پرش به محتوا

آیت الله بروجردی (آیت اخلاص) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:
==ج. ابتکار در علم رجال==
==ج. ابتکار در علم رجال==
یکى از رشته‌هاى علوم اسلامى در حوزه‌هاى علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقى مى‌شود «علم رجال)  است. آیت الله بروجردى در این رشته نبوغ عجیبى داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش مى‌شمرد. على آبادى، 1379 ش، ص83، به نقل از آیت الله میرزاحسین نورى همدانى). وى در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآورى بدیعى از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کم نظیر، سندهاى روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینى تخصصى قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمى‌توان از کارى که وى در طبقه بندى راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهاى مفید آن را ساده گرفت. وى در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معین و این طبقه بندى را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سى و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندى در اختیار محافل تحقیقاتى و رجال شناسان گذاشت. على آبادى، 1379 ش، ص86؛ دوانى، 1372 ش، ص160، با اقتباس).
یکى از رشته‌هاى علوم اسلامى در حوزه‌هاى علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقى مى‌شود «علم رجال)  است. آیت الله بروجردى در این رشته نبوغ عجیبى داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش مى‌شمرد. على آبادى، 1379 ش، ص83، به نقل از آیت الله میرزاحسین نورى همدانى). وى در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآورى بدیعى از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کم نظیر، سندهاى روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینى تخصصى قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمى‌توان از کارى که وى در طبقه بندى راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهاى مفید آن را ساده گرفت. وى در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معین و این طبقه بندى را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سى و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندى در اختیار محافل تحقیقاتى و رجال شناسان گذاشت. على آبادى، 1379 ش، ص86؛ دوانى، 1372 ش، ص160، با اقتباس).
=زمینه‌هاى تفکرات تقریبى=
شیوه‌هاى نو و راهبردى آیت الله بروجردى در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گسترده اى در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهى از محتواى روایات و فتاواى رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهم‌السلام)، بهتر و راحت تر مى‌شود محتواى احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهم‌السلام) را دریافت و جمله معروفى از وى نقل شده که مى‌فرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص84)»؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنى عباس بود و بیشتر فتاواى اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضاى حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال مى‌کردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ مى‌دادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخ‌ها و سخنان امامان(علیهم‌السلام) ناظر بر فتاواى حاکم بوده است؛ از این رو آیت الله بروجردى، تحقیق و مطالعه کتاب‌هاى اهل سنت را از مقدمات لازم براى فهم فقه و اجتهاد مى‌دانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهى‌هاى چشمگیر او از فتاواى رهبران مذاهب چهارگانه(شافعى، حنبلى، حنفى و مالکى) شد و به آراى صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثورى، اوزاعى، ظاهرى و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهى این اطلاع چندان عمیق و قوى بود که وقتى برخى از شخصیت‌هاى اهل سنت به حضورش مى‌رسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده مى‌کردند، متعجب مى‌شدند. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیت الله صافى گلپایگانى).
آیت الله بروجردى هرگز به نظریات و آراى اهل سنت، با دید منفى نمى‌نگریست؛ بلکه بیشتر سعى داشت تا به ادله آن‌ها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشه یابى کند؛ براى مثال در وجوب اداى نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمى‌دانند،  مى‌فرمود: «فتواى اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالى که رسول اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) گاهى در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمى‌کرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتواى معروف شیعه قرار گرفته است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص88)».
وى با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر داده اند، نادرست مى‌دانست و رد مى‌کرد.
=وحدت اسلامى=
اعتقاد آیت الله بروجردى بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتى هر عالم شیعى است و باید در تحقق آن کوشید. حتى معروف است که در روزهاى آخر عمر پر برکت خویش، گاهى به حالت اغما فرو مى‌رفت و چون از آن حال خارج مى‌شد، درباره این موضوع مى‌پرسید: «آقاى شیخ محمدتقى به مصر رفت یا خیر؟. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص171و233)».
آقاى شیخ محمدتقى قمى نماینده او در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزى به ایران آمده و در قم به سر مى‌برد.
آیت الله شهید مرتضى مطهرى در مقاله اى تحت عنوان «مزایا و خدمات آیت الله بروجردى» چنین مى‌نویسد: «یکى از مزایاى معظم له توجه و علاقه فراوانى بود که به مسأله وحدت اسلامى و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامى داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنا بود، مى‌دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست‌هاى استعمارى از این تفرقه حداکثر استفاده را مى‌کنند و بلکه آن را دامن مى‌زنند و هم توجه داشت که دورى شیعه از سایر فرقه‌ها سبب شده است که آن‌ها شیعه را نشناسند و در باره آن‌ها تصوراتى دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمى بین شیعه و سنى برقرار شود که از طرفى وحدت اسلامى که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل مى‌دهند، معرفى شود. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
چند سال پیش از آن که وى به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتى به همت جمعى از روشنفکران سنّى و شیعى «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکارى کرد. جالب است که براى نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامه‌ها مبادله شد. به گفته شهید مطهرى، مرحوم بروجردى عاشق و دلباخته وحدت اسلامى بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مى‌زد. عجیب این است که در حادثه قلبى اول که بر او عارض شد و مدتى بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهى به حال خود بکند و در این موضوع حرفى بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مى‌کند و مى‌گوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
=حمایت از دارالتقریب اسلامى=
در سال 1327شمسى برابر با حدود 1368قمرى، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقى قمى و با هم یارى عالمان سرشناس جامع الازهر و برخى روحانیان شیعى تأسیس شد. آیت الله بروجردى اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتداى فعالیت این مرکز به حمایت جدى از آن برخاست و حتى از کمک مالى به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبه اى با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیاى اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیارى از سوء تفاهم‌ها و بدبینى‌ها را به دوستى و محبت تبدیل کرد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370).
در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایى رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتواى تاریخى خود را صادر کرد  و براى نخستین بار یک عالم سنى به طور رسمى مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و براى آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسى تدریس تشکیل داد. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدى و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیت الله محمد فاضل لنکرانى). براى آگاهى از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیت الله بروجردى، متن دو نامه تاریخى که یکى از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگرى از شیخ محمود شلتوت است، از نظر مى‌گذرد.
نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیت الله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردى حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقى قمى دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهى آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوشش‌هایى که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامى در راه خدمت به اسلام و مسلمین مى‌کنیم و از تأثیر این کوشش‌ها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگى بهتر و اصلاح فسادى که مغرضین به وجود آورده اند، سخن گفته اید. خدا مى‌داند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهاى من در زندگى است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار مى‌کنم. از اعتماد حضرتعالى نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوشش‌هایم تشکر مى‌کنم. من با آنچه که از شما مى‌دانم و سراغ دارم، همکارى شما را در این جهاد بزرگ خدایى بسیار بزرگ مى‌شمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذى که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار مى‌کنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامى، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمک‌ها و مساعدت‌هاى پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفه اى که به عهده ما علماى اسلامى است، خواه شیعه باشیم یا سنى، این است که از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طورى نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملى با خبر شدم. من وقتى از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبى شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالص‌ترین تسلیت‌هاى خود را به حضور جنابعالى و به همه برادران شیعه امامیه اعلام مى‌دارم و از خداى بزرگ مى‌خواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادى الثانى 1371ق. اباذرى، 1383 ش، ص68)».
نامه دوم از شیخ محمود شلتوت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهاى آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا مى‌کنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات براى مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتى را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمى، ایدالله فى جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم مى‌شمارم تا نامه اى به ساحت آن جناب نوشته و از کوشش‌هاى شما تقدیر کنم. من به شما مژده مى‌دهم که گام‌ها و قدم‌هاى ما در راه تقریب، قدم‌هایى است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید مى‌فرمایید. گروه برگزیده اى از رجال الازهر و برادرانى که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند، از روى ایمان و یقین، ما را کمک و یارى مى‌کنند و به آنچه که براى دین و رسالت جهانى و انسانى که بدان گردن نهاده اند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام مى‌کنند. امیدوارم از آرزوها و آرمان‌هاى مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379). اباذرى، 1383 ش، ص72)».
همان گونه که از متن نامه‌ها استفاده مى‌شود، رهبران مذهبى اهل سنت، به ویژه رؤساى دانشگاه الازهر، براى شخص آیت الله بروجردى عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مى‌نگریستند. حتى گفته مى‌شود وقتى نامه آقاى بروجردى به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر مى‌رسید، نامه آقاى بروجردى را مى‌گرفت و مى‌بوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترام آمیز را در برابر نامه‌هاى آیت الله بروجردى داشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطف الله صافى گلپایگانى).
به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوى رشد و شکوفایى پیش مى‌رفت، آیت الله بروجردى بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهى در جلسه درس به مناسبت‌هاى گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودى مى‌کرد و مى‌گفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمى داشتیم. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص232)».
=شیوه پیشنهادى تقریب=
همیشه شیوه‌هاى پیشنهادى صحیح از آن جا سرچشمه مى‌گیرد که آسیب‌ها درست شناسایى و گره کار به درستى تشخیص داده شوند. آیت الله بروجردى موارد اختلاف بین شیعه و سنى را در دو نکته اساسى مى‌دانست: یکى موضوع «خلافت» و جانشینى پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله)، و دیگرى مسأله «حجیت گفتار اهل بیت». به اعتقاد آیت الله بروجردى، بحث در باره موضوع نخست، بحث تاریخى است و هر چه بوده گذشته و لزومى ندارد دوباره مطرح شود. افزون براین، تجربه هم نشان داده که طرح این مسائل همیشه باعث اختلاف شدید و منشأ سوء استفاده‌هاى دشمن بوده است. گذشته از این‌ها اگر هم این مباحث سودى داشته باشد، براى هر کدام از شیعه و سنى فى نفسه محترم است و کسى از طرفین نمى‌تواند مانع اعتقاد دیگرى شود؛ بنابراین، آنچه امروز خیلى مهم است و مى‌تواند نقطه مشترک میان شیعه و سنى باشد، بعد از کتاب آسمانى قرآن، محوریت اهل بیت(علیهم‌السلام) و دلیل آن «حدیث ثقلین» است و از طرف فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده و همه هم آن را قبول دارند.
در کنگره اى که براى بزرگداشت آیت الله بروجردى و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقاى‌هاشمى رفسنجانى تفکر تقریبى آیت الله بروجردى را این گونه مطرح کرد: «آیت الله بروجردى در درس مى‌گفت: اختلاف ما با اهل سنت در دو جهت است: یکى مسأله خلافت و دیگرى اقوال ائمه، و آنچه براى ما مهم است، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخى بود که امروز قابل تکرار نمى‌باشد. باید با اهل سنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است. صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 1379/11/3، ص8)».
هدف از تقریب و وحدت در نظر آیت الله بروجردى هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آن‌ها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروه‌ها، دوستى، محبت و صمیمیت میان آن‌ها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند. در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفى امامان معصوم در جایگاه مصداق بارز اهل بیت، بهترین و آسان‌ترین، کم هزینه‌ترین و معقول‌ترین راه است و مى‌فرمود: «اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا کنیم و مطلب خود را به طور معقول براى اهل سنت بیان نماییم، به نتیجه مى‌رسیم و مى‌توانیم آنان را تا حدى قانع کنیم. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91)».
آیت الله بروجردى در مرحله عمل نیز به طور جدى این قضیه سرنوشت ساز را دنبال مى‌کرد؛ چنان که دستور داد در یک اقدام اساسى، طرق و أسناد «حدیث ثقلین» جمع آورى شود و این کار تحقیقى را مرحوم آیت الله شیخ قوام الدین وشنوى انجام داد و از سوى دارالتقریب در مصر به چاپ رسید. آیت الله بروجردى مى‌کوشید تا عالمان شیعه و سنى به روایات، مبانى و ادله فقهى یک‌دیگر آشنا شوند تا جایى که در اثر تلاش‌هاى مخلصانه آن فقیه خستگى ناپذیر، بسیارى از اعضا و شخصیت‌هاى سنّى دارالتقریب با فقه و مبانى شیعه آشنا شدند و حتى در مواردى، مطابق فقه شیعه فتوا دادند. در همین جهت کتاب المختصر النافع، نوشته علامه حلى با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر اوقاف آقاى شیخ احمد حسن الباقورى چاپ شد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91). همچنین در سالى که ملک سعود پادشاه عربستان براى آیت الله بروجردى، یک جلد قرآن و پرده کعبه، هدیه فرستاد و از وى تقاضاى ملاقات کرد، در جهت همین فعالیت‌ها و نتیجه همین نگرش تقریبى بود.
اگرچه آیت الله بروجردى این دیدار را به عللى نپذیرفت، در ادامه همان فعالیت‌هاى تقریبى از این فرصت بهره جست و طى نامه تشکرآمیز، حدیث مفصلى از امام صادق(علیه‌السلام) را که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود، برایش فرستاد. مجله حوزه، شماره43 و44، ص83، به نقل از آیت الله سیدجعفر احمدى). هدف او در ارائه این حدیث که از طریق اهل سنت نقل شده و در کتاب‌هاى صحاح سته و غیر آن نیز آمده، آن بود که مى‌خواست به پادشاه عربستان و شخصیت‌هاى علمى و مذهبى جهان اسلام بفهماند که مى‌توان، مراسم بزرگ حج را طبق روایات و مبانى مشترک و مورد قبول شیعه و سنى به طور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدى، بیشترین و بهترین بهره را به نفع جهان اسلام به دست آورد. این نامه در مجله «رساله الاسلام» نشریه وابسته به دارالتقریب و همچنین در بعضى روزنامه‌ها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص337).
=موضعگیرى‌هاى سیاسى=
بررسى رفتار و موضعگیرى‌هاى سیاسى آیت الله بروجردى اگرچه از حوصله این مختصر خارج است، موارد اندکى از آن را مى‌توان در این فرصت بر شمرد:
==أ. دربار شاه و مرجعیت==
در عصر زعامت آیت الله بروجردى اگرچه زمینه برخوردهاى تند انقلابى با رژیم ستم شاهى و بیگانگان وجود نداشت؛ چرا که مردم آمادگى و آگاهى لازم را براى تحمل پیامدهاى انقلاب اسلامى نداشتند. باید اذعان داشت که در زمان مرجعیت وى، نیروهاى بالقوه بسیارى براى انقلاب تربیت شدند و در طول نهضت، نقش سرنوشت سازى را ایفا کردند. به گفته برخى از صاحب نظران سیاسى، بعد از ایجاد خفقان شدید از سوى رضاخان و ممنوع کردن لباس روحانیت و بستن مدرسه‌ها و حسینیه‌ها و مساجد، یکى از کارهاى بسیار مهم و با ارزش شیعه که مرحوم آیت الله بروجردى سهم بزرگى در این کار دارد، تشکیل و توسعه حوزه علمیه قم و حوزه‌هاى دینى کشور بود. در ده سال بین 1330 تا 1340شمسى که روحانیان تا حدودى خاموش بودند، حوزه علمیه قم کارى شبیه کار امام صادق(علیه‌السلام) انجام داد. هزارها طلبه پرشور، متدین، با مطالعه و آشنا به مسائل روز تربیت و ذخیره انقلاب شدند و اگر این‌ها نبودند، محال بود در ایران بشود رژیم پهلوى را شکست. هاشمى رفسنجانى، 1376 ش، ج3، ص379).
با همه این‌ها معظم له در جایى که احساس خطر مى‌کرد، اهل اقدام بود و بى درنگ موضع مى‌گرفت، چنان که وقتى شاه ایران مى‌خواست خط فارسى را به لاتین تغییر دهد، وى با تمام وجود در برابر این حرکت ننگین ایستاد و گفت: تا من زنده ام اجازه نمى‌دهم این کار عملى شود به هر جا که مى‌خواهد منتهى شود. گلشن ابرار، ج2ص671).
روزى به اقبال نخست وزیر وقت، در مورد شاه گفت: «پدرش بى سواد بود؛ ولى یک مقدار شعور داشت؛ اما این یکى شعور هم ندارد و چیزى ملتفت نمى‌شود. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص97؛ گلشن ابرار، ج2، ص671)».
اطلاعات موجود نشان مى‌دهند که آن پیر فرزانه، کنار کمک به انقلابیان مؤمن، سیاستى بسیار دقیق داشت. او چنان مى‌اندیشید که مردم براى تحمل دشوارى‌ها آمادگى ندارند و اگر با فشار نیروهاى دولتى روبه رو شوند، مرجعیت را تنها مى‌نهند؛ بنابراین، زمان را براى رویارویى مستقیم با دربار مناسب نمى‌دید. از سوى دیگر رهاکردن شاه و راندن کامل وى را باعث فروغلتیدن فزون‌تر او در دامان بیگانگان مى‌دانست؛ پس گاه با وى مدارا مى‌کرد تا آن پادشاه مغرور جاى پاى خود را سست نبیند و براى حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص671).
==ب. مبارزه با فرقه سیاسى بهائیت==
هنگام اقامت آیت الله بروجردى در وطن، ایادى این گروه گمراه، فعالیت‌هاى خود را در شهر بروجرد و حومه به ویژه با نفوذ در اداره‌هاى دولتى در سطح گسترده اى افزایش داده بودند. چون آیت الله از این موضوع آگاه شد، به جهت اعتراض از شهر خارج شد و به دنبال آن مردم شهر به هیجان آمدند و سرازیر تلگراف خانه شدند. در این هنگام دولت مرکزى احساس خطر جدى کرد؛ به همین دلیل به سرعت مقدمات بازگشت وى را فراهم آورد و دستور رسید محافل و مجالس علنى بهائیت تعطیل شود و افراد وابسته به آن از اداره‌هاى دولتى برکنار شوند؛ آن گاه آیت الله بروجردى میان استقبال پرشور و تاریخى مردم، به وطن خویش بازگشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص342).
وى همچنین در ایام مرجعیت مطلق خویش در قم نیز جبهه پیکار با بهائیت را در سطح کشور توسعه داد؛ به طورى که در سال 1335شمسى به تخریب مرکز فعالیت آنان  در تهران انجامید. همچنین در همین سال بود که وى به خطیب توانا میرزا محمدتقى فلسفى دستور داد تا در مسجد شاه تهران به منبر برود و افکار باطل بهائیت را به گوش مردم برساند. سلسله سخنرانى‌هاى مستدل و محکم مرحوم فلسفى از رادیو نیز پخش مى‌شد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص55، 141 و 190).
==ج. حمایت از اقدام حاج آقاحسین قمى==
پس از فرار شاه در سال 1320شمسى، آیت الله حاج آقاحسین قمى که در ماجراى قیام تاریخى مسجد گوهرشاد، به کربلا تبعید شده بود، به وطن بازگشت و موضعگیرى‌هاى سختى در برابر قانون استعمارى کشف حجاب کرد و خواستار آزادى فعالیت‌هاى مذهبى در دبستان و دبیرستان‌هاى کشور شد. در این هنگام، دولتمردان و شخص شاه در تأمین خواسته‌هاى او مسامحه مى‌کردند تا این که آیت الله بروجردى که آن وقت در بروجرد اقامت داشت، براى پشتیبانى از حاج آقاحسین قمى، تلگرافى خطاب به نخستوزیر وقت مخابره کرد. متن تلگراف چنین است:
«مطالب پیشنهادشده از سوى آیت الله قمى، مطالب ما هم هست. چنان که با پیشنهادات ایشان موافقت نشود، شخصاً به تهران حرکت مى‌کنم و مسؤول عواقب آن، زعماى امور خواهند بود. مجله حوزه، ش43 و44، ص332، به نقل از سیدجواد علوى)».
انتشار این تلگراف میان مردم به ویژه سران عشایر لرستان، تحرکاتى را در جهت حمایت از آیت الله بروجردى پدید آورد؛ به طورى که دولت احساس خطر کرد و مجبور شد به خواسته‌هاى وى تن در دهد.
آیت الله بروجردى همچنین در حمایت از نهضت ملى شدن نفت، جلوگیرى از اصلاحات ارضى شاه و ستیز با مظاهر آتش پرستى در ایران فعالیت و دخالت کامل داشت.
=آثار و تألیفات=
وى کنار تدریس و تربیت شاگرد، تحقیقات و پژوهش‌هاى گسترده اى داشت که توانست آن‌ها را به قلم بیاورد. در مجموع آثار معظم له را مى‌توان به چهار دسته حدیثى، رجالى، فقهى و اصولى تقسیم کرد که به جهت اختصار، فهرست برخى از آثار چاپ شده به ترتیب حروف الفبا از نظر مى‌گذرد:
1. الاحادیث المقلوبة و جواباتها: عده من الاحادیث المقلوبه وجه السؤال عنها الى المراجع الکبار، حسین بن على الطباطبایى البروجردى، با مقدمه و ترجمه محمدرضا حسینى جلالى، قم، دارالحدیث، 1416ق / 1374ش، 67ص.
2. البدرالزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحث‌هاى حسین طباطبایى بروجردى، به قلم آیت الله العظمى منتظرى، ویرایش2، قم، کتابخانه آیت الله منتظرى، 1416ق / 1375ش، 399ص.
3. البیان الوافى فى التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافى للامام البروجردى، محمود دریاب النجفى، قم، مؤسسه آیت الله العظمى بروجردى، 1422ق / 1380ش.
4. ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسى، تألیف حسین الطباطبایى البروجردى، فهرس کتاب التهذیب مرتباً على الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً على الحروف، رتبها حسن النورى الهمدانى، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص.
گفتنى است که مجموعه کتاب‌هاى ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکى از ابتکارات آیت الله بروجردى در علم رجال به شمار مى‌آید. در این مجموعه سندهاى احادیث کتاب‌هاى حدیثى و رجالى مانند کافى، استبصار، تهذیب، امالى، خصال و رجال نجاشى و طوسى، از متون اصلى جدا شده و مورد تحقیق و بررسى قرار گرفته اند.
5. تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدینى الاکبر الآیه العظمى الحاج السیدحسین الطباطبایى البروجردى فى القبله و الستر و الساتر و مکان المصلى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد.
6. تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردى الطباطبایى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص.
7. تقریرات فى اصول الفقه، آیت الله العظمى حسین البروجردى، قررها على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1417ق / 1375ش، 306ص.
8. جامع أحادیث الشیعه، حسین الطباطبایى البروجردى، قم، مدینه العلم، 1381ش، 30مجلد. این مجموعه گرانسنگ حدیثى در جهت تکمیل کتاب وسائل الشیعه و رفع نواقص آن از قبیل تقطیع احادیث، تکرار اسناد، تکثیر ابواب، زیادى حجم، به ابتکار آیت الله بروجردى نوشته شده و فواید بسیار ارزشمندى از نظر سهولت دستیابى به احادیث و استنباط از آن دارا است. تا کنون سى جلد از آن چاپ شده است.
9. حاشیه العروة الوثقى، تألیف محمدکاظم یزدى، با حواشى آیت الله بروجردى، تهران، اسلامیه، 1373ق/1332ش، 746ص.
10. الحاشیة على کفایة الاصول فى الاصول، طرح مبانى حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف بهاء الدین الحجتى البروجردى، قم، انصاریان، 1412ق / 1370ش، مجلدات متعدد.
11. حاشیة على وسائل الشیعه.
12. الحجة فى الفقه، تقریرات و تحصیلات من دراسات حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف مهدى حائرى یزدى، مؤسسه الرساله: حسینیه عمادزاده، 1419ق/1377ش، 7مجلد.
13. خاندان آیت الله بروجردى، نوشته آیت الله بروجردى، مقدمه و ترجمه و پاورقى‌ها از على دوانى، قم، انصاریان، 1371ش، 152ص.
14. رساله توضیح المسائل که متن آن مطابق است با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، با حواشى آیات عظام، مراجع بزرگ و زعماى عالیقدر شیعه، گردآورنده غلامحسین رحیمى اصفهانى، تهران، جاویدان و فراهانى، 1348ش، 592ص.
15. رساله شریفه مناسک حج، مطابق با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، به سعى و اهتمام محمود کتابچى، تهران، اسلامیه، 1367ق/1326ش، 140ص.
16. لمحات الاصول: إفادات الفقیه الحجه آیت الله العظمى البروجردى، بقلم الامام الخمینى، تحقیق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1421ق/1379ش، 521ص.
17. المجدى: بحوث فى الوصیه و منجزات المریض و إقرار المریض، لمقرره على الصافى الگلپایگانى، قم، گنج عرفان، 1421ق/1381ش، 215ص.
18. المنهج الرجالى و العمل الرائد فى الموسوعة الرجالیة: الاحادیث المقلوبه و جواباتها، حسین الطباطبایى البروجردى، به اهتمام محمدرضا الحسینى الجلالى، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1420ق / 1378ش، 384ص.
19. نهایة الاصول، تقریر ابحاث حسین الطباطبایى البروجردى، به قلم حسینعلى المنتظرى، تهران، نشر تفکر، 1415ق / 1373ش، مجلدات متعدد.
20. نهایة التقریر فى مباحث الصلاة، تقریراً لما أفاده حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف فاضل اللنکرانى، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار(علیهم‌السلام)، 1420ق / 1378ش، چند مجلد.
=وفات و غروب زندگى=
اندک اندک شوال 1380 قمرى فرا رسید و بیمارى بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیمارى دشوارى که با دیگر رنجورى‌هاى آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایى گروهى از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین مى‌نمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزى براى خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشى انجام دهیم. یکى از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجاى نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کرده اید؛ کتاب‌هاى با ارزش تحریر کرده اید؛ مسجدها و کتابخانه‌ها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنى بر زبان جارى کنیم. فقیه پارساى شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه براى خدا انجام دهى؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزه‌هاى بشر آگاه است. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672)».
این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفتوگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنج شنبه 12 شوال 1380 قمرى برابر با 1340/1/10شمسى زندگى را وداع کرد و براى همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه ده‌ها هزار نفر و با تشییع و تجلیلى که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودى مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهاى ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچم‌هاى سیاه بر بالاى کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزادارى باشکوهى در اغلب کشورهاى اسلامى به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهاى اسلامى در این مصیبت، ابراز هم دردى کردند و حتى پرچم‌هاى سفارتخانه‌ها و کنسول گرى‌هاى کشورهاى شوروى، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبى عراقى که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، مى‌گوید:
«خداوند مرا مفتخر به عنایتى کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتى بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبى به من دست داد و وقتى وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنى نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص179)».
شرح زندگى آن بزرگ مرد تاریخ معاصر شیعه، هیچ گاه نمى‌تواند با این نوشته‌هاى اندک و قلم‌هاى نارسا أدا شود. آنچه در این نوشته آمد، بهانه اى از یاد و خاطره آن مرجع دینى و فقیه الاهى بود که انشاءالله درسى براى ما و همه دوستداران پاکى و صداقت بوده باشد. روحش شاد و یادش گرامى باد. والسلام.
=منابع و مآخذ=
آیت الله بروجردى، خاندان آیت الله بروجردى، مقدمه و ترجمه از على دوانى، قم، انصاریان، 1371ش.
اباذرى، عبدالرحیم، آیت الله بروجردى آیت اخلاص، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، 1383ش.
احمدى، مجتبى و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، مصاحبه‌هاى ویژه مجله حوزه با شاگردان آیت الله بروجردى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى مرکز انتشارات، 1379ش.
دوانى، على، زندگانى زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردى، ویرایش2، تهران، نشر مطهر، 1372ش.
شکوه فقاهت: یادنامه مرحوم آیت الله حاج آقا حسین بروجردى، تهیه و نشر مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1379ش.
صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 1379/11/3.
عبیرى، عباس، آیت الله بروجردى زعیم بزرگ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1380ش.
على آبادى، محمد، الگوى زعامت: سرگذشتهاى ویژه حضرت آیت الله العظمى بروجردى(رحمه الله) از زبان علما و مراجع همراه با تقریظ آیت الله عبدالصاحب مرتضوى لنگرودى، قم، انتشارات لاهیجى، 1379ش (چاپ قبلى از انتشارات عصمت، 1378).
گلشن ابرار: خلاصه اى از زندگى اسوه‌هاى علم و عمل، تهیه و تدوین جمعى از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم، قم، نشر معروف، 1382ش (دوره سه جلدى).
مجله حوزه، شماره‌هاى مختلف که در متن آمده است.
مطهرى، مرتضى، تکامل اجتماعى انسان به ضمیمه هدف زندگى: الهامى از شیخ الطائفه، مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردى، تهران و قم، صدرا، 1363ش.
مطهرى، مرتضى، شش مقاله: ختم نبوت، پیامبر امى، ولاءها و ولایتها، ویرایش2، قم، صدرا، 1380ش.
واعظ زاده خراسانى، محمد، زندگى آیت الله العظمى بروجردى و مکتب فقهى، اصولى، حدیثى و رجالى وى، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، 1421ق / 1379ش.
‌هاشمى رفسنجانى، اکبر، خطبه‌هاى جمعه، زیر نظر محسن‌هاشمى رفسنجانى، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1376ش.
=زمینه‌هاى تفکرات تقریبى=
شیوه‌هاى نو و راهبردى آیت الله بروجردى در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گسترده اى در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهى از محتواى روایات و فتاواى رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهم‌السلام)، بهتر و راحت تر مى‌شود محتواى احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهم‌السلام) را دریافت و جمله معروفى از وى نقل شده که مى‌فرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص84)»؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنى عباس بود و بیشتر فتاواى اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضاى حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال مى‌کردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ مى‌دادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخ‌ها و سخنان امامان(علیهم‌السلام) ناظر بر فتاواى حاکم بوده است؛ از این رو آیت الله بروجردى، تحقیق و مطالعه کتاب‌هاى اهل سنت را از مقدمات لازم براى فهم فقه و اجتهاد مى‌دانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهى‌هاى چشمگیر او از فتاواى رهبران مذاهب چهارگانه(شافعى، حنبلى، حنفى و مالکى) شد و به آراى صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثورى، اوزاعى، ظاهرى و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهى این اطلاع چندان عمیق و قوى بود که وقتى برخى از شخصیت‌هاى اهل سنت به حضورش مى‌رسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده مى‌کردند، متعجب مى‌شدند. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیت الله صافى گلپایگانى).
آیت الله بروجردى هرگز به نظریات و آراى اهل سنت، با دید منفى نمى‌نگریست؛ بلکه بیشتر سعى داشت تا به ادله آن‌ها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشه یابى کند؛ براى مثال در وجوب اداى نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمى‌دانند،  مى‌فرمود: «فتواى اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالى که رسول اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) گاهى در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمى‌کرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتواى معروف شیعه قرار گرفته است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص88)».
وى با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر داده اند، نادرست مى‌دانست و رد مى‌کرد.
=وحدت اسلامى=
اعتقاد آیت الله بروجردى بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتى هر عالم شیعى است و باید در تحقق آن کوشید. حتى معروف است که در روزهاى آخر عمر پر برکت خویش، گاهى به حالت اغما فرو مى‌رفت و چون از آن حال خارج مى‌شد، درباره این موضوع مى‌پرسید: «آقاى شیخ محمدتقى به مصر رفت یا خیر؟. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص171و233)».
آقاى شیخ محمدتقى قمى نماینده او در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزى به ایران آمده و در قم به سر مى‌برد.
آیت الله شهید مرتضى مطهرى در مقاله اى تحت عنوان «مزایا و خدمات آیت الله بروجردى» چنین مى‌نویسد: «یکى از مزایاى معظم له توجه و علاقه فراوانى بود که به مسأله وحدت اسلامى و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامى داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنا بود، مى‌دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست‌هاى استعمارى از این تفرقه حداکثر استفاده را مى‌کنند و بلکه آن را دامن مى‌زنند و هم توجه داشت که دورى شیعه از سایر فرقه‌ها سبب شده است که آن‌ها شیعه را نشناسند و در باره آن‌ها تصوراتى دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمى بین شیعه و سنى برقرار شود که از طرفى وحدت اسلامى که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل مى‌دهند، معرفى شود. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
چند سال پیش از آن که وى به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتى به همت جمعى از روشنفکران سنّى و شیعى «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکارى کرد. جالب است که براى نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامه‌ها مبادله شد. به گفته شهید مطهرى، مرحوم بروجردى عاشق و دلباخته وحدت اسلامى بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مى‌زد. عجیب این است که در حادثه قلبى اول که بر او عارض شد و مدتى بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهى به حال خود بکند و در این موضوع حرفى بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مى‌کند و مى‌گوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
=حمایت از دارالتقریب اسلامى=
در سال 1327شمسى برابر با حدود 1368قمرى، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقى قمى و با هم یارى عالمان سرشناس جامع الازهر و برخى روحانیان شیعى تأسیس شد. آیت الله بروجردى اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتداى فعالیت این مرکز به حمایت جدى از آن برخاست و حتى از کمک مالى به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبه اى با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیاى اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیارى از سوء تفاهم‌ها و بدبینى‌ها را به دوستى و محبت تبدیل کرد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370).
در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایى رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتواى تاریخى خود را صادر کرد  و براى نخستین بار یک عالم سنى به طور رسمى مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و براى آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسى تدریس تشکیل داد. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدى و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیت الله محمد فاضل لنکرانى). براى آگاهى از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیت الله بروجردى، متن دو نامه تاریخى که یکى از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگرى از شیخ محمود شلتوت است، از نظر مى‌گذرد.
نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیت الله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردى حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقى قمى دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهى آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوشش‌هایى که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامى در راه خدمت به اسلام و مسلمین مى‌کنیم و از تأثیر این کوشش‌ها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگى بهتر و اصلاح فسادى که مغرضین به وجود آورده اند، سخن گفته اید. خدا مى‌داند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهاى من در زندگى است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار مى‌کنم. از اعتماد حضرتعالى نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوشش‌هایم تشکر مى‌کنم. من با آنچه که از شما مى‌دانم و سراغ دارم، همکارى شما را در این جهاد بزرگ خدایى بسیار بزرگ مى‌شمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذى که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار مى‌کنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامى، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمک‌ها و مساعدت‌هاى پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفه اى که به عهده ما علماى اسلامى است، خواه شیعه باشیم یا سنى، این است که از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طورى نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملى با خبر شدم. من وقتى از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبى شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالص‌ترین تسلیت‌هاى خود را به حضور جنابعالى و به همه برادران شیعه امامیه اعلام مى‌دارم و از خداى بزرگ مى‌خواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادى الثانى 1371ق. اباذرى، 1383 ش، ص68)».
نامه دوم از شیخ محمود شلتوت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهاى آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا مى‌کنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات براى مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتى را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمى، ایدالله فى جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم مى‌شمارم تا نامه اى به ساحت آن جناب نوشته و از کوشش‌هاى شما تقدیر کنم. من به شما مژده مى‌دهم که گام‌ها و قدم‌هاى ما در راه تقریب، قدم‌هایى است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید مى‌فرمایید. گروه برگزیده اى از رجال الازهر و برادرانى که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند، از روى ایمان و یقین، ما را کمک و یارى مى‌کنند و به آنچه که براى دین و رسالت جهانى و انسانى که بدان گردن نهاده اند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام مى‌کنند. امیدوارم از آرزوها و آرمان‌هاى مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379). اباذرى، 1383 ش، ص72)».
همان گونه که از متن نامه‌ها استفاده مى‌شود، رهبران مذهبى اهل سنت، به ویژه رؤساى دانشگاه الازهر، براى شخص آیت الله بروجردى عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مى‌نگریستند. حتى گفته مى‌شود وقتى نامه آقاى بروجردى به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر مى‌رسید، نامه آقاى بروجردى را مى‌گرفت و مى‌بوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترام آمیز را در برابر نامه‌هاى آیت الله بروجردى داشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطف الله صافى گلپایگانى).
به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوى رشد و شکوفایى پیش مى‌رفت، آیت الله بروجردى بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهى در جلسه درس به مناسبت‌هاى گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودى مى‌کرد و مى‌گفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمى داشتیم. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص232)».
=شیوه پیشنهادى تقریب=
همیشه شیوه‌هاى پیشنهادى صحیح از آن جا سرچشمه مى‌گیرد که آسیب‌ها درست شناسایى و گره کار به درستى تشخیص داده شوند. آیت الله بروجردى موارد اختلاف بین شیعه و سنى را در دو نکته اساسى مى‌دانست: یکى موضوع «خلافت» و جانشینى پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله)، و دیگرى مسأله «حجیت گفتار اهل بیت». به اعتقاد آیت الله بروجردى، بحث در باره موضوع نخست، بحث تاریخى است و هر چه بوده گذشته و لزومى ندارد دوباره مطرح شود. افزون براین، تجربه هم نشان داده که طرح این مسائل همیشه باعث اختلاف شدید و منشأ سوء استفاده‌هاى دشمن بوده است. گذشته از این‌ها اگر هم این مباحث سودى داشته باشد، براى هر کدام از شیعه و سنى فى نفسه محترم است و کسى از طرفین نمى‌تواند مانع اعتقاد دیگرى شود؛ بنابراین، آنچه امروز خیلى مهم است و مى‌تواند نقطه مشترک میان شیعه و سنى باشد، بعد از کتاب آسمانى قرآن، محوریت اهل بیت(علیهم‌السلام) و دلیل آن «حدیث ثقلین» است و از طرف فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده و همه هم آن را قبول دارند.
در کنگره اى که براى بزرگداشت آیت الله بروجردى و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقاى‌هاشمى رفسنجانى تفکر تقریبى آیت الله بروجردى را این گونه مطرح کرد: «آیت الله بروجردى در درس مى‌گفت: اختلاف ما با اهل سنت در دو جهت است: یکى مسأله خلافت و دیگرى اقوال ائمه، و آنچه براى ما مهم است، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخى بود که امروز قابل تکرار نمى‌باشد. باید با اهل سنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است. صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 1379/11/3، ص8)».
هدف از تقریب و وحدت در نظر آیت الله بروجردى هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آن‌ها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروه‌ها، دوستى، محبت و صمیمیت میان آن‌ها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند. در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفى امامان معصوم در جایگاه مصداق بارز اهل بیت، بهترین و آسان‌ترین، کم هزینه‌ترین و معقول‌ترین راه است و مى‌فرمود: «اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا کنیم و مطلب خود را به طور معقول براى اهل سنت بیان نماییم، به نتیجه مى‌رسیم و مى‌توانیم آنان را تا حدى قانع کنیم. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91)».
آیت الله بروجردى در مرحله عمل نیز به طور جدى این قضیه سرنوشت ساز را دنبال مى‌کرد؛ چنان که دستور داد در یک اقدام اساسى، طرق و أسناد «حدیث ثقلین» جمع آورى شود و این کار تحقیقى را مرحوم آیت الله شیخ قوام الدین وشنوى انجام داد و از سوى دارالتقریب در مصر به چاپ رسید. آیت الله بروجردى مى‌کوشید تا عالمان شیعه و سنى به روایات، مبانى و ادله فقهى یک‌دیگر آشنا شوند تا جایى که در اثر تلاش‌هاى مخلصانه آن فقیه خستگى ناپذیر، بسیارى از اعضا و شخصیت‌هاى سنّى دارالتقریب با فقه و مبانى شیعه آشنا شدند و حتى در مواردى، مطابق فقه شیعه فتوا دادند. در همین جهت کتاب المختصر النافع، نوشته علامه حلى با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر اوقاف آقاى شیخ احمد حسن الباقورى چاپ شد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91). همچنین در سالى که ملک سعود پادشاه عربستان براى آیت الله بروجردى، یک جلد قرآن و پرده کعبه، هدیه فرستاد و از وى تقاضاى ملاقات کرد، در جهت همین فعالیت‌ها و نتیجه همین نگرش تقریبى بود.
اگرچه آیت الله بروجردى این دیدار را به عللى نپذیرفت، در ادامه همان فعالیت‌هاى تقریبى از این فرصت بهره جست و طى نامه تشکرآمیز، حدیث مفصلى از امام صادق(علیه‌السلام) را که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود، برایش فرستاد. مجله حوزه، شماره43 و44، ص83، به نقل از آیت الله سیدجعفر احمدى). هدف او در ارائه این حدیث که از طریق اهل سنت نقل شده و در کتاب‌هاى صحاح سته و غیر آن نیز آمده، آن بود که مى‌خواست به پادشاه عربستان و شخصیت‌هاى علمى و مذهبى جهان اسلام بفهماند که مى‌توان، مراسم بزرگ حج را طبق روایات و مبانى مشترک و مورد قبول شیعه و سنى به طور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدى، بیشترین و بهترین بهره را به نفع جهان اسلام به دست آورد. این نامه در مجله «رساله الاسلام» نشریه وابسته به دارالتقریب و همچنین در بعضى روزنامه‌ها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص337).
=موضعگیرى‌هاى سیاسى=
بررسى رفتار و موضعگیرى‌هاى سیاسى آیت الله بروجردى اگرچه از حوصله این مختصر خارج است، موارد اندکى از آن را مى‌توان در این فرصت بر شمرد:
==أ. دربار شاه و مرجعیت==
در عصر زعامت آیت الله بروجردى اگرچه زمینه برخوردهاى تند انقلابى با رژیم ستم شاهى و بیگانگان وجود نداشت؛ چرا که مردم آمادگى و آگاهى لازم را براى تحمل پیامدهاى انقلاب اسلامى نداشتند. باید اذعان داشت که در زمان مرجعیت وى، نیروهاى بالقوه بسیارى براى انقلاب تربیت شدند و در طول نهضت، نقش سرنوشت سازى را ایفا کردند. به گفته برخى از صاحب نظران سیاسى، بعد از ایجاد خفقان شدید از سوى رضاخان و ممنوع کردن لباس روحانیت و بستن مدرسه‌ها و حسینیه‌ها و مساجد، یکى از کارهاى بسیار مهم و با ارزش شیعه که مرحوم آیت الله بروجردى سهم بزرگى در این کار دارد، تشکیل و توسعه حوزه علمیه قم و حوزه‌هاى دینى کشور بود. در ده سال بین 1330 تا 1340شمسى که روحانیان تا حدودى خاموش بودند، حوزه علمیه قم کارى شبیه کار امام صادق(علیه‌السلام) انجام داد. هزارها طلبه پرشور، متدین، با مطالعه و آشنا به مسائل روز تربیت و ذخیره انقلاب شدند و اگر این‌ها نبودند، محال بود در ایران بشود رژیم پهلوى را شکست. هاشمى رفسنجانى، 1376 ش، ج3، ص379).
با همه این‌ها معظم له در جایى که احساس خطر مى‌کرد، اهل اقدام بود و بى درنگ موضع مى‌گرفت، چنان که وقتى شاه ایران مى‌خواست خط فارسى را به لاتین تغییر دهد، وى با تمام وجود در برابر این حرکت ننگین ایستاد و گفت: تا من زنده ام اجازه نمى‌دهم این کار عملى شود به هر جا که مى‌خواهد منتهى شود. گلشن ابرار، ج2ص671).
روزى به اقبال نخست وزیر وقت، در مورد شاه گفت: «پدرش بى سواد بود؛ ولى یک مقدار شعور داشت؛ اما این یکى شعور هم ندارد و چیزى ملتفت نمى‌شود. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص97؛ گلشن ابرار، ج2، ص671)».
اطلاعات موجود نشان مى‌دهند که آن پیر فرزانه، کنار کمک به انقلابیان مؤمن، سیاستى بسیار دقیق داشت. او چنان مى‌اندیشید که مردم براى تحمل دشوارى‌ها آمادگى ندارند و اگر با فشار نیروهاى دولتى روبه رو شوند، مرجعیت را تنها مى‌نهند؛ بنابراین، زمان را براى رویارویى مستقیم با دربار مناسب نمى‌دید. از سوى دیگر رهاکردن شاه و راندن کامل وى را باعث فروغلتیدن فزون‌تر او در دامان بیگانگان مى‌دانست؛ پس گاه با وى مدارا مى‌کرد تا آن پادشاه مغرور جاى پاى خود را سست نبیند و براى حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص671).
==ب. مبارزه با فرقه سیاسى بهائیت==
هنگام اقامت آیت الله بروجردى در وطن، ایادى این گروه گمراه، فعالیت‌هاى خود را در شهر بروجرد و حومه به ویژه با نفوذ در اداره‌هاى دولتى در سطح گسترده اى افزایش داده بودند. چون آیت الله از این موضوع آگاه شد، به جهت اعتراض از شهر خارج شد و به دنبال آن مردم شهر به هیجان آمدند و سرازیر تلگراف خانه شدند. در این هنگام دولت مرکزى احساس خطر جدى کرد؛ به همین دلیل به سرعت مقدمات بازگشت وى را فراهم آورد و دستور رسید محافل و مجالس علنى بهائیت تعطیل شود و افراد وابسته به آن از اداره‌هاى دولتى برکنار شوند؛ آن گاه آیت الله بروجردى میان استقبال پرشور و تاریخى مردم، به وطن خویش بازگشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص342).
وى همچنین در ایام مرجعیت مطلق خویش در قم نیز جبهه پیکار با بهائیت را در سطح کشور توسعه داد؛ به طورى که در سال 1335شمسى به تخریب مرکز فعالیت آنان  در تهران انجامید. همچنین در همین سال بود که وى به خطیب توانا میرزا محمدتقى فلسفى دستور داد تا در مسجد شاه تهران به منبر برود و افکار باطل بهائیت را به گوش مردم برساند. سلسله سخنرانى‌هاى مستدل و محکم مرحوم فلسفى از رادیو نیز پخش مى‌شد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص55، 141 و 190).
==ج. حمایت از اقدام حاج آقاحسین قمى==
پس از فرار شاه در سال 1320شمسى، آیت الله حاج آقاحسین قمى که در ماجراى قیام تاریخى مسجد گوهرشاد، به کربلا تبعید شده بود، به وطن بازگشت و موضعگیرى‌هاى سختى در برابر قانون استعمارى کشف حجاب کرد و خواستار آزادى فعالیت‌هاى مذهبى در دبستان و دبیرستان‌هاى کشور شد. در این هنگام، دولتمردان و شخص شاه در تأمین خواسته‌هاى او مسامحه مى‌کردند تا این که آیت الله بروجردى که آن وقت در بروجرد اقامت داشت، براى پشتیبانى از حاج آقاحسین قمى، تلگرافى خطاب به نخستوزیر وقت مخابره کرد. متن تلگراف چنین است:
«مطالب پیشنهادشده از سوى آیت الله قمى، مطالب ما هم هست. چنان که با پیشنهادات ایشان موافقت نشود، شخصاً به تهران حرکت مى‌کنم و مسؤول عواقب آن، زعماى امور خواهند بود. مجله حوزه، ش43 و44، ص332، به نقل از سیدجواد علوى)».
انتشار این تلگراف میان مردم به ویژه سران عشایر لرستان، تحرکاتى را در جهت حمایت از آیت الله بروجردى پدید آورد؛ به طورى که دولت احساس خطر کرد و مجبور شد به خواسته‌هاى وى تن در دهد.
آیت الله بروجردى همچنین در حمایت از نهضت ملى شدن نفت، جلوگیرى از اصلاحات ارضى شاه و ستیز با مظاهر آتش پرستى در ایران فعالیت و دخالت کامل داشت.
=آثار و تألیفات=
وى کنار تدریس و تربیت شاگرد، تحقیقات و پژوهش‌هاى گسترده اى داشت که توانست آن‌ها را به قلم بیاورد. در مجموع آثار معظم له را مى‌توان به چهار دسته حدیثى، رجالى، فقهى و اصولى تقسیم کرد که به جهت اختصار، فهرست برخى از آثار چاپ شده به ترتیب حروف الفبا از نظر مى‌گذرد:
1. الاحادیث المقلوبة و جواباتها: عده من الاحادیث المقلوبه وجه السؤال عنها الى المراجع الکبار، حسین بن على الطباطبایى البروجردى، با مقدمه و ترجمه محمدرضا حسینى جلالى، قم، دارالحدیث، 1416ق / 1374ش، 67ص.
2. البدرالزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحث‌هاى حسین طباطبایى بروجردى، به قلم آیت الله العظمى منتظرى، ویرایش2، قم، کتابخانه آیت الله منتظرى، 1416ق / 1375ش، 399ص.
3. البیان الوافى فى التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافى للامام البروجردى، محمود دریاب النجفى، قم، مؤسسه آیت الله العظمى بروجردى، 1422ق / 1380ش.
4. ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسى، تألیف حسین الطباطبایى البروجردى، فهرس کتاب التهذیب مرتباً على الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً على الحروف، رتبها حسن النورى الهمدانى، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص.
گفتنى است که مجموعه کتاب‌هاى ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکى از ابتکارات آیت الله بروجردى در علم رجال به شمار مى‌آید. در این مجموعه سندهاى احادیث کتاب‌هاى حدیثى و رجالى مانند کافى، استبصار، تهذیب، امالى، خصال و رجال نجاشى و طوسى، از متون اصلى جدا شده و مورد تحقیق و بررسى قرار گرفته اند.
5. تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدینى الاکبر الآیه العظمى الحاج السیدحسین الطباطبایى البروجردى فى القبله و الستر و الساتر و مکان المصلى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد.
6. تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردى الطباطبایى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص.
7. تقریرات فى اصول الفقه، آیت الله العظمى حسین البروجردى، قررها على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1417ق / 1375ش، 306ص.
8. جامع أحادیث الشیعه، حسین الطباطبایى البروجردى، قم، مدینه العلم، 1381ش، 30مجلد. این مجموعه گرانسنگ حدیثى در جهت تکمیل کتاب وسائل الشیعه و رفع نواقص آن از قبیل تقطیع احادیث، تکرار اسناد، تکثیر ابواب، زیادى حجم، به ابتکار آیت الله بروجردى نوشته شده و فواید بسیار ارزشمندى از نظر سهولت دستیابى به احادیث و استنباط از آن دارا است. تا کنون سى جلد از آن چاپ شده است.
9. حاشیه العروة الوثقى، تألیف محمدکاظم یزدى، با حواشى آیت الله بروجردى، تهران، اسلامیه، 1373ق/1332ش، 746ص.
10. الحاشیة على کفایة الاصول فى الاصول، طرح مبانى حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف بهاء الدین الحجتى البروجردى، قم، انصاریان، 1412ق / 1370ش، مجلدات متعدد.
11. حاشیة على وسائل الشیعه.
12. الحجة فى الفقه، تقریرات و تحصیلات من دراسات حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف مهدى حائرى یزدى، مؤسسه الرساله: حسینیه عمادزاده، 1419ق/1377ش، 7مجلد.
13. خاندان آیت الله بروجردى، نوشته آیت الله بروجردى، مقدمه و ترجمه و پاورقى‌ها از على دوانى، قم، انصاریان، 1371ش، 152ص.
14. رساله توضیح المسائل که متن آن مطابق است با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، با حواشى آیات عظام، مراجع بزرگ و زعماى عالیقدر شیعه، گردآورنده غلامحسین رحیمى اصفهانى، تهران، جاویدان و فراهانى، 1348ش، 592ص.
15. رساله شریفه مناسک حج، مطابق با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، به سعى و اهتمام محمود کتابچى، تهران، اسلامیه، 1367ق/1326ش، 140ص.
16. لمحات الاصول: إفادات الفقیه الحجه آیت الله العظمى البروجردى، بقلم الامام الخمینى، تحقیق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1421ق/1379ش، 521ص.
17. المجدى: بحوث فى الوصیه و منجزات المریض و إقرار المریض، لمقرره على الصافى الگلپایگانى، قم، گنج عرفان، 1421ق/1381ش، 215ص.
18. المنهج الرجالى و العمل الرائد فى الموسوعة الرجالیة: الاحادیث المقلوبه و جواباتها، حسین الطباطبایى البروجردى، به اهتمام محمدرضا الحسینى الجلالى، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1420ق / 1378ش، 384ص.
19. نهایة الاصول، تقریر ابحاث حسین الطباطبایى البروجردى، به قلم حسینعلى المنتظرى، تهران، نشر تفکر، 1415ق / 1373ش، مجلدات متعدد.
20. نهایة التقریر فى مباحث الصلاة، تقریراً لما أفاده حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف فاضل اللنکرانى، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار(علیهم‌السلام)، 1420ق / 1378ش، چند مجلد.
=وفات و غروب زندگى=
اندک اندک شوال 1380 قمرى فرا رسید و بیمارى بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیمارى دشوارى که با دیگر رنجورى‌هاى آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایى گروهى از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین مى‌نمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزى براى خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشى انجام دهیم. یکى از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجاى نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کرده اید؛ کتاب‌هاى با ارزش تحریر کرده اید؛ مسجدها و کتابخانه‌ها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنى بر زبان جارى کنیم. فقیه پارساى شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه براى خدا انجام دهى؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزه‌هاى بشر آگاه است. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672)».
این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفتوگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنج شنبه 12 شوال 1380 قمرى برابر با 1340/1/10شمسى زندگى را وداع کرد و براى همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه ده‌ها هزار نفر و با تشییع و تجلیلى که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودى مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهاى ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچم‌هاى سیاه بر بالاى کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزادارى باشکوهى در اغلب کشورهاى اسلامى به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهاى اسلامى در این مصیبت، ابراز هم دردى کردند و حتى پرچم‌هاى سفارتخانه‌ها و کنسول گرى‌هاى کشورهاى شوروى، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبى عراقى که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، مى‌گوید:
«خداوند مرا مفتخر به عنایتى کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتى بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبى به من دست داد و وقتى وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنى نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص179)».
شرح زندگى آن بزرگ مرد تاریخ معاصر شیعه، هیچ گاه نمى‌تواند با این نوشته‌هاى اندک و قلم‌هاى نارسا أدا شود. آنچه در این نوشته آمد، بهانه اى از یاد و خاطره آن مرجع دینى و فقیه الاهى بود که انشاءالله درسى براى ما و همه دوستداران پاکى و صداقت بوده باشد. روحش شاد و یادش گرامى باد. والسلام.


=پانویس=
=پانویس=
۱٬۷۴۱

ویرایش