پرش به محتوا

ایدئولوژی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۶۶۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:
# اشکالی از تفکر که بر اثر منافع اجتماعی برانگیخته می شوند.
# اشکالی از تفکر که بر اثر منافع اجتماعی برانگیخته می شوند.
# ترکیب گفتمان و قدرت.
# ترکیب گفتمان و قدرت.
# مجموعه باورهای عمل محوفرایندی که از طریق آن زندگی اجتماعی به واقعیت طبیعی بدل می شود<ref>تری ایگلتون، در آمدی بر ایدئولوژی، ترجمه اکبر معصوم بیگی، تهران، آگه، 1381، صص 19-20.</ref>.
# مجموعه باورهای عمل محور.
# فرایندی که از طریق آن زندگی اجتماعی به واقعیت طبیعی بدل می شود<ref>تری ایگلتون، در آمدی بر ایدئولوژی، ترجمه اکبر معصوم بیگی، تهران، آگه، 1381، صص 19-20.</ref>.
#
=از نظر متفکران اسلامی=
 
اما برخی از متفکران اسلامی همچون [[استاد مطهری]] ایدئولوژی را مساوی مکتب دانسته اند. ایشان در تعریف ایدئولوژی می گوید: ایدئولوژی یک تئوری کلی ، طرح جامع وهماهنگ و منسجم است که هدف اصلی آن کمال انسان و تامین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی و روش‌ها، باید ها و نباید ها ، خوبها و بدها ، هدف‌ها و وسیله ها ، نیازها ودردها و درمان‌ها، مسئولیت‌ها و تکلیف ها مشخص باشد و منبع الهام تکالیف و مسئولیت‌ها برای تمام افراد باشد.....از نظر ایشا ن ایدئولوژی با مفهوم قرآنی [[شریعت]] یکی است...... نیاز به ایدئولوژی همواره در جوامع بوده است و هر چه انسان بیشتر رشد کرده نیاز به این فلسفه زندگی افزونتر شده است. رشد و تکامل علمی و عقلی بشر عواطف و پیوند های احساسی انسان‌ها را تضعیف نموده است و در این شرایط آنچه به بشر امروز و به طریق اولی به بشر فردا آرمان مشترک می دهد و ملاک [[خیر و شر]] برای او می گردد یک فلسفه زندگی انتخابی، آگاهانه ، آرمان خیز ، مجهز به منطق و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع است<ref> مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1378، ج2، صص 55 -56.</ref>.
 
'''از نظر استاد ایدئولوژی‌ها بر دو نوع‌اند''':
 
ایدئولوژی انسانی و ایدئولوژی گروهی. ایدئولوژی انسانی یعنی ایدئولوژی‌هایی که مخاطب آن نوع [[انسان]] است نه یک گروه یا طبقه خاص. و در مقابل ایدئولوژی‌های گروهی داعیه رهایی و نجات و پیشرفت گروهی خاص را دارند. هر کدام از این ایدئولوژی‌ها مبتنی بر نوعی نگاه ویژه درباره انسان است. ایدئولوژی انسانی مانند ایدئولوژی اسلامی به فطرت و امری مشترک میان همه انسان‌ها معتقد است. همان وجدان فطری صلاحیت دعوت، مخاطب شدن و حرکت را به انسان می‌دهد. ایدئولوژی گروهی معتقد است شعور و وجدان انسان تحت تاثیر عوامل محیطی و فرهنگی شکل می گیرد. انسان مطلق صرف‌نظر از عوامل تاریخی یا اجتماعی خاص نه شعور دارد و نه وجدان و نه صلاحیت دعوت و خطاب. فلسفه های قومی و ملی چنین دیدی نسبت به انسان دارند. خاستگاه این فلسفه ها منافع طبقاتی ویا احساسات قومی و نژادی و فرهنگ قومی است<ref> همان ، صص 58-59.</ref>.
 
از سوی دیگر بدیهی است که تنها یک ایدئولوژی آن ‌هم ایدئولوژی انسانی و نه گروهی، ایدئولوژی یگانه و نه مبتنی بر تقسیم و تجزیه انسان، ایدئولوژی فطری و نه سودگرایانه می‌تواند ماهیت انسانی داشته باشد و بر مبنای ارزشهای انسانی تکیه کند<ref>همان، ص 60.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۱۷۱

ویرایش