شود که بیشترین و بدترین ظلم بر اهل بیت رسول خدا(ص) روا داشته شده است. از میان این ظلمها ظلمی که از طرف یزید بن معاویه بر فرزند رسول الله(ص) حضرت امام حسین(ع) انجام گرفت در تاریخ بشریت نظیر آن وجود ندارد و در آینده هم چنین ظلمی واقع شدنی نخواهد بود؛ زیرا آنانی که خود را مسلمان مى‌دانستند و از امت رسول خدا(ص) به شمار می‌آمدند، به نام اسلام، فرزند و پسر پیامبر خود شان را همراه با یاران او به بدترین و بی رحمانه ترین وضع کشتند و اطفال و زنان خانواده پاک پیامبر(ص) را به نام کافر و طاغی اسیر نموده و در شهر‌ها در منظر مردم گردانده و در مجالس یزید و عبیدالله بن زیاد آنان را از نظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار دادند. 
این واقعه تاریخی غیر قابل انکار می‌باشد که امام حسین ـ علیه السلام ـ با یاران اندک خود به مظلومانه ترین وجه توسط یزید بن معاویه، در راه خدا و حفظ دین اسلام در کربلا و روز عاشورا سال 61 هجری به شهادت رسیده و خانواده پاک او که خانواده پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود با ظالمانه ترین وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراین برای یک مسلمان واقعی و پیرو راستین قرآن و سنت، با توجه به آیات و روایاتی که نقل شد کافی است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگین و ماتم زده باشد و بدون شک بی تفاوتی نسبت به آن دلیل بر بی مبالاتی نسبت به دستور خدا و پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می‌باشد. زیرا ممکن نیست کسی امام حسین ـ علیه السلام ـ را به عنوان قربی و اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگین و ماتم زده نگرداند. و نیز ممکن نیست کسی مسلمان باشد اما قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قیام ناب الهی در قالب مجالس و عزاداری گرامی ندارد.
اهل سنت در برابر حادثه عاشورا به دو دسته تقسیم می‌شود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می‌دهد اهل سنت معتدل و محبّ اهل بیت(ع) می‌باشد. دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین(ع) دید مثبتی ندارد بلکه می‌توان گفت دشمن اهل بیت می‌باشد. این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است که می‌توان گفت آنان در واقع اهل سنت نیستند و اگر به تاریخ تکون، فعالیت و نظرات این فرقه رجوع شود دشمنی آنان با اهل سنت ثابت می‌گردد.
اما درباره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثه ناگوار غمگین وناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار می‌دهند. موضع گیری این دسته اهل سنت را می‌توان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می‌شود به دست آورد:
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین ـ علیه السلام ـ در کودکی بر پشت و گردن پیامبر(ص) بازی می‌کرد که جبرئیل به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر ـ علیه السلام ـ نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه می‌دهد...».[17] و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»[18]
بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه« فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29) این سخن را آورده‌اند.[19]
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می‌باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می‌باشد.[20]
طبرانی نقل می‌کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی‌طالب منسوب است انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ    مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیَّتِی      منهم أُسَارَی وقَتْلَی ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ ل
یعنی چه می‌گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این‌گونه رفتار بد انجام دهید! [21]
از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آنها آمده امت اسلامی با اهل بیت آن رسول خدا در از مایش قرار دارد زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من درباره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[22] و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون رفتند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می‌شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین(ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم‌هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آنانی که در قبال این واقعه دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می‌کنند قطعا در این امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله شرمسار و سرافکنده خواهند بود.
ظلم به اهل‌بیت‌(ع) در نهایت شقاوت بود
ینست که تفتازانی از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ انجام گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار تر می‌باشد.
[23]بنابراین می‌توان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند. هر چند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسئله عاشورا و کربلا ندارند. و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیده شده که در روز عاشورا برای امام حسین ـ علیه السلام ـ مجلس عزا تشکیل می‌دهند منتهی مجالس در میان اهل سنت به علت‌های مختلفی فراگیر نمی‌باشد.
اما فرقه وهابیت همانگونه که در واقع نمی‌توان اسم اهل سنت را بر آن اطلاق نمود بلکه یک حزب سیاسی اموی می‌باشد، هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت می‌دانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال این‌ها مناسب می‌دانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب شیعیان پایه گذاری کرد.[24] و سنی‌هایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت می‌کنند متأثر از همین فرهنگ می‌باشند.
موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفی‌های متجدد درباره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سوال نرود از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری می‌کنند و در این راستا حدیثی را که از عمر خلیفه دوم و پسرش عبدالله بن عمر درباره حرمت گریه و سوگواری نقل شده، دلیل بر این گرفته که گریه بر حسین(ع) و عزاداری به مناسبت عاشورا بدعت و جایز نمی‌باشد. این حدیث که درباره گریه بر میت می‌باشد به صورت‌های مختلف نقل شده است. در این نقل‌ها آمده است که: «میت در قبرش به دلیل نوحه‌ای که برایش می‌کنند در عذاب می‌افتد» یا « میت با گریه‌های بستگانش در عذاب می‌افتد» ویا «میت به واسطه بعضی از گریه‌های اهلش در عذاب می‌افتد».[25]
این در حالی است که عبدالله بن عباس و عایشه اصل صحت روایت را بر عمر و ابن عمر انکار کرده و عایشه گفته است که عبدالله بن عمر یا اشتباه کرده و یا فراموش نموده. به خدا قسم آن چه را او از پیغمبر(ص) نقل می‌کند پیغمبر نفرموده بلکه آن چه پیغمبر فرموده این است: « همانا خدا عذاب کافر را به خاطر گریه بستگانش بر او زیاد می‌کند».[26]
این انکار عبدالله عباس و عایشه همسر پیامبر با گریه‌های شخص رسول خدا(ص) بر مردگان وتشویق آن حضرت که بر این کار در کتب معتبر اهل سنت نقل شده مورد تایید قرار نمی‌گیرد که به چند مورد از آنها اشاره می‌شود.
الف. ابن عباس نقل کرده که در مرگ رقیه بنت رسول الله(ص) زن‌ها گریه می‌کردند و عمر آنها را با تازیانه می‌زد و از گریه آنان ممانعت می‌کرد تا اینکه پیغمبر(ص) فرمود: رهایشان کن که گریه کنند زیرا نفس مصیبت دیده و چشمها گریان و مرگ نزدیک است و خود آن حضرت نیز لب قبر نشست در حالی که فاطمه(س) اشک می‌ریخت و حضرت اشکهای او را پاک می‌کرد.[27]
ب. رسول اکرم که کانون عاطفه و رحمت است در مرگ فرزندش ابراهیم اشک می‌ریزد. وقتی که از حضرت سئوال می‌کنند می‌فرماید: «چشمها گریان است و قلب می‌سوزد و آن چه خشم خدا را بر می‌انگیزد نمی‌گوییم».[28]
ج. پیامبر(ص) در مرگ ابوطالب و نیز حمزه که در احد به شهادت رسید گریه کرد. و هنگامی که به مدینه برگشت دید زن‌های انصار بر کشتگان شان گریه می‌کنند، حضرت فرمود: (اما حمزه گریه کننده و عزادار ندارد). انصار با شنیدن این کلام و آن گریه پیغمبر(ص) به زنهایشان دستور دادند که بروند بر حمزه گریه کنند و آنها رفتند خانه پیغمبر بر حمزه گریه کردند و پیغمبر در حق آنها دعا کرد و فرمود: «خدا از شما و اولاد شما راضی باشد».[29] از همین به بعد برای اهل مدینه رسم شد که هرگاه می‌خواستند بر کسی گریه کنند در ابتدا بر حمزه گریه می‌کردند.
عاشورا از منظر فقیه جاودانه
جهت رعایت عدل و انصاف باید اذعان داشت که دیدگاه‌های اهل سنت یکسان نیست و نمی‌شود حکم واحدی در مورد همه آنها داد. بالعکس اهل تشیع که به خاطر اجتماع حول یک محور «ولایت و امامت» از دیدگاه واحدی برخوردار هستند.
به عنوان مثال اگر به اهل سنت ایران توجه شود، همگی اهل بیت (علیهم السلام) را دوست داشته و معظم می‌دارند و اگر به اهل سنت ترکیه توجه کنیم، چند دسته هستند. در حالی که برخی از حنفی‌ها [در آنکارا، استانبول و. ..] تعصبات شدیدی دارند، نام بسیاری از مسلمانان اهل سنت مناطق کرد نشین، حسن یا حسین است. یکی از آنها که نامش حسن بود می‌گفت: ما با روضه امام حسین (علیه السلام) که پدرانمان می‌خوانند بزرگ شدیم و معاویه و یزید را دائم لعن می‌کنیم.
برای شناخت دیدگاه اهل سنت، باید دسته بندی‌های متفاوتی در نظر گرفت. به عنوان مثال: کتب و منابع معتبر آنها یک شاخه است و دیدگاه عامه مردم که معمولاً کتاب نمی‌خوانند به سخن بزرگان خود گوش می‌دهند یک شاخه دیگر است و سخن بزرگانشان نیز کاملاً متفاوت و اغلب متضاد است. به همین دلیل اهل سنت، از یک مذهب در دو قوم، کاملاً دیدگاه‌های متفاوتی دارند.
الف – منابع معتبر و کتب:
- ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهل سنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل می‌کند و سپس می‌نویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیه السلام) را کشت و خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است. «شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66»
- آلوسی، متوفی 1270، یکی از علمای اهل سنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «وهابیت» که نه شیعه است و نه سنّی، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط انگلیس برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عده‌ای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری یزید مدعی شدند او توبه کرده است، می‌نویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین».
ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیف تر از ایمانش است و ابن زیاد و ابن سعد ملحق به او هستند و تا چشمی برای امام حسین اشک می‌ریزد خدا یزید و اتباع او را لعنت کند. (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228)
- ابن جوزی، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهل سنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهل سنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، خلافت غصبی و خلاف‌هایش می‌نویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی می‌دانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو سازی زمان امام حسین (علیه السلام) که می‌گفتند یزید خلیفه است و بر هر مسلمانی واجب است با او بیعت کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش مباح است). ابن جوزی ادامه می‌دهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه می‌کردند می‌فهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاری‌هایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان‌های جاهل.»
ب – عید گرفتن بنی امیه و تداوم آن:
اما عید گرفتن در روز عاشورا، همان سنّت یزید و یزیدیان است. و البته منظور از عید همان روز جشن و شادی بوده است. چنان چه در زیارت عاشورا تصریح شده است «وَ هذا یوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ – و این روز است که در آن شادمان شدند دودمان زیاد و مروان به خاطر قتل حسین صلوات الله علیه».
پس از آن دشمنان اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) که در لباس اسلام و ادعای مسلمانی حکومت بر مسلمین را بر عهده گرفتند، برای آن که از سویی اذهان عمومی مسلمین در محرم و به ویژه دهه اول متوجه واقعه کربلا نگردد و به آن تفکر نکنند و از سوی دیگر مشغول به دنیا و جشن و شادی و سرور باشند، اعلام کردند که ماه‌های هجری از محرم شروع می‌شود [در حالی که از ربیع الاول بود] و دهه اول را نیز به عنوان جشن آغاز سال بدعت گذاشتند.
پس، کربلا و عاشورا به لحاظ کتب اهل سنت به دو دسته است: کتبی که ضمن نقل بخشی از حقایق و وقایع، یزید و طرفداران او را محکوم و حتی لعن کرده‌اند – کتبی که سعی کردند توجیه کنند.
اما به لحاظ مردم اهل سنت، به چند دسته تقسیم می‌گردند: مردمی که کتاب و تاریخ را مطالعه کرده و اطلاعاتی دارند – مردمی که به امام حسین (علیه السلام) عشق می‌ورزند و معاویه و یزید را لعنت می‌کنند – مردمی که اساساً از موضوع دینی و اعتقادی غافلند و فقط یک سری اعمال خشک و بی روح انجام می‌دهند – مردمی که حتی بغض دارند [مثل ناصبی‌ها و وهابیت کنونی].
نظر اهل سنت درباره لعن یزید
حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجی ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانی با شجاعت به توصیف و تجزیه و تحلیل آن پرداخته است.
شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»
شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضی از سخنوران درباری می‌گوید: به تحقیق عده‌ای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که: «حسین(علیه السلام) نوه پیامبر که خداوند از او راضی باشد. نافرمانی یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت شریعت یزید بن معاویه را هتک کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست می‌گردد.
تفتازانی در کتاب «شرح العقاید»
تفتازانی در کتاب «شرح العقاید» می‌نویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین(علیه السلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اخباری است که در معنی متواتر است هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد، توافقی نداریم.
جاحظ
جاحظ می‌گوید: منکراتی که یزید انجام داد، یعنی قتل حسین(علیه السلام) و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت می‌کند.
بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسی که از لعن او جلوگیری کند، نیز ملعون است.
ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه »
ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه » می‌نویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است.
آنجا که می‌فرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله » و چه مفاسدی و قطع رحمی از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟!
عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین »
عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین » می‌گوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله قاضی ابویعلی و حافظ ابن الجوزی و تفتازانی و سیوطی در مورد کفر یزید نظر قطعی داده‌اند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمرده‌اند.
شیخ محمد عبده
شیخ محمد عبده می‌گوید: هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجود دارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهی است و در برابر آن حکومتی ستمگر است که می‌خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر فرد مسلمانی کمک کردن حکومت عدل واجب است و از همین باب است انقلاب امام حسین که در برابر حکومت یزید که خدا او را خوار کند. ایستاد.
سبط بن جوزی
از سبط بن جوزی در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتی که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم و اگر کسی به این حد راضی نمی‌شود، ما هم می‌گوییم اصل، لعنت کردن یزید است.
امام شافعی
حادثه کربلا چنان در قلوب نفوذ کرد که بسیاری از بزرگان اهل تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابراز کردند. امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد است. درباره نهضت کربلا چنین سروده است:
قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان خصیب نصلی علی المختار من آل‌هاشم و نوذی بنیه ان ذاک عجیب لئن کان ذنبی حب آل محمد(صلی الله علیه و آله) فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائی یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب
حسین(علیه السلام) کشته‌ای بی گناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده و عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود می‌فرستیم و از سوی دیگر فرزندانش را به قتل می‌رسانیم و اذیت می‌کنیم!
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمی‌کنم. اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است.
پرسش : دیدگاه اهل سنت درباره روزه گرفتن روزعاشورا چیست؟
پاسخ تفصیلی: اکثر علمای اهل سنت، روزه گرفتن در روز عاشوراء را مستحب و آن را به نوعی سنت می‌دانند، و روایاتی هم در خصوص آن نقل کرده‌اند. که در اینجا به آن اشاره می‌کنیم:
ابن اثیر در کتاب کامل فی تاریخ می‌نویسد: هنگامى که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، دید یهودیان روز عاشوراء را روزه می‌گیرند پیامبر(ص) هم آنها را از آن منع نکرد(1).
در کتاب صحیح بخارى به نقل از عایشه آمده است: « رسول خدا به روزه روز عاشورا امر کرد تا هنگامى که روزه ماه رمضان واجب شد. آنگاه فرمود: هر کس مى‏ خواهد، روز عاشورا را روزه بگیرد و هر کسى مى‏خواهد افطار کند».(2)
در سنن دارمى هم نقل شده است؛ که رسول خدا(ص) فرمود: « روز عاشوراء را قریش در جاهلیت روزه مى‏گرفتند پس هر کدام از شما (مسلمین) دوست دارد روزه بگیرد. و هر کدام دوست دارد ترک کند».(3)
در کتاب موطأ مالک بن انس هم آمده است: « إن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوما تصومه قریش فى الجاهلیة و کان رسول الله(ص) یصومه فى الجاهلیة». «عایشه گفت: قریش در زمان جاهلیت روز عاشوراء را روزه می‌گرفتند و پیامبر(ص) هم در جاهلیت آن روز را روزه می‌گرفت(4).
همچنین در کتاب نیل الاوطار آمده است: « قریش در جاهلیت عاشورا را روزه می‌گرفتند و رسول خدا(ص) و مسلمین هم تا قبل از اینکه روزه رمضان واجب شود آن را روزه می‌گرفتند».(5)
بعضی از علمای شیعه و سنی بر این عقیده هستند که رسول خدا( صلی الله علیه وآله وسلّم)؛ حتی قبل از بعثت نیز در عبادات خود تابع ادیان دیگر نبوده و از آیین یهود و نصارا تبعیت ‌نکرده است؛
چرا که اولا: روایات متعددی در منابع اهل سنّت حکایت از آن دارد که رسول خدا( صلّی الله علیه وآله وسلّم) دیگران را از تبعیت آئین یهود منع می‌کرده است. مثلا ترمذی در سنن خود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روایت نموده‌اند: « لیس منا من تشبه بغیرنا لا تشبهوا بالیهود ولا بالنصارى ». « از ما نیست کسی که به غیر ما از یهود و نصارا خودش را تشبّه نماید».(6)
ابن حجر هم روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آورده‌ است که حضرت فرمود: « لا تشبهوا بالیهود و النصاری» « با یهود و نصارا مشابهت نداشته باشید»(7).
و همچنین عده زیادی از علمای اهل سنت این روایت را از پیامبر(ص) در کتب خودشان نقل کرده‌اند: که حضرت رسول (الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: « صلوا فی نعالکم وخالفوا الیهود ». « با کفش‏هایتان نماز بخوانید تا با یهود مخالفت ورزیده باشید»(8).
ثانیا: فخر رازی از علمای بزرگ اهل سنت می‌گوید اگر حضرت رسول(ص) قبل از بعثت به شریعت موسی و یا عیسی، متعبّد می‌بود لازم بود؛
اولا: در حوادث و اتفاقاتی که بعد از بعثت برایش پیش می‌آمد به احکام شریعت قبل خود مراجعه نماید و منتظر نزول وحی نماند؛ اما آن حضرت این کار را نکرد.
ثانیا: اگر آن حضرت متعبّد به شرایع دیگر می‌بود لازم بود بر علمای اعصار که در وقایع و حوادث به شریعت قبل خود مراجعه کنند چرا که تاسّی و مراجعه بر آنان واجب است و زمانی که می‌بینیم چنین مراجعه‌ای صورت نگرفته به بطلان این نظر یقین پیدا می‌کنیم.
ثالثا: آن حضرت « معاذ» را در حکمی که در کتاب و سنّت نیافته بود و از پیش خود اجتهاد کرده بود تایید نمود و اگر بنا می‌بود که آن حضرت به حکم تورات متعبّد باشد، لازم بود معاذ را به تورات و انجیل ارجاع دهد(9).
همچنین ابوالحسن بصری می‌گوید: پیامبر ما و امّت او هیچ یک از شرایع و ادیان دیگر را عبادت نکرده‌اند(10).
ونیز ابن عابدین در رابطه با عبادت پیامبر(ص) قبل از اسلام، در ابتدای کتاب صلاتش می‌نویسد: نظر مختار ما عدم عبادت آن حضرت طبق شریعت دیگر است و نظر جمهور علماء هم همین است.(11)
با توجه به این دسته از روایات که در منابع اهل سنت ذکر شده چگونه می‌توان پیامبر(ص) را در صوم روز عاشورا تابع یهود دانست.
منّاوى، یکى از دانشمندان بزرگ اهل سنّت در مورد روزه عاشوراء می‌گوید: « ما یروى فی فضل صوم یوم عاشوراء والصلاة فیه والانفاق والخضاب والأدهان والإکتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسین (رضی اللَّه عنه) وعلامة لبغض أهل البیت، وجب ترکه». « آنچه در فضیلت روزه روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب کردن، روغن زدن و سرمه کشیدن در آن روز بیان شده است، بدعتى است از بدعت‏هاى قاتلین حسین( رضى الله عنه) و نشانه‏اى است بر دشمنى با اهل بیت (علیهم السلام) که ترک آن واجب است»(12).
در نتیجه همان طور که منّاوی می‌گوید، نه تنها روزه عاشوراء سنت نیست بلکه بدعتی از بدعتهای بنی امیه می‌باشد.
پی نوشت: 1 - الکامل/ ترجمه، ج‏7، ص130.
2 - صحیح بخاری، ج 3، ص 31.
3 - سنن دارمی، ج 2، ص 22.
4 - موطا مالک، ج 1 ص 219 و سنن دارمی، ج 2، ص .23.
5 - نیل الأوطار، ج 4، ص .326.
6 - سنن ترمذی، ج 4، ص 159.
7 - فتح الباری، ابن حجر، ج 11، ص 12.
8 - المعجم الکبیر، ج 7، ص 290، ح 7165.البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 2، ص 172. المستدرک على الصحیحین، ج 1، ص 260.
9 - المحصول. فخر رازی: ج 3. ص 263.
10 - المعتمد، ابوالحسین بصری، ص 336.
11 - حاشیة رد المحتار. ابن عابدین. ج 1. ص 97.
12 - ناگفته‌هایى از حقایق عاشوراء، ص: 33