پرش به محتوا

شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5 {| class="wikitabl...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
{{پانویس رنگی}}
{{پانویس رنگی}}
'''شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت)''' عنوان مقاله‌‌ای برای معرفی اندیشه‌های وحدت‌گرایانهء شخصیت‌ها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5|شماره پنجم]]، فصل زمستان، سال 1384 منتشر شده‌است.</div>
'''شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت)''' عنوان مقاله‌‌ای برای معرفی اندیشه‌های وحدت‌گرایانهء شخصیت‌ها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5|شماره پنجم]]، فصل زمستان، سال 1384 منتشر شده‌است.</div>
=زادگاه =
شیخ محمود شلتوت در روز پنجم شوال سال 1310 قمرى در روستاى «منشاة بنى منصور» از توابع بخش «ایتاى البارود» یکى از بخش‌هاى استان بحیره مصر  در خانواده اى عالم پرور و ادیب دیده به جهان گشود. پدرش شیخ محمّد او را محمود نام نهاد. وى نهایت سعى را در راه تربیت و تعلیم فرزندش به کار گرفت.
=آغاز تحصیلات=
هنوز هفت بهار از سن محمود نگذشته بود که پدرش دار فانى را وداع کرد و عمویش شیخ عبدالقوى شلتوت سرپرستى او را بر عهده گرفت. از همان ابتدا آثار نبوغ و استعداد وافر در کارهایش آشکار بود؛ بدین سبب عمویش او را براى کسب علم و معارف اسلامى به مکتب‌خانه روستا فرستاد.
از مقررات مکتب‌خانه‌هاى مصر این بود که دانش آموز قبل از خواندن دروس ادبیات، باید کلّ قرآن را حفظ کند. محمود هم همچون دیگر دانش آموزان قبل از هر چیز به حفظ قرآن مشغول شد و در مدّت کمى کلّ آن را حفظ کرد.
=تحصیلات تکمیلى=
شیخ محمود در سال 1328 قمرى (1906 م) براى کسب مدارج عالى علم، به شهر اسکندریه هجرت کرد و در دانشکده اسکندریه  مشغول تحصیل شد.
نبوغ علمى و استعداد درخشان وى، مورد تعجّب استادان و دانشجویان قرار گرفت. وى با تلاش بىوقفه در سال 1340 قمرى (1918 م) موفق به کسب عالى‌ترین مدرک رسمى از دانشکده اسکندریه شد و دانشجوى نمونه دانشکده معرفى شد؛ در حالى که از زندگى او 25 بهار بیشتر نگذشته بود.
وى پس از اتمام تحصیلات در سال 1341 قمرى (فوریه 1919 م) در جایگاه استاد در همان دانشکده مشغول تدریس شد.
تحصیلات و تدریس شلتوت در سال 1341 قمرى(1919 م) در مصر همزمان با انقلاب مردمى مصر به رهبرى سعد زغلول  بود. روستاها و شهرهاى مصر سرشار از تظاهرات به حمایت از سعد زغلول و ضد اشغاگران شد. شلتوت نیز بى تفاوت نبود و به وظیفه انقلابى اش عمل کرد و با زبان و قلمش در خدمت انقلاب مردم مصر بود.
=ورود به الازهر =
شیخ محمّد مصطفى مراغى که تأثیر عقیدتى شگرفى بر شلتوت داشته است، هنگامى که در سال 1360 قمرى (1938 م) ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده داشت، مقاله اى از شیخ محمود شلتوت مطالعه کرد و به عمق اندیشه، تسلط بر ادبیات عرب و چیره دستى او در نویسندگى پى برد؛ بدین جهت از او براى تدریس در سطوح بالاى دانشگاه الازهر دعوت کرد. شلتوت که در دانشکده اسکندریه مشغول تدریس و تربیت شاگرد بود، از این دعوت استقبال و به قاهره عزیمت کرد و در جایگاه استاد در دانشگاه الازهر مشغول تدریس شد.
کامیابى‌هاى پى در پى او باعث شد که در سال 1361قمرى(1939 م) در مقام مدرّس مرحله تخصصى دانشگاه الازهر برگزیده شود.
=استادان=
شلتوت در محضر استادان بسیارى شاگردى کرده است؛ اما سه تن از آن‌ها سهم بیشترى در تربیت و آموزش او داشته اند:
1. استاد شیخ الجیزاوى: از استادان شیخ محمود شتلوت در دانشکده اسکندریه.
2. شیخ عبدالمجید سلیم: عبدالمجید سلیم در 1304 قمرى(13 اکتبر 1882) در مصر دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران مقدماتى، وارد دانشگاه الازهر و در سال 1330 قمرى از آن جا فارغ التحصیل شد. وى پس از اتمام تحصیلات، در جایگاه قاضى، مدرّس و عضو هیأت فتوا مشغول به کار شد. وى از شاگردان امام محمّد عبده به شمار مى‌رود.
عبدالمجید سلیم یکى از بنیان‌گذاران جماعت تقریب مذاهب اسلامى و از فعال‌ترین اعضاى آن جمعیت بود. از ویژگى‌هاى بارز او صراحت و شجاعت بود. به دلیل همین صراحت کم‌نظیر در سال 1368قمرى هنگامى که دید حکومت مى‌خواهد در شؤون الازهر دخالت کند، از ریاست الازهر استعفا کرد. رئیس دیوان دربار که از این عمل عبدالمجید به شدّت عصبانى شده بود، عبدالمجید را تهدید کرد و گفت: به سبب این اقدام، خطرهایى متوجه او خواهد شد. شیخ عبدالمجید با کمال شجاعت و صراحت در پاسخ او گفت: همانا مادامى که بین خانه ام و مسجد در حرکتم، خطرى مرا تهدید نمى‌کند (بى‌آزار شیرازى، 1379 ش، ص24).
وى پس از سال‌ها تلاش در عرصه تقریب و وحدت اسلامى در روز پنج شنبه دهم صفر 1374قمرى دار فانى را وداع گفت. خفاجى، ج 1، ص 306).
3. شیخ امام محمدمصطفى مراغى: شیخ مصطفى مراغى در 1303 قمرى(مارس 1881 م) در «مراغه» یکى از توابع استان سوهاج مصر متولّد شد. پس از دوران کودکى، به حفظ قرآن روى آورد و در مدّت کمى حافظ کل قرآن شد. وى از مریدان، پیروان و شاگردان محمّد عبده بود و تحت تأثیر افکار او رشد کرد.
رشید رضا درباره وى مى‌گوید: او از خالص‌ترین برادران و مریدان شیخ محمد عبده بود. بى‌آزار شیرازى، 1379 ش، ص24).
هنگامى که عبده به سودان سفر کرد، او را با خود آن جا برد و وى آن جا به شغل قضا مشغول شد.
شیخ محمود شلتوت استاد خود را این گونه مى‌ستاید: هر آنچه شیخ مراغى از علم و عقل و اندیشه داشت بدین سبب بود که شاگرد شیخ محمد عبده بود. احمدى، 1383 ش، ص 54).
دبیر کل مجمع دارالتقریب، محمدتقى قمى درباره او مى‌گوید: «او ]= امام مراغى رحمة الله علیه [مردى باوقار و با شخصیت و داراى فکرى منظم و هماهنگ و بینشى وسیع بود... . او مردى فعال بود و در ایجاد ارتباط میان اشخاص و اتفاق بر نقاط اساسى سهم بسزایى داشت. او محیط را براى بعضى از بزرگان و علماى دین که در صدر آن‌ها شیخ مصطفى عبدالرزاق  و شیخ عبدالمجید سلیم قرار داشتند، آماده ساخت. بى‌آزار شیرازى، 1379 ش، ص 65).
مراغى آثارى در حوزه قرآن و معارف اسلامى از خود به یادگار گذاشت که برخى از آن‌ها عبارتند از الاولیاء و المحجورین، بحثى در ترجمه قرآن، بحث‌هاى لغوى و دروسى شامل تفسیر سوره‌هاى لقمان، الحجرات، الحدید و والعصر و.... احمدى، 1383 ش، ص 54).
وى در رمضان 1364 دار فانى را وداع گفت. پس از تشییع جنازه اى باشکوه، پیکر او را در مقبره سیده نفیسه دفن کردند. مجاهد، 1994 م، ج 1، ص 400).
=شاگردان =
1. عباس محمود عقاد
عباس محمود عقّاد شاعر، مجدّد، نقّاد و روزنامه نگار معروف مصرى در سال 1311 قمرى(1889م) در اسوان  دیده به جهان گشود. حرفه اصلى او روزنامه نگارى بود؛ ولى در شعرسرایى هم بسیار تبحّر داشت. اکثر آثار او از جمله دیوان شعر، وحى الاربعین، هدیة الکروان و عابر السبیل در حوزه شعر است. دو کتاب به نام‌هاى عبقریة محمد و عقبریة عمر درباره سلسله اى از اعلام اسلام تألیف کرده است. المنجد فى الاعلام، ص 471).
2. شیخ على عبدالرزاق
=کناره‌گیرى از الازهر =
شیخ مصطفى مراغى در جایگاه روشنفکرى اصلاح گر، مصمم بود برنامه‌هاى اصلاحى خود را در الازهر اجرا کند؛ بدین لحاظ براى جلب نظر دولت مصر، لایحه اصلاحى خود را به دولت وقت تقدیم کرد.  شلتوت هم با نوشتن چندین مقاله به حمایت از برنامه‌هاى مراغى برخاست و برنامه‌هاى اصلاحى او را گامى در پیشبرد وضعیت فرهنگى و علمى دانشگاه الازهر معرفى کرد.
دربار فاسد و وابسته مصر با این لایحه مخالفت ورزید. پس از این اقدام، مصطفى مراغى براى اعتراض از ریاست دانشگاه الازهر کناره گیرى کرد. دربار مصر ضمن قبول استعفاى مراغى، شیخ محمد ظواهرى  را در جایگاه رئیس دانشگاه الازهر برگزید. وى پس از استقرار در مقام ریاست الازهر، تصمیم گرفت برنامه‌هاى دربار را اجرا کند؛ ولى با مخالفت عالمان روشن ضمیر رو به رو شد. ظواهرى که خود را با موجى از مخالفت مواجه دید، برخى از عوامل اصلى این مخالفت را از کار برکنار کرد. از جمله این افراد شیخ محمود شلتوت را در تاریخ  1353 قمرى (17 سپتامبر 1931) از سمت خود برکنار کرد.
وى پس از برکنارى، لحظه اى هم بیکار ننشست و همراه شاگردش، شیخ على عبدالرزاق به شغل وکالت در محاکم شرعى و نویسندگى در روزنامه‌ها مشغول شد. وى ذره اى از مواضع اصولى خود عقب ننشست و در مقالاتى که مى‌نوشت، بر ضرورت اصلاحات در الازهر تأکید مى‌کرد.
مسؤولان الازهر پس از مدّتى متوجه شدند که با نبودن استادان بزرگى چون شلتوت، به اعتبار دانشگاه لطمه وارد مى‌شود؛ از این رو در سال 1357قمرى (1935 م) او را به کار و تدریس در الازهر دعوت کردند؛ بنابراین، وى در همان سال در دانشکده شریعت مشغول تدریس شد.
=افتخارات علمى =
شیخ محمود شلتوت در طول حیات فکرى اش بارها مورد تقدیر و نکوداشت قرار گرفت، به طور نمونه، در سال 1380 قمرى (1958 م) از دانشگاه شیلى و در سال 1382 قمرى (1960 م) از دانشگاه جاکارتا، دکتراى افتخارى کسب کرد. خفاجى، ج 3، ص 444).
=ریاست الازهر =
دولت وقت مصر در سال 1359 قمرى (1937 م) شیخ مراغى را دوباره به مقام رئیس الازهر برگزید. لیاقت و کاردانى شلتوت و نیز علاقه وافر مراغى به وى باعث شد که مراغى او را در جایگاه قائم مقام دانشکده شریعت برگزیند.
مراغى در سال 1379 قمرى (1957 م) شلتوت را به عنوان قائم مقام دانشگاه الازهر برگزید.
شیخ محمود شلتوت در سال 1383 قمرى (1961 م) از طرف ریاست جمهورى وقت مصر در مقام رئیس دانشگاه الازهر برگزیده شد. وى در مدّت ریاست در الازهر، خدمات شایانى براى دانشگاه الازهر و اسلام انجام داد.
از مهم‌ترین برنامه‌هاى او در دانشگاه الازهر، دورى از تعصبات فرقه اى و مذهبى بود. هنگامى که خبرنگار از وى پرسید: وظیفه و هدف دانشگاه الازهر در دوره جدید چیست؟
شیخ محمود شلتوت پاسخ داد: مهم‌ترین هدف اساسى در برنامه من عبارت است از پیکار با تعصبات، و تحقیق و بررسى علوم دینى در محیطى پر از صفا و برادرى، بحث در یافتن بهترین راهى که بتوان به تحکیم روابط دین و ایمان خدمت کرد و پیروى از دلیل قوى از هر افقى که بدرخشد.
اگر مسلمانان به این مطالب جامه عمل بپوشانند، نیرویى بس بزرگ تشکیل مى‌دهند که مى‌توانند با فراغت و آسودگى به بالا بردن شأن و منزلت خود بپردازند و از بار مشکلات گذشته که مولود تعصب بود، رهایى یابند، و در جهان، همچون یک روح در پیکرهاى مختلف درآیند. بى‌آزار شیرازى، 1377 ش، ص 355؛ جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 10).
از مهم‌ترین اقدام‌هاى او هنگام ریاست در دانشگاه الازهر، تدریس فقه شیعه کنار مذاهب اهل سنّت بود. وى در این باره مى‌گوید: «این هم دانشگاه الازهر که بر اساس تقریب بین مذاهب اسلامى مقرر داشت که فقه شیعه و سنّى هر دو بر اساس دلیل و برهان بدون هیچ گونه تعصّبى تدریس شود. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص10)».
=برگزارى مراسم عاشورا در دانشگاه الازهر=
از برنامه‌هاى شیخ محمود شلتوت در دورانى که ریاست الازهر را بر عهده داشت، برگزارى مراسم عزادارى در روز عاشورا در صحن دانشگاه الازهر بود. این موضوع عشق و علاقه وافر او را به اهل بیت به ویژه امام حسین(علیه‌السلام) نشان مى‌دهد. استاد محمد واعظ زاده خراسانى در این باره مى‌گوید: «براى بزرگداشت واقعه عاشورا در دوران شیخ شلتوت شیخ وقت الازهر، در محوطه (جامع الازهر) در روز عاشورا مجلس عزادارى برگزار کردند و به خاطر دارم که در همان موقع، روزنامه‌هاى ایران، این خبر را نشر دادند. روزنامه اطلاعات، 13 / 4 / 1374، ویژه نامه، ص 14)».
=فعالیت‌هاى علمى=
1. تأسیس «آکادمى تحقیقات اسلامى»
در این مؤسسه که شلتوت آن را تأسیس کرد، نمایندگان تمام مذاهب اسلامى گرد هم مى‌آیند و درباره موضوعات مختلف اسلامى، به بحث و بررسى مى‌پردازند. مردم و دین، ص 16).
2. شرکت در کنفرانس هلند
شیخ محمود شلتوت از طرف دانشگاه الازهر در سال 1359 قمرى (1937 م) در جایگاه عضوى از هیأت نمایندگى الازهر به کنفرانس بین المللى «لاهه» که در کشور هلند برگزار شد، برگزیده شد و در این کنفرانس شرکت کرد.
شلتوت در این کنفرانس مقاله اى تحت عنوان «المسؤولیة المدنیة و الجنائیة فى الشریعة الاسلامیه» ارائه کرد. مقاله وى از نظر علمى و ادبى در سطح بالایى قرار داشت و مورد قبول و تقدیر اعضاى کنفرانس قرار گرفت. در پایان با توجه به اهمیت موضوعى که به آن پرداخته بود، مقاله وى به صورت مقاله نمونه انتخاب شد و به چاپ رسید.
3. عضویت در کمیسیون تفسیر رادیویى
وظیفه این کمیسیون نظارت بر پخش برنامه‌هاى تفسیر قرآن کریم در رادیوى مصر بود که شلتوت از اعضاى فعال این کمیسیون به شمار مى‌رفت و به پیشنهاد او هر روز صبح قبل و بعد از تلاوت قرآن برنامه اى تحت عنوان «سخن بامداد» که بحثى تفسیرى بود، پخش مى‌شد.
4. عضویت در کمیته فتواى الازهر
از مهم‌ترین وظایف این کمیته، صدور فتوا در زمینه‌هاى گوناگون فقهى بر اساس نیاز جامعه است.
5. عضویت در انجمن علماى طراز اوّل  مصر
شلتوت در حالى به عضویت این انجمن درآمد که جوان‌ترین عضو این تشکیلات بود؛ امّا با وجود کمى سنّ در مقایسه با دیگران، در نخستین جلسه اى که در این انجمن شرکت کرد، پیشنهادهاى مهمى ارائه داد که در همان جلسله کمیته اى به ریاست «شیخ عبدالمجید سلیم» تشکیل شد تا به پیشنهادهاى شلتوت رسیدگى و اجرا شود.
6. نظریات شیخ محمود شلتوت درباره ازدواج موقت در دولت آلمان غربى
دولت آلمان غربى طى نامه اى از شیخ محمود شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر خواست تحقیق کاملى درباره تعدد زوجات در اسلام براى آن دولت بفرستد تا شاید با استفاده از آن، مسأله فزون بودن تعداد زنان بر مردان را در آن کشور حل کند. شیخ محمود شلتوت نیز این بحث را آغاز کرد؛ سپس مقرر شد تحقیق وى به سه زبان انگلیسى، آلمانى، فرانسه ترجمه شود. آن روزها برخى نشریات نوشتند که بحث شلتوت نخستین بحثى است که مسأله ازدواج و افزایش زنان را در آلمان حل خواهد کرد. مکارم شیرازى، اسفند 1338، ص 44).
7. عضویت در فرهنگستان زبان عربى مصر موضعگیرى‌هاى شلتوت
شیخ محمود شلتوت  6 روز پس از واقعه 15 خرداد 1342 شمسى، نامه اى نوشت و از عموم مسلمانان خواست تا عالمان مجاهد ایران را که به جرم دفاع از حق به زندان کشیده شده اند، پشتیبانى کنند. او در این اعلامیه دستگیرى عالمان و اهانت به ساحت مقدّس آنان را داغ ننگى بر جبین بشر شمرد و طى تلگرافى خطاب به شاه رسماً خواست که از تجاوز به حریم روحانیان و عالمان اسلام، خوددارى کند و بازداشت شدگان از عالمان و مردم مسلمان را هر چه زودتر آزاد سازد.
متن اعلامیه
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا بیان للناس
در این دوره، جریان‌هاى تبلیغاتى شوم و تجاوزاتى آشکار رخ مى‌دهد که قربانیانش علماى اسلام در ایرانند؛ آن رادمردانى که به راه خدا مى‌خوانند و از دینش پاسدارى مى‌نمایند و جرمى جز این ندارند که تعلیمات الاهى را باز مى‌گویند. علماى اسلام و روحانیون ایرانى بارها مورد تجاوز رژیم قرار گرفته اند و بارها زندانى شده اند و از انجام وظیفه امر به معروف ـ که هر غیر عاجزى بدان مکلّف است ـ و از وظیفه نهى از منکر ـ که بر هر غیر عاجزى واجب است ـ بازداشته شده اند حال آن که خیر و فواید انجام این دو وظیفه عاید امّت اسلام مى‌شود و نتایج فرخنده اش نصیب ملّت مى‌گردد؛ زیرا حیات هر ملتى وابسته به اخلاق او است و شالوده اخلاق را دین خدا ـ در مجموعه احکام و آداب و نظامات و تعلیماتش ـ تشکیل مى‌دهد، و پرچمداران جنبش تکامل اخلاقى و رهبران معنویت و عناصر مؤثر در این کار، همان علماى اخلاقى هر ملتند که با تبلیغ و رهبرى و ارشادشان زمینه و شرایط و عوامل تکامل معنوى او را فراهم مى‌گردانند.
هان، به شما مسلمانان هشدار مى‌دهم، به مسلمانان همه کشورها و به ملت مسلمان ایران که این تجاوز و دست درازى بیشرمانه را به سادگى نگاه نکنید و به تمام نیرو براى نجات علماى ایران از چنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید، (وَ لا تَرْکنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ )، و به ستمکاران تکیه نکنید که آتش ]دوزخ [گریبانتان را خواهد گرفت و در برابر خدا هیچ یاورى نخواهید داشت و هیچ کس به کمکتان نخواهد آمد.
18 / محرم / 1383
محمود شلتوت، شیخ الازهر. روحانى (زیارتى)، ج 1، ص 532)
=به رسمیت شناختن اسرائیل =
با تلاش‌هاى پیگیر امریکا و انگلیس در تاریخ 8/ 9 / 1326 شمسى (برابر با 29 نوامبر 1947 م) مجمع عمومى سازمان ملل طرح پیشنهادى مبنى بر تقسیم سرزمین مقدس فلسطین به دو منطقه یهودى نشین و مسلمان نشین را به تصویب رساند و پنج ماه بعد دولت اسرائیل تأسیس شد؛ سپس برخى از کشورها دولت غاصب اسرائیل را به رسمیت شناختند.
محمدرضا، شاه ایران نیز که نوکر بى چون و چراى امریکا و انگلیس بود و بقاى خود را در نوکرى آن‌ها مى‌دید، اسرائیل را به رسمیت شناخت و در بیت المقدس کنسولگرى دایر کرد. به دنبال انتشار این خبر، روشنفکران و عالمان بیدار در داخل و خارج از کشور به شدت به این عمل وقیحانه اعتراض کردند. آیت الله کاشانى رهبر مذهبى ایران در مقابل این عمل، موضعگیرى و سخنرانى شدیداللحنى ایراد کرد. در جهان عرب نیز واکنش‌هاى تندى در برابر عمل انزجار آمیز شاه ایران صورت گرفت و عالمان مسلمان به این موضوع حساسیت نشان دادند.
شیخ محمود شلتوت نیز ضمن ردّ هر گونه ارتباط کشورهاى اسلامى با اسرائیل، اقدام دولت ایران را تقبیح کرد و در این باره تلگرافى به آیت الله بروجردى به قم فرستاد. متن تلگرام از این قرار است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
درود خدا بر شما و بر همه برادران ما و برادران شما، علماى شفیق ایران و تمام کسانى که مدافع و حافظ وحدت و ائتلاف مسلمانانند. اما بعد مسلماً جنابعالى و جمیع برادران بزرگوار خبر حزن آورى که در این روزها پدید آمد، شنیده اید که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است؛ اسرائیلى که به سرزمین فلسطین تجاوز کرده و مردم آن را آواره و حقوقشان را غصب کرده است.
مایه تأسف و تأثر همه مسلمانان جهان است که پادشاهى که خود و ملتش مسلمان است، دشمنان مسلمان را تأیید کند و با آنان رابطه دوستى برقرار سازد و ما دوبار براى جناب شاه تلگراف فرستادیم و خاطر نشان کردیم که این عمل بهانه اى است براى کسانى که خواهان قطع روابطى هستند که ما براى تقویت آن تلاش کرده ایم.
مسلماً شما نیز از این عمل متأثرید و براى محکوم کردن آن به شدّت خواهید کوشید، و قطعاً اقدام جنابعالى تأثیر نیکویى خواهد داشت. منتظر دریافت نامه شما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
برادر شما محمود شلتوت ـ شیخ الازهر. بى‌آزار شیرازى، 1379 ش، ص 262)
متأسفانه تلگراف شیخ محمود شلتوت وقتى به قم رسید که آیت الله بروجردى در بستر بیمارى به سر مى‌برد و با همین بیمارى از دنیا رحلت کرد.
در پى این واقعه شیخ محمود شلتوت دست از وظیفه اش برنداشت و نامه اى براى آیت الله سید محسن حکیم (متوفاى 1390ق) نگاشت و از وى خواست تا در این باره اقدامى انجام دهد.
این دو نامه از طرف شیخ محمود شلتوت بیانگر چند نکته مهم و اساسى است که عبارتند از:
1. اهتمام و کوشش او در راه آزادى سرزمین قدس؛
2. مقابله با کسانى که به هر صورتى از رژیم اسرائیل حمایت مى‌کنند؛
3. رابطه گرم وى با عالمان شیعه که از لحن نامه‌ها مى‌توان این صمیمیت و صفا را فهمید؛
4. ارتباط مستمر وى با عالمان شیعه و مشورت با آنان در امور مهمى که بر مسلمانان جهان مى‌گذرد.
پس از این که  آیت الله سید محسن حکیم نامه را دریافت، تلگرافى براى آیت الله سید على بهبهانى به تهران فرستاد و مراتب را به محضر وى رساند. آیت الله بهبهانى نیز ناراحتى عالمان و مراجع را به شاه اعلام کرد.
=اندیشه‌هاى وحدت =
بى شک شیخ محمود شلتوت از معدود عالمانى بود که به وحدت اسلامى اهتمامى ویژه داشت. به اعتقاد وى، یکى از مهم ترین مسائل در شکل گیرى وحدت، دستیابى به نقطه اشتراکى است که همه مذاهب بر آن اتفاق داشته باشند. نقطه مشترک میان تمام مذاهب اسلامى قرآن است. شلتوت در این باره مى‌گوید: «اسلام مردم را به وحدت فراخوانده و محورى را که مسلمانان باید به آن تمسّک جویند و گرداگرد آن جمع آیند، اعتصام به حبل اللّه قرار داده است. این مطلب در بسیارى از آیات قرآن حکیم آمده. رساترین آن در قول خداوند متعال در سوره آل عمران است (واعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لاتفرقوا). خدواند از مطلق تفرقه نهى کرده است که شامل تفرقه به سبب تعصّب نیز مى‌شود. حدیثى صحیح مى‌گوید: لا عصبیة فى الاسلام؛ در دین اسلام تعصّب وجود ندارد. روزنامه جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 9)».
شلتوت در جایى دیگر، کتاب خدا و سنّت رسول الله را وجه اشراک همه مذاهب مى‌داند و مى‌گوید: «نهى از تفرقه، تفرقه مذهبى را نیز در برمى گیرد؛ زیرا به رغم آن که مذاهب فقهى اسلامى بسیار بوده، شیوه‌هاى آن مختلف است از اصول واحدى که کتاب الله و سنّت پیامبر است، برگرفته شده است؛ ولى به رغم تعدد و اختلاف مذاهب در بسیارى از احکام و وجود آراى متعدد، همگان در نقطه اى مشترک و سخنى واحد گرد مى‌آیند که ایمان به مصادر اصلى و تقدیس کتاب الله و سنت رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)است. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 9).
=عوامل وحدت =
1. ترک تعصّب
خبرنگار از شیخ محمود شلتوت پرسید: عواملى که وحدت را استوار مى‌سازد، کدامند؟
وى در پاسخ فرمود:
«اولین عامل، ترک تعصّب و رعایت انصاف است. این امر به تحقق شرط‌هاى دیگر کمک خواهد کرد؛ از جمله روى آورى به فرهنگ واحد اسلامى و بهره گیرى از تمامى نظریات. در این راه باید کتب و نشریاتى چاپ شود و تبادل افکار و تضارب آرا انجام شود و دانشگاه‌ها و مراکز علمى با یک دیگر آشنا شوند و تبادل استاد و دانش پژوه انجام شود و مشورت و دیدارهایى صورت گیرد و در فضایى برادرانه، مشکلات بحث و حل شود. ارتباطات عاطفى مسلمانان نیز تقویت شود تا آن گونه که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر عضوى از امّت مسلمان به درد آمد، دگر عضوها را آرام و قرار نماند. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 10)».
شلتوت بین اختلاف‌هاى علمى که در مجامع علمى صورت مى‌گیرد و تعصب خشکى که میان برخى عوام در جریان است، فرق مى‌گذارد و در این باره مى‌گوید: «اختلاف رأى، ضرورتى اجتماعى و امرى طبیعى است که اجتناب ناپذیر است؛ امّا با اختلافى که منجر به تعصّبات مذهبى و جمود فکرى شود، تفاوت دارد. تعصّب، رشته پیوند مسلمانان را قطع مى‌کند و دشمنى و کینه را در دل‌ها مى‌باوراند؛ ولى اختلاف به سبب حقیقت پژوهى، با احترام به آرا و اندیشه‌هاى مخالفان ستودنى و قابل پذیرش است. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 10)».
در جایى دیگر در این باره مى‌گوید: «هرگز نباید کسى تصور کند که به حقیقت مطلق و تردید ناپذیرى دست یافته و بر دیگران حتماً لازم است که از او پیروى کنند؛ بلکه خود باید بگوید آنچه یافته ام تنها یک عقیده و محصول کوشش و تحقیقات من است. در این باره به کسى اجازه نمى‌دهم که بى اساس پیروم گردد؛ بلکه باید بکاود تا مدرک گفتارم را دریابد؛ آن گاه اگر دلیل استوار آمد، مایه تأیید من است. مردم و دین، ص 14).
2. نقش عالمان دین
عالمان و بزرگان هر دینى مهم‌ترین نقش را در پیشبرد اهداف آن دین ایفا مى‌کنند. اگر عالمان اسلام نیز تمام تلاش خود را مصروف مسأله وحدت و آگاه کردن مردم از خطرهاى تفرقه و سؤ استفاده دشمن از تفرقه  میان مسلمانان کنند، وحدت اسلامى به وقوع خواهد پیوست و جهان اسلام یک‌پارچه در مقابل کفر جهانى خواهد ایستاد.
شیخ محمود شلتوت با اشاره به نقش ممتاز عالمان درباره وحدت اسلامى، همه آن‌ها را به وحدت فرا مى‌خواند و مى‌گوید: «اینک من بار دیگر به نام خدا و به نام کتاب خدا و به نام وحدت اسلامى و به نام چنگ زدن به ریسمان محکم الاهى، علماى شیعه و سنّى را به تقریب و همبستگى دعوت مى‌کنم.
مسلماً گرامى‌ترین آنان نزد خدا کسى است که زودتر به این هدف مقدّس سبقت گیرد و رخنه‌هایى که در گذشته میان مسلمین پیدا شده ببیند و مجد و شعار ما که عبارت از وحدت اسلامى است، به ما بازگرداند. بى‌آزار شیرازى، 1379 ش، ص 183).
=سؤ استفاده دشمن =
یکى از توطئه‌هاى استعمار و استکبار، اختلاف افکنى میان جوامع مسلمان است تا در پرتو این اختلاف، به منافع ننگین خود رسیده، منافع ملّت‌هاى مسلمان را تاراج و غارت کنند.
بدون شک هیچ کس همچون سران استکبار از اختلاف بین مسلمانان لذّت نمى‌برند. علامه شلتوت ضمن هشدار به مسلمانان مى‌گوید: «خداوند متعال از امّت اسلامى خواسته که وحدت کلمه داشته باشند و از گروه گرایى و تحزّب که توان و قدرت همدیگر را تضعیف و فرسوده مى‌کند، بپرهیزند که کشورهاى استعارگر از تفرقه مسلمانان بهترین بهره بردارى را به نفع خود کرده اند. اخبار تقریب، ش 49و50، ص 41)».
استعمار هیچ گاه راضى نمى‌شود، امّت اسلام یک‌پارچه شود؛ زیرا مى‌داند که در آن صورت، امّت واحد در مقابل مطامع آن‌ها خواهند ایستاد و به آن‌ها اجازه نخواهند داد تا منافع آن‌ها را تاراج کنند؛ بنابراین در برابر هر تلاشى که به وحدت مسلمانان بینجامد، مى‌ایستد. در این باره مرحوم میرزا خلیل کمره اى خاطره اى از شلتوت نقل مى‌کند که مسلمان به عمق توطئه‌هاى استعمار پى مى‌برد. وى مى‌نویسد: «اینجانب و هیأت همراه در سفر به مصر در دو نوبت با شیخ جامع ازهر، محمود شلتوت دیدار داشتم، یک نوبت در جامع ازهر و یک نوبت در منزل شخصى ایشان. در این دیدار، شیخ الازهر ما را از حقایق امورى مطلع فرمود و رازى را فاش کرد که پایه مداخله بیگانگان و تأثیر نفوذ آنان را در امور ممالک شرق حتى در امور بین مذاهب اسلام روشن ساخت. عالم عظیم مصر فرمود: من از دیر زمانى حدود سى سال قبل درصدد دیدن فقه امامیه برآمدم و از عراق و ایران کتاب‌هاى فقهى امامیه را خواستم؛ ولى تا این اخیر که مصر از زیر زنجیر استعمار بیرون آمد، کتاب‌ها نمى‌رسید و سانسور مى‌شد تا بعد از فتح کانال کتب شما آمد و من مطالعه کردم. حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم بدون این که تحت تأثیر هیچ مقامى یا سخنى بروم. بى‌آزار شیرازى، 1379 ش، ص 195؛ به نقل از رابطه عالم اسلام، ناصرالدین کمره اى، ص 7).


=پانویس=
=پانویس=
۱٬۷۴۱

ویرایش