۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: عالمان مسلمان' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=حیات سیاسی= | =حیات سیاسی= | ||
با تشکیل حزبجماعت اسلامی به رهبری ابوالأعلی مودودی در۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱، اصلاحی به عضویت مجلس شورا تعیین شد. چون دفتر مرکزی حزب در دارالاسلام از توابع [[پتهانکوت]] در [[پنجاب شرقی]] قرار داشت، در۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳ اصلاحی، به درخواست مودودی، مدرسۀ اصلاح را رها کرد و از سرایمیر به دارالاسلام رفت. وی قائممقام جماعت اسلامی بود و در توسعۀ نظری و فکری در حزب نقش ویژهای داشت. پس از تأسیس دولت مستقل [[پاکستان]] در۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷، وی نیز به همراه دیگر اعضای جماعت اسلامی از دارالاسلام به لاهور نقل مکان کرد. در۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱ بهعنوان نامزد حزب جماعت اسلامی در انتخابات شرکت کرد، ولی حزب او شکست خورد. اصلاحی در ۱۳۳۲ش/ ۱۹۵۳ در قیام برضد قادیانیه نقش داشت و به اتهام برهم زدن نظم عمومی، محاکمه و به یک سال و نیم حبس محکوم شد. در۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ رئیسجمهوری وقت، سکندر میرزا، او را به عضویت «هیئت قانون اسلامی» در آورد. این هئیت موظف بود که برای اسلامیشدن قانون اساسی مصوب، پیشنهادهایی بدهد، اما با کودتای ژنرال محمد ایوب منحل شد. اصلاحی با این تجربۀ ناموفق، دیگر هیچ منصب حکومتی را نپذیرفت. در۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، در پی اختلافاتش با مودودی دربارۀ رسالت حزب، از حزب کناره گرفت. اصلاحی معتقد بود که فعالیت اصلی حزب باید در جهت اصلاح جامعه باشد، اما مودودی قائل به فعالیت سیاسی حزب بود. | با تشکیل حزبجماعت اسلامی به رهبری ابوالأعلی مودودی در۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱، اصلاحی به عضویت مجلس شورا تعیین شد. چون دفتر مرکزی حزب در دارالاسلام از توابع [[پتهانکوت]] در [[پنجاب شرقی]] قرار داشت، در۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳ اصلاحی، به درخواست مودودی، مدرسۀ اصلاح را رها کرد و از سرایمیر به دارالاسلام رفت. وی قائممقام جماعت اسلامی بود و در توسعۀ نظری و فکری در حزب نقش ویژهای داشت. پس از تأسیس دولت مستقل [[پاکستان]] در۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷، وی نیز به همراه دیگر اعضای جماعت اسلامی از دارالاسلام به لاهور نقل مکان کرد. در۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱ بهعنوان نامزد حزب جماعت اسلامی در انتخابات شرکت کرد، ولی حزب او شکست خورد. اصلاحی در ۱۳۳۲ش/ ۱۹۵۳ در قیام برضد قادیانیه نقش داشت و به اتهام برهم زدن نظم عمومی، محاکمه و به یک سال و نیم حبس محکوم شد. در۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ رئیسجمهوری وقت، سکندر میرزا، او را به عضویت «هیئت قانون اسلامی» در آورد. این هئیت موظف بود که برای اسلامیشدن قانون اساسی مصوب، پیشنهادهایی بدهد، اما با کودتای ژنرال محمد ایوب منحل شد. اصلاحی با این تجربۀ ناموفق، دیگر هیچ منصب حکومتی را نپذیرفت. در۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، در پی اختلافاتش با مودودی دربارۀ رسالت حزب، از حزب کناره گرفت. اصلاحی معتقد بود که فعالیت اصلی حزب باید در جهت اصلاح جامعه باشد، اما مودودی قائل به فعالیت سیاسی حزب بود. | ||
=فعالیت علمی= | =فعالیت علمی= | ||
از آن پس، اصلاحی تمام وقت خود را صرف کارهای علمی و فکری کرد و به نوشتن تفسیر قرآن و تدریس پرداخت. مقالات وی نخست در مجلۀ منبر و از۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹ در مجلۀ میثاق، که خود تأسیس کرده بود، منتشر میشد. در۱۳۴۰ش/ ۱۹۶۱ در «حلقۀ تدبّر قرآن»، متشکل از گروهی از دانشجویان، به تدریس نحو و ادبیات عربی و قرآن و حدیث پرداخت. اصلاحی همواره از همکاری با حکومت پرهیز داشت و حتی دوبار، به سبب نقد | از آن پس، اصلاحی تمام وقت خود را صرف کارهای علمی و فکری کرد و به نوشتن تفسیر قرآن و تدریس پرداخت. مقالات وی نخست در مجلۀ منبر و از۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹ در مجلۀ میثاق، که خود تأسیس کرده بود، منتشر میشد. در۱۳۴۰ش/ ۱۹۶۱ در «حلقۀ تدبّر قرآن»، متشکل از گروهی از دانشجویان، به تدریس نحو و ادبیات عربی و قرآن و حدیث پرداخت. اصلاحی همواره از همکاری با حکومت پرهیز داشت و حتی دوبار، به سبب نقد سیاستهای حکومت، به زندان افتاد. با این حال، گاهی شخصیتهای سیاسی از مواضع فکری و دینی او به نفع خود بهرهبرداری میکردند. برای نمونه، در انتخابات سال۱۳۴۴ش/ ۱۹۶۵ فاطمه جناح از سوی برخی گروههای سیاسی، از جمله جماعت اسلامی، نامزد ریاست جمهوری شد. اصلاحی که مخالف ریاست زنان بود، در رد موضع جماعت اسلامی، در مجلۀ میثاق مقالاتی منتشر کرد. ژنرال محمد ایوب از دیدگاه اصلاحی بر ضد نامزد رقیب سود جست و مقالات او را در سراسر کشور توزیع کرد. پس از پیروزی ایوبخان در انتخابات، او برای سپاسگزاری منصبی حکومتی را به اصلاحی پیشنهاد کرد ولی اصلاحی هرگونه همکاری با حکومت را رد نمود و تصریح کرد که این مقالات را نه در تأیید ایوبخان، که صرفاً بهعنوان انجام دادن وظیفۀ دینی نوشته است. اصلاحی از پذیرفتن جوایز، کمکهای مالی، مناصب حکومتی و حتی شرکت در برنامههای تلویزیونی– که رئیسجمهوریهای بعدی، ذوالفقارعلی بوتو و ضیاءالحق، به او پیشنهاد دادند– خودداری میکرد. | ||
=توقف تدریس= | =توقف تدریس= | ||
اصلاحی پس از مرگ ناگهانی پسرش ابوصالح، در۱۳۴۴ش/ ۱۹۶۵ تدریس و انتشار مجله را متوقف کرد. در۱۳۴۵ش/ ۱۹۶۶ انتشار مجلۀ میثاق را به اسرار احمد واگذار نمود و مدتی بعد جلسات هفتگی تفسیر قرآن نیز در منزل اسرار احمد برپا شد. اما این همکاری دیری نپایید و به سبب اختلاف فکری میان این دو، اسرار احمد از نشر مقالات اصلاحی و تشکیل جلسۀ تفسیر قرآن سرباز زد. در۱۳۵۰ش/ ۱۹۷۱، اصلاحی بر اثر بیماری شدید از همۀ | اصلاحی پس از مرگ ناگهانی پسرش ابوصالح، در۱۳۴۴ش/ ۱۹۶۵ تدریس و انتشار مجله را متوقف کرد. در۱۳۴۵ش/ ۱۹۶۶ انتشار مجلۀ میثاق را به اسرار احمد واگذار نمود و مدتی بعد جلسات هفتگی تفسیر قرآن نیز در منزل اسرار احمد برپا شد. اما این همکاری دیری نپایید و به سبب اختلاف فکری میان این دو، اسرار احمد از نشر مقالات اصلاحی و تشکیل جلسۀ تفسیر قرآن سرباز زد. در۱۳۵۰ش/ ۱۹۷۱، اصلاحی بر اثر بیماری شدید از همۀ فعالیتهای علمیاش بازماند. در۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۲، از لاهور به روستای رحمانآباد، از توابع شیخوپور، رفت و همۀ همتش را صرف نوشتن [[تفسیر قرآن]] کرد. در۱۳۵۸ش/ ۱۹۷۹ به لاهور بازگشت و در۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۰ تفسیرش، تدبّرِ قرآن، را به پایان رساند. در۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۰ دربارۀ حکم زنای محصنه منازعهای در کشور درگرفت. هیئت قضایی از علما خواست تا نظر خویش را دراینباره بیان دارند. رأی اصلاحی مخالف دیدگاه رسمی بود. به عقیدۀ او بنابر قرآن حد زانی تازیانه است نه رجم. هیئت قضایی نخست همین رأی را برگزید، اما وقتی با مخالفت عمومی علما مواجه شد، دیدگاه رسمی را جانشین کرد. اصلاحی نیز تحت فشار قرار گرفت و تهدید شد، اما از موضع خود عقب ننشست. حتی دوستش اسرار احمد، که متولی نشر تفسیر تدبّر قرآن بود، وقتی تفسیر اصلاحی به سورۀ نور رسید و اصلاحی حاضر نشد رأی خود را تغییر دهد، از نشر بقیۀ تفسیر خودداری کرد. اصلاحی پس از اتمام تفسیر قرآن، به تدریس حدیث رو آورد و نخست موطّأ مالک و سپس صحیح بخاری را برای شاگردانش شرح کرد. همچنین «ادارۀ تدبر قرآن و حدیث» و مجلۀ تدبر را تأسیس کرد که در آن درسگفتارهایش نیز منتشر میشد. از۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳، وی به سبب بیماری مجبور به ترک تدریس شد و در ۲۵آذر ۱۳۷۶ش/ ۱۵ دسامبر ۱۹۹۷ در لاهور درگذشت <ref>عبدالرئوف، " مطالعه اندیشه سیاسی اجتماعی مولانا امین احسن اصلاحی "، ج۱، ص۱۸۴-۱۹۷، پایان نامه دکترا، موسسه ملی مطالعات پاکستان، ۲۰۰۷. </ref>. | ||
رسید و اصلاحی حاضر نشد رأی خود را تغییر دهد، از نشر بقیۀ تفسیر خودداری کرد. اصلاحی پس از اتمام تفسیر قرآن، به تدریس حدیث رو آورد و نخست موطّأ مالک و سپس صحیح بخاری را برای شاگردانش شرح کرد. همچنین «ادارۀ تدبر قرآن و حدیث» و مجلۀ تدبر را تأسیس کرد که در آن درسگفتارهایش نیز منتشر میشد. از۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳، وی به سبب بیماری مجبور به ترک تدریس شد و در ۲۵آذر ۱۳۷۶ش/ ۱۵ دسامبر ۱۹۹۷ در لاهور درگذشت <ref>عبدالرئوف، " مطالعه اندیشه سیاسی اجتماعی مولانا امین احسن اصلاحی "، ج۱، ص۱۸۴-۱۹۷، پایان نامه دکترا، موسسه ملی مطالعات پاکستان، ۲۰۰۷. </ref>. | |||
=اندیشه= | =اندیشه= | ||
اندیشههای اصلاحی در قالب درسگفتارهایش که شاگردان او گردآوری و منتشر کردهاند و مقالات و کتابهایش به جا مانده است. این مجموعۀ آثار موضوعات متنوعی را دربرمیگیرد، از جمله قرآن، حدیث، فقه، عرفان، فلسفه، اخلاق، جامعه و سیاست. | اندیشههای اصلاحی در قالب درسگفتارهایش که شاگردان او گردآوری و منتشر کردهاند و مقالات و کتابهایش به جا مانده است. این مجموعۀ آثار موضوعات متنوعی را دربرمیگیرد، از جمله قرآن، حدیث، فقه، عرفان، فلسفه، اخلاق، جامعه و سیاست. | ||
از مهمترین دغدغههای فکری اصلاحی فهم بیواسطۀ قرآن بود. وی در نخستین کتابش با عنوان مبادی تدبّر قرآن (لاهور ۱۹۶۹و ویراست جدید: ۱۹۹۱) – که شامل مقالات منتشر شده در مجلۀ اصلاح در سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۶-۱۹۳۹ و برخی از دیگر نوشتههای اوست – نخست روشهای رایج در تفسیر قرآن را تحلیل و نقد کرده و سپس مبانی فهم و تفسیر قرآن را تبیین نموده است، به همان گونهای که از | از مهمترین دغدغههای فکری اصلاحی فهم بیواسطۀ قرآن بود. وی در نخستین کتابش با عنوان مبادی تدبّر قرآن (لاهور ۱۹۶۹و ویراست جدید: ۱۹۹۱) – که شامل مقالات منتشر شده در مجلۀ اصلاح در سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۶-۱۹۳۹ و برخی از دیگر نوشتههای اوست – نخست روشهای رایج در تفسیر قرآن را تحلیل و نقد کرده و سپس مبانی فهم و تفسیر قرآن را تبیین نموده است، به همان گونهای که از استادش "فراهی" فراگرفته بود. به گفتۀ او خود قرآن مفسر خویش است و بدین منظور باید از زبان و نظم قرآن بهره برد. وی اینها را «ابزارهای درونی» تفسیر قرآن دانسته است و سنّت متواتر، احادیث نبوی، سخنان صحابه، سبب نزول، تفاسیر، کتابهای آسمانی و تاریخ عرب پیش از اسلام را «ابزارهای بیرونی» آن. این کتاب مقدمۀ تفسیر قرآن اصلاحی شمرده میشود <ref>افتخار احمد، «الشیخ أمین أحسن الإصلاحی و منهجه فی تفسیره تدبّرِ قرآن»، ج۱، ص۴۴-۴۵، رسالۀ دکتری، پنجاب، ۱۹۹۶.</ref>. | ||
=کتاب تفسیر= | =کتاب تفسیر= | ||
خط ۵۰: | خط ۴۵: | ||
اصلاحی میان [[سنّت]] و [[حدیث]] تفاوت قائل بود. به عقیدۀ او، حدیث شامل قول و فعل و تقریر پیامبر است، اما سنّت میراثی اسلامی است که از طریق سبک زندگی مسلمانان و نقل سینه به سینه نسلهای متوالی بهجا مانده و تا کنون به آن عمل شده است. به گفتۀ او، مکتوب شدن سنّت در یک دورۀ تاریخی با انتقال سنّت به صورت عملی منافاتی ندارد. همچنانکه ممکن است در موضوعی خاص بیش از یک سنّت وجود داشته باشد. اصلاحی با اندیشۀ قرآنبسندگی مخالف بود (قرآنیون) وعقیده داشت کسانی که قرآن را کافی میدانند و سنّت را انکار میکنند، گرفتار تناقض شدهاند و قرآن را نیز منکرند، زیرا قرآن نیز، مانند سنّت، با روایات اشخاص معیّنی به دست ما رسیده است. | اصلاحی میان [[سنّت]] و [[حدیث]] تفاوت قائل بود. به عقیدۀ او، حدیث شامل قول و فعل و تقریر پیامبر است، اما سنّت میراثی اسلامی است که از طریق سبک زندگی مسلمانان و نقل سینه به سینه نسلهای متوالی بهجا مانده و تا کنون به آن عمل شده است. به گفتۀ او، مکتوب شدن سنّت در یک دورۀ تاریخی با انتقال سنّت به صورت عملی منافاتی ندارد. همچنانکه ممکن است در موضوعی خاص بیش از یک سنّت وجود داشته باشد. اصلاحی با اندیشۀ قرآنبسندگی مخالف بود (قرآنیون) وعقیده داشت کسانی که قرآن را کافی میدانند و سنّت را انکار میکنند، گرفتار تناقض شدهاند و قرآن را نیز منکرند، زیرا قرآن نیز، مانند سنّت، با روایات اشخاص معیّنی به دست ما رسیده است. | ||
=تفکرسیاسی= | =تفکرسیاسی= | ||
اصلاح جامعه و ارتقای آگاهی مسلمانان هدف اساسی اصلاحی بود. از اینرو، همواره از فعالیت سیاسی محض اجتناب میکرد. گرچه او به نظام سیاسی و اجتماعی اسلام باور داشت، معتقد بود که وضع سیاسی موجود برای ایجاد اصلاحات اسلامی ابزار مناسبی نیست. او بر آن بود که نظام انتخاباتی برای اصلاحات اسلامی ناکارآمد است، زیرا یگانه هدف | اصلاح جامعه و ارتقای آگاهی مسلمانان هدف اساسی اصلاحی بود. از اینرو، همواره از فعالیت سیاسی محض اجتناب میکرد. گرچه او به نظام سیاسی و اجتماعی اسلام باور داشت، معتقد بود که وضع سیاسی موجود برای ایجاد اصلاحات اسلامی ابزار مناسبی نیست. او بر آن بود که نظام انتخاباتی برای اصلاحات اسلامی ناکارآمد است، زیرا یگانه هدف شخصیتهای سیاسی دستیابی به قدرت است و بدین منظور از هر وسیلهای، حتی اسلام، بهره میگیرند. همچنین مخالف این باور بود که با برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، مردم به اسلام و احزاب اسلامی رأی خواهند داد. به نظر او، جامعۀ پاکستان به اندازۀ کافی آگاهی اسلامی ندارد و بنابراین، باید از طریق فعالیتهای آموزشی و دعوت گسترده، جامعه را برای اصلاح اساسی و پایدار اسلامی آماده کرد (سلیم کیانی). در جلد نخست کتاب مقالات اصلاحی، مقالاتی گردآمده که اصلاحی پس از جداشدن از «جماعت اسلامی» نوشته و دلایل جدایی خویش را تبیین کرده است <ref>افتخار احمد، «الشیخ أمین أحسن الإصلاحی و منهجه فی تفسیره تدبّرِ قرآن»، ج۱، ص۵۲-۵۳، رسالۀ دکتری، پنجاب، ۱۹۹۶.</ref>. | ||
اصلاحی در دورهای که عضو فعال جماعت اسلامی بود، با نوشتن کتاب دعوت دین اور اس کا طریق کار (لاهور ۱۹۵۱)، ضمن نقد | اصلاحی در دورهای که عضو فعال جماعت اسلامی بود، با نوشتن کتاب دعوت دین اور اس کا طریق کار (لاهور ۱۹۵۱)، ضمن نقد روشهای تبلیغاتی رایج، روش تبلیغ اسلام و ترغیب مسلمانان به اصلاح جامعه را معرفی کرده است. او در این کتاب با تکیه بر شیوۀ دعوت پیامبران، بهویژه [[پیامبر اکرم]] صلیاللهعلیهوآلهوسلم، مراحل و ابزارهای گوناگون تبلیغ و روشهای تربیت افراد را بررسی کرده است. | ||
=حکومت اسلامی= | =حکومت اسلامی= | ||
اصلاحی در کتاب اسلامی ریاست (لاهور)، که مجموعه مقالات وی در نشریۀ ترجمان القرآن است، دربارۀ مفهوم و اصول حکومت، حقوق و وظایف شهروندان و جایگاه غیرمسلمانان در حکومت اسلامی بحث کرده است. | اصلاحی در کتاب اسلامی ریاست (لاهور)، که مجموعه مقالات وی در نشریۀ ترجمان القرآن است، دربارۀ مفهوم و اصول حکومت، حقوق و وظایف شهروندان و جایگاه غیرمسلمانان در حکومت اسلامی بحث کرده است. | ||
وی در | وی در فعالیتهای مربوط به تعیین اصول فقه اسلامی برای ادارۀ جامعه و فرایند قانونی شدن آنها نیز نقش مهمیداشت. چون به هنگام تنظیم [[قانون اساسی]]، به سبب مواجهه با مسائل ناشی از اختلافات مذهبی، تشکیل دولت لاییک پیشنهاد شده بود، اصلاحی در دو کتاب اسلامی ریاست و اسلامی ریاست مین فقهی اختلاف کا حل (لاهور ۱۹۸۲) راه حلهایی برای این معضل عرضه کرد. کتاب دیگرش، اسلامی قانون کی تدوین (لاهور ۱۹۷۶)، شامل یادداشتها و مقالات و آرای جالب توجه اصلاحی است در زمانی که مباحث قانونی شدن فقه اسلامی در پاکستان رواج داشت. این کتاب را عبدالرئوف به انگلیسی ترجمه و منتشر کرده است (لاهور ۱۹۷۹). | ||
اصلاحی در کتاب اسلامی معاشره مین عورت کا مقام (لاهور ۱۹۵۰) به نقش زنان در جامعۀ اسلامی، بر مبنای اندیشههای اسلامی، پرداخته و دیدگاههای سیاستمداران و فعالان اجتماعی دوران خویش را نقد کرده است. | اصلاحی در کتاب اسلامی معاشره مین عورت کا مقام (لاهور ۱۹۵۰) به نقش زنان در جامعۀ اسلامی، بر مبنای اندیشههای اسلامی، پرداخته و دیدگاههای سیاستمداران و فعالان اجتماعی دوران خویش را نقد کرده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۵۸: | ||
اصلاحی مخالف اصول آن شیوۀ تزکیۀ نفس بود که، به ادعای وی، از عناصر غیراسلامی صوفیانه نشئت میگرفت، و خود در این خصوص اصولی را پیشنهاد کرد که متکی بر قرآن و سنّت بود و فرد و جامعه را عناصری فعال درنظر میگرفت. به عقیدۀ او، صوفیان شخص را از جامعه و محیطش جدا میکنند و از او میخواهند که در انزوا به تزکیۀ نفس بپردازد، در صورتیکه انسان میتواند بدون سهلانگاری در انجام دادن وظایف شخصی و اجتماعی، نفس خویش را تزکیه کند و خود را پرورش دهد. مجموعۀ | اصلاحی مخالف اصول آن شیوۀ تزکیۀ نفس بود که، به ادعای وی، از عناصر غیراسلامی صوفیانه نشئت میگرفت، و خود در این خصوص اصولی را پیشنهاد کرد که متکی بر قرآن و سنّت بود و فرد و جامعه را عناصری فعال درنظر میگرفت. به عقیدۀ او، صوفیان شخص را از جامعه و محیطش جدا میکنند و از او میخواهند که در انزوا به تزکیۀ نفس بپردازد، در صورتیکه انسان میتواند بدون سهلانگاری در انجام دادن وظایف شخصی و اجتماعی، نفس خویش را تزکیه کند و خود را پرورش دهد. مجموعۀ سخنرانیهای اصلاحی در این باب در کتابی دوجلدی با عنوان تزکیه نفس (لاهور۱۹۸۹) گردآمده که در جلد نخست به مبانی تزکیه بر اساس قرآن و سنّت پرداخته شده و در جلد دوم رابطۀ انسان با خدا، خود و دیگران بررسی گردیده است. این کتاب را شریف احمد خان به انگلیسی ترجمه کرده است. | ||
=فلسفه= | =فلسفه= | ||
دیگر موضوع مورد علاقۀ اصلاحی فلسفه بود. وی از دورۀ تحصیل، آثار معروف این حوزه را مطالعه و فلسفۀ غرب و آثار آن را در کشورهای اسلامی بررسی کرده بود. اصلاحی در | دیگر موضوع مورد علاقۀ اصلاحی فلسفه بود. وی از دورۀ تحصیل، آثار معروف این حوزه را مطالعه و فلسفۀ غرب و آثار آن را در کشورهای اسلامی بررسی کرده بود. اصلاحی در سخنرانیها و مقالاتش – که بعداً در کتابی با عنوان فلسفه کی بنیادی مسائل قرآن حکیم کی روشنی مین (لاهور ۱۹۹۱) منتشر شد – آرای فلاسفۀ قدیم و جدید را دربارۀ خدا، انسان، خیر و شر، جبر و اختیار، و نبوت و معاد بررسی و تناقضهای آنها را با اسلام بیان کرده است. | ||
=آثار دیگر= | =آثار دیگر= | ||
خط ۸۶: | خط ۸۱: | ||
#عبدالرئوف، " مطالعه اندیشه سیاسی اجتماعی مولانا امین احسن اصلاحی "، پایان نامه دکترا، موسسه ملی مطالعات پاکستان، ۲۰۰۷. | #عبدالرئوف، " مطالعه اندیشه سیاسی اجتماعی مولانا امین احسن اصلاحی "، پایان نامه دکترا، موسسه ملی مطالعات پاکستان، ۲۰۰۷. | ||
#مستنصر میر، انسجام در قرآن،۱۹۸۶. | #مستنصر میر، انسجام در قرآن،۱۹۸۶. | ||
#دانشنامهٔ بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «امیناحسن اصلاحی»، ج۱،ص ۷۲۷۵. | #دانشنامهٔ بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «امیناحسن اصلاحی»، ج۱،ص ۷۲۷۵. | ||
<references /> | |||
[[رده: | [[رده: عالمان]] | ||
[[رده: عالمان اهل سنت]] | |||
[[رده: مفسران]] | [[رده: مفسران]] | ||
[[رده: مفسران اهل سنت]] |